خانه » پیشنهاد سردبیر » گزارش «وقایع استان» از بافتی غیررسمی بر بام اراک/بام بی ادعا

گزارش «وقایع استان» از بافتی غیررسمی بر بام اراک/بام بی ادعا

یکشنبه ۲۴ بهمن ۹۵ شماره ۵۲۹
وقایع استان
روشنک مشتاق:
کوی سجادیه(باغ خلج) یکی از مناطق اطراف اراک است، منطقه ای که با حدود ۳۰ هکتار در جنوب غربی اراک واقع شده است. نامش باغ است اما در این منطقه خبری از سرسبزی باغ وجود ندارد. این منطقه در ابتدا در حاشیه اراک قرار داشت اما این روزها در دل اراک جاخوش کرده اما ساختارش فرسنگ ها با اراک تفاوت دارد، منطقه ای که هنوز عبور و مرور در کوچه های آن با سختی انجام می شود و هنوز در آن مشکل آب و فاضلاب وجود دارد.از مرکز شهر به سمت خیابان طالقانی می روم از ابتدای این خیابان منطقه «باغ خلج» دیده می شود. خیابان ابتدایی محله که تا پای کوه می رسد آسفالت است. دیدن خانه های سنگی بی حساب و کتاب، چهره معصوم کودکان و بازی آنها بر روی خرابه هایی که پر شده از سرنگ، انسان را بهت زده می کند. این منطقه بر روی کوه قرار گرفته است و خانه هایش یک طبقه، آجری و سنگی با تیرهای چوبی در کنار هم جا خوش کرده اند، دیوار خانه ها به هم چسبیده و هر پنج یا ۱۰ خانه به وسیله یک کوچه باریک از هم جدا شده اند.
شیب تند کوه باعث شده برای عبور و مرور راحت تر در کوچه ها پله هایی بدقواره گذاشته شود، پله هایی نامنظم از سنگ و خاک.کافی است بارانی بیاید تا گل، کوچه ها را فرا گیرد. این روزها که برف بر روی خانه ها و کوچه های هزار پله نشسته وضعیت بدتر شده است، برف روی پله ها با وجود کوچه های تنگی که مجال آفتاب خوردن ندارند تا اردیبهشت ماه سال بعد آب نمی شود و عبور و مرور را مشکل تر می کند. این مردم که از بازگو کردن مشکلاتشان خسته شده اند ترجیح می دهند در برابر این مشکلات سکوت کنند، نگاه کنند و دم نزنند چراکه تاکنون بازگویی مشکلات برای آنها سودی نداشته است.
رشد سریع شهرنشینی در اراک به طور چشم گیری از ظرفیت این شهر برای تامین خدمات ضروری شهروندان پیشی گرفته و این امر موجب شکل گیری اسکان غیررسمی شده است.
به عبارتی مهاجرانی که به اراک سرازیر شده اند از روستاهای اطراف به امید پیدا کردن کار مناسب در کارخانه ها به اراک مهاجرت می کنند اما اغلب با نا امید شدن از پیداکردن کار مناسب در کارخانه ها، تن به دستفروشی و کارهای یدی سطح پایین می دهند و به دلیل بالا بودن قیمت مسکن در این کلانشهر مجبور می شوند در مناطق اطراف و در منازل غیر امن ساکن شوند.
گزارش از منطقه« باغ خلج» در سال ۹۰ نشان می دهد که میانه سنی این جمعیت ۲۴ سال است، به عبارتی جوانی جمعیت این منطقه می تواند زنگ خطری برای مسئولان باشد چراکه وجود جمعیت جوان درگیر با انواع آسیب های اجتماعی می تواند وضعیت این منطقه را بدتر کند. همچنین مطالعه موردی حمیدرضا جودکی و همکاران بر روی کیفیت زندگی مردم در منطقه باغ خلج در سال ۹۳ نشان می دهد، کیفیت زندگی از نظر کالبدی و اجتماعی وضعیت مناسبی ندارد و ۳۹ درصد از ۲۰۰ پاسخگو کیفیت زیست از بعد کالبدی را پایین و ۳۱ درصد متوسط می دانستند.

همچنین در این مطالعه ۶۰ درصد از پاسخگویان معتقد بودند که کیفیت زیست از بعد اجتماعی متوسط، ۳۰ درصد پایین و ۱۰ درصد معتقد بودند کیفیت اجتماعی بالاست.

از بازگو کردن مشکلاتشان خسته شده ایم
احمد که بیش از ۵ سال در این منطقه زندگی کرده می گوید:«این منطقه تنها در صورتی سر و سامان می گیرد که مسئولین بخواهند. وقتی موقع انتخابات است کاندیداها می آیند و هزار وعده و وعید می دهند، همینکه انتخابات تمام شد، پشت گوشمان را دیدیم وعده هایشان را نیز می بینیم.

حاشیه نشینان به حاشیه رفته اند
ساعت سه بعداز ظهر است سمیرا در کنار همسایه اش روی پله های جلوی در قرمز رنگ خانه اش نشسته، چادر سفیدی بر سردارد و با همسایه اش درد و دل می کند، از غذایی که برای شام درست کرده می گوید و از درس نخواندن بچه اش می نالد، ۳۵ ساله و متاهل است و به دلیل ارزانی مسکن از ابتدای زندگی اش در این منطقه ساکن بوده، او می گوید:« بارها از طرف روزنامه ها و شبکه های تلویزیونی به اینجا آمده اند تا مشکلات ما را به گوش مسئولان برسانند اما کو گوش شنوا؟ این منطقه امنیت ندارد، گهگاهی پلیس می آید معتادان و مواد فروشان را جمع می کند اما فایده ای ندارد. در این منطقه فقط مردان نیستند که درگیر مواد هستند، زنان و پسربچه ها هم مواد می فروشند. اعتیاد در این منطقه بیداد می کند. وقتی مردی نمی تواند کار پیدا کند مجبور است به هر طریقی شکم زن و بچه اش را سیر کند و پول نانش را از فروش مواد به دست آورد. هر چند سال یک بار موقع انتخابات مسئولان به اینجا می آیند که وضعیت را درست کنند اما سال هاست که در بر همان پاشنه می چرخد. می گویند باغ خلج جز اولین مناطق اراک است که فاضلاب دارد اما بوی فاضلاب ها در مناطق بالایی این منطقه وحشتناک است. در تابستان فشار آب کم است و در زمستان لوله ها یخ می بندد و چند روزی آب قطع می شود. وضعیت کوچه ها وحشتناک است، فکر کنید پیرمرد و پیرزن های این منطقه چطور این پله ها را بالا و پایین می روند. بچه های ما تفریحی ندارند جز اینکه در کوچه و خیابان بازی کنند و وضعیت محله امان هم که می بینید در خرابه ها پر است از زباله وسرنگ معتادان. بچه هایی که در این منطقه بزرگ می شوند هم از محیطشان پیروی می کنند و در نهایت یک معتاد می شوند، وضعیت اجتماعی و امکانات رفاهی مشکل اصلی ماست.»

اعتیاد؛ درد بی درمان منطقه
ساعت ۳٫۵ بعدازظهر است و قاسم از سر کار به خانه بر می گردد در مغازه ای شاگردی می کند او با پدر و مادرش به این منطقه آمده و چند سالی است که ازدواج کرده و با همسرش در اینجا زندگی می کند. او می گوید:« هیچ گاه دلم نمی خواست وقتی ازدواج می کنم در این منطقه زندگی کنم. این منطقه امنیت ندارد و هیچ وقت اجازه نمی دهم زنم بعد از غروب به تنهایی از خانه خارج شود. این کوچه ها پر است از مواد فروش و معتاد. در خانه های بالایی، خانه هایی وجود دارد که به صورت گروهی زندگی در آن می کنند و خانواده نیستند. تعدادی معتاد جمع شده اند که در بین آن ها دختران و زنان فراری هم وجود دارد. چند باری پلیس آنها را جمع کرد اما به دلیل بافت و ساختمان سازی های بی اصول این مکان بهترین پناهگاه برای معتادان است چراکه هیچ نظارتی وجود ندارد. بارها شاهد افرادی در کوچه ها و خانه های این منطقه بودم که بر اثر اعتیاد مرده اند..»

اینجا امنیت کم است
امیر ۴۰ ساله می گوید:« دزدی در این منطقه بسیار زیاد است، حتی در روز هم در خانه ها دزد می آید. گاهی جرات نمی کنیم بچه هایمان را برای خرید تنها به بقالی بفرستیم. بارها شده که افراد معتاد که بعضی از آنها از همسایگان خانه امان هستند بچه هایمان را تهدید می کنند و پول هایشان را می گیرند. این منطقه باید گشت پلیس داشته باشد تا به این مسائل رسیدگی کند. در پایین این منطقه دانشگاه اراک است و کمی آن طرف تر خانه های چندین میلیونی قرار دارد، نمی دانم چرا در آنجا امنیت احتیاج است اما منطقه ما به فراموشی سپرده شده است.»
ساعت نزدیک ۵ عصر و خورشید در حال غروب کردن است، تنها چیزی که به گوش می رسد صدای سر و صدای بچه هایی است که در کوچه بازی می کنند، از پله های کوچه هزار پله پایین می آیم، به کودکان فکر می کنم، کودکانی که بعد از مدرسه کوله پشتی را جلوی اتاق پهن می کنند و توپ پلاستیکی یا عروسک هایشان را بر می دارند تا با دیگر بچه ها بازی کنند، زندگی اشان در همین کوچه پس کوچه ها خلاصه می شود. کودکانی که خیلی خوش شانس باشند در همین وضعیت بزرگ شوند و برای خرج زندگی ناچار به موادفروشی نشوند و یا در دام اعتیاد نیفتند. به مادران نگرانی فکر می کنم که در خانه انتظار بازگشت همسر و کودکانشان را می کشند و باید با کم و زیاد زندگی بسازند، به مردانی که باید کارگری کنند تا بتوانند خرج زندگی را بدهند و جلوی زن و بچه شرمنده نشوند. به این مسیر طولانی و این پله های بدفرم فکر می کنم که تا به حال چندین نفر را زمین گیر کرده است. به ابتدای خیابان طالقانی می رسم، انگار از سرزمینی دیگر در این خیابان پرت شدم، به کوه پشت سر و خانه های کوچک روی آن نگاه می کنم، چراغ های خانه ها روشن شده نمی دانم امشب نوبت کدام خانه است که فرزندش در دام اعتیاد بیفتد.

بوی بهبود ز اوضاع جهان می شنوم
جمشید زند عضو شورای شهر اراک در گفت و گو با «وقایع استان» بیان کرد: «طرح بافت فرسوده در حال انجام است، پروانه این طرح در سال گذشته صادر شد و تاکنون برای بهسازی بافت فرسوده اقداماتی انجام شده است، برای مثال محور گردشگری شمالی که منطقه باغ خلج را از بن بست خارج کرده و حمل و نقل و ارتباط آن را به کوی علی بن ابی طالب و مرکز شهر راحت تر کرده، از جمله این اقدامات است. از نظر امنیتی نیز اقداماتی از جمله ساخت پاسگاه نیروی انتظامی برای برقراری امنیت اجتماعی صورت گرفته است. همچنین پیگیر ساخت باشگاه ورزشی برای این منطقه هستیم. از نظر آموزشی و مدرسه نیز این منطقه در شرایط مناسبی قرار دارد.»

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*

bigtheme
Designed & Developed by: Sepanta Group Team.