یکشنبه ۱۲ خرداد ۱۳۹۸ شماره ۱۰۹۲
نیم ور؛ کهنسال نام آور
بخش بیست و یکم/ فصل چهارم
مهدی لعل بار- جواد احدی- شهرزاد قربانی/ نویسندگان:
کاربافی
مرحله اول بافت پارچه شمشگذاری است که عبارت بود ازکوبیدن چهارمیخ چوبی در زمین. ابتدا زمین را با میخ آهنی سوراخ کرده و بعد آنرا را بیرون میکشیدند و شمش را به جای آن قرار میدادند و فاصلۀ عرضی دو شمش(چوب ترکه) پانزده سانتیمتر بود ولی طول آن بستگی به میزان کار داشت و تا صد مترهم میرسید. محل شمشگذاری بایستی تمیز و دور از رفت و آمد باشد تا برای کار مزاحمتی ایجاد نمیگردید.
نخ ماسورهها را بین این دو شمش باز میکردند و به اصطلاح «کاردَوانی» میکردند. بسته به مقدار نخ این مسیر چندین بار تکرار میشد. بعد از آن نوبت به مرحله تاکِشی میرسد که کار را از روی شمشهای چوبی باز نموده و آن را به صورت توپک بزرگی در میآوردند که به این توپک «گُندِه» میگفتند. گنده را از سقف آویزان میکردند و برای کاربافی، ماسورههای مکو (ماکو) را میپیچیدند.
دستگاه کاربافی شامل دو پدال بود که داخل گودال کوچک زیر دستگاه قرار داشت. نخها داخل دستگاه به صورت تارهای موازی بار میشدند وبرای بافت پارچه نخ داخل مِکو را از داخل نخهای موازی عبور داده و برای زیرو رو کردن تارها از پدالها استفاده میکردند. برای محکم کردن نخها با ضربه زدن توسط چوبی که وسط دستگاه قرار داشت و به آن «سَلَّت» میگفتند استفاده میکردند.
پارچههای کرباسی و قدکی با کاربافی تولید میشد. قدکها، پارچۀ سفیدی از جنس پنبه بودکه آن را میتوانستند رنگ کنند و برای دوخت لباسها استفاده کنند. پارچۀ قدکی در سه نوع مختلف وجود داشت. قدک ده با عرض حدوداً شصت سانتیمتر، قدک هشت با عرض هشتاد و ضخامت کمتر و قدک بازاری هم با عرض و ضخامت کمتری استفاده میشد.
برای رنگین کردن کلافهای پارچه قدکی از پوسته انار، پوسته سنجد، روناس و رنگ قرمز استفاده میکردند که از این پارچه ها برای نو عروسان و در کارهای خانه استفاده میکردند.
لباس محلی
لباسهای محلی و سنتی را سرپوشها، تن پوشها و پاپوشها تشکیل میدهند. لباس بومی مردان شامل کلاه نمدی،کلاه شابگاه، قبا مراد بیگی، پیراهن بلندآخوندی، تُمّان (شلوار) دبیت، شال قدکی، جلیزقه (جلیقه)، اُروسی (نوعی کفش چرمی) و گیوه (نوعی کفش محلی ) و گالش(کفش لاستیکی ) بود. قبا مراد بیگی ( مرات بگی )مانند عبا بلند بود و از جنس کرباس و تا زانو بوده است. تُمّان دبیت را نیز از قدک میبافتند و رنگ میکردند.
برای دوخت البسه محلّی مردان، از پارچه های چیت و پارچههای نخی و پنبهای در رنگهای سفید، قهوهای، سرمهای و مشکی استفاده میکردند.
پوشاک محلی زنان نیز شامل چارقد( نوعی روسری)، چادر، چادر شب (برای دور کمر)، پیرهن، پاچین( نوعی، پیراهن بلند زنانه)، تُمان (شلوار)، شلیته (نوعی دامن چین دار)، جلیزقه (جلیقه) و اُروسی و گالش(کفش لاستیکی ) بودند. پارچه های نخی، پنبهای، دبیت،کرباس، چیت، تترون، پیت و پارچههای گُلدار، عمده پارچههای مصرفی در دوخت البسه محلی زنان بوده است.
چادر یکی از بخش های جدا نشدنی زنان محلی بوده و شامل چند نوع کلی است. چادر نماز که از پارچۀگلدار تهیه میشد، چادر شب به کمر بسته میشد و چادر مشکی که برای بیرون از خانه و مسافرت کاربرد داشته است.
نمد
نمد مالی نیز در زمانهای دور در نیمور انجام میشد. پشمی که برای تولید نمد به کار میرود پشم بهاره گوسفند با الیاف بلند بود. نمد مال که فردی چیره دست، ماهر و دارای قدرت بدنی زیادی بود، پشمها را خیس کرده و شروع به مالیدن پشمها میکند و در همین حین پشمها به نمد اصلی اضافه میشدند تا به اندازۀ دلخواه برسد. برای آنکه نمد را به اصطلاح «طرح دار» کنند، ابتدا یک لایه نمد بی رنگ را شروع به مالیدن میکردند و سپس لایه های پشم رنگی به آن اضافه میکردند. از صابون و زرده تخممرغ نیز برای بهتر شدن کیفیت کار استفاده میکردند. از نمد برای ساخت کلاه، کت، قالی و زیر انداز و … استفاده میشد. مقدار پشمی که برای هر مترمربع نمد استفاده میشود با مقدار پشم لازم برای تولید قالی برابر است اما چون زمان تولید نمد بسیار کوتاهتر میباشد (حدود یک روز) قیمت آن پایینتر است.