خانه » پیشنهاد سردبیر » چرا جای آشتیانی ها خالی است؟/یادداشتی به بهانه سالروز کودتای ۲۸ مرداد علیه دولت دکتر مصدق

چرا جای آشتیانی ها خالی است؟/یادداشتی به بهانه سالروز کودتای ۲۸ مرداد علیه دولت دکتر مصدق

یکشنبه ۲۸ مرداد ۱۳۹۷ شماره ۹۱۲

***

علیرضا آشتیانی

***

آنچه در خصوص رجال و مشاهیر آشتیان تا کنون به گوشتان رسیده است درست بوده و جای هیچ ابهام و شک و تردیدی نیست. اگر تاکنون فقط در حد شنیدن چند اسم، آن هم با حضور در جلسات عمومی یا سایت ها و بعضا چند کتاب با بزرگان آشتیان الفتی گرفته اید باید به ادامه متن توجه ویژه ای داشته باشید .
مطالعه تاریخ و سرگذشت پیشینیان و نیاکان مان ، راهی را به ما نشان می دهد که شاید کمتر مورد تفکر و بررسی قرار گرفته باشد.
پیش از اینکه بخواهیم در خصوص آوازه، شهرت، محبوبیت و البته مقبولیت عام و خاص چهره ای صحبت کنیم؛ باید بدون ایجاد زمینه ذهنی، بدون اینکه قضاوتی داشته و انگشت اتهام یا حتی علاقه را به سوی ایشان نشانه رویم ، فقط به عنوان یک شهروند آشتیانی، نسبت به این موضوع احساس وظیفه کرده تا بتوانیم راحت تر و با خیالی آسوده در انتخاب مسیر و البته رسیدن به هدفمان و کسب موفقیت از داشته های مان کمک بگیریم . به راستی سوالی که در ذهن خیلی از ما مردم آشتیان ایجاد شده و پاسخ کاملی در این خصوص نداشته ایم چه بوده است؟ چرا شهر آشتیــان بــا داشتن چهره های توانمند و منحصر به فرد در طول تاریخ، شاهد هیچ گونه توسعه و پیشرفتی نبوده است؟ چرا شهر آشتیان که منزل و ماوای انسان های بزرگی چون مستوفیان ، فلاسفه، ادیبان، هنرمندان، سیاستمداران و عالمان بوده است ، در چنین وضعیتی به سر می برد؟ مگر می شود کسی در راس برخی امور کشور باشد؛ در بازه زمانی حتی کوتاه، در منصب و راس امور کشور باشد، اما هیچ اقدامی برای شهر و استان خود نکرده باشد؟ پاسخ یک کلمه است .
آری.
اگر آن شخص آشتیانی باشد، آری. (اندکی صبر بفرمائید ، هیچ سوء برداشتی نسبت به این جمله اتفاق نیافتد، چون همه ایران سرای ماست و چو ایران نباشد، تن من مباد)
اگر بیشتر به این موضوع بپردازیم و نحوه زندگی و گفتار و نوشتار بعضی از این چهره ها را مورد مطالعه قرار دهیم می بینیم که همینطور بوده است ! حال سوالی بزرگ در ذهن یک انسان که توسط خدا و کتاب آسمانی اش به تفکر فـراخوانده شده، ایجــاد می شود.
چرا در سال های اخیر شاهد وجود و حضور رجال آشتیانی در منصب های حداقلی (استانداری مرکزی ، فرمانداری) نبوده و نیستیم؟
چه اتفاقی برای ما مردم آشتیان افتاده است ؟ چه چیزی باعث این رکود شده است ؟ آیا واقعا ما دچار فقر در خصوص پرورش مردان و زنانی از جنس دکتر محمد مصدق آشتیانی ، عباس اقبال آشتیانی ، میرزا یوسف آشتیانی، میرزا حسن خان مستوفی الممالک ، میرزا حسن آشتیانی ، علامه سید جلال الدین آشتیانی ، میرزا مهدی آشتیانی و … شده ایم؟ چه کسی مانع رشد و پیشرفت است ؟ چه چیزی مانع رسیدن به قله شده است ؟ چه عاملی سبب عدم حضور و وجود یک آشتیانی همچون سال های نه چندان دور در پست های کلیدی کشور شده است ؟ آیا در زمان کنونی و حال حاضر هیچ شخصیت برجسته ای از دل آب و خاک آشتیان قدم روی زمین ننهاده که بتواند سهمی در تصمیمات حداقل استانی داشته باشد؟ آن هایی که زمانی می توانستند و قدرت این را داشتند که برای شهرشان بزرگ ترین خدمات را ارائه کنند، اینکار را نکردند، چون منافع ملی ارجح بر منافع شخصی بود. آن هایی که می توانستند آشتیان را از کوچکترین منظر به یکی از قطب های خاص ایران بدل نمایند اینکار را نکردند.
هیچ جای تعجبی ندارد. چون جز این تربیت نشدند و قطعا پس از رسیدن شخصیتی چون دکتر محمد مصدق، به بلوغ فکری و سیاسی، انتخاب همان شیوه تربیتی بر سایر افکار غلبه کرد.
در جای جای تاریخ می توان در راس کار بودنِ همزمان آشتیانی هایی را دید که در نوع خود یک پدیده شگفت به حسـاب می آید اما با این حال هیچ همکاری و حتی کار فردی جهت پیشرفت و حتی تخصیص بودجه خاصی به این دیار از جانب آن ها دیده نشده است.
جای تحسین دارد و باید اشک شوق و عشق ریخت برای پدران و مادران سرزمین مان آشتیان که فرزندانی را تحویل اجتماع دادند که می توان تاریخ را بدون حضور آن ها مانند کویری خشک و سوزان تشبیه کرد.
قطعا استان رجل پرور مرکزی که از نظر جغرافیا و استراتژی منطقه در یکی از راس های مواصلاتی کشور قراردارد، مسئولان و دست اندرکارانی را در کالبد خود جای داده است که به ذره ذره آب و خاک این سرزمین عشق می ورزند و می دانند که کشور پهناور ایران؛ همانند یک کشتی عظیم است که استان عالم پرورمان در این کشتی قرار دارد.
همه ما برای پیشرفت همه جانبه شهر و استان مان احساس مسئولیت می کنیم و خــود را در غم و شادی های کشورمان سهیم می دانیم . جملگی کوتاه می کنم و شما را به مطالعه بخش هایی از سخنرانی دکتر نظام الدین قهاری (ماهنامه حافظ ، شماره ۱۴ اردیبهشت ۱۳۸۴) در چهاردهم اسفند ۱۳۸۳ که در مزار دکتر محمد مصدق آشتیانی انجام شد ؛ دعوت می نمایم.
شادروان دکتر مصدق در مدت ۲۸ ماه زمامداری که پر از حادثه و هیجان و مبارزه بود، شرف ، افتخار و ارجمندی را به ملت ایران بازگرداند و با رهبری داهیانه ( هوشمندانه) نهضت ملی ایران را در نبرد با سلطه بیگانگان بر منابع ملی نفت و شیلات و کوتاه کردن دست و توان مستبدان داخلی به پیروزی و موفقیت رساند.
نهضت ملت ایران چنان تاثیر شگرفی در جهان گذاشت که بلا فاصله کشورهای استعمار زده و تحت سلطه در قاره های آفریقا و اسیا و آمریکای لاتین به پا خواستند و استقلال و آزادی خود را به دست آوردند . بنابراین به جاست که نهضت ملی ایران را جهان شمول بدانیم و مصدق را جهان مرد خطاب کنیم .
بین عقیده و عمل دکتر مصدق فاصله وجود نداشت . این انطباق کلام و عقیده و عمل مصداق بارز تقوای سیاسی است. اخلاقیات فردی آن شادروان ، شامل پاکدامنی و تنزیه رفتار، کردار شخصی او در رابطه با خانواده و محیط کار، همکاران و رعایا و زارعینی بود که با او کار می کردند.
اخلاق نیک و پسندیده و پاک دامنی فردی دکتر مصدق زبان زد خاص و عام است. تا به حال تمام کسانی که علیه دکتر مصدق مقاله و کتــاب نوشته اند یا سخنرانی و تبلیغ کرده اند، هیچ کدام ذکری از سوء استفاده ی مالی و نا به جا از بیت المال، یا دریافت حقوق اضافی در پست هایی که او خدمت کرده یا اجحاف به دهقانان و کارگران و کارمندان زیر دست نکرده اند. چون با وجود کنکاش فراوان، کوچکترین انحرافی در این زمینه دیده نشده است. مضافا به اینکه دکتر مصدق در تمام دوران وکالت یا وزارت و نخست وزیری حقوقی از صندوق دولت دریافت نمی کرد و در سفرهایی که برای شرکت در شورای امنیت و یا دادگاه لاهه برای دفاع از حقوق ملت ایران انجام داد، مخارج سفر خود و چند نفر از همراهان را خود پرداخت کرد. به علاوه در اواخر عمر که بیماری او شدت پیدا کرد و امکان درمان او در ایران موجود نبود، با وجود اصرار خانواده و موافقت دولت وقت ، موافقت نکرد به خارج برود و گفت حاضر نیستم هزینه درمان خود را به بودجه متعلق به ملت ایران تحمیل کنم.
رشد آگاهی و فرهنگ عمومی: انتشار کتاب و روزنامه در ایام نخست وزیری او بیش از هر زمان دیگر دوران مشروطیت بود که فرهنگ عمومی را رشد داد . در بدو تاسیس مدرسه علوم سیاسی، تدریس حقوق بین الملل را به عهده گرفت. کتابخانه عظیم خود را وقف دانشگاه تهران کرد.
در دوره چهاردهم طرحی را در مجلس به تصویب رساند که دولت را مکلف می کرد لغت نامه دهخدا را که همچون دایره المعارف فارسی تدوین گردیده بود ، به چاپ برساند. کتاب مرجعی که همواره جایش در زبان فارسی خالی بود .
در قسمت دیگری از این سخنرانی آمده است:‌
ما که مصادیق بارز چنین نخست وزیران و صدراعظم هایی مثل مصدق، امیر کبیر، قائم مقام فراهانی و ده ها مشابه آن ها را داریم که اسوه های اخلاق ، خدمت و تقوا و پاکدامنی بودند و اوج همه آنها در دکتر مصدق تجلی گشت، چــرا از اصول و پرنشیب های آنان به خصوص این رادمرد مکتب سیاسی خاص ایران را اکتشاف و استخراج نکنیم که در مراکز علمی دانشگاهی تدریس گردیده و برای سیاستمداران و مدیران آینده کشور الگو و دستورالعمل قابل اجرا باشد؟ این چراها فکر جوانان دانش دوست و فرزانه ما را به خود مشغول داشته و از پیشکسوتان و کسانی که خود را یار و همکار و پیرو مکتب مصدق می دانستند، گله دارند که باید به آن ها حق داد .
در ساعات آخر روز ۲۸ مرداد در حالی که کودتا گران به خانه او حمله کرده و در حال پیروزی هستند، عده ای از او خواستند که اسلحه در اختیار مردم بگذارد که به مقابله با نیروهای سرکش نظامی و انتظامی بپردازند، او پاسخ می دهد، من به جنگ داخلی و برادرکشی اعتقاد ندارم و برای حفظ جان خود حاضر به چنین کاری نیستم . اگر ملت ایران رشد و آگــاهی پیدا کند، خودش خوب و بد را تشخیص می دهد که دیدیم چگونه این مردم قهرمان با انقلاب شکوهمند ۲۲ بهمن، دودمان ظلم و استبداد پهلوی را در اوج قدرت سرنگون کردند و شاهنشـاهی را بــه زباله دان تاریخ سپردند .
قسمت پـایــانی این متن را یا این جمله به پایان می رسانم که :‌ پیشنهاد می شود مسئولان محترم استان مرکزی و وزارت محترم کشور، ضمن توجه به حساسیت های امنیتی و ملی، نیم نگاهی به تاریخ گذشته ایران انداخته و از دیار رجل پرور آشتیان همانند سابق، انسان هایی با اخلاص و متعهد را برای حفظ ارزش ها، بقا و توسعه همه جانبه این مرز و بوم در نظر گیرند و شاهد شکوفایی این شهر باشیم.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*

bigtheme
Designed & Developed by: Sepanta Group Team.