خانه » جدیدترین » نیم ور؛ کهنسال نام آور

نیم ور؛ کهنسال نام آور

چهارشنبه ۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۸  شماره ۱۰۸۳

نیم ور؛ کهنسال نام آور

بخش هجدهم/ فصل چهارم

مهدی لعل بار- جواد احدی- شهرزاد قربانی/ نویسندگان:
نقش اعتقادات مذهبی در کار و زندگی
معمولاً کشاورزان صبح با صدای اذان از خواب برخواسته و پس از اقامۀ نماز کار را آغاز می‌کردند. زنان خانواده نیز تدارک صبحانه را می‌دیدند. نماز خواندن به قدری اهمیت داشت که در خانه‌ها اتاق یا محلی پاکیزه را برای نماز در نظر می‌گرفتند و حتی در کوچه و یا خانه‌ها مسجد شخصی داشتند.
در گذشته که همه ورزو (ورزو به گاوی می‌گفتند که با آن خرمن را می‌کوبیدند یا زمین را شخم می‌زدند) نداشتند و آن را به هم قرض یا برای کار کردن به هم اجاره می‌دادند، با اتمام کار و رفتن به سر زمین بعدی ابتدا ورزو را داخل جوی آب می‌بردند تا گرد و خاک مانده بر پای ورزو به زمین بعدی منتقل نشود چرا که کشاورزان آنقدر معتقد به حلال و حرام بودندکه اجازه نمی‌دادند به اندازۀ ذره‌ای خاک به دیگران مدیون شوند، و به این مسائل بسیار اهمیت می‌دادند.
هنگام تولد نوزاد بلافاصله یکی از اقوام که سن و سال بیشتری داشت در گوش نوزاد اذان و اقامه را می‌خواند. ناف بچه را نیز در مسجد، یا مدرسه می‌انداختند تا بچه عاقبت به خیر شود.
نظافت، پاکیزگی و مرتب بودن نیز یکی از توصیه‌هایی است که هم در فرهنگ ایرانی و هم در دین اسلام به آن توصیه شده است. زنان نیم‌وری همیشه به این اصل مقدس توجه ویژه‌ای داشتند و خانه و زندگی خود را مرتب و پاکیزه می‌کردند. این امر در ایام پایانی سال و در آستانۀ سال نو با خانه تکانی بیشتر مشهود است.
در ماه رمضان و همچنین محرم دادن نذری مرسوم می‌باشد. با شروع ماه رمضان و قبل از سحر تعدادی با یک طبل داخل کوچه‌ها رفته و همسایه‌ها را از آمدن ماه رمضان آگاه می‌کردند. کار سخت در ایام ماه رمضان هم با تمام توان انجام می‌شد.
هرآنچه برای افطار خود آماده می‌کردند برای همسایه‌ها و نیازمندان نیز می‌بردند که اغلب انواع آش (آش ترخینه، آش جو) حلوا، حلیم، ‌شله زرد و عدس پلو بود. در ماه محرم نیز انواع آش و حلیم و شربت و چای به عنوان نذری بین مردم پخش می‌شود ضمن آنکه ذبح گاو و گوسفند و شتر و دادن گوشت آنها به نیازمندان نیز مرسوم می‌باشد.
سفره‌های نذری نیز در ایام و همچنین مناسبت های مختلف سال برپا می‌شود که با ذکر روضه و تلاوت قرآن و دعا همراه می‌باشد.
در ایام تاسوعا و عاشورای حسینی کشاورزان به احترام آقا ابا عبدالله الحسین (ع) و یاران با وفایش، از آبیاری خودداری می‌کنند و آب در اصطلاح «وِل بوده» که به آن «آب یون» می‌گفتند.
زنان به حجاب اهمیت زیادی می‌دادند، چنانچه خانم نگار کرمی می‌گوید: « مادران ما همیشه نسبت به رعایت پوشش دختران خود حساس بودند، هنگامی که موهای خود را می‌بستیم یا رعایت نمی‌کردیم می‌گفتند الهی سیاه گیست را روی آب ببینند، به همین دلیل همیشه مراقب حجاب خود بودیم.»
مردم نیم‌ور نسبت به بدهی خود نیز بسیار حساس بوده و همیشه به طوری دقیقی حساب‌های خود را ثبت و ضبط می‌کردند. رعایت حقوق کارگر و پرداخت بدهی‌ها ثبت می شد تا به اصطلاح اهالی حساب و کتاب کارها روشن باشد.
سنت حسنه وقف‌کردن نیز همیشه در بین اهالی مرسوم بوده است. خیرین برای آنکه امورات کارهای عام المنفعه، مراسم مذهبی و اماکنی همچون مساجد و بنای امام زادگان دچار مشکل و نقصانی نگردد، نسبت به ایجاد منابع درآمدی دائم برای آنها اقدام کرده‌اند از جمله وقف زمین‌های کشاورزی که در زمان خود ارزشمند و پردرآمد بودند.
در تصویر نمونه‌ای از وقف نامۀ اهالی که طی آن بخشی از درآمد زمین‌های خود را جهت ایام محرم و مسجد نیم‌ور واگذار کرده است مشاهده می‌کنید. براساس آن درآمد نیم دانگ از زمین‌های متعلق به آقای میرزا حسن، به چهار قسمت تقسیم می‌شود که یک سهم برای عاشورا و سه سهم برای مسجد جامع در نظر گرفته شده است.
روحیه فداکاری و شهادت
مردم این شهر همانند تمام نقاط این سرزمین کهن دارای روحیۀ فداکاری و ایثار و همچنین شهادت طلبی بوده و این امر را درمقاطع مختلف تاریخ می‌توان به روشنی مشاهده کرد. هنگامی که امامزاده صالح (ع) را در میان دشمنان خود گرفتار می‌بینند با عشق به اهل بیت که در آنها وجود داشته به کمک ایشان می‌شتابند و ۴۰ نفر از اهالی در این راه به شهادت می‌رسند. در جای دیگری که مجبور به دفاع از بند و آب می‌شوند نیز تعداد از اهالی نیم‌ور و باقرآباد جان خود را برای حفظ حقابه خود از دست می‌دهند که اهالی از آنها به عنوان شهدای آب نیز یاد می‌کنند.
اما با شروع دفاع مقدس و حملۀ ناجوانمردانه رژیم بعثی عراق به ایران، جوانان این خطه نیز برای حفظ خاک وطن به جبهه‌ها رفته و تعداد ۵۵ نفر از این جوانان فداکار در راه دفاع از وطن در جبهه‌های مختلف، به فیض شهادت نائل گشته‌اند. اولین شهدا آقایان علیرضا اسفندیاری، علی عبداللهی و خلبان علیرضا ملا علی اکبری بوده‌اند که در سال ۵۹ و اوایل جنگ به شهادت رسیده‌اند.
یکی از شهدای گرانقدر این شهر آقای ابوالفضل داوری است که درسال ۱۳۳۹ دیده به جهان گشود. دوران ابتدایی را در شهر نیم‌ور گذراند و به علت علاقه فراوانی که به مسائل دینی و اعتقادی داشت در دوران راهنمایی با حوزه علمیه در ارتباط بود. دوران راهنمایی و دبیرستان را در شهرستان محلات پشت‌سر نهاد و مخارج رفت و آمد و تحصیلش را با کارکردن در ایام تابستان تأمین می‌کرد، و اگر در میانه‌های سال به پول احتیاج پیدا می‌کرد روزهای تعطیل و جمعه را نیز کار می‌کرد. او در مجالس و کلاس‌های قرآن مسجد نیز حضوری پررنگ داشت. پس از اخذ مدرک دیپلم که همزمان با آغاز جنگ تحمیلی بود به خدمت مقدس سربازی رفت.
از کودکی پیوندی خاص با اهل بیت (علیها السلام ) داشته و به گفتۀ مادرش از اولین قدم هایی که بر می‌داشت قطعه چوبی به دست گرفته، تکه پارچه سبز رنگی را بر سر آن گره می‌زد و در ذهن خود علمدار می‌شد و بر سینه می‌زد و «حسین، حسین» می‌گفت. گویا عشق به «آقا ابوالفضل (ع)» را در نهان ابوالفضل نهاده بودند. رنگ دین در زندگی او هر روز پر رنگ تر می‌شد، تا اینکه به جنگ رفت و زخمی شد. او را به تهران فرستادند و پس از بهبودی به خانه آمد و به اتفاق مادر به زیارت امام رضا (ع) رفت. در آن سفر به هر طریقی که شد مادر را آماده کرد تا در آیندۀ نزدیک شهادت او را بپذیرد. او مادر را بر سر مزار شهدا و بزرگ مردان انقلاب برده و از آنها و راهشان برای مادر صحبت نمود. او حتی می‌دانست در کجا به خاک سپرده خواهد شد. مدتی قبل از شهادت به همراه همرزمانش برای قرائت فاتحه به سر مزار شهدای شهر رفته بودند، کنار قبر شهیدی را نشان داده و می‌گوید: « اینجا جای من است» و البته همان طور هم شد و پس از شهادت در ۲۹/۱۲/۱۳۶۲درجزیرۀ مجنون (طلائیه) در همان قسمت از جوار امامزاده صالح (ع) به خاک سپرده شد.

دِه جاری
دکتر مرتضی فرهادی خودیاری فراگیر و همگانی اهالی را «ده جاری» نامیده است. اهالی نیم‌ور به دلیل داشتن نقاط مشترک در کار و زندگی که عمدتاً در منافع عمومی و گاهاً در منافع گروهی به چشم می‌خورد، در کارها با یکدیگر مشارکت و همیاری خوبی داشتند. خصوصیت متمایز این همیاری در این بود که نیازی به عامل مدیریت و کنترل خارجی نداشت و خود مردم بودند که داوطلبانه کار را برنامه‌ریزی، اجرا و کنترل می‌کردند. خصوصیت دیگر آن برقراری عدالت و مساوات بین شرکت کنندگان بوده است، ‌به گونه‌ای که همه به میزان سهم داشته یا آورده همیاری می‌کردند و در این بین برنامۀ نظارت و برخورد با افراد متخلف کاملاً مشخص و سیستماتیک بود. نمونه های ازاین همیاری ها به شرح ذیل می‌باشد:
– همیاری در نظافت و تولید یخ برای یخچال
– همیاری در نظافت و پر کردن منبعِ آبِ آب انبار
– همیاری در لایروبی جوی نیم‌ور
– همیاری درآئین بیل‌گردانی
– همیاری در برگزاری مراسم عروسی
– همیاری در برگزار ی مراسم عزا و محرم
– همیاری در کاشت و داشت و برداشت زمین‌های کشاورزی
– همیاری در پاک کردن کلوزه پنبه
– همیاری در شیرواره
– همیاری در پخت نان
و دیگر نمونه هایی که کم نیستند و در لابلای زندگی روزمرۀ اهالی دیده می شدند.
شیرواره
زنان خانواده لبنیات مورد نیاز خانه را از شیر تهیه می‌کردند. اما نکته بسیار مهم این بود که مقدار شیری که برای تهیۀ بعضی از محصولات لازم بود، همیشه به میزان کافی در دسترس نبود، مثلاً تهیۀ روغن به شیر زیادی نیاز داشت ولی برخی خانواده‌ها مقدار شیر روزانه آنها به قدری نبودکه بتوانند در یک روز روغن مورد نیاز چند ماه آینده‌شان را تأمین کنند ضمن آنکه عملیات روغن‌کشی بسیار پر دردسر و طولانی بود و با شیرکم چندان به صرفه نبود بنابراین اهالی یک محله هر روز شیر‌های خود را یک کاسه می‌کردند و روزانه مقدار شیر زیادی جمع‌آوری می‌شد که قابلیت بهره‌برداری برای هر نوع محصولی را داشت. میزان سهم شیر هر کدام از خانواده‌ها هم بر اساس میزان شیر آورده بود. ویژگی بارز این رسم، مشارکت برای بالا بردن بهره‌بری از منابع موجود است آن هم با ساده‌ترین و بی عیب‌ترین روش ممکن، که می تواند الگوی بسیاری از کارهای ما در این عصر قرار گیرد.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*

bigtheme
Designed & Developed by: Sepanta Group Team.