دوشنبه ۹ دی ۱۳۹۸ شماره ۱۲۰۵
نیم ور؛ کهنسال نام آور
بخش پنجاه و هفتم و پایانی/ فصل هفتم
مهدی لعل بار- جواد احدی- شهرزاد قربانی/ نویسندگان
حاج عباسعلی رجبی نقل میکند که چال زنی با استفاده از دیلمهایی با ارتفاع ۱۲۰ و ۱۶۰و ۲۰۰ سانتیمتری انجام میشد و بوسیله آنها در سنگ سوراخی ایجاد میکردند که اصطلاحا ً به آن «چال» و این عملیات را «چال زدن» میگفتند. پس از آنکه اوستا کار محل دقیق چال را مشخص کرد، چال زن بایستی با استفاده از دیلم چال را حفر میکرد. این دیلمها دارای سری تیز از جنس الماس بودند. چال زن دیلم را تا ارتفاع حدود ۳۰ سانتیمتری بالا برده و بر روی سنگ ضربه میزد، در حین برخورد دیلم با سنگ با چرخش مچ دست مقداری از سنگ را جدا میکرد چیزی شبیه به دریل یا متههای امروزی با این تفاوت که چون قدرت دست در چرخاندن دیلم بسیار ضعیفتر بود، نیروی لازم برای کندن سنگ از طریق ضربه دیلم همزمان با چرخش آن تأمین میشد. این کار به مهارت خاصی نیاز داشت چرا که بلافاصله پس از ضربه زدن بایستی حرکت چرخشی مچ دست نیز همراه شود تا بتواند سنگ را تراش دهد. اگر در حین چال زدن دقت لازم نبود ممکن بود تا چال به خوبی حفر نشود و گوشه بردارد و باعث آسیب دیدن چال زن شود، چرا که امکان چرخش آن نبود وبه مچ دست صدمه وارد میشد. ظرف آبی در کنار چال زن قرار داشت تا برای خنک کردن سر دیلم، آب را داخل چال بریزند. این آب علاوه بر خنک کردن سر دیلم باعث میشد خاک ناشی از حفاری نیز از داخل چال خارج شود. هنگام ضربه زدن کارگران نوای یا علی را با هر ضربه تکرار میکردند. وقتی که ارتفاع چال از حدود بیست سانتیمتر بیشتر میشد گل را توسط قاشقک مخصوصی خارج میکردند. در حدود دو تا سه ساعت طول میکشد تا یک کارگر چیره دست بتواند چالی به عمق دو متر ایجاد کند. به قول اهالی، فردی که در معدن کار میکرد و چال میزد، فردی قُچاق (به فردی نیرومند که در انجام کاری ماهر و توانا باشد میگویند ) بوده است وگاه بعضی از افراد چنان قچاق بودند که دیلم را داخل چال میشکستند. پس از آنکه عملیات چال زنی تمام میشد آن را به کمک چوب بلندی که پارچهای سر آن بسته شده بود کاملاً خشک میکردند تا آن را پر کنند.
عملیات پر کردن شامل ابتدا ریختن مقدار کمی خاک خشک در کف چال بود، سپس باروت را داخل چال میریختند. مقدار باروت بستگی به میزان قدرت مورد نیاز داشت که به صورت تجربی توسط اوستا کار مشخص میشد. میلهای به نام ریزه به طول حدود ۲ متر داخل چال قرار میگرفت، این ریزه لولهای تو خالی بوده است به قطر تقریبی ۲ سانتیمتر که در حدود ۳ سانتیمتر اول آن داخل باروت قرار داشت. پس از کارگذاری ریزه خاک نرمی داخل چال میریختند و شروع به کوبیدن آن توسط چوب بلندی میکردند. برای اینکه خاک به خوبی فشرده شود و قدرت انفجار بیشتر شود خاک را کمکم میریختند و مدام میکوبیدند تا حسابی سفت شود. این کار را آنقدر انجام میدادند تا دهانۀ چال کاملاً از خاک پر شود. قسمت بالایی ریزه یک حلقه نصب شده بود، یک دستۀ فلزی داخل این حلقه میکردند و آرام آرام آنرا به چپ و راست میچرخاندند تا از خاک جدا شود و آنرا به آرامی بالا میکشیدند. اگر این کار به خوبی انجام میشد یک حفره با قطر ۲ سانتیمتر از بالای چال تا میان باروتها ایجاد میشد. بایستی دقت شود که این کار به خوبی انجام شود تا خاک یا سنگ ریزه این کانال را مسدود نکند. سپس باروت نرم را داخل این حفره میریختند تا پر شود و از آنجا نیز خطی به طول ۳ تا ۵ متر نیز باروت میریختند تا به عنوان فیتله عمل کند. میزان باروت مصرف شده برای پرکردن مسیر ریزه نشان میداد که مسیر کاملا ً پر شده یا با سنگ ریزهای مسدود شده است که این امر تنها بر اثر تجربه کارگران به دست میآمد. اکنون چال برای انفجار آماده است، با فریاد از همه میخواستند که از محل چال فاصله بگیرند و محل مناسبی را پیدا کرده و مخفی شوند تا احیاناً بر اثر انفجار و پرتاب سنگ زخمی نشوند. یک نفر باروت را روشن میکند و چند ثانیه بعد انفجار رخ میدهد و ترکی بر دل کوه میافتد یا آنکه سنگها را خرد کرده و از کوه جدا میکند. گاه میشود که به هر دلیلی انفجار رخ نمیدهد و خطا میرود که در این حالت بایستی چال با احتیاط خالی و مجدداً پر میشد، هر چند که کمی خطرناک هم بود.
اگر انفجار فقط بر روی سنگ ترک ایجاد کرده بود، اوستا کار بر روی آن ترک خطی میکشید و از کارگران میخواست تا جای گاز در بیاورند و سنگ را از دل کوه جدا کنند و با کمک دیلم و جک آن را بارگیری کنند.
در اوایل دهه ۴۰ و با مکانیزه شدن معادن و مجهز شدن به کمپرسورهای هوای فشرده کار استخراج هم سرعت بیشتری گرفت و هم آسانتر شد.
در سال ۱۳۴۵ دستگاه سیم برش از ایتالیا خریداری شد که در آن با حفر کانالهای متصل به هم و گردش سیم برش در داخل آنها برکوه برش ایجاد کنند. این سیمها بصورت سه لایی به هم تابیده شده بود برای برش بایستی گاواس (نوعی سنگ از جنس سیلیس که به صورت سنگ ریزه درآمده تا به همراه گردش سیم، برش سنگ را انجام دهد.) به همراه سیم داخل کانالها ریخته شود تا عملیا ت برش از این طریق انجام شود.کار با این سیستم بسیار دردسر ساز بود و مشکلات زیادی داشت و خیلی وقتگیر و غیراقتصادی بود، در نتیجه چندان استقبال نشد.
روشهای معمولی حفاری و استخراج ادامه داشت تا اکنون که برش سنگ با سیم برش الماس بسیار مفیدتر و کارآمدتر است. در این روش ابتدا به وسیلۀ دستگاهی به نام راسول کانالهای افقی و عمودی حفر میکنند، به طوری که یک بلوک مکعب مربع یا مثلث پس از برش از کوه جدا شود. بعد از حفر کانالها سیمی که با تکهای الماس مسلح شده است را به وسیلۀ دستگاه سیم برش داخل این حفرهها به گردش در میآوردند. الماسها سنگ را برش داده و بلوک سنگی برش خورده با روشهای مختلفی از کوه جدا میشود.
ورود دستگاههای جدید با تکنولوژی بالا سرعت و میزان استخراج را بسیار افزایش داده است. براستی کار در معدن کار بسیار سخت و دشوار بوده و به نظر میرسد این کار تنها از پس مردان با ارادهای آهنین بر میآمده که به مقابله با سنگ سرد و سخت میرفتند.
کار در معدن همچنین خطرناک است و تعدادی از اهالی حتی جان خود را در معادن از دست دادهاند، آقای حسن تیموری در این خصوص میگوید: «از جمله اولین فردی که در معدن گُل بِنه بر اثر حادثه در حدود سال ۱۳۳۷ فوت کرده است علیرضا قربانی میباشد. دومین نفر حسین حسنعلی در معدن سرخیها و سومین نفر فردی بنام حسن ترک بوده است. اولین نفراتی که در معدن آتشکوه نیز براثر حادثه جان خود را از دست دادند افرادی به نامهای قدرتاله کاکایی، حسین جان ابوطالبی و حسن نورمحمد بودند.»
نمایشگاه تخصصی سنگ و صنایع وابسته
یکی از اقدامات مهم درسالهای اخیر برپایی نمایشگاه تخصصی سنگ و صنایع وابسته در نیمور است.
این نمایشگاه برای اولین بار در سال ۱۳۸۷، در فضایی به مساحت ۲ هکتار با حدود ۲۰۰۰ متر مربع فضای سرپوشیده و ۴۰۰۰ متر مربع فضای روباز، با حضور شرکتهای ایرانی و خارجی برگزار شد. این نمایشگاه هر ساله برگزار میشود. در این نمایشگاه، آخرین دستاوردهای تولیدی و صنعتی در زمینه سنگهای تزئینی، معدن، ماشین آلات و تجهیزات معدنی و فرآوری به نمایش در میآید.
در همین راستا در فضایی به مساحت۳۰ هکتار و با همکاری سازمان توسعه و تجارت ایران و سازمان بازرگانی استان مرکزی، نمایشگاه دائمی بینالمللی سنگ و صنایع وابسته در این منطقه در حال احداث است.