خانه » جدیدترین » کاستی های یک کار خوب

کاستی های یک کار خوب

دوشنبه ۲۵ اسفند ۱۳۹۹   شماره ۱۴۰۰

نگاهی به مجلدِ نخستِ «تاریخ و فرهنگ آشتیان» به اهتمام اسدالله عبدلی آشتیانی

کاستی های یک کار خوب

یوسف نیک فام

کتاب «تاریخ و فرهنگ آشتیان» در سه مجلد به اهتمامِ «اسدالله عبدلی آشتیانی» با شمارگان ۵۵۰ نسخه در انتشاراتِ سفیر اردهال، در مجموع ۱۸۷۲ صفحه در سال ۱۳۹۹ منتشر شده است.
پیش از هر چیز نگارش و گردآوری چنین مجموعه ای که به طورِ کامل به تمامی جنبه های هویتی یک شهر اعم از پیشینه، تاریخ و فرهنگ می پردازد، کاری بس شایسته و درخورِ تشویق و قدردانی است و نگارنده نیز به همتِ یکایکِ نویسندگان و گردآورندۀ این مجموعه آفرین و انتشارِ آن را شادباش می گوید. با این حال، ضعف ها و کاستی هایی در اثر دیده است که با اندکی دقت و صبوری در ارائه و انتشار می توانست ردپایی در متن نداشته باشد.
به نظر شایسته تر بود در پیشگفتار، گردآورندۀ مجموعه اشاراتی به نخستین پژوهش هایِ آشتیان شناسانه می کرد و با احترام از پژوهشگرانِ اولیۀ آشتیان، یادکردی نیز از آنان می شد.
شعرِ ابتدای پیشگفتار به اشتباه درج شده. شعر از «محمد فرخی یزدی» است که درستِ آن چنین است:
از دفتر زمانه فتد نامش از قلم هر ملتی که مردمِ صاحب قلم نداشت
که به جای فتد، «رفت» و هر ملتی، «آن ملتی» در کتاب آمده است.
بخش اول، پیشینۀ تاریخی آشتیان
در فصلِ سوم که به خاطراتِ سفرِ ناصرالدین شاه به آشتیان پرداخته شده، نویسنده اطلاعاتِ بسیار کمی از سفرِ اول ارائه می کند در حالی که به سفرِ دوم مفصل تر اشاراتی دارد. او حتی منبعِ سفرِ اول را هم عنوان نمی کند. در سفرِ دوم تنها به دو شخصیت به نام هایِ «میرزا حسین، فرزندِ کوچک میرزا جعفر مجتهد» اشاره می شود که نویسنده بهتر بود که در پانویس دربارۀ آنها اطلاعاتِ بیشتری به خواننده می داد.
اشکالِ دیگر در این بخش تغییرِ نوعِ خط در زمانِ نقلِ خاطراتِ سفرِ دوم است. بخشی از خاطرات با فونتِ ریزتر و بخشی دیگر مانندِ فونت های دیگرِ کتاب آمده است که نوعی بی نظمی و دوگانگی در حروفچینی متن ایجاد شده است.
بخشِ دوم، زبان و گویشِ آشتیان
در فصلِ دوم که به واژه نامۀ زبانِ آشتیانی اختصاص یافته است، توضیحِ برخی واژگان فراموش شده است، مانندِ برات، بریه، بقمه، پاانداز، پادویستم، جیکی، چل نار، تساند، تشا نام، دیبسمه، سراوان، شمشانت، کساری، غلیف، لتوبره و … .
نویسندۀ این فصل، در «چند جمله از زبانِ آمره ای» بدونِ ذکرِ منبع (کتاب «گویش های وفس و آشتیان و تفرش» نوشتۀ م. مغدم) آن را به نامِ خودش منتشر کرده است و از این روی، اصولاً اعتبارِ علمی و پژوهشی این فصل زیرِ سؤال رفته است (ص ۱۱۶ – ۱۱۷).
در فصلِ سوم «منظومۀ عاشقانۀ بلبل و شریفه»، گردآورنده پس از شرحِ کامل این منظومه، در انتها نمونه ای از اشعارِ خود را نیز آورده است که وحدتِ موضوع این فصل را مخدوش کرده است و اصلاً لزومی به درجِ آنها نبوده است (ص ۱۵۷).
در فصلِ چهارم «نمونه اشعار میرزا محمدعلی مفتون و دیگر شعرای گمنامِ آشتیان»، غزلی که با مصرعِ «به عزم توبه نهادم قدح ز کف صد بار» سه بار تکرار شده است. در همین فصل، مثنوی ای با مصرعِ «مدتی با تو عشق ورزیدم» آمده که تنها شش بیت است و به طورِ کامل درج نشده است.
بخش سوم، اعیاد و جشن هایِ ملی
فصل سوم و چهارم را به دلیلِ وحدتِ موضوع می شد در یک فصل در نظر گرفت. فصل چهارم با عنوانِ «آئین سمنو در آشتیان»، مقدمه ای طولانی و تکراری دارد که در فصل هایِ دیگر عیناً گفته شده است و تنها پنج سطرِ پایانی که مستقیماً به سمنوپزی در آشتیـــان می پردازد تازگی دارد (ص ۲۲۷).
فصل پنجم که عنوان «ثبتِ ملی جشنوارۀ آئین سمنوپزان و صابون سنتی آشتیان و معرفی انجمن حمایت از آثار و ابنیۀ تاریخی» را دارد، کلاً اضافی است و می شد بخشی که مربوط به سمنو است را در فصل سوم و چهارم درج کرد و بخش صابون سازی را که با عنوانِ بخش (اعیاد و جشن هایِ ملی) نسبتی ندارد، می شد در بخشِ اقتصادی و تولیداتِ کتاب آورد.
در همین فصل پنجم، آوردنِ «انجمن مردم نهاد حمایت از آثار و ابنیۀ تاریخی شهرستان آشتیان» ربطی به عنوانِ بخش ندارد و باید در فصلی جداگانه به آن پرداخته می شد.
عکسِ صفحۀ ۲۳۳ این بخش تکراری است و مثلِ آن در فصلِ چهارم دربارۀ سمنو آمده بود. انتشارِ عکسِ مدیرکل وقت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی استان مرکزی در یک صفحۀ کامل و ایستاده پشتِ میکروفون چه ضرورتی داشته بر نگارنده معلوم نیست. شاید این گونه عکس چاپ کردن کاربردهایِ دیگری دارد که بر بنده معلوم نشد.
بخش چهارم، مراسم مذهبی
در فصلِ اول، دوباره غزلی از مفتون آشتیانی با مصرع «به عزم توبه نهادم قدح ز کف صد بار…» دوباره درج شده است. این همه تکرار چه دلیلی دارد؟
در فصلِ دوم «مراسم عزاداری محرم در آشتیان» به تعزیه خوانی اصلاً اشــاره نشده است، مگر آشتیان تعزیه خوانی ندارد؟!
نویسندۀ این مقاله زنجیرهایِ زنجیرزن هایِ آشتیانی را از نوعِ مخصوص می داند و هیچ گونه شرحی از این ویژگی به خواننده نمی دهد (ص ۲۵۲).
نویسنده دربارۀ موقعیتِ جغرافیاییِ «محلۀ مازری» که «هیئت حسنی (مازری) و «محلۀ صادق بیگ» که «هیئت صادق بیگ» در آن قرار دارد، هیچ شــرحی نمی دهد (صص ۲۵۶- ۲۵۷).
بخشِ پنجم، امثال و حکم و باورها
در فصل اول، دو سطرِ پایانی عیناً مانندِ دو سطرِ ابتدایی تکرار شده است.
فصلِ سوم که به دعانویسی در آشتیان اختصاص یافته، نیاز به پژوهشِ بیشتر دارد و مطلبِ ناقصی است. نویسنده اصولاً به دعانویسانِ آشتیان، رفتارهایشان و محلِ سکونت و چگونگیِ زندگی شان اصلاً اشاره ای ندارد.
اشکالاتِ دیگر
مشکلاتِ دیگرِ کتاب، در ویرایش و نمونه خوانی متن است. غلط هایِ حروف چینی زیاد شده است. ضعفِ نگارش نیز دیده می شود، به طوری که حتی برخی جملات در انتقالِ مفهوم، لکنت دارند. برخی نام ها و واژگان، نیاز به توضیح در پانویس دارند. منابعِ برخی نوشتارها درج نمی شوند و یا به درستی درج نمی شوند که موجبِ خدشه در اعتبارِ علمی است.
در پایان نگارنده امیدوار است چاپ هایِ بعدیِ کتاب از آشفتگی ها و اشکالاتِ موجود رهایی یابد و متن بـا کم ترین اشکال و پاکیزه منتشر شود.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*

bigtheme
Designed & Developed by: Sepanta Group Team.