خانه » جدیدترین » کلنگی، قابل سکونت

کلنگی، قابل سکونت

چهارشنبه ۲۸ مهر ۹۵ شماره ۴۴۲

نرجس محمددوست
دکترای جامعه شناسی سیاسی

گویــاترین‌ کــلام‌ بـــرای‌ توصیف‌ ماهیت‌ کوتاه‌ مدت‌ جامعه‌ ایران‌ اصطلاح‌ «خانه‌ کلنگی‌» است‌. بیشتر این‌ خانه‌ها بناهایی‌ است‌ که‌ بیش‌ از ۳۰ (یا حتی‌ ۲۰) سال‌ ندارد و اغلب‌ از شالوده‌ و اسکلتی‌ مناسب‌ نیز برخوردار است‌. در مواردی‌ معدود، این‌ خانه‌ها ممکن‌ است‌ فرسوده‌ شده‌ و نیاز به‌ مرمت‌ داشته‌ باشد اما آن‌ چه‌ مایه‌ محکومیت‌ آنها می‌شود و در نهایت‌ ساختمان‌ را بی‌ارزش‌ قلمداد می‌کند و فقط‌ ارزش‌ زمین‌ را به‌ حساب‌ می‌آورد، این‌ داوری‌ است‌ که‌ معماری‌ این‌ ساختمان‌ها و یا طراحی‌ داخلی‌ آنها بنابر آخرین‌ مد و پسند روز کهنه‌ شده‌ است‌. بنابراین‌ به‌ جای‌ نوسازی‌ آن‌ خانه‌ یا هر بنای‌ دیگر و افزودن‌ بر سرمایه‌ مادی‌ موجود، کل‌ آن‌ ساختمان‌ به‌ دست‌ مالک‌ یا خریدار ویران‌ می‌شود و بنایی‌ جدید بر زمین‌ آن‌ بالا می‌رود. از این‌ روست‌ که‌ صاحب‌ این‌ قلم‌ گاه‌ برای‌ توصیف‌ جامعه‌ کوتاه‌ مدت‌ ایران‌ آن‌ را «جامعه‌ کلنگی‌» نامیده‌، یعنی‌ جامعه‌ای‌ که‌ بسیاری‌ از جنبه‌های‌ آن‌ ــ سیاسی‌، اجتماعی‌، آموزشی‌ و ادبی‌ ــ پیوسته‌ در معرض‌ این‌ خطر است‌ که‌ هوی‌ و هوس‌ کوتاه‌ مدت‌ جامعه‌ با کلنگ‌ به‌ جانش‌ افتد. مقدمه ای که به آن اشاره شد برگرفته اؤ کتاب ایران و جامعه کوتاه مدت همایون کاتوزیان است و دلیل اشاره به آن توسط نگارنده به علت نگاهی به مدیران بر مسند مدیریتهای بخصوص سیاسی فعلی است .دولت حسن روحانی کمتر از یک سال دیگر برمسند قدرت خود باقی است و باید دید پازل انتخابات چگونه چیده خواهد شد که مهره آخر تکمیل فرایند انتخابات به نام او خواهد بود و او هم مثل پیشینیان دو دوری خواهد شد یا خیر، نگاهی باید کرد به دولت تدبیر و امید و ساخت مدیران بلند مدت در یک جامعه کلنگی، که به واقع دولت روحانی را باید دولت حفظ داشته ها و نداشته ها دانست زیرا در خیلی از حوزه دست او برای افراد بسته بود و شاید باید دولت او را خلاف نظریه فوق دانست زیرا تغییرات نسبتا کم و استفاده از مدیران بازنشسته و کهنه کار عدم ریسک جوان گرایی و نیز عدم مشارکت دادن لازم به زنان بیانگر رویکرد دولت تدبیر و امید در عدم کلنگی دانستن مدیریت گذشته آن هم با مدیران گذشته است.
در مقدمه آورده شد که جامعه ایران به مانند ساختمانی است که حتی توان ایستادن دارد اما بنابر سلیقه تخریب می شود، حال آیا مدیریت و مدیران سیاسی دولت را می توان آن مدیرانی دید که بتوانند در بلند مدت آنها را داشت ، آیا مدیران سیاسی که در قالب احزاب ساخته نشده اند و پرورش نیافته اند و مسیر را از این طریق طی نکرده اند را باید بر مسند بلند مدتی مدیرت گمارد، مدیرانی که با تغییر در نمادهای حتی ظاهری خود را مدیر یک طبقه فکری معرفی می کنند و بدون حضور در ارکان ها و نهادهای آن طیف فکری می توان مدیر بلندپایه در نظر گرفت!
بعضا برخی اگر نگوییم خیلی، از افراد و مدیران و مخصوصا انتسابهای اخیر برخی از استانها را می توان تلاش برای کسب منزلت اجتماعی در نبود احزاب دانست، آنجا که ماکس وبر می گوید تقسیم نابرابر قدرت به تشکیل احزاب سیاسی می انجامد اما تقسیمی صورت نمیگیرد که احزاب پویا شکل گیرد و به تبع آن که افراد برای کسب منزلت اجتماعی به آن مراجعه کنند و کسب مدیریت سیاسی نقطه کسب بیشتر منزلت اجتماعی می شود آنجا که سبب می شود به طور مثال مدیر کلی بدون سابقه ای وتخصصی دایه فرمانداری کند، یا مدیر کل دیگری از صفر تا صد با تفکر دولت حاضر مخالفت دارد برای حفظ بلند مدت شدن مدیریت خود دست به تغییر حتی در ظاهر خود می زند و یا فرمانداری عزل شده را به تکاپوی حضور مجدد حتی با نداشتن علاقه فکری به جریان حاکم کند.
آنچه قصد بیان در آخر است این است حسن روحانی و به تبع آن استانداران او خانه‌ کلنگی مدیریت سیاسی را می توانند معمار گری باشند و نقش آن معمار ماهر و کاربلدی را ایفا کنند که بنایی را ترمیم کنند و یا بنایی از جوانان و همچنین با حضور زنان به عنوان تشکیل دهنده بیش از نیمی از جمعیت کشور، بسازند.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*

bigtheme
Designed & Developed by: Sepanta Group Team.