خانه » پیشنهاد سردبیر » نگاهی به قوانین دست و پاگیر وزارت آموزش و پرورش و مشکلات فرهنگیان/بن بست فرهنگی

نگاهی به قوانین دست و پاگیر وزارت آموزش و پرورش و مشکلات فرهنگیان/بن بست فرهنگی

پنجشنبه ۲۲ تیر ۹۶   شماره ۶۲۹

***

وقایع استان

فرشته غلامی

***

معلم کلاس اول، سوال تکراری همه‌ سال های گذشته را دوباره پرسید:«وقتی بزرگ شدید، می خواهید چه کاره شوید؟» بچه‌ها هم پاسخ‌های سال های گذشته را تکرار کردند: «دکتر. دکتر. مهندس. دکتر. معلم.مهندس. مهندس. معلم. دکتر. مهندس». بچه‌ها، آرزوهایشان را گفتند. یا بهتر بگویم: آرزوهای پدرها و مادرهایشان را تکرار کردند. همه می‌خواستند وقتی بزرگ شدند به «جامعه» خدمت کنند. هنوز نخستین حروف الفبا را نیاموخته بودند. هنوز دنیا را ندیده بودند. هنوز کشور را نمی‌شناختند. اما پدرها و مادرها و رسانه‌ها کار خود را خوب انجام داده بودند. اما هجده سال گذشت با برگه‌ای که پیش رویشان قرار دادند با هزار خانه‌ سفید و یک قلم که با آن می‌توانستند سرنوشتشان را خط‌‌ خطی کنند. با دقت و تمرکز. هیچ خانه‌ای نباید نیمه سیاه می‌شد. یا سیاه سیاه یا سفید سفید. در اینجا، باید منتظر می‌ماندند تا دانشگاه‌ها، آنها را انتخاب کنند و به آنها بیاموزند که باید چه چیزی را دوست داشته باشند. یکی که همیشه دوست داشت باستان ‌شناس شود، مهندس شد. یکی که در دلش دوست داشت مهندس شود، حسابدار شد.آنکس که می‌خواست حسابدار شود، پزشک شد. آن دیگری هم که دوست داشت وکیل شود معلم شد. اما اکنون دیگر معلم شدن هم برای آنها یک آرزو نیست. وقتی خانواده ها اوضاع این روزهای معلمان را می بینند به کودکان خود القا می کنند که دیگر معلمی نمی تواند خدمت به جامعه باشد و در آن موفق شوند. چند سالی است که بحث حقوق معلمان و شرایط نا به سامان آنها بحث داغ رسانه ها شده و هر از چند گاهی صحبت از حقوق معوقه آنها می شود و در حالی که وعده داده شده در بودجه سال ۹۶، برای پرداخت حقوق و مزایای قطعی کارمندان آموزش و پرورش در استان‌های کل کشور، رقم ۲۹ هزار و ۸۴۱ میلیارد و ۳۴۴میلیون و ۸۰۰ هزار تومان در نظر گرفته شده و این در حالی است که برای همین پرداخت حقوق و مزایای کارمندان آموزش و پرورش در سال جاری، بیش از ۳۰ هزار و هفتصد میلیارد تومان بودجه نیاز است. به بیان دیگر آموزش و پرورش در سال جاری برای پرداخت حقوق کارکنانش، بیش از ۹۰۰ میلیارد تومان کسری خواهد داشت.

اما آنچه که بیش از همه نظام آموزش و پرورش را دچار چالش کرده بخشنامه ای است که درخصوص ادامه تحصیل فرهنگیان صادره شده است. در این بخشنامه آمده است که اعمال مدارک تحصیلی کارکنانی که شروع تحصیلاتش از ۹۴/۷/۱ می باشد، در صورت مرتبط بودن رشته تحصیلی با شغل مورد تصدی صرفا برای یک مقطع تحصیلی بالاتر نسبت به مدرک تحصیلی ارائه شده در بدو استخدام اولیه قابل احتساب خواهد بود. چنانچه این کارکنان قبلا از یک سطح بالاتر استفاده نموده اند صرف نظر از ارتباط یا عدم ارتباط رشته تحصیلی مجوزی برای اعمال مدرک جدید وجود ندارد. دربند دو بخشنامه مذکور اما نسبت به کارکنانی که قبل از ۱۷ شهوریور سال ۹۴ تحصیل خود را شروع کرده اند شرایط ویژگی ای قائل شده که در صورت مرتبط بودن رشته تحصیلی با شغل مورد تصدی براساس رشته های مندرج در طرح طبقه بندی مشاغل معلمان بدون رعایت سقف یک مقطع بالاتر با کسب اداره کل بلامانع است. منظور از این بخشنامه ای این است که هر فرد فقط یک‌بار می‌تواند از مزایای ارتقای مدرک بهره ببرد، یعنی فردی که با فوق‌دیپلم استخدام شده، فقط حق دارد مدرک لیسانس را اخذ کرده و از مزایای آن بهرمند شود و این یعنی راه ادامه تحصیل برای او بسته می‌شود!
بخشنامه که در شهریور سال ۹۴ صادره شده و بسیاری از مسئولان وعده این را داده بودند که در خصوص آن ترتیب اثری داده می شود و مدعی بودند این بخشنامه درخصوص سایر دستگاه های اجرایی هم قابل اعمال است که در این زمینه یک تناقض بزرگ وجود دارد زیرا معلمان باید پیوسته اهل تحقیق و پژوهش باشند و نباید همان نگاهی که به کارمندان اداری وجود دارد درباره معلمان و قشر فرهنگی نیز اعمال شود.
این بخشنامه در حالی صادر شد که دو سال قبل رییس مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش گفته بود موافقت هایی برای تسهیل ارتقای سطح تحصیلات معلمان گرفته شده و خود اذعان داشته بود که نهاد آموزش و پرورش با دیگر نهادها متفاوت است و با توجه به ضرورت ارتقای سطح علمی معلمان،‌ آموزش و پرورش در حال بررسی موضوع است تا مجوزهای لازم برای تسهیل ادامه تحصیل فرهنگیان اخذ کند و به محض حصول نتیجه از طریق پایگاه اطلاع رسانی وزارت آموزش و پرورش اطلاع رسانی خواهد شد.
اگر سیستم آموزشی را در این رابطه در نظر بگیریم، به‌روز بودن و آگاهی بیشتر یافتن از علم تخصصی فرد، برای او دچار مشکل شده و او را وارد بن‌بستی به نام توقف علمی می‌کند! توجه به این نکته مهم است که سیستم آموزشی آیینه تمام‌نمای رشد و توسعه محسوب می‌شود و در نظر گرفتن آن می‌تواند زمینه ارتقای کیفیت را فراهم کرده و جاذبه‌های متعدد علمی را به همراه داشته باشد. اما دنیای امروز ما که دنیایی از اختراعات، کشفیات و ابداعات جدید است و در این دنیا علم و دانش حرف اول را می‌زند. چرا وقتی که هر روز با کشف‌های جدید علمی روبه‌رو هستیم و توجه به مسائل علمی، پژوهشی از اولویت بالایی برخوردار است، باید شاهد چنین تصمیمی باشیم؟ آنچه در نهادهای آموزشی باید به صورت خاصی مورد توجه قرار گیرد خروج از روزمرگی‌های علمی است.
بخشنامه مذکور که در واقع بن بست ادامه تحصیل را مطرح می کند، ارتقای کیفی را دچار خدشه کرده و در محدوده‌ای کلیشه‌ای، آن را گرفتار می‌کند. عدم توجه به این حوزه، توقف در پیشرفت را به همراه دارد. بی‌گمان اجرای چنین طرحی، آن هم در نهادهای آموزشی، دلزدگی از نقش آموزشی را به همراه خواهد داشت. معلمی که باید دانش‌آموزش را به سمت ارتقای دانش رهنمون کند و این باور را در او پرورش دهد که همیشه راه ترقی به رویش باز است و می‌تواند در هر زمانی به رشد علمی خویش بیندیشد خود چطور می تواند از تحصیل علم باز بماند و تنها در چند رشته محدود به تحصیل بپردازد. چه اشکالی دارد معلمان هر مقطع تحصیلی از مدارج بالای علمی برخوردار باشند تا جدیدترین یافته‌های علمی را به دانش‌آموز منتقل کنند؟ مگر نباید آموزش و پرورش را از ارتقای کیفی علمی فربه کنیم؟ مگر در نظام رتبه‌بندی، به امر پژوهش توصیه نمی‌شود؟ اگر نگاهی گذرا به سیستم ادامه تحصیل داشته باشیم، در این سیستم، چندی قبل ماموریت آموزشی حذف شد! حالا هم راه ادامه تحصیل بسته شده است. طبعا این نگاه به جای رشد، سکون را به ارمغان می‌آورد که پیامدی جز انفعال را به همراه ندارد. ناگفته پیداست که زیربنای هر تحول و حرکت جدید، آموزش و داشتن نیروی انسانی متخصص است. در این میان معلمان از آنجا که وظیفه دارند دیگران را آموزش دهند، اگر به‌روز نباشند و با تغییر و تحولات جدید خود را همراه نسازند موفقیتی حاصل نمی‌کنند. عدم موفقیت معلمان یعنی ناموفق بودن دانش‌آموزان و نظام آموزشی.
اکنون بیش از صد سال از تاسیس و ترویج آموزش و پرورش به سبک نوین در ایران می گذرد و در این مدت انواع آفات در نظام آموزشی کشور رخنه کرده است که بسیاری از این مسائل و مشکلات از ناآگاهی و غفلت عمومی سر برداشته است همین امر سبب می شود تا این نظام را به پرتگاه نیستی و زوال سوق دهد تا آنجا که جز اسکلتی توخالی چیزی از آن باقی نماند. این روزها نظام آموزش و پرورش کشور به علت عدم توجه و مدیریت اصولی به صورت بیماری در آمده است که کارکنان آموزش و پرورش و دانش آموزان و والدینشان و دیگران را گله مند کرده است. کارکنان آموزش و پرورش از کمبود حقوق و مزایا و تبعیض فاحش مابین این قشر و سایر کارمندان گله دارند و عقب افتادن حقوقشان هم که رسانه ای شده دلیلی بر این مدعاست. حال آنکه با بخشنامه مذکور که نظام آموزشی را به طور کلی زیر سوال می برد و همچنین آزمون استخدامی آموزش و پرورش که چندسالی است در حال برگزاری است و بارها و بارها بر آن نقدهایی شده است پایه های این نظام را بسیار بیشتر از قبل سست کرده و تا آنجا که نیاز به یک مدیریت و برنامه ریزی اصولی برای این سازمان که سرمنشا بسیاری از سازمان های دیگر است ضروری به نظر می رسد.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*

bigtheme
Designed & Developed by: Sepanta Group Team.