خانه » جدیدترین » سوسکی تَهِ بشقاب سینما

سوسکی تَهِ بشقاب سینما

یکشنبه ۲۴ بهمن ۹۵ شماره ۵۲۹
بهنام براتی. روزنامه نگار و فیلم ساز

یکم: صادق زیبا کلام روز آخر سی و پنجمین جشنواره جهانی فیلم فجر در گفت و گو با علی معلم گفت: فیلم “ماجرای نیمروز” (بهترین فیلم از نگاه ملی، بهترین فیلم جشنواره و بهترین فیلم از نگاه تماشاگران) فاقد داستانِ سینمایی بود. نه ابتدا داشت، نه انتها و مخاطب در طول تماشای فیلم چرایی روایت را نفهمیده و با علامت سوالی بزرگ، سالن سینما را ترک می کند. صرفنظر از اینکه صادق زیبا کلام منتقد سینما نیست و نظرش در مورد این اثر (که بدون اغراق بهترین اثر جشنواره فجر سال ۹۵ بود) کاملا اشتباه است و ایضا از دانش کافی برای نقد تخصصی نیز برخوردار نیست، ولیکن در عین حال، تعمق کردن درباره بخش هایی از صحبت ١٣ دقیقه ایش از نان شب برای سینمای ایران واجب تر است. دوم: نمی دانم درست است یا نه ولی با دیدن برخی از فیلم های جشنواره، صدای خُرد شدن استخوان های سینمای ایران، که برای تشکیل همین اسکلت نصفه و نیمه، هنرمندان زیادی تا پای جان جنگیده اند، بیش از پیش و با صدای بلندتر شنیده شد. شاید حالا تشبیه سر بسته و کنایه اندود حسین مهدویان از سینمای ایران به طویله! در عین زننده بودن این کلمه، درد های فیلم سازان ما را عریان تر کند. با وجود آنکه کاندید شدن عوامل فیلم ماجرای نیمروز در چراگاه سینمای ایران محقق نشد، ولیکن شاید بد نباشد در سایه تشبیه داستان گونه یک فیلم ساز حکومتی از سینمای امروز، بیشتر به نتایج باقی مانده از فستیوال فیلم فجر توجه کنیم. نتایجی که فیلمی همچون “دنیای سوفی” آخرین فیلم مهدی کرم پور را با “بدون تاریخ، بدون امضا” از وحید جلیلوند در یک سبد قرار می دهد. ناگفته نماند که تعادل! این آثار در اکران، می شود یکسال سرگذشت ناچیز سینمای ایران.
سوم: جمله معروفی در سینما هست که هر مخاطب سینما دوستی بیش از یکبار آن را شنیده و البته در محافل مختلفی به کار برده است. جمله “سینما کاملا سلیقه ای است” اصلا به صورت ذاتی برای باز گذاشتن دست داوران جشنواره ها (به خصوص جشنواره های سینمایی) در این جغرافیا اختراع شده و بیشترین کاربرد آن برای پاسخ به اعتراضات، کینه ورزی از نوع معمول، مقابله با پاچه گرفتن برخی اشخاص زیاده خواه و در نهایت اعمال ممیزی هایی برای سلاخی کردن هنر بوده و هست. حالا اینکه ابداع سینمای ما هم بر اساس سلیقه به ثمر رسید حرفی نیست، ولی فرجام یک فستیوال سینمایی را اندازه گرفتن معیارهایی چون دانش داستانگویی در کنار مهارت های فنی در کارگردانی، بازیگری، فیلم برداری، تدوین، تهیه کنندگی و … تعیین می کند. امری نادر در سینمای ما که بعید است شخصی بتواند صحت آن را با توجه به شواهد موجود، در هر کدام از ادوار جشنواره فیلم فجر تایید کند. در این میان، نامعلوم بودن معیار های زنده بر پایه الفبای جهانی سینما، در قضاوت فیلم های سینمای ایران، معمای پیچیده ای است که با اعتراض برخی هنرمندان مرتفع نمی شود.
چهارم: در مجموع تقابل کارگردانان کهنه کار و فیلم سازان جوان سینمای ایران، کنتراست جالب توجهی را در ایام جشنواره به وجود آورد، که نتایج داوری آثار این پدیده را جذاب تر نیز کرد! بی جا نیست که بگوییم، همچون ادوار پیشین این فستیوال از بخش دشوار و طاقت فرسای انتخاب آثار گرفته تا برگزاری و در نهایت داوری و دادن یک لوح تقدیر در کنار تندیس شیشه ای بی ارزش و بدشکل به منتخبین جشنواره، خمیرمایه ای می شود برای رسانه های چندصدایی تا هنرمندان را به جان یکدیگر بیاندازد و مدیران سینمایی را در تیررس برخی هنرمندان که از حق و حرفشان کوتاه نمی آیند، قرار دهد. چونان فراستی و افخمی که تا توان داشتند از تریبون حکومت روی هر فیلمی که دلشان خواست رژه رفتند و بیش از گذشته نام با ارزش هنر سینما را لگدمال و آغشته به حماقت کردند. سی و پنجمین جشنواره جهانی! فیلم فجر هم با کوهی از حواشی و دریایی از بیانیه های پر طمطراق و آغشته به بی انصافی، توام با جاه طلبی به پایان رسید و خاطره اش و تمام روزهای برگزاری اش می شود چند سطر نوشته نامفهوم که در بهترین حالت جایی بهتر از مقدمه بولتن جشنواره نمی یابد. آخر: دوستی داشتم که می گفت: نیمی از فیلم های سینمای ما مثل یک غذای خوشمزه است که وقتی غذا تمام می شود، تازه می بینیم سوسکی آن ته برای خودش جا خوش کرده و هر هر به ریش ما می خندد! حالا و پس از دیدن آثار جشنواره فیلم فجر اخیر، این تشبیه بی اندازه برایم واضح تر شد. همین

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*

bigtheme
Designed & Developed by: Sepanta Group Team.