شنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۸ شماره ۱۱۶۳
نیم ور؛ کهنسال نام آور
بخش چهل و چهارم/ فصل ششم
مهدی لعل بار- جواد احدی- شهرزاد قربانی/ نویسندگان:
اختلافات هزار ساله بر سرحقابه
همانطور که بیان شد، تعداد زیادی آبادی از این رودخانه حقابه داشته و با آن زراعت میکنند و در طول تاریخ موضوع تقسیم آب و بهره برداری از آن اتفاقات زیادی را سبب شده است، از جمله اختلافات بین میزان حقابه بین اهالی تیمره و قم. با حضور اعراب در ایران و سکونت در شهر قم، کمبود آب در این شهر کویری، آنها را به این نتیجه رساند که چاره ای برای کم آبی خود بیندیشند و از همانجا این دعوای چند هزار ساله مردم قم با اهالی تیمره بر سر آب رود خانه لعل بار شروع شد.
اما یکی از بیشترین نزاعها، مربوط به اختلافات آب بین نیمور و قم بوده است. این اختلافات به چند دلیل بیش از هزار سال ادامه داشته است. اول آنکه در طول تاریخ این منطقه از کشاورزی پر رونقی برخوردار بوده و برای تأمین آب کشاورزی بند نیمور برخلاف بسیاری از بندهای منطقه همیشه برای دشت وسیع نیمور آب تأمین میکرده است. دوم آنکه مردمان این شهر برای حفظ سهمیه حقابه خود حتی حاضر شدند از جان خود نیز بگذرند و تعدادی از اهالی در درگیریهای آب جان خود را از دست دادهاند که شرح آن بیان خواهد شد، به نظر میرسد در واگذاری بخشی از حقابه آب به قم از جانب نیموریها، ارادت اهالی به ائمه اطهارو احترام به جایگاه حضرت معصومه(س) و زائران آن، نقش پررنگی داشته است چنانچه نقل است فردی بنام آقا عبدالله از معتمدین نیمور وقتی به قم میرود و وضعیت خشکسالی آنجا را میبیند ۲۴ ساعت آب نیمور را وقف قم کرده که بعدها به ۴۸ ساعت افزایش پیدا میکند.
در این سال های متمادی هرگاه اهالی تیمره و نیمور دارای قدرت و افراد بانفوذی در دربار بودند به نفع خود از آب بهره برداری کردهاند و قضیه «لحق لمن غلب» در این ماجرا حکم فرما بود، بطوریکه هرگاه اهالی قم توانستهاند از نفوذ خود استفاده کنند، آب را بر روی مردم تیمره بستهاند، چنانچه در زمان قاجاریه حضور افراد با نفوذی مثل ظل السلطان، صدرالاشراف و یا تیمسار جوادی که از مالکین نیمور بودند، باعث میشد تا در این اختلافات نیموریها از نفوذ مالکین خود استفاده کنند و مصباح تولیت نیز بعنوان نمایندۀ قم در مقاطعی از نفوذ خود برای بستن بندهای پائین دست استفاده کرده است.
بعد از حمله سپاه اسلام و حضور اعراب در ایران، از آنجا که منطقه قم از نظر شرایط آب و هوایی تقریباً مساعد و مناسب با موطن اصلی اعراب بود، آنان مدت زیادی در این منطقه ساکن و به کشاورزی مشغول شدند. یکی از مشکلاتی که آنها با منطقۀ تیمره داشتند موضوع تقسیم آب رودخانه لعل بار بود.
محسن صدر در خصوص نحوۀ استفاده از آب رودخانه و تقسیم آن بین قم و تیمره معتقد است که قدمت تاریخی نقشی تعیین کننده دارد، و هر بندی قبل از عمران قم ساخته شده باشد، از جمله بند نیمور، حق بهره برداری از آب را بطور کامل دارد، در صورتی که بندهایی که بعد از عمران قم ساخته شدهاند حق تقدمی ندارند.
«بر حسب قانون شرع و قانون مدنی ایران این حق برای قم هست که از جریان آب به نهرهایی که جدیداً بعد از عمران قم احداث شده در موقع کم آبی جلوگیری شود زیرا قم حق تقدم داشته ولی نهرهایی که قبل از عمران قم احداث شده حق تقدم دارند ولی سلاطین و دولتهای ماضیه به ملاحظه اینکه دهات بالا دست اعم از قدیم و جدید از آب به کلی محروم نشوند احکامی بر تقسیم آب رودخانه بین قم و دهات بالا صادر میکرده اند و احکامی در زمان ناصرالدین شاه صادر شده که آب را به یازده روز تقسیم و شش روز به رودخانه جاری کنند یک روز برای مدت جریان آب رودخانه و پنج روز در قم مصرف شود و پنج روز دهات بالا ببرند و این حکم اعتبار دولتی داشته نه جنبه شرعی و قانونی و اجراء حکم دولت هم تا حدود محلات بیشتر نبوده چه آنکه بالاتر یعنی آب دهات کمره و گلپایگان بواسطۀ دوری از راه قم نمیرسیده، به علاوه مردم آن حدود هم بواسطۀ کثرت جمعیت قادر به جلوگیری از اجرای این احکام بودهاند. بر هر تقدیر از ازمنه قدیم نزاع آب مابین اهالی دهات بالا و اهالی قم دایر بوده است و شاید در سابق نزاع و زد و خوردی هم ما بین زارعین قم و زارعین دهات حادث میشده …»
حسن بن محمد قمی در کتاب تاریخ قم از جنگها و اختلافات اعراب قم با اهالی تیمره بر سر این رودخانه که آن را قمرود مینامند سخن گفته است که خلاصهای از آن را بیان میکنیم: «در ابتدا قرار بر این بوده که اهل تیمره در تابستان ماهی ده روز آب رودخانه را به آنها بدهند. اما اعراب از این تقسیم بندی راضی نبودند، با قدرتمند شدن اعراب درقم، آنها به اهل تیمره گفتند برای استفاده از آب رودخانه از بین دو پیشنهاد یکی را بپذیرند. اول آنکه همه روستاها و شهرها در زمان مشخص شده آب را هرز کنند تا آب به رودخانه بیاید و اینطور نباشد که برخی شهرها از این کار ممانعت میکنند. دوم آنکه آب را در زمستان که کشت و زرع ندارید به جانب ما هرز نکنید که باعث ایجاد خرابی برای شهر ما شود، چنانچه ما در زیان شما شریک هستیم باید در منفعت آن در بهار و تابستان نیز شریک باشیم. اما اهالی تیمره نپذیرفته و اهالی قم نیز به تخریب بندها و سدها مکرراً اقدام کرده و اهالی تیمره نیز که دیگر چاره نداشتند پذیرفتند که از راه سازش وارد شوند.
آنها گفتند چون خاک زمینهای ما ریگزار است و زودتر از زمینهای شما خشک میشود، امتحان کرده و دیدند که گل زمینهای تیمره پنج روزه و گل زمینهای قم ده روزه خشک میشود، بنابراین آب را به نسبت پنج روز برای قم و ده روز برای تیمــره تقسیم بندی کردند و قرار بر این گذاشتندکه اسب سواری از دروازه قم وقت طلوع آفتاب سوار شده در مسیر رودخانه برود، تا غروب آفتاب به هر کجا رسید آب رودخانه سهم قم باشد و بالای آن سهم تیمره و انار بار. سواری از اعراب اول وقت طلوع سوار شده تا غروب بیست و نه فرسخ راه رفت و به روستای تبره رسید و در آنجا اسب از شدت خستگی بر زمین افتاد و نام آن محل را به نام آن اسب اسفان بند نامیدند، و جمیع سدها و بندهای قراء و مزارع، که شامل سی عدد بند میشد، را باز و آب آنها را به طرف قم سرازیرکردند. هنگامی که نوبت به آب قمی میرسید، تعدادی از اهالی قم به منظور باز کردن بندها به منطقه میآمدند و آب این بندها را باز میکردند و اجازه نمیدادند تا کسی از این آب برای زراعت استفاده کند.»
برخی اهالی نیز حضور مردم قم را که در سال های گذشته برای هرز کردن آب قمی به نیمور میآمدند و چند شبی را که در آسیاب اقامت داشتند را بخاطر میآوردند.
در زمان قاجاریه، امیرکبیر به دستور ناصر الدین شاه مأموریت پیدا میکند تا مشکل آب قم را رفع نماید، چرا که با کمبود آب در قم اهالی آنجا دست به اعتراضات و شورشهایی زدند و خواستار افزایش سهم آب از رودخانه شده بودند. آقای مرادی نژاد درخصوص پیشنهاد تقسیم حقابه آب رودخانه توسط امیر کبیر مینویسد: « بطور کلی از نیمورکه بهره برداری عمده ثقلی از رودخانه قمرود صورت میگیرد تا اراضی حقابه بر دشت قم مجموعا ۴۵ رشته نهر حقابه بر، از رودخانه قمرود بهره بردای مینمایند، ۷ نهر از انهار فوق در منطقۀ محلات قرار دارند و به انهار هفت گانۀ نیمور معروفند. همچنین ۲۷ نهر از انهار فوق در حد فاصل انهار هفت گانه نیمور تا انهار دشت قم واقع گردیدهاند و به انهار میانی شهرت دارند، انهار دشت قم نیز ۱۱ نهر بوده و به انهار ۱۱ گانه حقابه بر قم معروفند. البته با احداث سد ۱۵ خرداد ۶ نهر از انهار ۲۷ گانۀ میانی در بالا دست سد واقع گردیدند و ۲۱ نهر نیز در پایین دست سد قرار گرفتند. ضمناً پس از انهار حقابه بر فوق در انتهای مسیر رودخانه قمرود پس از خروج این رودخانه از شهرستان قم، انهار مازاد بر دشت قم قرار دارند. تعداد این انهار نیز تا قبل از تلاقی رودخانۀ قمرود با رودخانۀ قره چای ۱۱ نهر میباشد. این انهار در فصول پر آبی ممکن است حدود ۳۹۰۰ هکتار از اراضی زراعی دهستان قنوات در شرق و حدود ۹۵۷۰ هکتار از اراضی زراعی دهستان قمرود را آبیاری نمایند.»
روایت تقسیم آب بین اهالی کمره و قم به نسبت پنج وشش، در کتاب گنجینه آثار قم اینگونه ذکر شده است که: «در سال ۱۲۶۴ ه.ق (۱۲۲۷ ه.ش)که ناصرالدین شاه به قم مشرف و در عمارت شاهی متصل به صحن (در مدرسه فیضیه) نزول فرموده امیرکبیر میرزا تقی خان وزیر با تدبیر او هم در فوقانی شاه نشین (کتابخانه فعلی مدرسه فیضیه) توقف نموده و در روز جمعه که برای ملاقات از حجج الاسلام وقت تعیین و کلیه مشایخ علمای قم در شاه نشین در حضور شاه مجتمع بودند متفقاً توجه شاهانه را بوضع اهالی قم در اثر بیآبی معطوف داشته تأمین آب این شهر را از وی درخواست کردند.
و ناصر الدین شاه بلافاصله امر تنقیه قنات را به حاکم شهر قم محول نموده به امیرکبیر نیز دستور داد تا در اطراف آب رودخانه مطالعاتی نموده سوابق امر را در نظر گرفته در تقسیمآب آن نیز تصمیمی اتخاذ و به عرض برسانند و امیرکبیر پس از رسیدگی و تحقیق در نتیجه چنین مقرر داشت که آب رودخانه بگردش۱۱شبانه روز بین مالکین قراء بالا تا مردم قم بالسویه تسهیم و هریک پنج شبانه روز از آن مستفاد گردند و یک شبانه روز هم برای طی مسافت بین راه بر سهم قم افزوده گردد و در شش روزی که آب مخصوص شهر است کلیه مالکین قرا از کمره تا قم از آب رودخانه رفع ید نموده آنرا برای شهر آزاد و روان گردانند و در پنج روز بعد هر مالکین بالا یک سهم خویش را استیفا نماید.
و در نتیجه مراتب را بعرض رسانیده پادشاه دستور داد تا بر طبق آن تقسیم نیز فرمانی صادر و بطرفین ابلاغ نمایند که عین فرمان تا امروز هم باقیست.
علاوه ظل السلطان مالک نیمور هم به این تقسیم رضایت داده آنرا تنقید نموده به مباشرین خود دستور داد که مفاد آن را به موقع اجرا گذراند.
و این رویه هم چنان بر قرار و تقسیم آب رودخانه بین ۵ و ۶ استوار و خلفا عن سلف بین الطرفین محترم و از جایین بدون آغاز سخن و اعتراضی لازم الرعایه و حتمی الاجرا تلقی و قریه نیمور همچون سایر قریهها و مردمش نیز مانند مردم سایر قرا و تابع آرا عمومی بوده تا چند سال قبل هم همین رویه در نیمور نیز مأمور و مجری بود.
ولی اخیراً قریه نیمور را تنی چند از رجال کشور و افسران ارشد مالک گردیده نامبردگان با اتکا به قدرت و نفوذ شخصی و موقعیت دولتی خود رویه سابق را زیر پا گذارده از دادن آب به قم امتناع ورزیده نهر نیمور را از سایر نهرها ممتاز قرار داده تقسیم بین ۵ و ۶ را درباره سایر نهرها ابتدا از زیر نیمور مجری دانسته چنین ادعا کردند که نیمور در هیچ موقعی در این تقسیم شرکت نداشته نهرش همواره پرآب بوده نیموریها همواره حق خود را از رودخانه استیفا میکردند.
و بالنتیجه مجموع آب رودخانه را به نیمور برده دایره کشاورزی خود را بسط داده باغات جدیدی فرا گرفته زراعت آنجا را توسعه بخشیدند که پرونده متشکله در کشاورزی و فرمانداری این جریان را کاملا حاکی است و شهر قم فقط از منابع و چشمه سارهای نیمور برای شش روز استفاده میکرد.»
بعد از آن مردم و به ویژه کشاورزان قم اعتراض خود را از طریق هیئت دولت و دربار پیگیری میکنند و بالاخره چندین جلسه و کمیسیون در وزارت کشاورزی و وزارت کشور با حضور نمایندگان قم و محلات برگزار و مقرر میشود تا میزان حقابه نیمور کاهش یابد. به همین منظور نامههایی به ادارات فرمانداری و ژاندارمری قم نوشتند که در این خصوص اقدام نمایند ولی هیچ یک عملی نگردید.
همچنین مکررا نمایندگانی هم برای کشف علت تعلل ادارات و ژاندارمری برای اجرای دستورات دولت مرکزی به نیمور اعزام گردیده که همگی به سبب نفوذ مالکین و ایستادگی کشاورزان نیمور بدون اخذ نتیجه بازگشته و قضیه همچنان بلاتکلیف باقی ماند و این امر قم را به آشوب و اعتصاب میکشاند. بعد از فروکش کردن این آشوب ها بلافاصله وزیر کشاورزی مأمور پیگیری مجدد شد که ادامه این ماجرا در این سند اینگونه بیان میشود: « …. وزیر کشاورزی شخصاً به قم آمده از شهر به نیمور رفته وضعیت را در نظر گرفته گاه مراجعت به اداره ژاندارمری کتباً امر کرد که به هر قیمتی است در رفع مزاحمت نیموریها اقدام نموده آب را برای شهر جاری گرداند. روز بعد دسته ای از ژاندارم به محل اعزام و بین طرفین زد و خوردی سخت دست داده بالنتیجه یک تن از اهالی نیمور مقتول و رییس دسته ژاندارم هم مجروح گشته نیز در برابر ایستادگی آنها با عدم موفقیت مواجه بدون اخذ نتیجه به شهر باز گشتند.
و پس از آن اهالی نیمور در چند نوبت آب را برای شهر جاری ساخته باز هم پس از چندی از آن جلوگیری کردند. و این جریان به سال ۱۳۶۲ قمری برابر ۱۳۲۳ خورشیدی روی داد و در سال بعد یکی از عمده مالکین نیمور جناب آقای سید محسن صدر محلاتی صدرالاشراف پس از تصدی ریاست دادسرای دیوان کشور و دو دوره وزارت دادگستری و نمایندگی مجلس شورای ملی بمقام نخست وزیری و ریاست هیات دولت ارتقاء یافته در این موقع جناب آقای تولیت با ایشان وارد مذاکره شده در نتیجه نیمی از حق اهالی قم را تصدیق نموده نامبردگان چنین توافق کردند که در هر گردش ۱۱ شبانه روزی فقط سه روز نهر نیمور از بردن آب محروم باشد و در این ۳ روزه مالکین نیمور تمامی آب را پایین انداخته برای شهر جاری گردانند تا بعدا چه شود.»
خلیل شیرازی محلاتی در باره اجرایی نشدن پیشنهاد امیرکبیر مینویسد: « قصبه نیمور در اعداد و ورگان در جانب شرقی کنار رودخانه قم سر راه شوسه محلات و دو فرسنگی آن شهر واقع است و یکی از سهمیه داران آب رودخانه است که مالکیتش به تقسیم آب بین پنج و شش تسلیم نشده در شش روزی که آب رودخانه برای مزارع حومه شهر روان میگردد و کلیه سدهایی که در وسط رودخانه برای بردن آب بستهاند شکافته میشود این قصبه سد و بند خود را نمیگشاید و آب شهر را رها نمیسازد و بدین جهت قریب چهل سال قبل گروهی از کشاورزان شهرستان قم تا سربند مزبور رفته و با وجود مأمورین ژاندارمری کارشان به پیکار منتهی و یک نفر کشته و جمعی مجروح شدند و این مشاجره سابقه ممتدی دارد و قضیه (لحق لمن غلب) درباره این دو گروه صادق است زیرا هر زمان مردم قم قدرت مییابند بند نیمور را میگشایند و هر دورهای که کشاورزان در سایه نفوذ مالکین نیمور کسب قدرت میکردند مانند ظل السلطان و پس از آن مرحوم صدر الاشراف محلاتی (وزیر ، نخست وزیر و سناتور) و تیمسار جوادی از رها ساختن آب امتناع میورزیدند. »
در کتاب خاطرات صدر الاشراف نیز، آقای محسن صدر به توضیح اتفاقات زمان خود میپردازد و ماوقعه را اینگونه بازگو میکند: «در کابینه اول ساعد در سال ۱۳۲۳ موضوع اختلاف مابین مالکین نیم ور و مالکین قم که سردستۀ آنها مصباح تولیت نمایندۀ قم بود بواسطۀ طمع به آب نیم ور شدید شد. مصباح تولیت با تَمَوُّل خود و عوائی آستانۀ مقدسۀ قم که به اختیار مطلق او بود از هیچگونه خرج تبلیغات و رشوه به مأمورین مضایقه نداشت.
از طرفی مأمورینِ کشاورزی که نظارت در آبهای رودخانهها را دارند رشوههای زیاد گرفتند و به ظاهر به حمایت اهل قم و در باطن برای همراهی و مساعدت با تولیت خاطر دولت را مشوش کردند و مالکین نیمور را متعدی قلمداد نمودند و از طرفی مصباح تولیت که نفوذ زیاد در قم داشت اهالی قم را وادار به تعطیل بازار و تعطیل درس علما قم و تلگرافات شکایت مبنی بر بیآبی شهر قم علیه من و به دولت و مجلس شورای ملی نمود و ناصر اعتمادی وزیر کشور داماد ظلالسلطان و خواهرزادۀ او که به تمام معنی ساده لوح و نادان بود بدون اطلاع مالکین نیمور صد و پنجاه نفر ژاندارم و مسلسل برای گرفتن آب به نیم ور اعزام داشت و چون رعایا و زارعین نیمور که محصول و زراعت آنها در معرض خشک شدن بود مرد و زن و بچه جلو نهر نیمور را گرفته و مانع از بسته شدن نهر شدند ژاندارم ها به حکم وزیر کشور به طرف رعایا تیراندازی کردند. سه نفر فوراً کشته و عده ای زخمی شدند و ژاندارم ها آب را بر رودخانه جاری کردند که به قم برود. …
… ولی در این وقت یعنی سال ۱۳۲۲ شمسی که هرج و مرج بر نظم و موازین قانونی غلبه داشت از طرفی سردسته ملاکین قم یعنی مصباح تولیت که وکیل مجلس بود و تقربی هم به دربار داشت و از طرفی شهاب خسروانی داوطلب وکالت از محلات و کمره مرا مانع پیشرفت مقصود خود تصور کرده بود دست به هم داده تحریکاتی علیه من میکردند و روزنامههای مزدور هم مرا هدف فحش و ناسزا قرار دادند ولی با همۀ کوششها نه شهاب خسروانی به مقصود خود رسید زیرا حریف او عباس حشمتی اهل کمره از او قویتر بود و او به وکالت دورۀ چهاردهم مجلس انتخاب شد و نه مصباح تولیت هم که نتوانست آب نیمور را ببرد زیرا هر نوبت کشتن چند نفر رعیت
بیچاره مقدور نبود و به تشفی خاطر از فحش دادن روزنامهها به من قانع شدند.»