یکشنبه ۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۸ شماره ۱۰۸۵
نیم ور؛ کهنسال نام آور
بخش نوزدهم/ فصل چهارم
مهدی لعل بار- جواد احدی- شهرزاد قربانی/ نویسندگان:
بیلگردانی
اگر در خصوص آداب و رسوم این شهر کنکاش کنیم، بدون شک منحصر بفردترین آنها که در هیچ کجای ایران نمونۀ آن به چشم نمیخورد، بیلگردانی است. این آیین باستانی که نزدیک به ۲۰۰۰ سال قدمت دارد به عنوان نمادی برای تشکر از آناهیتا الهۀ آب بوده که از زمان زرتشتیان در این شهر باقی مانده است. پس از لایروبی نهر نیمور که از اوایل اسفند شروع میشد و تا بیست روز طول میکشد، هنگامی که آب به دشت نیمور میرسد مردم جشن بزرگی که یادگار سنتهای پهلوانی است، به عنوان جشن سپاس و همچنین دعا برای باران برگزار میکنند. (در سالهای اخیر و با وجود بتنی کردن نهر و امکانات موجود زمان لایروبی کاهش یافته و همچنین با برنامه ریزی صورت گرفته مراسم بیل گردانی بصورت منظم در اواخر فروردین برگزار می شود.)
بیل به عنوان نمادی از کشاورزی در ایران شناخته میشود، اینکه از آن به عنوان وسیله ای برای یک جشن آن هم به شکلی که بیان خواهد شد، استفاده میکنند، خود گواهی است بر این است که کار (کشاورزی)، تفریح، جشن و اعتقادات آنها درهم آمیخته و ریشه در تمام ابعاد زندگی مردمی داشته است و نمیتوان وجه تمایزی بین کار، زندگی و تفریح آنها قائل شد. چنانچه میخوانیم که : «بیلگردانی ورزشی است روستایی و با زندگی واقعی روابطی تنگاتنگ داشته است. وجهی از این روابط را میتوان در ارتباط این ورزش با کار کشاورزی و وجوه دیگر را که پنهانتر مینماید در ارتباط آن با جنگ و احیاناً گونهای آیین آب خواهی و جشن پایان لایروبی و انتقال از آب و تقدس آب دانست. جالبتر اینکه در این روش مرز میان کار و تفریح برداشته شده است. کار کردن، تمرین ورزش و ورزش تمرین،کار به شمار میآید و در آن لذت ورزش و جدیت کار طاقت فرسا درهم آمیخته شده است. بیلگردانی نیموری هنگامی که با آب پر زور رودخانۀ اناربار زورآزمایی میکند، هنگامی که نهرهایی با عمق ۲۲ پلهای را لایروبی میکند، گویا برای بیلگردانی تمرین میکند و هنگامی که با هفت بیل اسپره دار تمرین میکند مثل اینکه خود را برای لایروبی آماده میکند.»
آب به عنوان یکی از حیاتیترین عناصر در زندگی کشاورزی، علاوه بر تقدس و جایگاه ویژهاش، همیشه عاملی برای جنگ و نزاع نیز بوده است (به بخش آب رجوع شود)، بنابراین این آئین خود میتواند مانوری برای اعلام آمادگی مردم این شهر برای حفاظت از موقعیت آب کشاورزی خود باشد، حتی اگر برای این کار مجبور باشند تا از بیلهای خود به عنوان یک اسلحه استفاده کنند.
دکتر فرهادی در فرهنگ یاریگری به این موضوع اشاره میکند و میگوید: « ارزش پهلوانی، اجرای جشن پهلوانی بیلگردانی و مسابقۀ سنگین آن که برای هرکس میسر نبوده، رمز و راز دیگری نیز داشته است، آماده کردن نیرو برای لشکرکشیها و جنگهای محلی بر سر آب از سویی و به نمایش گذاشتن نظم و قدرت و مهارت پهلوانی برای ایجاد اعتماد به نفس در گروه و ایجاد ترس در دل همسایگان از سوی دیگر.»
پایان لایروبی، درست آغاز جشن بیلگردانی بود، هر چند امروزه به دلیل از رونق افتادن کشاورزی، رویکرد مردم به مشاغل دیگر و همچنین بتونی شدن نهرکه عملاً نیازی به لایروبی آنچنانی ندارد، باعث شده است تا بین لایروبی و بیلگردانی ارتباط گذشته وجود نداشته باشد و امروزه بیلگردانی در آخرین جمعه فروردین برگزار میشود.
آری با پایان لایروبی،کشاورزانی که پس از بیست روز کار سخت و سنگین لایروبی، به سمت آبادی باز میگشتند در محلی به نام پل سنگی توقف کرده و یک نفر را به عنوان پِیک به سمت آبادی میفرستادند تا اهالی را خبرکند که اسبی را به پیشواز جوی روبان و شاید هم به پیشواز آب بیاورند .البته مردم از روز قبل آماده بودند تا این مراسم را برگزار کنند. درگذشته روز بیلگردانی روز خاصی نبود و هر زمان که کار لایروبی جوی تمام میشد، بیلگردانی را برگزار میکردند که ممکن بود تا سیزدهم نوروز نیز طول بکشد.
معمولا کار در روز آخر را طوری برنامه ریزی میکردند که تا ظهر کار لایروبی به پایان برسد و برای بعدازظهر مراسم بیلگردانی انجام شود.
پس از تجمع کشاورزان در این محل، میرآب به سمت آنها میرفت و از بین بیل های اسپره دار که مناسب بیلگردانی باشد، هفت بیل را انتخاب میکرد. بیل اسپره دار، بیلهایی بودند که در بالای قسمت آهنی، یک چوب تراشیده قرار میدهند تا به عمق بیشتری از خاک فرو رود. کفۀ بیل آنها کمی کشیدهتر، آهن آن نیز ضخیمتر و دسته آنها نیز کمی قطورتر و بلندتر از بیل معمولی(که به آن بیل دولتی میگویند) است. پس از آن بیلها را در دو دسته سهتایی و چهارتایی به وسیلۀ طناب مخصوصی که از پشم بز بافته میشد، محکم میبستند. این طناب را اهالی از بافتن چندین لایه از پشم بز میبافتند. این کار خود به توان بالایی نیاز دارد، چرا که بایستی طنابِ دور بیلها را به قدری محکم بکشند که دسته بیلها که در حالت عادی در حدود پنج تا ده سانتیمتر از هم فاصله دارند، به خوبی به هم چسبیده و محکم شوند و فاصلهای بین آنها وجود نداشته باشد و جالب آنکه برای بستن بیلها به وسیلۀ این طناب از هیچ گرهای استفاده نمیشود.
پس از آن جوی روبان با شادی و سروری خاص شروع به تمرین رژه و بیلگردانی میکنند، چرا که آنها بایستی علاوه بر مهارت در بیلگردانی، بتوانند با نظم و ترتیب خاصی به محل بیلگردانی رفته و آنجا تشریفات خاص مراسم را برگزار کنند.
در آبادی نیز اسب یا مادیانی را بوسیلۀ دستمال قدیمی شرابه دار یا پارچه تزئین میکردند و به استقبال از جوی روبان می فرستادند.
قبل از ورود به آبادی بایستی جوی روبان به آرایش نظامی گونه درآمده و به فرماندهی، فردی که سابقه کار نظامی و یا لشگری داشته به آبادی وارد شوند. دکتر فرهادی در توصیف این گروهان نظامی مینویسد: «یک نفر که قبلا خدمت نظام رفته بود و یا کسی که سوابق کار لشکری داشت، فرماندهی گروه را بر عهده گرفته لباس نظامی میپوشید و چارقد ریشهدار سبز و یا قرمز نویی را به عنوان «چپی»ویا «اگال»حمایل میکردند.
شخص یاد شده سوار بر اسب شده بیلدارها که تعداد آنها بین ۱۵۰ تا ۲۰۰ تن میرسید در صفوف منظم و چهارتایی در حالی که بیلها را بروی دوش گذاشته بودند به دنبال سوار به طرف آبادی و میدان «پاچنار» به راه میافتادند و شخص دیگری نیز با لباس نظامی و به عنوان دستیارِ سوار، پا به پای اسب حرکت میکرد.»
اما اینکه چرا این مراسم با رژه نظامی و فرماندهی یک فرد نظامی، همراه شده است، خود داستان دیگری دارد.آقای مصطفی هاشمی در تحقیقات خود به این نکته اشاره میکند و مینویسد که: «شنیده شده است بعد از اتمام احداث کار جوی آب که در عصر خود کار بزرگ و سختی بوده است و بیش از سی سال طول میکشد جمشید شاه قشون و سربازان خود را آمادۀ جشن باشکوهی میکند. برای جشن همچنین قربانیانی از قبیل گاو وگوسفند و شتر نیز تدارک دیده میشود. این جشن که به جشن آب معروف بوده در سرتاسر ایران به رسمیت شناخته می شد. مردم به هلهله و شادی میپردازند و از طرف جمشید شاه(پیشدادی) به مناسبت چنین روز فرخنده ای که آب به دشت سرازیر شده، چندین شبانه روز که مصادف با ایام فروردین و عید نوروز است جشن باشکوهی برگزار میشود.
سربازان و تیراندازان سواره به پیشواز آب میروند و جمشید شاه خود در اول دروازۀ قلعه ایستاده در حالی که طاق نصرت بسته بودند. سربازان نیز با آب پیش میآمدند تا به دروازه میرسند و پس از ادای احترام کلیه گزارشات حفر جوی را به صورت رسمی به اطلاع شاه میرسانند و بعد از آن سان ویژه میروند . این رسم از آن زمان تاکنون به یادگار مانده است.»
همانطور که اشاره شد هفت عدد بیل در دو دسته سه و چهارتایی با طناب محکم به هم بسته میشدند. عدد هفت از دیر باز عددی مقدس و آسمانی محسوب میشود، برخی معتقدند که هفت بیل نشانۀ گردش هفت آسمان است که باعث نزول باران میشود. اما گذشته از این فرضیه، این بیلها نمایندۀ هفت دانگ از مجموع شش دانگ زمینهای نیمور و یک دانگ زمینهای باقرآباد هستند، یعنی از هر دانگ یک بیل در این مجموعه وجود دارد. بیل به عنوان نمادی از کار کشاورزی و به عنوان یک اسلحه برای پاسبانی از حقابه آب نیمور شناخته میشود، بنابراین کشاورزان بوسیلۀ آن خود را برای روزهای مبارزه آماده میکنند و در واقع بیلگردانی تمرینی برای مبارزه است. این مبارزه شاید تنها برای جنگ با انسانهای متجاوز نباشد، بلکه برای مبارزه و کنترل طبیعت نیز باشد، چرا که کار کشاورزی مبارزه ای است بین انسان و زمین و آب.
جهت سهولت در گرفتن هر دسته بیل یکی از آنها را بالاتر از بقیه میبستند تا فرد بتواند آن را در دست بگیرد. معمولاً افراد دسته چهارتایی را در دست راست و دسته سه تایی را در دست چپ میگیرند، مگر آنکه فردی چپ دست باشد و برعکس عمل کند.
آقای مصطفی حیدری میگوید: « هر بیل بین سه تا پنج کیلوگرم وزن دارد، اگر به طور متوسط چهار کیلوگرم وزن برای هر بیل در نظر بگیریم، مجموع وزن آنها چیزی حدود ۲۸ تا ۳۰ کیلوگرم وزنه را هر بیلگردان بایستی بالا سر خود به گردش درآورد که این مقدار در حین چرخش به اندازۀ ۲۵۰ کیلوگرم نیرو برای چرخش لازم دارد. علاوه بر غلبه کردن بر این بار سنگین، طول بیلها که حدود دو متر می باشد، کار را برای بیل گردان مشکل میکند.»
این کار علاوه بر اینکه به بازوان و پاهای قدرتمندی نیاز دارد به مهارت و تمرکز زیادی نیز احتیاج دارد. اگر فرد در چرخاندن بیلها تبحرکافی نداشته باشد حتی قادر نخواهد بود آنها را تا بالای سر خود بیاورد. اولین حرکت نیز با قِلقی همراه است که این امر کار را برای ناواردان مشکل و پیچیده میکند، و آن هم نحوۀ به دست گرفتن بیلهاست. اما قبل از آن بیلگردان باید بیلها را طوری در مقابل خود قرار دهد که بتواند با یک حرکت رو به جلو، ابتدا بیلهای دست راست و سپس دست چپ را به چرخش درآورده و آنها را به بالا بکشد و کار خود را ادامه دهد. بعد از تنظیم محل بیلها نسبت به بدن، بیلگردان بایستی مچ خود را ۱۸۰ در جه به بیرون بچرخاند و بیلها را به دست بگیرد. این عمل باعث میشود با اولین حرکت چرخشی دستها به حالت عادی خود برگشته و کار ادامه پیدا کند، اما چنانچه عمل چرخش مچ دست انجام نشود در همان ابتدای کار بیلها به هم برخورد میکنند و حتی ممکن است باعث آسیب دیدن بیلگردان شود.
دکتر فرهادی در خصوص فراز و نشیبهای بیلگردانی در این اواخر مینویسد: « در نیمور تا سال ۱۳۳۳ بیلگردانی همواره اجرا میشد ولی در سال ۱۳۴۴ به علت اختلافی که در محل پیش آمده بود، برای اولین بار تا جایی که اهالی به خاطر دارند، بیلگردانی انجام نشد .از قضا در سال بعد سیل بیسابقهای تمام کشت نیمور را به هنگام خرمن با خود برد. به روایت اهالی آب خرمنها را مانند کشتی گذاشت روی سرش و آنها را با خود برد. سیل چنان بود که گونی یکصد و بیست کیلویی گندم را از آسیاب آبی از محلی به نام «وار کیسه گو» چهار پنج کیلومتر با خود برده و آنها را روی یک شاخه درخت بر جای گذاشته بود .مردم که تا به آن روز چنین سیلی را به خاطر نداشتند، پنداشتند که چون بیلگردانی نکرده اند و بیلگردانی شگون بوده این بلا نازل شده است،
بعد از سال ۱۳۳۶ دوباره مراسم تا سال ۱۳۴۱ ادامه یافت و در این سال به علت مسائل اصلاحات ارضی و بروز اختلافات بین مالکان وکشاورزان بیلگردانی متوقف شد اما در چند سال اخیر دوباره این جشن و ورزش باستانی در شهر، با شکوه خاصی انجام میگیرد.»
علاوه برآنکه بیلگردانی از زندگی،کار،کشاورزی، اعتقادات وتفریح اهالی نیمور تاثیر پذیرفته، بررسی مراسم بیلگردانی نشان میدهد که ویژگی های یک آئین در آن به وضوح دیده میشود. داشتن یک وسیله یا نماد(بیل)، ارتباط فرامادی آن با مردم، مردمی بودن و مشارکت عمومی در برگزاری آن، زنده ماندن در طول تاریخ، تاثیر متقابل مردم با مراسم در حین اجرا، ادبیات ویژهای که اهالی در زمان برگزاری از آن استفاده میکنند و نهایتاً آنکه به مکان( نهر نیمور) و زمان خاصی(پس از لایروبی) مربوط می شود .
از طرفی کارکردهای فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و حتی سیاسی آن نیز قابل ذکر هستند. از لحاظ اجتماعی تجمع مردم در کنار یکدیگر و هم کلام شدن آنها میتواند باعث تقویت پیوندهای اجتماعی گردد، تنش ها، نزاع ها و کینه ها را کاهش دهد و راه همدلی را در اجتماع هموار سازد.
از لحاظ فرهنگی بیلگردانی باعث تقویت روحیهتعاون، افزایش تلاش و کار سخت برای پیروزی درکنار رقابت سالم و همیاری می شود.
گره خوردن کار و کشاورزی و خانواده نیز بعد اقتصادی بیلگردانی را پررنگ میکند. بدون شک بدون کشاورزی امکان تهیه مایحتاج زندگی و بقا در گذشته وجود نداشت. بیلگردانی بیانگر آن است که زمین، نهر و آب آماده شروع یک سال جدید کشاورزی هستند و تنها وجه باقیماندۀ آن یعنی انسان نیز با نمایش قدرت بازوان خود از طریق چرخش بیلها اعلام آمادگــــــی میکند و به این ترتیب چرخهای اقتصاد کشاورزی با نمایش بیلگردانی حرکت خود را آغاز میکند.
از بعد سیاسی و شاید نظامی هم بیلگردانی حرفهایی برای گفتن دارد. آنجا که دعوا بر سر آب است و این مایع حیاتی نقش مهمی در زندگی کشاورز دارد. شاید بیلگردانی یک مانور نظامی باشد که سیاست مدارانه برای به رخ کشیدن قدرت نیموریها به رقیبان خود طراحی شده و نشان دهندۀ زنده بودن جامعه ای هوشیار و آماده دفاع از حقابۀ خود است.
آیین سنتی پهلوانی بیلگردانی در سال ۱۳۸۹ در فهرست آثار معنوی کشور ثبت گردید.