خانه » پیشنهاد سردبیر » نگاهی به زندگی نامه دکتر حسابی به بهانه سالروز تولدش/ذهن زیبا

نگاهی به زندگی نامه دکتر حسابی به بهانه سالروز تولدش/ذهن زیبا

چهارشنبه ۴ اسفند ۹۵ شماره ۵۳۷

وقایع استان
عباس لعل بار

پرفسور محمود حسابی به عنوان یکی از شناخته شده ترین دانشمندان ایرانی در دوران معاصر است که بدلیل اینکه پدر و مادرش تفرشی و محل تدفین وی نیز این شهر است برای مردم استان مرکزی اهمیت خاصی دارد.
اما در کنار همه مواردی که از دکتر حسابی تاکنون نقل شده به مناسبت زادروز وی تصمیم گرفتیم علاوه بر آنکه نگاهی اجمالی به زندگینامه وی بیاندازیم به یکی از موضوعاتی اشاره کنیم که خوب یا بد به آن پرداخته شده است. این موضوع چیزی نیست جز انتقاداتی که به فرزند دکتر حسابی مبنی بر غلو کردن در توصیف مقام دکتر حسابی می شود. چند سال پیش سایت عصر ایران گفتگویی جالب با ایرج حسابی، فرزند دکتر حسابی انجام داد و از وی درباره منتقدان دکتر و کسانی که معتقدند دکتر حسابی برای ایرانیان بیش از حد بزرگ شده و او اساساً در علم فیزیک، فاقد جایگاه متصور اکثریت مردم ایران است، پرسید.
در ادامه ابتدا به زندگی نامه دکتر حسابی نگاهی می اندازیم و سپس بخش هایی از مصاحبه عصر ایران با ایرج حسابی را می خوانیم:
***
زندگی نامه
پروفسور سیدمحمود حسابی فیزیکدان و دانشمند برجسته معاصر کشور در چهارم اسفندماه سال ۱۲۸۱ هجری شمسی از پدر و مادری‌ تفرشی‌، در تهران‌ زاده‌ شد. پس‌ از سپری ‌نمودن‌ چهار سال‌، از دوران‌ کودکی‌در تهران‌، به‌ همراه‌ خانواده‌، عازم‌ شامات‌ گردید. در هفت سالگی‌، تحصیلات‌ ابتدایی‌ خود را، در بیروت‌، با تنگدستی‌ و مرارت‌های‌ دور از وطن‌، در مدرسه‌ کشیش‌های‌فرانسوی‌، آغاز کردند و هم‏زمان‌، توسط‌ مادر فداکار، متدین‌ و فاضله‌ خود (خانم‌ گوهرشاد حسابی)، تحت‌ آموزش‌ تعلیمات‌ مذهبی‌ و ادبیات‌ فارسی، قرار گرفتند. استاد، قرآن‌ کریم‌ را، حفظ‌ و به‌ آن‌ اعتقادی‌ ژرف‌ داشتند. دیوان‌حافظ‌ را، نیز از بر داشته‌، و به‌ بوستان‌ و گلستان‌ سعدی، شاهنامه‌ فردوسی‌، مثنوی‌ مولوی‌، منشآت‌ قائم‌ مقام‌، اشراف‌کامل‌ داشت.
شروع‌ تحصیلات‌ متوسطه‌ وی، مصادف‌ با آغاز جنگ‌ جهانی‌ اول‌ و تعطیلی‌ مدارس‌ فرانسوی‌ زبان ‌بیروت‌ بود. از این‌ رو، پس‌ از دو سال‌ تحصیل‌، در منزل‌، برای‌ ادامه‌، به‌ کالج‌ آمریکایی‌ بیروت‌ رفتند، و در سن‌ هفده‌سالگی‌، لیسانس‌ ادبیات‌، در نوزده‌ سالگی‌ لیسانس‌ بیولوژی‌ و پس‌ از آن‌، مدرک‌ مهندسی‌ راه‌ و ساختمان‌ را، اخذ نمودند. در آن‌ زمان‌، با نقشه‌کشی‌ و راه‏سازی‌، به‌ امرار معاش‌ خانواده‌ کمک‌ می‌کردند. استاد، همچنین‌، در رشته‌های‌ پزشکی‌، ریاضیات‌ و ستاره‌شناسی‌، به‌ تحصیلات‌ آکادمیک‌ پرداختند. شرکت‌ راه‏سازی‌ فرانسوی‌، که ‌استاد در آن‌، مشغول‌ به کار بودند، به پاس‌ قدردانی‌ از زحماتشان‌، وی را، برای‌ ادامه‌ تحصیل‌، به‌ کشور فرانسه‌ اعزام‌کرد و بدین‌ ترتیب، در سال‌ ۱۹۲۴ میلادی به‌ مدرسه‌ عالی‌ برق‌ پاریس‌ وارد و در سال ‌ ۱۹۲۵ میلادی فارغ‌التحصیل‌ شدند. هم‏زمان‌ با تحصیل‌ در رشته‌ معدن‌، در راه‌آهن‌ برقی‌ فرانسه‌، مشغول‌ به‌ کار گردیدند و پس‌ از پایان‌ تحصیل‌ در این ‌رشته کار خود را در معادن‌ آهن‌ شمال‌ فرانسه‌ و معادن‌ زغال‌ سنگ‌ ایالت‌ «سار» آغاز کردند. سپس به دلیل‌ وجود روحیه‌ علمی‌ به‌ تحصیل‌ و تحقیق‌ در دانشگاه‌ سوربن‌ فرانسه در رشته‌ فیزیک‌ پرداختند، و در سن‌ بیست‌ و پنج‌ سالگی، دانش‏نامه‌ دکترای‌ فیزیک‌ خود را با ارایه‌ رساله ای تحت‌ عنوان‌ «حساسیت‌ سلول‏های ‌فتو الکتریک» با درجه‌ عالی دریافت‌ کردند.
استاد با شعر و موسیقی‌ سنتی‌ ایران‌ و موسیقی‌ کلاسیک‌ غرب‌ به‌ خوبی‌ آشنایی‌ داشتند و در چند رشته‌ ورزشی‌ موفقیت‏هایی‌ کسب‌ نمودند که‌ از آن‌ میان می‌توان‌ به‌ دیپلم‌ نجات‌ غریق‌ در رشته‌ شنا اشاره‌ نمود.
از جمله‌ دست‏آوردهای‌ عمر پربار استاد و مشاغلی‌ که‌ در مسند آن‌ خدمات‌ علمی‌ و فرهنگی‌ شایان‌ توجهی‌ ارائه‌ نمودند می‌توان‌ به‌ چند نمونه‌ اشاره‌ کرد:
تأسیس‌ مدرسه‌ مهندسی‌ وزارت‌ راه‌ و تدریس‌ در آن (‌ ۱۳۰۷ ه.ش)، تأسیس‌ دارالمعلمین‌ عالی‌ و تدریس‌ در آن (‌ ۱۳۰۷ ه.ش‌)، ساخت‌ اولین‌ رادیو در کشور (۱۳۰۷ ه.ش‌)، تأسیس‌ دانش‏سـرای‌ عالی‌ و تدریس‌ در آن ‌(۱۳۰۸ ه.ش‌)، ایجاد اولین‌ ایستگاه‌ هواشناسی‌ در ایران (‌ ۱۳۱۰ ه.ش)، نصب‌ و راه‌اندازی‌ اولین‌ دستگاه ‌رادیولوژی‌ در ایران (‌ ۱۳۱۰ه.ش)، تعیین‌ ساعت‌ ایران (‌ ۱۳۱۱ ه.ش)، تأسیس‌ اولین‌ بیمارستان‌ خصوصی‌، در ایران، به نام‌ “بیمارستان‌ گوهرشاد” (به یاد مادر گرامیشان‌) (۱۳۱۲ ه.ش)، مأمور وزارت‌ راه، برای‌ ساخت‌ راه ‌تهران‌ به‌ شمشک‌، جهت‌ معادن‌ ذغال‌ سنگ (‌ ۱۳۱۲ ه.ش)، پیشنهاد و تدوین‌ قانون‌ تأسیس‌ دانشگاه‌ تهران، و تأسیس‌ دانشکده‌ فنی (‌ ۱۳۱۳ ه.ش‌) و ریاست‌ آن‌ دانشکده‌ تا (۱۳۱۵ ه.ش‌) و تدریس‌ در آن‌، تأسیس‌ دانشکده‌ علوم‌، و ریاست‌ آن‌ دانشکده‌ از (۱۳۲۱ تا ۱۳۲۷، و از ۱۳۳۰ تا ۱۳۳۶ ه.ش‌)پایه‌گذاری‌ مدارس‌ عشایری‌، و تأسیس‌ اولین‌ مدرسه‌ عشایری‌ ایران (‌ ۱۳۳۰ ه.ش‌)، مخالفت‌ با طرح‌ قرارداد ننگین‌ کنسرسیوم‌، وکاپیتولاسیون‌ در مجلس‌، مخالفت‌ با عضویت‌ دولت‌ ایران‌، در قرارداد سنتو «پاکت‌ بغداد» در مجلس، پایه‌گذاری ‌مؤسسه‌ ژئوفیزیک‌ دانشگاه‌ تهران (‌۱۳۳۰ ه.ش‌)، پایه‌گذاری‌ مرکز تحقیقات، و رأکتور اتمی‌ دانشگاه‌ تهران‌، تأسیس‌ سازمان‌ انرژی‌ اتمی، و عضو هیات‌ دایمی‌ کمیته‌ بین‌المللی‌ هسته‌ای (‌۱۳۳۰ ، ۱۳۴۹ ه.ش)، تدوین‌ قانون ‌ستاندارد، و تأسیس‌ مؤسسه‌ استاندارد ایران (‌ ۱۳۳۳هـ.ش‌)، تأسیس‌ اولین‌ رصدخانه‌ نوین‌ در ایران.
فعالیت‌ در دو نسل‌ کاری، و آموزش‌ ۷ نسل‌ استاد و دانشجو، از خدمات‌ ارزنده‌ پروفسور حسابی‌، به شمار می‌رود، و در همین‌ راستا، ایشان‌ از سال (۱۳۵۰ ه.ش) به عنوان‌ استاد ممتاز دانشگاه‌ تهران‌، شناخته‌ شد.
پرفسور حسابی به چهار زبان‌ زنده‌ دنیا فرانسه‌، انگلیسی‌، آلمانی‌ و عربی‌ مسلط‌ بودند و به‌ زبان‏های‌ سانسکریت‌، لاتین‌، یونانی‌، پهلوی‌، اوستایی‌، ترکی‌ و ایتالیایی‌ اشراف‌ داشت.
دکتر حسابی‌ عاشق‌ ایران‌، فرهنگ‌ و ادب‌ و اعتقادات‌ سنتی‌ و مذهبی‌ این‌ سرزمین‌ بود و گذشته‌ از سفر به‌ کشورهای‌ متعدد عالم‌ به‌ سراسر ایران هم سفر کرده‌ بود. وی از این مسافرت‏های پربار داخلی‌ و خارجی‌ ‌یادداشت‌ها و سفرنامه‌های‌ بسیاری‌ به جای‌ نهاد.
در زمینه‌ تحقیق‌ علمی‌۲۵ مقاله‌، رساله‌ و کتاب‌ از استاد به‌ چاپ‌ رسیده‌ است‌. تئوری‌ «بی‌نهایت‌ بودن‌ ذرات‌« وی در میان‌ دانشمندان‌ و فیزیک‏دانان‌ جهان شناخته‌ شده‌ است‌.
نشان‌ «اوفیسیه‌ دولا لژیون‌ دونور» و همچنین‌ نشان‌ «کوماندور دولا لژیون‌ دونور» بزرگترین‌ نشان‏های‌ کشور فرانسه به‌ وی اهدا گردید.
پرفسور حسابی تنها شاگرد ایرانی‌ پروفسور اینشتین‌ بوده و در طول‌ زندگی با دانشمندان‌ تراز اول‌ جهان‌ نظیر شرودینگر، بورن، فرمی‌، دیراک، بوهر و با فلاسفه‌ و ادبایی‌ همچون‌ آندره‌ژید، برتراند راسل تبادل‌ نظرداشت.
وی از سوی‌ جامعه‌ علمی‌ جهان به‌ عنوان‌ «مرد اول‌ علمی‌ جهان ‌» در سال ۱۹۹۰ میلادی برگزیده‌ شد و در کنگره‌ “شصت‌ سال‌ فیزیک‌ ایران‌“در سال ۱۳۶۶(ه. ش)ملقب‌ به‌ “پدر فیزیک‌ ایران‌“ گردید.
پروفسور حسابی، در ۱۲ شهریور ۱۳۷۱ (ه.ش‌)، در بیمارستان‌ دانشگاه‌ ژنو به‌ هنگام‌ معالجه‌ قلبی‌ بدرود حیات‌ گفت. مقبره‌ استاد بنا به‌ خواسته‌ وی در زادگاه‌ خانوادگی‌ در شهر دانشگاهی‌ تفرش‌ قرار دارد.
ایرج حسابی: یک کلمه از من پیدا نخواهید کرد که حرف خلاف واقعی درباره دکتر حسابی گفته باشم
ایرج حسابی، فرزند دکتر حسابی در مصاحبه خود با عصر ایران درباره برخی از منتقدانی که درباره شیوه طرح نام و ترسیم مقام علمی پروفسور حسابی در جامعه ایران، معتقدند عنوان مرد علمی سال ۱۹۹۰ در رشته فیزیک، که از سوی مرکز بین المللی زندگی نامه ها اعطا شده است، بی اعتبار است چرا که اعطاکننده آن، نهادی پولکی و هیچ ربطی هم به دانشگاه کمبریج ندارد می گوید: این سوال را باید از کسی پرسید که چنان پولی را داشته و به آن موسسه پرداخت کرده تا آقای دکتر حسابی مرد علمی سال ۱۹۹۰ معرفی شود! ما اگر پول داشتیم، بدهی ای را که به بانک داریم، بابت منزل پدری دکتر حسابی، پرداخت می کردیم. من دیگر نمی توانم بروم به آن موسسه بگویم چرا دکتر حسابی را مرد علمی سال ۱۹۹۰ اعلام کردی! و اصلاً بعید می دانم کسی در ایران بتواند برود به آن نهاد یا هر نهاد دیگری پول کلانی بدهد تا مرد علمی سال اعلام شود.
وی در ادامه درباره اینکه منتقدین بر روی این نکته هم تاکید دارند که در یکی از مقالات علمی دکتر حسابی، خطای محاسباتی فاحشی وجود دارد که برازنده یک فیزیکدان برجسته نیست، می افزاید: این ادعا را آقای دکتر منصوری، رییس انجمن فیزیک ایران، مطرح کرده است. او می گوید ما محاسبات دکتر حسابی را فرستادیم نزد یک استاد فرانسوی، و آن استاد گفت این همه محاسبات غلط است.
بنابراین دکتر حسابی حتی بلد نبوده یک معادله را حل کند! رضا منصوری ادعای خنده دار دیگری هم دارد که آن را برای تمام وزرا هم نوشته است. او می گوید: ما وقتی که می خواستیم تفریح کنیم، یک مشت بچه دبیرستانی را دعوت می کردیم به دانشگاه و مسائل ساده ای در پیش روی آنها می گذاشتیم.
دکتر حسابی بلد نبود آن مساله ها را حل کند اما بچه دبیرستانی ها مساله را حل می کردند و ما به دکتر حسابی می خندیدیم!
وی ادامه می دهد: این حرف های ابلهانه را آخر کدام عاقلی باور می کند؟ اصلاً آقای دکتر کی و کجا با تو در یک دانشگاه بودند؟ دکتر حسابی از ریاست انجمن فیزیک استعفا داد و این آقا را جانشین خودش کرد. دکتر حسابی به همه استادان سفارش کردند تا به رضا منصوری رای بدهند تا این آقا رئیس انجمن فیزیک ایران شود.
این آقا پیش از عروسی اش، به خانه ما آمد و از ما شماره و آدرس نمایندگان مجلس و وزرایی را خواست که با دکتر حسابی آشنایی و رابطه داشتند. آقای دکتر هم به او گفت عروسی یک مراسم خانوادگی است و جای وزیر و وکیل نیست.
فرزند دکتر حسابی بیان می دارد: بعد از این ماجرا، این آقا دشمن دکتر حسابی شد و مدتهاست که می کوشد ریشه دکتر حسابی را بکند. آقای منصوری برای اینکه خودش را مطرح کند، در آثارش نوشته است علت زمین گیر شدن علم در ایران، شخص امیر کبیر بوده است.
ایرج حسابی با گله از منتقدان می گوید: چقدر این ها خوشحال می شدند دکتر حسابی پسر نداشت. چقدر خوشحال می شدند پسر دکتر حسابی خانه اش را می فروخت و می رفت برج می ساخت. چقدر خوشحال می شدند خانه پدرش را می فروخت و می رفت اروپا زندگی می کرد. چون من خانه دکتر حسابی را نگه داشته ام، چشمشان دارد درمی آید!
وی درباره اینکه در مجموعه نوشته هایی که پس از فوت دکتر حسابی درباره ایشان منتشر شده است، هیچ غلوی ندیده است یا خیر، می گوید: فکر نمی کنم آقای دکتر نیازی به این کار داشته باشند؛ ولی در دفتر یادبود آقای دکتر، دیده ام که بعضی افراد جملات غلوآمیزی می نویسند؛ اما این نوشته ها که جایی چاپ نمی شوند. ما این ها را چاپ نکرده ایم که آقای دکتر را بی دلیل بزرگ نکرده باشیم. تا به حال حدود ۱۴۰ دفتر یادبود در موزه دکتر حسابی پر شده است.
به نظر می رسد که جامعه ایران به دلیل عقده های ناشی از عقب ماندگی تاریخی اش، نیاز به قهرمان علمی داشته و به همین دلیل درباره مقام دکتر حسابی غلو کرده است.
وی ادامه داد: چقدر خوبه این کار! بگذارید من یک مثال برایتان بزنم. ما بچه بودیم و آقای دکتر ما را به تماشای موزه لوور بردند. آن جا یک مجسمه دیدیم و من از آقای دکتر پرسیدم این مجسمه کیست؟ پایین مجسمه نوشته بودند: “مارشال پتن اولین ژنرال فرانسوی که در جنگ با انگلیسی ها شکست خورد.” من گفتم: این که شکست خورده! آقای دکتر گفتند: ولی هزار تا پیروزی هم داشته! از ژنرال شکست خورده شان هم مجسمه می سازند؛ چرا که موضوع واجد اهمیت، حفظ تاریخ فرانسه است.
وی تاکید می کند: اگر یک کلمه از من پیدا کردید که حرف خلاف واقعی درباره دکتر حسابی گفته باشم، من قبول خواهم کرد که غلو کرده ام. شما نمی دانید چه پدری از من درآمد تا نامه های تشکرآمیز آلینوش طریان به دکتر حسابی را پیدا کردم! والله حدود هشت ماه شب و روزم را گذاشتم تا این نامه ها را پیدا کنم. به جای اینکه تحقیقات دکتر حسابی را جلو ببرم، باید بگردم نامه آلینوش طریان(فیزیکدان ایرانی ارمنی تبار که به بانوی اختر فیزیک ایران معروف است) را پیدا کنم که به دکتر حسابی نوشته است اگر تو نبودی، من نمی توانستم درس بخوانم.
اگر من این نامه ها را پیدا نمی کردم، ادعای دروغ آقایان درباره نگرش دکتر حسابی نسبت به درس خواندن زنان، به عنوان حقیقت پذیرفته می شد.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*

bigtheme
Designed & Developed by: Sepanta Group Team.