دوشنبه ۱۰ اردی بهشت ۱۳۹۷ شماره ۸۳۰
***
وقایع استان
فرشته غلامی
***
تا همین دیروز، نماز صبحش را که می خواند آفتاب نزده دو سه لقمه ای صبحانه می خورد و از خانه بیرون می رفت. تا دم دما های غروب را در محیط کار می گذراند و بعد هم با تمام خستگی ها اما با روی گشاده به خانه بازمی گشت. خانم خانه هم در این چند ساعت فرصت این را داشت که به امور منزل رسیدگی کند اما حالا، علی آقا شبانه روز خانه است و گویی همه چیز بهم ریخته و آقا از وضعیت خانه ناراضی است و بهانه گیر شده و بر سر مسائل کوچک هم بر سر خانم و فرزندان غر می زند. اصلا همین دیروز بود که از غذای همیشگی ملیحه خانم ایراد گرفت.
در کشور ما هرکس که بازنشسته میشود بهجای آنکه فارغ از کار و تلاش، آسودهخاطر باقی زندگی را در کنار همسر و فرزندانش بگذراند بدخلق تر از قبل شده و علاوه بر اینکه از خانه ماندن خسته می شود و باید ماه ها در پی روبه راه کردن اوضاع و شرایط بازنشستگی برای دریافت حقوق باشد باید به فکر شغلی دیگر هم باشد تا بلکه از این طریق بتواند با اندک حقوق بازنشستگی به تأمین معاش زندگی بپردازد.
متأسفانه دولت تسهیلات لازم را برای افراد بازنشسته در نظر نمیگیرد. برخلاف همه کشورهای جهان که دوران بازنشستگی، دوران استراحت و رسیدن به آرامش است و فرد حداقل از لحاظ هزینههای بیمارستانی و سایر مسائل تأمین بوده و مشکلی ندارد این در حالی است که سن بازنشستگی در ایران به خاطر ویژگیهای فرهنگی و سنتی موجود یک دوران پرهزینه محسوب میشود. از سوی دیگر با این حقوق ناکافی بسیاری از آنها از نظر امنیت اجتماعی، مسکن، تأمین مخارج اجاره و… دچار مشکلات عدیدهای هستند. همچنین کمکهای غیرنقدی به مستمریبگیران هیچ دردی را درمان نمیکند و با اینگونه کمکهای ناچیز باری از دوش آنها برداشته نمیشود و نوعی تحقیر بازنشستگان و توهین به آنهاست. همه این عوامل نشانگر آن است که تأمین اجتماعی در جامعه ما ضعیف است و سازمان ذیربط میبایست تسهیلات مناسبی با توجه به شرایط و تورم موجود در جامعه به افراد سالمند و مستمریبگیر ارائه دهند.
مسئله بازنشستگی زمانی اهمیت پیدا می کند که یک کارگر پس از سال ها تلاش قرار است از این پس ثمره اش را ببیند اما گویا با شرایط نامساعد بازنشستگی نه تنها اوضاع بهتر که نمی شود هیچ بلکه از زمانی که مشغول به کار هم بود اوضاع اسفبارتری را قرار است متحمل شود این در حالی است که کارگران یکی از قشرهای زحمت کش و با اهمیت هر جامعه ای هستند که با وجود ارزشمندی، معمولا قدر آنان چنان که باید و شاید دانسته نمی شود اگرچه تصور پیشرفت و توسعه یک جامعه بدون حضورقشری به نام کارگر محال است به همین بهانه هم از سال ۱۸۸۶ میلادی یکم می را به عنوان روز کارگر می نامند و در ایران از پنجم تا یازدهم اردیبهشت را به عنوان هفته کارگر نامگذاری کردند. علت نامگذاری این روز به اعتراض عده ای از کارگران علیه شرایط سخت و ناعادلانه کاری شهر شیکاگو در امریکا برمی گردد که این اعتراضات موجب قتل تعدادی از آنان شد. با این حال قشر کارگر مبارزات خود را برای احقاق حقوقشان، ادامه دادند تا اینکه سرانجام به نتایج مطلوبی دست یافتند. امسال هم بر اساس اعلام معاونت فرهنگی اجتماعی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی، چهارشنبه ۵ اردیبهشتماه و اولین روز هفته کارگر با عنوان «کارگران، میثاق با آرمانهای امام و رهبری، حمایت از کالای ایرانی»، پنجشنبه ۶ اردیبهشتماه با عنوان «کارگران، مهارت و صیانت از نیروی کار»، جمعه ۷ اردیبهشتماه با عنوان«کارگران، معنویت، نشاط و ورزش»، شنبه ۸ اردیبهشتماه «زنان کارگر، جوانان، امید و مشارکت اجتماعی»، یکشنبه ۹ اردیبهشتماه «کارگران، شوراها و تشکلهای کارگری»، دوشنبه ۱۰ اردیبهشتماه «کارگران، بازنشستگان و قوانین حمایتی» و سهشنبه ۱۱ اردیبهشتماه با عنوان «روز جهانی کارگر» نام گذاری شده است.
امروز دهم اردیبهشت ماه که به قوانین حمایتی بازنشستگان کارگران اختصاص دارد اما آنچه شاهدش هستیم حقوقی است که کمتر بدان توجه شده است اگرچه علی ربیعی وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی به افزایش قشر سالمند جامعه در سالهای آینده اشاره کرده و گفته که یکی از دغدغههای سازمان تعاون، کار و رفاه اجتماعی بحث سالمندان و ایجاد رفاه برای آنها است، ما در سالهای آینده با افزایش سالمندان در جامعه روبهرو هستیم که اگر نظام حمایتی قانونمندی نداشته باشیم با بحران گره خوردن فقر و سالمندی روبهرو خواهیم بود.
ربیعی گفته یکی از اقدامات سازمان تعیین حقوق کارگران و بازنشستگان بیش از نرخ تورم بوده البته او این خبر را هم داده که امسال بیش از ۷۲۰ هزار دفترچه اول تأمین اجتماعی صادرشده است.
بر اساس قانون تامین اجتماعی، بازنشستگی به معنای عدم اشتغال بیمه شده به کار به سبب رسیدن به سن و شرایط بازنشستگی است. برای احراز بازنشستگی در قانون مذکور دو معیار رسیدن به سن مقرر و داشتن سنوات پرداخت حق بیمه به میزان آنچه در قانون تامین اجتماعی تعیین شده، است.
قاعده کلی در پرداخت مستمری بازنشستگی رعایت ماده ۱۱۱ قانون تامیناجتماعی است. به موجب این ماده مستمریهای پرداختی نباید از حداقل حقوق مصوب شورای عالی کار در سال مربوطه کمتر باشد.
تاریخچه قوانین بازنشستگی در ایران
شاید بتوان اولین قانون نصفه و نیمه بازنشستگی در ایران را به سال ۱۲۸۷ شمسی نسبت داد که در این سال، قانونی به نام قانون وظایف تصویب شد. براساس این قانون قدیمی، پدر، مادر، همسر، فرزندان و حتی نوههای فرد فوت شده که در استخدام دولت بودند، میتوانستند نیمی از حقوق فرد فوت شده را دریافت کنند. البته در این قانون، سهم زنان بازمانده، نصف سهم مردان تعیین شده بود.
این قانون فقط در زمانی کارآیی داشت که کارمند حکومت، فوت میشد و در آن صورت خانواده میتوانستند نصف حقوق فرد فوت شده را دریافت کنند، اما برای تامین رفاه دوران بازنشستگی همین فرد کارمند، فکری نشده بود؛ یعنی آن کارمندان یا به قول اهالی آن دوران، مستخدمان حکومت نمیتوانستند در دوران حیاتشان، بهرهای از این حقوق داشته باشند.
به همین دلیل هم این قانون را نمیتوان اولین قانون جامع برای بازنشستگی به حساب آورد. حتی اگر همین مستخدم دولت، دچار حادثه میشد و برای همیشه توان شغلیاش را از دست میداد، هیچ حمایتی از او نمیشد.
سال ۱۳۰۱ هجری شمسی، قانون تازهای تصویب شد که علاوه بر بازماندگان، تسهیلاتی هم برای فرد شاغل در نظر گرفته بود تا در دوران پیری و از کار افتادگی، حمایت قانونی از او به عمل آید که شروع نظام بازنشستگی در ایران را به این تاریخ نسبت میدهند. قوانینی که در حوزه بازنشستگی تصویب میشد، مدام تغییر میکرد؛ طوری که سال ۱۳۲۴ و سال ۱۳۳۷ هجری شمسی نیز قوانین نظام بازنشستگی، تغییرات اساسی داشت تا این که سال ۱۳۴۵ شمسی و با تصویب قانون استخدام کشوری، نظام بازنشستگی، شکل و رنگ امروزی تری به خود گرفت.
همین قانون هم مدام دچار اصلاحات جدی شده است، بخصوص فصل هشتم این قانون که به حق و حقوق بازنشستگان اختصاص دارد. بعدها بسیاری از سازمانهای دولتی هم با تدوین دستورالعملهای جدید، حمایت گستردهتری از بازنشستگان خود به عمل آوردند.
در این صندوق غیردولتی و عمومی، همه افراد شاغل در بخش خصوصی با همکاری دولت و کارفرما، سهمی از حقوق ماهانه خود را به صندوق تامین اجتماعی پرداخت میکنند تا در روزهای سالخوردگی، از کارافتادگی یا فوت فرد بازنشسته، اطمینان خاطری برای افراد بازنشسته یا بازماندگان آنها وجود داشته باشد.
بازنشستگان آن هم از نوع کارگرش یکی از محرومترین اقشار این جامعه هستند، به طوری که به جرات می توان گفت بیش از ۹۰ درصد آنان در زیر خط فقری که از سوی دولت اعلام شده، قرار دارند اما به راستی این افراد باید تا کی در فشار مالی بهسر ببرند. مسئولان به این نکته توجه ندارند که این افراد دارای فرزندند و در این رابطه بیش از افراد جامعه درگیر خرج و مخارج زندگی هستند. پس باید راهحل منطقی و درستی در اینباره اندیشید نه این که کار به جایی برسد که یک کارگر بازنشسته بگوید: اگر میدانستیم حاصل سالها زحمت و خدمت این است هیچوقت خدمت نمیکردیم.