خانه » پیشنهاد سردبیر » نقش «آیت الله هاشمی رفسنجانی» در احیای طبقه ی کارگر شهری در ایران مدرن /صدای کارگر

نقش «آیت الله هاشمی رفسنجانی» در احیای طبقه ی کارگر شهری در ایران مدرن /صدای کارگر

سه شنبه ۲۵ مهر ۱۳۹۶   شماره ۷۰۳

مهدی مسعودی آشتیانی: طبــقه کـارگری در ایران نقش بسزایی در رشد اقتصادی داشتــه است و در دوران پس از انقلاب این طبقــه که تاثیر اساسی در فرایند انقلاب داشته مورد تــوجه زیادی قرار گرفته و در تحولات اجتماعی هــم موثر بودند. در این میان اندیشه های آیـــت الله هاشمی رفسنجانی بــه عنوان یــکی از چــهره های تاثیرگذار و مهم انقلاب در توجه به این طبقه از جــامعه از نگاه های قابل توجه در میان مسئــولین به این قشر از جامعه بوده است؛ می توان اندیشه های مرحوم هــاشمی را در چند نکته مهــم خلاصه کرد؛ از جمــله می توان به توجه ویژه او به آمـــوزش و بالا بردن کیفیت زنـــدگی طبقه کــارگر و توجــه به تامین اجتماعی کارگران و قدرت دادن بـــه انجمن های صنفی کارگری اشـــاره نمود. در هرحال اندیشه هــاشمی رفسنجـــانی نـــگاهی بــاز و توجه ویژه بـه طبقــه کارگر بوده است. اکنون بـه بررسی نقش سیاسی هاشمی رفسنجانی در احیا طبقه کارگرِ شهری در ایــرانِ مدرن مـــی پردازیم.
مقدمه: قصدِ این مقاله بررسیِ نقشِ سیاسی هاشمی رفسنجانی در احیا طبقه ی کارگرِ شهری در ایرانِ مدرن است. نمی خواهم تلاشِ بی حاصلی برای تعریفِ طبقه و بحث درباره ی این کنم که آیا چنین پدیده ای در کشورهای جهانِ سوم اساساً وجود دارد یا نه. عوضش، با این توضیحِ «ای. پی. تامپسن» شروع می کنم که طبقه موجودیتی آماری نیست که بشود از طریقِ انبوهی لفاظی های مفهومی درکش کرد، بلکه رخدادی پویاست که فقط می توان بر بسترِ نزاع و زمانه فهمیدش- نزاع با دیگر طبقـات، و زمانه ای که در گستره ی آن تحلیل گر می تواند پویایی، شور و حرارت و بلندیِ سروصدایی را که ایجاد کرد، بررسی کند. تفکرات هاشمی رفسنجانی در این مقال بر دو نکته تأکید داشت یکی اینکه ما بایددر کشور تولید ثروت کنیم و در سایه این تولید ثروت، طبقه کارگران به رفاه و زندگی بهتر برسند. بر خلاف تفکرات مخالف می توان گفت وی به دنبال تقسیم فقر نبود. اینـکه اگر گـرسنگی و فقر وجــود دارد برای همه وجود داشته باشــد! وی دنبــال این بود که همــه به ویژه طبقــه کارگران از بهترین امکانات برخوردار باشند. تأکید کرد که بحث مهارت آموزی طبقه کارگران را در جامعه باید جدی گرفت. در بیـانـات آیت الله هـاشمی به راحتی می توان یافت که نظر وی در مورد طبـقه کـارگری این بـود که این طبــقه باید مهارت و سـواد داشتــه باشد تا بیکار نمــاند و کارفرما منت او را بکشیــد. وی تأکید داشت: باید طبقه کــارگرها را از کارگر ساده به کارگر توانمند تبدیل کردتا بتوانند از حقوق خود دفاع کنند. دوم اینکه هاشمی رفسنجانی تأکید ویژه ای بر عدالت اجتماعی داشت. و این مـوضوع را می توان در مروری بر خطبه های نماز جمعه وی یافت که همیشـه دربــاره ایـن مـوضوع صحبت مـی کـرد.
جامعه شناسی سیاسی طبقه کارگری: اگرچه سال های اخیر بسیار در موردِ ایرانِ مدرن نوشته شده، تحقیق درباره ی جامعه شناسیِ سیاسیِ آن اندک بود و درباره ی نزاعِ طبقاتی در آن کمابیش هیچ کاری نشده. سه عامل این فقرِ مطالعاتی را توضیح می دهند: یکم، متخصصانِ غربیِ علومِ اجتماعی که در موردِ ایران مطالعه کرده اند، گرایش به مکاتبی مختلف داشته اند که هر کدام فرآیندِ مدرنیزاسیون را به گونه ای متفاوت توضیح می دهند. این مکاتب، چه رویکردِ ساختاری- عملکردی چه رهیافتِ رفتاری، به این تصورِ پیشامارکسیستی پای بند بوده اند که دولت و جامعه دو موجودیتِ مجزایند، و چارچوبی مارکسیستی را پس زده اند که طی آن دولت خودش بخشی پیچیده از جامعه ای است که ذاتاً گروه های مختلفی را در خود جا داده. در نتیجه غالبِ نوشته ها درباره ی نقشِ «قهرمانانه»ی دولت بوده- این که دولت چه طور وظیفه ی دشوارِ مدرن کردنِ جامعه را پیش می بَرد، چه طور نهادهای مدرنی چون ارتش و ادارات را می سازد و چه طور با بحرانِ مشروعیت رویارو می شود. همچنین آثاری به دست داده اند درباره ی نقشِ اخلال گرِ جامعه- این که نظام های اجتماعی چه طور از طریقِ خشونت، شورش و روگردانی، در برابرِ عملِ قهرمانانه نظام های سیاسی مانع ایجاد کرده اند. اما کمابیش هیچ تحقیقی ارائه نکرده اند درباره ی این که مبارزات اجتماعی چه طور نزاع های سیاسی را شکل می دهند و نیروهای اجتماعی چه طور در تعامل با نهادِ سیاست، بر سِیرِ جریانِ سیاست در ایــران تـــأثیر می گذارند. دوم، تناقض است، اما آن گروه از متخصصانِ ایرانیِ علومِ اجتماعی که جامعه ی خودشان را بررسی کرده اند، هم مدافعِ ناسیونالیسمِ ایرانی بوده اند و هم قربانیانِ ناخودآگاهِ امپریالیسمِ فرهنگی، چون مدافعِ ناسیونالیسم بوده اند حاضر نشده اند وجودِ هر شکلی از نزاعِ داخلی درونِ جامعه شان را بپذیرند، به خصوص نزاعِ طبقاتی را. چون قربانیِ امپریالیسم بوده اند، تصورشان این بوده که در ایران چیزی به عنوانِ سیاست وجود نداشته و این که هر آن چه در ایران اتفاق افتاده صرفاً محصولِ جانبیِ تصمیم هایی است که در جاهایی دیگر گرفته شده است- در وست مینیستِر، در کرِملین و حالا هم در کاخِ سفید. در نتیجه، تقریباً درباره ی سیاستِ نزاعِ طبقاتی در ایران هیچ ننوشته اند، اما درباره فشارهای خارجی، دسیسه ها و نفوذها بسیار نوشته اند. در دهه ی ۱۳۵۰ شمسی پُر خواننده ترین کتاب بینِ دانشجویانِ ایرانی تاریخِ دوجلدی است در شرحِ سلطه ی بریتانیا بر ایران به واسطه ی توطئه های جهانیِ فراماسون ها.

سوم، بیشتر سال های قرنِ بیستم، دولت هایی خودکامه حاکمِ ایران بوده اند که عملاً تنش های اجتماعی و نــزاعِ سیاسی را پنــهان کرده اند. در شرایط که هیچ نهادِ سیاسی ای برای بسیجِ نیروهای اجتماعیِ ناراضی وجود نداشته و آن ها- از جمله طبقات- مالی برای ابراز نظرات و دیدگاه های شان نداشته اند، متخصصانِ علومِ اجتماعی با خیالِ راحت و بی دغدغه نظریه های ساختاری- عملکردی و رفتاری شان را در موردِ ایرانِ معاصر به کار بسته اند. یک متخصصِ علوم سیاسی استدلال آورده که در ایران مفهومِ طبقه بی معناست چون دلیلِ بی ثباتیِ سیاسی نه طبقاتِ رقیب بلکه نظریه های رقیب در موردِ مشروعیت بوده. یک متخصصِ اجتماعیِ دیگر استدلال کرده در محیطی که جذبه ی پادشاهی در برش گرفته، طبقات وجود ندارند و گـواهِ این جذبه را هـــم مجسمه هایی از خاندانِ شاهی خوانده که می شود در میادینِ هر شهری یافت. باز یکی دیگر از همین متخصصان استدلال آورده که به دلیلِ عاداتِ تربیتیِ ایرانی ها که تأکیدشان بر فردگرایی، رقابتِ فردی و بی اعتمادی به جامعه است، طبقه نمی تواند در ایران شکل بگیرد.

 دیدگاه هاشمی رفسنجانی نسبت به طبقه کارگر
همانطور که در قبل گفتیم بهترین روش برای نشان دادنِ غلط بودنِ نظریه های مشهوردر مورد طبقات در ایران مدرن ، روشِ تجربی است، یافتنِ گسست هایی در سطحِ سیاست که به تحلیل گر مجالِ نگریستن به ساختارِ اجتماع می دهد، تشخیص و شناختِ نهادهای عمده ی سیاسی، ارتباط دادن شان به نیروهای مختلفِ اجتماعی، و ارزیابیِ اهمیتِ طبقات در گستره ی این نیروهای اجتماعی و به واقع یکی از نیروهای تاثیر گذار در تصمیم گیری در دوران ایران پس از انقلاب آیت الله هاشمی رفسنجانی می باشد و تفکرات و اندیشه های وی در خصوص نقش و توجه به طبقه کارگر در ایران.
با بررسی اندیشه های هاشمی در دوران ریاست جمهوری او می توان نتایج مهمی را بدست آورد. جالب است که عده ای در آن دوران یعنی در دهه ۱۳۷۰ شمسی می گفتند که آقای هاشمی زیر عبای خود داس و چکش قایم کرده است! یعنی او را متهم می کردند که در حوزه اقتصادی، افکار و سیاست های مارکسیستی را دنبال می کند. اتفاقا تأکیدشان بر عدالت اجتماعی از منظر اسلام بود، بله با بررسی تاریخ می توان یافت که از منظر مخالفان وی همیشه آیت الله متهم به چنیـن بحث هایی می شد. این بحث ها در حالی بود که اندیشه هاشمی عدالت اجتماعی را هم در سایه کار و تولید و سازندگی تعریف می کرد، اینکه کشور ثروتمند شود و در کنار ثروتی که نصیب کشور می شود جامعه و طبقه کارگری هم به رفاه برسد. اما مشکل اینجاست که این دیدگاه وی به دلیل بد عمل کردن برخی از بخش هایی که با وی به خوبی همراهی نمی کردند، با آسیب مواجه شد. به ویژه اینکه برخی سیستم های حمایتی، همگام با توسعه اقتصادی نتوانستند به وظایف خود عمل کنند. اصلاح ساختار اقتصادی، شفاف سازی اقتصـــادی، برنامه های تعدیل و… اگر در زمینه حقوق و دستمزد و حمایت های اجتماعی با مانع روبه رو نمی شد، عدالت اجتماعی بیشتر خود را نشان می داد. اما کسانی که یکسویه نگر بودند و تنها بخشی از کار را جلو می بردند و به مردم و جامعه و طبقه کارگری کم توجه بودند باعث ایجاد مشکل شدند.
باید توجه داشت که قانون پرداخت مقرری بیکاری در سال پایانی دولت وی به تصویب رسید. منتها نگذاشتند به اجرا برسد و در مجلس متوقف ماند و این نکته مهم نشان می دهد که اندیشه وی توجه ویژه به طبقه کارگر بوده است. افزایش حقوق و دستمزد در تمام سال های ریاست جمهوری هاشمی به شکل واقعی اجرا و مزد حقیقی به کارگران داده شد. یعنی اضافه بر میزان تورم، درصد مجزایی هم افزایش داشتیم. فقط یک سال که تورم خیلی بالا رفته بود دولت هاشمی نتوانست افزایش واقعی داشته باشد، چون می ترسید که واحدهای تولیدی، کارگران را تعدیل کنندکه این نکته نیز خود نشان دهنده تفکرات حمایتی هاشمی نسبت به طبقه کارگر بوده است. در دوره هاشمی، بنا به مستندات تاریخی مراکز فنی و حرفه ای چنان رشد کرد که باورکردنی نبود. وقتی دولت وی که نمادی از تفکرات وی بود شروع به کار کرد. در کل کشور پنج کامپیوتر در مرکز تربیت مربی کرج وجود داشت(مصاحبه وزیر کار وی) اما وقتی دولت وی کارش را پایان داد در روستاها هم مراکز فنی و حرفه ای ایجاد شد. هاشمی به ساخت مراکز فنی و حرفه ای بودجه های میلیاردی اختصاص داد و این نشان دهنده اعتقاد راسخ او به آموزش نیروی کار بود و اندیشه وی به ایجاد طبقه نیروی متخصص کارگر بوده است. در دوران وی ورزشگاه ها و مراکز متعدد ورزشی برای طبقه کارگری ساخته شدند. برای اینکه کارگرها به یک ابزار اجرایی صرف تبدیل نشوند بحث تفریح و رفاه آن ها وسیعاً مورد توجه قرار گرفت و این امر از اندیشه ویژه هاشمی به طبقه کارگر نشأت گرفته بود.
خانه های بهداشت کارگران با دستور وی راه اندازی شد. با کنکاش در رفتار و عملکرد هاشمی می توان براحتی کشف کرد که اندیشه هاشمی رفسنجانی به طبقه کارگر نگاهی ابزاری نبود که فقط کار کند بلکه به فکر پیشرفت و بالندگی این طبقه از جامعه بود، مرکز نگهداری از کودکان معلول کارگران با حمایت مستقیم وی راه اندازی شد.
برای بیشتر آشنا شدن با اندیشه های هاشمی باید به فعالیتهایی برای طبقه کارگر اشاره کرد. هاشمی برای اینکه کارگران بتوانند وارد دانشگاه ها شوند هم در قانون از آن ها حمایت کرد و هم در عمل تسهیلات داد. بازارچه های خوداشتغالی راه انداخت تا اقشار خاص بیکار بتوانند زندگی شان را بچرخانند. در دوره ریاست جمهوری وی نرخ بیکاری تک رقمی و از ۱۶ به ۹/۸ درصد رسید که این مسئله برای یک اقتصاد خیلی مهم است.
در رابطه با مقررات کار حمایت زیادی کرد تا قانون کار تصویب شد. چه زمانی که در مجلس بود و تصویب کرد و چه زمانی که در دولت بود و باید قانون را اجرا می کرد. در مجموع هاشمی همیشه از جامعه طبقه کارگری حمایت کرد.
در رابطه با اندیشه های هاشمی در حمایت از طبقه کارگر باید به دونکته مهم توجه کرد :
اول اینکه در رابطه با شوراهای اسلامی کارگری که در دوره مسئولیت وی در مجلس شکل گرفت حمایت های بسیار زیادی از طرف آقای هاشمی شد. در دوره سازندگی، با وجود سرعت زیاد برنامه های توسعه، به دلیل همین رابطه مستقیم نمایندگان کارگری با دولت، آسیب ها به حداقل رسید. اعتماد زیادی بین دولت و تشکل های صنفی وجود داشت. تنظیم روابط کار با تکیه بر نقش آن ها انجام می شود. انجمن های صنفی را وارد قانون کارشد. هاشمی یکی از حامیان انجمن های صنفی طبقه کارگری بود.
دوم آنکه با کنکاش در اندیشه هایش براحتی می توان یافت که هاشمی همیشه میانه رو و معتدل بود. هیچ وقت جانب کارگران را به خاطر منافع کارفرمایان رها نکرد. اگر کارگران هم حرف یا خواسته ای داشتند که ممکن بود به فضای کار لطمه بزند با آن ها گفت وگــو می کرد تا به خاطر منافع کشور این خواسته ها را کنار بگذارند. وی از روحــانیونی بود که اقتصـــاد را خوب می شناخت. مبانی علم اقتصاد را می فهمید. مفهوم رقابت اقتصادی را درک می کرد و به آن اعتقاد داشتند. این اشراف باعث شده بود که تأکیدش بر تولید سود و ثروت اقتصادی باشد تا همه منتفع شوند. اعتقاد داشت با تولید است که کارفرما ســود می کند و کـــارگر هم می تواند کار و حقوق خوب داشته باشد و از آن طرف دولت هم مالیات بگیرد و امورش بچرخد. به این دلیل بود که به اقتصاد سازنده و مزیت رقابتی اعتقاد داشت. اتفاقاً تأکید داشتند که با کار و تولید ثروت، کارگران دچار تحرک اجتماعی شوند و از یک موقعیت به موقعیت بهتری ارتقا پیدا کنند.
در دوران وی کارهای بسیار در حمایت از طبقه کارگر در ایران انجام شد که نشات گرفته شده از اندیشه های حمایتی هاشمی رفسنجانی بوده است، شستا (شرکت سرمایه گذاری تأمین اجتماعی) که برای مدیریت منابع تأمین اجتماعی راه افتاد به توصیه وی بوده است اکثر قوانین و مقررات کار و تأمین اجتماعی در دوره او نوشته یا بازنگری شده است .
قانون بیمه بیکاری، قانون اشتغال معلولان، قانون حفاظت فنی و بهداشت کار در دوره ای که او در مجلس بود تصویب شدند. در دوره ریاست جمهوری وی هم تعاونی های کارگری با زمین هایی که دولت در اختیار آن ها گذاشت شهرک های کارگری ساختند. حمایتهای ویژه ای می کرد. راهی که می رفت راه توسعه و پیشرفت کشور و راهی مردمی بود.
منابع
۱٫آبراهامیان،یرواند،(۱۳۹۴)،مردم در سیاست ایران، ترجمه بهرنگ رجبی،تهران،نشر چشمه،چاپ هشتم
۲٫ بابایی، داود علی، (۱۳۸۷)، بیست و پنج سال در ایران چه گذشت، تهران، غزال
۳٫ هاشمی رفسنجانی،اکبر(۱۳۷۱)،سیاست اقتصادی، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی
۴٫هاشمی،محسن،(۱۳۹۳)،کارنامه و خاطرات هاشمی رفسنجانی سازندگی و شکوفایی،تهران،دفتر نشر معارف انقلاب
۵٫ www.tamin24.ir

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*

bigtheme
Designed & Developed by: Sepanta Group Team.