شنبه ۲۱ دی ۱۳۹۸ شماره ۱۲۱۲
چه شد که این شد؟
نگاهی به ضرورت انجام پژوهشهای جامعهشناختی در اراک
ابوالفضل فتحآبادی/ دانشجوی دکتری جامعهشناسی سیاسی دانشگاه علامه طباطبائی:
یک. رشتهای طولانی از دگرگونیها و انقلابهای اجتماعی- سیاسی که به دنبال انقلاب کبیر فرانسه در ۱۷۸۹ شکل گرفت و در سراسر قرن نوزدهم ادامه داشت را میتوان بهعنوان یکی از مهمترین عوامل پیدایش نظریهپردازی جامعهشناختی در نظر گرفت. در واقع، آنچه که توجه نخستین نظریهپردازان جامعهشناسی را به خود جلب کرد، نه پیامدهای مثبت، بلکه نتایج منفی این دگرگونیها در سطح جامعه بود. بعلاوه، انقلاب صنعتی که در قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، بسیاری از جوامع غربی را در نوردیده بود نیز، دست کم به اندازه انقلابهای اجتماعی- سیاسی در شکلدهی به نظریه جامعهشناسی و مسیر حرکت آن اهمیت داشته است. طی این فرایند، جهان غربی از یک نظام غالباً کشاورزی به یک نظام صنعتی تبدیل شد و مسائل متعددی از جمله مهاجرتهای گسترده به شهرها، ایجاد مشکلات گوناگون در بستر شهرها، تضاد میان سرمایهداران و کارگران و… را موجب شد. بنابراین، انقلابهای اجتماعی- سیاسی و انقلاب صنعتی را میتوان بهعنوان اصلیترین عوامل پیدایش نظریههای جامعهشناختی و سیر تحول آنها در غرب در نظر گرفت که نظریههای مزبور کوشیدند تا مشکلات اجتماعی ناشی از این تغییر شرایط و ریشهها و مکانیسمهای ایجادشان را شناسایی کنند و در جهت رفع آنها بکوشند.
دو. بدون اینکه بخواهیم شرایط موجود در کشور ایران یا شهرهای آن را با شرایط فعلی یا قبلی اروپا و غرب مقایسه کنیم میتوانیم مدعی وجود مشابهتهایی در شرایط منجر به پیدایش نظریه جامعهشناختی در غرب و شرایط موجود در برخی مناطق ایران و مثلا در شهر اراک باشیم. دلیل این مدعا نیز مشخصا، تشکیل و راهاندازی کارخانههای صنعتی متعدد در پیش و پس از انقلاب در اراک و وقوع انقلاب اسلامی بهعنوان انقلابی اجتماعی است که شهر اراک را نیز مانند هر شهر دیگری در ایران، تحت تاثیر خود قرار داده است. به بیان دیگر، وقوع انقلاب اجتماعی و توسعه صنعتی در شهر اراک، در کنار بسیاری از شرایط و عوامل اجتماعی، فرهنگی، تاریخی، جغرافیایی و … موجب شکلگیری وضعیتهای اجتماعی مشکلزایی در این شهر و استان مرکزی شده است که در ادامه به بخشی از آنها اشاره میشود:
– آمار بالای طلاق، آمار پایین ازدواج و نتیجتا کاهش موالید و معرفی بهعنوان اولین یا دومین استان پیر کشور
– آمار بالای آسیبهای اجتماعی نظیر اعتیاد و…
– آلودگی تقریبا همیشگی هوا و سایر چالشهای زیست محیطی
– وضعیت اقتصادی کارخانجات آذرآب، هپکو و… و معیشت کارگران آنها
– مشکلات موجود در حملونقل عمومی
– وجود نقایص فراوان در مبلمان شهری نظیر خیابانها، پلها و…
– بیتوجهی مسئولان به تخریب بخشهایی از بافت تاریخی شهر از جمله بازار سنتی و… .
مواردی که در بالا مطرح شدند، تنها بخشی از مسائل و مشکلات مرکز استان مرکزی و عمدتا مسائلی است که طی روزهای اخیر در اخبار منعکس شدهاند و در حال حاضر مبتلا به شهروندان هستند و واضح است که با نگاهی جامعتر، میتوان فهرست فوق را گسترش داد. با وجود مشابهتهای پیشگفته و نیز فهرست فوق، لزوم وجود یک گروه و سنت آکادمیک جامعهشناختی در شهر اراک، بیش از پیش ضروری به نظر میرسد. سنتی که بر اساس بررسیهای جامعهشناختی، تلاشی در جهت تبیین مسائل اجتماعی مختص به این شهر و اصلاح و رفع آنها به عمل آورد.
سه. منظور نوشتار حاضر، مطلقا این نیست که همه مشکلات یک شهر یا یک جامعه را میتوان از طریق علم جامعهشناسی و ورود جامعهشناسان به عرصههای مختلف آن جامعه حل و فصل کرد. تاکید اصلی بر این است که جامعهشناسان با کاربرد نظریات، روشها و نگرشهای جامعهشناختی، تا حد بالایی میتوانند به شناخت صحیح و سپس، حل مشکلات و معضلات اجتماعی کمک کنند. از آنجایی که رسالت مهم علم جامعهشناسی، شناخت دقیق وضعیتهای کنونی شرایط و پدیدههای اجتماعی است، با در نظر گرفتن هر یک از وضعیتهای مشکلزا بهعنوان واقعیتهای منحصر به فرد و سپس، بررسی تاریخی و پسروانه جهت جستجوی عوامل و شرایطی که در ارتباط با هم، موجب شکلگیری این وضعیتها شدهاند، یعنی بررسی درونماندگار روندها، توالیها و گسستهای منجر به این وضعیتها، میتوان به راهکارهایی برای غلبه به این وضعیتهای مشکلزا دست پیدا کرد. به بیان دیگر، پرسش مهم در بررسیهای جامعهشناختی این است که«چه شد که این شد؟» و «چه عواملی در تلفیق و تعامل و تلاقی با هم، موجبات شکلگیری این وضعیت ظاهرشده جدید را فراهم کردند؟» تلاش برای پاسخگویی به این پرسش، که اساسا پرسشی زمانمند و مستلزم بررسی درزمانی شرایط و پدیدههاست، نهتنها به شناخت بهتر وضعیت فعلی آن شرایط و پدیدهها کمک میکند، بلکه از بطن خود، راهحلهایی را نیز برای برونرفت از مشکلات مزبور به ما ارائه مینماید. این راهحلها با بررسی و نقد درونماندگار پدیدهها میسر میشود و ریشه مشکلات را به عوامل بیرونی- نظیر گذار سنت به مدرنیته، توطئه بیگانگان، ذات فرهنگی شهروندان و…- فرافکنی نمیکند و تقلیل نمیدهد. این، همان کاری است که به نظر، از رسالتهای مهم امروز جامعهشناسان شهر اراک و جامعهشناسان در شهر اراک است و حتما، فعالیت بیشتر و حضور پررنگتر آنان در بطن جامعه را میطلبد.