خانه » پیشنهاد سردبیر » وقایع استان» گزارش می دهد؛ زندگی پس از کنکور/معضل ۴ گزینه ای

وقایع استان» گزارش می دهد؛ زندگی پس از کنکور/معضل ۴ گزینه ای

چهارشنبه ۱۸ مرداد ۹۶   شماره ۶۵۰

فرشته غلامی: هرچه به روز موعود نزدیک تر می شد، اضطراب و استرس بیشتری همه وجودش را فرا می گرفت، صدای پدر که به او گفته بود اگر قبول نشود باید به خانه بخت برود، لحظه ای از گوشش بیرون نمی رفت. از آن طرف خانواده پسر سمج همسایه که به خواستگاری اش آمده، هر روز پاشنه در خانه را از جا درآورده بود و او برای رهایی از یک ازدواج تحمیلی فقط یک بهانه داشت: «می خواهم به دانشگاه بروم.»
امسال نیز همچون سال های گذشته، صدها هزار داوطلب برای ورود به دانشگاه ها در آزمون سراسری شرکت کردند. آزمونی که چند ساعتی به طول نمی انجامد اما سایه آن ماه ها و حتی سال ها بر زندگی و فعالیت بسیاری از جوانان و خانواده ها وجود دارد. نتایج آزمون سراسری سال ۹۶ اعلام شد و به ازای ۸۳۷ هزار نفر داوطلب حاضر در جلسه آزمون، ۷۴۴ هزار ظرفیت در دانشگاه‌ها موجود است و از این تعداد ۱۳۱ هزار ظرفیت مربوط به دوره‌های روزانه دانشگاه‌هاست به عبارتی حدود یک پنجم ظرفیت به دوره روزانه اختصاص دارد.
یکی از دغدغه های هر فردی بعد از اتمام دوران مدرسه، قبولی در کنکور و تحصیل در رشته محبوب کشور است که قطعا این مساله میسر نمی شود و گروهی از این علاقمندان به هدف تعریف شده و آرزوهایی که سال ها با خود همراه داشته اند نمی رسند و در این میان تبلیغات رنگارنگ کلاس های کنکور و پس از اعلام رتبه مراکز انتخاب رشته دستی بر آتش می زنند. گویی جز با کمک آنها عبور از این سد میسر نخواهد شد. این روز‌ها به تدریج بازار تبلیغات اغواکننده مراکز انتخاب رشته روبه افزایش است و گروهی با هدف سودجویی داوطلبان کنکور سراسری را به سمت خود سوق می دهند در حالی که برخی از این مراکز انتخاب رشته توانایی لازم را نداشته و اتلاف وقت و انرژی برای داوطلبان را در پی خواهد داشت.
به جرات می توان گفت که کنکور به پدیده ای مشمئزکننده در جامعه تبدیل شده است. چون قبل از امتحان مدام نگران این هستیم که قبول می شویم یا نه؟ بعد از آن هم دلشوره جواب کنکور را داریم. وقتی هم که نتایجش می آید دو حالت دارد یا قبول می شویم یا نه. اگر قبول شویم که تکلیف برای ۲، ۴ یا ۶ سال آینده مشخص است. اما اگر قبول نشده باشیم پس از مدتی گریه و ناله باز هم دو حالت دارد یا تصمیم می گیریم که برای سال بعد بخوانیم تا قبول شویم یا اینکه به فکر برنامه دیگری در زندگی باشیم. اگر پسر باشیم احتمالا خدمت سربازی را انتخاب می کنیم و به ناچار دو سال از زندگی را صرف این اجباری می کنیم و اگر دختر باشیم شاید ازدواج کنیم یا اینکه اصلا فرقی نمی کند که پسر باشیم یا دختر، ترجیح می دهیم وارد بازار کار شویم حتی به صورت پاره وقت، به همین سادگی!
اما این روزها بسیاری از آنهایی که در کنکور پذیرفته نشده اند یا اینکه اصلا پذیرفته شده اند و رتبه دلخواه خود را کسب نکرده اند این عدم قبولی را پایان راه می دانند این در حالی است که بارها از سوی مسئولان و روانشناسان اعلام شده است ۴۰ درصد جوانان دچار سطوحی از افسردگی هستند که علت عمده آن نیز کنکور محسوب می شود اما کماکان والدین که نقش مهمی در از بین رفتن استرس و اضطراب در جوانان را دارند از فشارهای خود مبنی بر قبولی فرزند خود در کنکور دست بر دار نیستند و نسبت به اثرات نامطلوب رفتار خود بی اعتنا هستند.
آزمون سراسری که به طور رسمی از سال ۴۸ وارد کشور شده و سال به سال هم بر اهمیت آن افزوده می شود در حالی به بزرگترین رویدادهای زندگی جوانان ایران تبدیل شده است که شمار زیادی از دانش آموختگان دانشگاهی در این کشور دچار مشکل بیکاری یا کمبود امکان کار در زمینه تخصص خود هستند.
مشاور آموزش عالی سازمان سنجش، حسین توکلی بارها اعلام کرده است که در صورت عدم قبولی کنکور پایان راه نیست و گفته است: داوطلبان سعی کنند آرامش خود را حفظ کرده و اضطراب نداشته باشند و به مسایل وشایعه هایی که در بیرون در مورد کنکور وجود دارد توجه نکنند و بدانند که به اندازه تلاش و زحمت خود نتیجه می گیرند، ضمن آنکه کنکور پایان راه نیست و رسیدن به باغ خوشبختی درهای فراوان دیگری هم دارد.
زهرا ۱۹ ساله که سال گذشته در رشته علوم تجربی رتبه ۱۰ هزار را آورده بود می گوید: زمانی که من در کنکور سال گذشته رتبه خوبی را به دست نیاوردم اطرافیان به خصوص پدر و مادرم سرزنشم کردند دلم شکسته بود و تا دوماه بعد از کنکور کار من فقط گریه بود.
او ادامه می دهد: اما از اواسط شهریور ماه بود که شروع کردم به خواندن و اکنون رتبه ۱۰۰ را آوردم و به پشت کنکوری ها توصیه می کنم اگر امسال قبول نشدند مثل مرد مبارزه کنند تا رتبه ای که دوست دارند به دست آورند.
یکی دیگر از داوطلبان کنکور سراسری در اراک اظهار می کند: دو سال پیش کنکور دادم و رتبه خوبی کسب کردم متأسفانه در سال اول به دلیل راهنمایی نادرست و غلط یکی از مؤسسات مشاوره که تبلیغات زیادی در سطح شهر انجام داده بود نتوانستم در رشته و دانشگاه مناسب و مورد نظرم پذیرفته شوم.
مریم اضافه می کند: سال دوم با توجه به اینکه دانشگاه مناسبی قبول نشدم در کنکور شرکت کردم اما رتبه‌ای که کسب کردم از سال قبل بد‌تر شد، اگرچه دانشگاه خوبی قبول شدم ولی در رشته مورد‌ نظرم پذیرش نشدم.
سمانه که ۲۳ سال دارد و دانشجوی ترم ششم رشته حقوق است، می گوید: بالاخره بعد از چند سال زحمت و پشت کنکور بودن، در دانشگاه سراسری و رشته حقوق قبول شدم. از اینکه دیگران مرا دانشجو خطاب می کردند لذت می بردم؛ ولی در عمل به تنها چیزی که فکر نمی کردم دانش و آموختن آن بود. ترم اول کلاس های درس برای من و دوستانم به عنوان زنگ تفریح بود و هیچ گاه تا شب های امتحان به طور جدی به درس خواندن فکر نمی کردیم. اما بالاخره شب های امتحان فرا رسید و فشار امتحانات روح و روان مرا در هم آشفت. حتی ترس از امتحان در بعضی از دروس به قدری بود که بارها به خدا می نالیدم که من چه گناهی کرده ام که باید این طور تاوان پس بدهم! در حالی که قبل از کنکور بارها به درگاه خداوند گریه و زاری کرده بودم تا به من کمک کند تا در دانشگاه سراسری و یک رشته خوب قبول بشوم.
امید ۲۴ ساله و دانشجوی ترم پنج علوم آزمایشگاهی است، او می گوید: همزمان با دروس پیش دانشگاهی، با تلاش و کوشش بسیار برای آزمون سراسری مطالعه می کردم اما در رشته ای که دوست داشتم قبول نشدم فقط برای اینکه پشت کنکور نمانم و به سربازی نروم مجبور شدم به دانشگاه بروم.
اکنون که چند روزی است نتایج رتبه های کنکور سراسری اعلام شده به وضوح به این مساله پی می بریم که کنکور یکی از معضلات جامعه امروز ماست و دغدغه اصلی بسیاری از دانش آموزان در تمام دوران تحصیل است که خاطرات آن هیچ گاه از اذهانشان پاک نمی شود.
اصلا مشخص نیست که در این آشفته بازار، اضطراب آلودگی کنکور را باید به حساب کدام شخص یا اشخاص، کدام نهاد یا سازمان گذاشت و تنها سوالات بی جوابی را در ذهن باقی خواهد گذاشت که آیا کنکور آنقدرها بزرگ هست که دغدغه بیشتر مجالس و نقل اکثر محافل شود ؟ آنقدرها که بعضا برای اجاره یا خرید خانه، فکرمان را مشغول کند که مبادا از کلاس کنکور فرزندمان دور باشد ؟ تازه بعد از آن ‌که بچه ها از هفت خوان کنکور هم گذشتند متوجه می‌ شوند دانشگاه آن ‌قدر که فکر می‌ کنند هم آتش دهان سوزی نیست و گاهی به تمسخر از آن به عنوان «پاسگاه» به مفهوم محل پاس کردن واحد یا دبیرستان بزرگ نام می‌ برند.
نکته دردآور دیگر مساله انبوه فارغ التحصیلان بیکار است. در روزگاری که ما هزارها پزشک عمومی بیکار داریم و پزشکان متخصص و فوق تخصص کارشان کساد است، تکلیف فارغ التحصیلان دیگر رشته ها معلوم است!

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*

bigtheme
Designed & Developed by: Sepanta Group Team.