خانه » جدیدترین » نظام‌های مدیریت سنتی توزیع آب در دشت کشاورزی نیم‌ور

نظام‌های مدیریت سنتی توزیع آب در دشت کشاورزی نیم‌ور

شنبه ۴ دی ۱۴۰۰   شماره ۱۵۱۶

نظام‌های مدیریت سنتی توزیع آب در دشت کشاورزی نیم‌ور

مهدی لعل بار

کارشناس ارشد مدیریت دولتی

اسماعیل شراهی

دانشجوی دکترای باستان شناسی

چکیده
آب یکی از حیاتی‌ترین منابع برای بقای حیات بشری است. از میان عوامل تولید محصولات کشاورزی، آب از همه عناصر مهم‌تر و تعیین کننده‌تر بوده و در طول تاریخ مسأله آب همواره از نگرانی های بشر بوده است. به همین دلیل از گذشتههای بسیار دور در مناطق مختلف ایران شیوه‌های مختلفی برای تأمین، هدایت و سازماندهی مدیریت تقسیم آب، ابداع و توسعه یافته است. روش های مورد استفاده را می توان شامل احداث سازه‌های مختلف برای استحصال آب، انتقال و مدیریت تقسیم آن بین زمین‌های کشاورزی دانست. این امر در مناطق خشک و کم آب به ویژه در مناطق مرکزی ایران دارای اهمیت فراوانی است و تا حدودی شیوه‌های توسعه یافته‌تری بکار گرفته شده تا بهترین بهره‌برداری از حداقل منابع آبی صورت پذیرد. در این مقاله که مبتنی بر تحقیقات میدانی، مصاحبه با مطلعین محلی و مراجعه به پژوهشهای محققین می‌باشد، ضمن شناخت کارکرد اجزای نظام آبیاری سنتی و قوانین حاکم بر آن به منظور ثبت و استفاده ذینفعان در بهره‌برداری از آن و همچنین توجه به این قوانین در بهسازی احتمالی این سیستم به بررسی جزءبه جزء نظام مدیریت آب دشت کشاورزی نیم‌ور در سه بخش مدیریت تأمین آب، مدیریت توزیع و تقسیم و مدیریت بهره برداری از آب می‌پردازیم. در موقعیت کنونی که کشور با کمبود آب و بیشترین میزان مصرف آب در کشاورزی مواجه است، نتایج این بررسی می‌تواند نکاتی ارزشمند برای انتقال مدیریت منابع آب در تمام بخش‌های مدیریت آب کشاورزی، ارائه نماید. (واژه های کلیدی: آبیاری سنتی، تأسیسات نظام آبیاری، مدیریت انتقال آب، مدیریت نظام آبیاری سنتی)

مقدمه
پیدایش و بقای گروه‌های انسانی، بدون وجود آب غیر قابل تصور می‌باشد. از این رو، آب از عناصر اولیه و هماهنگی در تداوم حیات انسانی است در نتیجه جایگاه آن در فرهنگ‌های گوناگون بشری پژوهشی گسترده و بنیادی را می‌طلبد. این جایگاه به تناسب اقلیمی، موقعیت طبیعی، چگونگی، تعداد و مقدار آب دردسترس، میزان پیشرفت فناوری، و نیز شیوه مسلط معیشت در سرزمین های مختلف متفاوت است. نقش آب در زندگی اجتماعی انسان، در مناطقی که با کم آبی طبیعی روبه رو هستند، چندبرابر است؛ و ایران یکی از این مناطق است.کم آبی در این مناطق به آب ارزشی اسطوره‌ای و قدسی می‌بخشد و از بعد اجتماعی، مطلوبیت و ارزش اقتصادی پیدا می‌کند. در نتیجه مالکیت آب و نحوه سازمان‌یابی بهره‌برداری از آن از حدود مناسبات اقتصادی فراتر رفته و تاثیر قاطعی برشکل گیری نهادهای اجتماعی و از جمله بر نظام‌های سیاسی، اجتماعی و خلقیات فرهنگی باقی می‌گذارد. (انصاف پور، ۱۳۵۵، صفحه۱۲۳)
بخش بزرگی از سرزمین ایران را مناطق خشک و نیمه خشک فرا گرفته است که از دیر باز آب یکی از مهم‌ترین دغدغه‌های ساکنان این سرزمین بوده است. اهمیت آب در تمام نواحی ایران یک اندازه نیست، بلکه در نواحی شرقی، جنوبی و مرکزی این سرزمین که دچار کم آبی هستند نقش آن مهم‌تر است؛ به طوری که کمبود آب در این مناطق مانع اصلی توسعه کشاورزی محسوب می‌شود. (یاوری، ۱۳۵۹، صفحه ۲۳) با توجه به همین اهمیت و نقش آب در زندگی روستائیان ایران بوده است که ایرانی‌ها از دیر باز تدابیر هوشمندانه‌ای برای بدست آوردن، ذخیره، بهره‌برداری و مصرف متناسب آب اندیشیده‌اند و روش‌های دقیق و کار آمدی برای تقسیم، توزیع و جلوگیری از هدر رفتن آب ابداع نموده و فنون نظام‌های پیچیده و تأسیساتی با کارایی بالا برای بهره‌برداری از آب به وجود آمده است. به همین دلیل در مناطق مختلف ایران روش‌هایی به صورت بومی و عرفی ابداع شده که هنوز هم در مناطق روستایی و اراضی کشاورزی رایج و لازم الاجراست و کشاورزان محلی خود را ملزم به رعایت آن می‌دانند. بطور کلی می‌توان این روش ها به دو دسته احداث سازه‌های مختلف و اجرای روش‌های مدیریتی تقسیم‌بندی نمود. برخی از سازه‌ها و تأسیسات شامل احداث سد، قنات، آب انبار و غیره می‌باشد و برخی از روش‌های مدیریتی شامل برنامه ریزی برای تقسیم عادلانه آب و همیاری در لایروبی و تعمیر تأسیسات میباشد. (مسیبی،ملکی،۱۳۹۰، صفحه۴۰)
از مهم‌ترین ویژگی های نظام‌های سنتی آبیاری در ایران ساختاربندی آن بوده است. به طور کلی تمامی منابع آب برحسب قواعد و مقرراتی که در عرف شناخته شده بود و یا مبنایی قانونی و مکتوب داشت، توزیع می‌شد. تشکیلات و سازمان های نظارت بر آبیاری و به بیان دیگر مدیریت توزیع آب با دقت و اقتدار قواعد و قوانین توزیع آب را نظارت می‌کردند. اراضی آب‌خور هر منبع آبی مشخص بود و دهات حقابه‌بر از منابع آب سطحی معلوم بود، میزان حقابه هر یک در دفتر جزو جمع توسط مستوفیان نگهداری و ثبت شده بود و بدین ترتیب مالکیتها و حقابه‌ها محترم شمرده شده و حریم‌های آبی کاملاً رعایت و از منابع آب عمومی، محسوب می‌شد.(علوی، ۱۳۸۹)
در این مقاله به بررسی نظام سنتی استحصال و تقسیم آب در دشت کشاورزی شهر نیم‌ور، از توابع شهرستان محلات و استان مرکزی پرداخته می‌شود. این نظام که در قالب نظام‌های رایج در میان نواحی مرکزی ایران می‌گنجد، یکی از قدیمی‌ترین سیستم های تامین، هدایت و مدیریت تقسیم آب را از هزاران سال پیش، یعنی از زمان ساخت بند تاریخی نیم‌ور در زمان ساسانیان( ثبت آثار ملی به شماره ۲۵۵۷ مورخ ۵ بهمن ۱۳۷۸) تاکنون دارا می باشد. نوع طراحی و ساخت سیستم هدایت آب به دشت و در نهایت سیستم توزیع آب بین زمین های کشاورزی باعث گردیده تا نظام تأمین و مدیریت آب کشاورزی نیم‌ور از زمان ساسانیان (زمان ساخت بند نیم‌ور) تاکنون همچنان کارآمد و مؤثر باشد.
این نظام بهره‌برداری دارای دو بعد می‌باشد؛ در ابتدا جایی که استحصال آب از طریق بند احداث شده بر روی رودخانه لعل‌بار، تابع قوانین منعقده با شهرها و روستاهای مجاور به ویژه با شهر قم است که نزاع هزار و چندساله‌ای با مردمان نیم‌ور بر سر آب داشته‌اند(۱) ( توضیحات در کتاب نیم‌ور از آواز آب تا سکوت سنگ) و در بعد دوم نیز نظام تقسیم آب بین کشاورزان نیم‌ور و البته بخشی هم کشاورزان دشت باقرآباد در همسایگی دشت نیم‌ور را شامل می‌شود، چنانچه آقای مرادی می‌نویسد: «..تقسیم آب قمرود بر اساس ضوابط و قرار‌دادهایی است که بعنوان کهن‌ترین قرار‌داد‌های بهره‌برداری از جریان‌های سطحی ایران محسوب می‌شود. لذا نظام بهره‌برداری از آب مخصوصاً آب کشاورزی در ایران سابقه بسیار طولانی و تاریخی دارد که می توان به نظام بهره برداری رودخانه قمرود اشاره کرد…» (مرادی نژاد، ۷،۱۳۸۸)
اطلاعات جمع آوری شده بر اساس مشاهدات میدانی و مصاحبه حضوری با معتمدین محلی و ریش سفیدان و همچنین اسناد، کتب و مقالات مرتبط با این موضوع گردآوری گردیده است.


ردپای آب در تاریخ
بشر از دوره نو‌سنگی سعی در مهار آب داشته و بر روی الواحی که از ۴ هزار سال قبل از میلاد از سومری‌ها باقی مانده است سنگ نوشته‌هائی با این مضمون موجود است. در چهار هزار سال قبل پادشاه آشور با ایجاد دریاچه مصنوعی زمینهای لم یزرع اطراف دجله و فرات را به باغهای سبز و خرم تبدیل کرد. آبیاری به کمک رودخانه هم بیش از ۵۰۰۰ سال پیش از میلاد در چین رواج داشته است. (منصوری مقدم، ۱۴۸،۱۳۹۴)
نمونه‌های متعددی از استخراج و استحصال آب در جهان ذکر شده است همچون: در چین (حفر چاهی تا عمق ۱۵۰۰ متر بوسیله نی)، مصر(چاه یوسف با عمق تقریبی ۱۰۰ متر ۳۰۰۰ سال قدمت دارد) و ساخت یک استخر و یک مجاری آب در قرن هشت قبل از میلاد توسط پادشاهان یهودی. در عصر هخامنشیان در ایران نیز سه روش آبیاری رودخانه، کاریز، چاه و در دوران اشکانیان توسعه شبکه های آبیاری و کاریز متداول بود. منوچهر پادشاه ایرانی حدود ۳۴۰۰ سال پیش دستور داد تا حفر کاریز(قنات ) را به برزگران بیاموزند.
کهن‌ترین قناتی که آثاری از آن باقی مانده است در شمال ایران پیدا شده است که همزمان با ورود آریائی‌ها حفر گردیده است. ایرانیان نخستین مردمی بودند که با ساختن «چرخ آبی» آب رودخانه ها را به زمین های زراعی پائین تر و بالاتر منتقل کنند. (منصوری مقدم، ۱۴۸،۱۳۹۴)
شهر کهن نیم‌ور
شهر تاریخی نیم‌ور در جنوب استان مرکزی و در۲۵۰ کیلومتری جنوب تهران، ۱۱ کیلومتری جنوب محلات و بر سر جاده مواصلاتی دلیجان به محلات قرار دارد.
از نیم‌ور در کتب تـاریخی و جغرافیای قدیمی بـــه نام های«آوَرد، نیم‌آوَرد، ممنور، نیسور، نمیور، ممنور، خاور، خاور زمین، تیمور، نیمور» یاد شده‌است. درباره علت نامگذاری این منطقه اختلاف است و به عقیده برخی، نام این شهر در دوران اشکانیان، «آورد» به معنای میدان جنگ بوده‌است. پس از پایان جنگ‌های اشکانیان به علت خاموش شدن شعله جنگ به «نیم‌آورد» تغییر نام پیداکرده واکنون پس از گذشت زمان به«نیم‌ور» تبدیل شده‌است. (لعل بار، ۲۹،۱۳۹۴) البته نظریه دیگر درباره نامگذاری این است که نیمور توسط یکی از پادشاهان سلسله کیانیان به نام «همای دختر بهمن» ساخته شده که لقب او «نیمهور» بوده‌است… » (حکیم، ۲۵۵،۱۳۶۶)
بر اساس آثار موجودی همچون آتشکده آتشکوه، میل میلونه، بند نیم‌ور، قدمت نیم‌ور را به دوران ساسانیان منتسب کرده‌اند هر چند در منابع اولیه جغرافیایی، قدمت آن را به سلسله پیشدادیان نسبت داده اند. همچنین قدمت این شهر بر اساس برخی آثار مکشوفه جدید، همچون سنگ نگاره‌های موجود به هزاره نهم قبل از میلاد می‌رسد. (کد خبر: ۸۱۹۸۷۱۸۸، خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران، ۱۲ اسفند ۱۳۹۴)


رودخانه لعل‌بار
رودخانه لعل‌بار که عامل اصلی به وجود آمدن نیم‌ور می‌باشد، در شمال آن قرار دارد. شاخه اصلی‌ این‌ رودخانه‌ ازکوهستان های الیگودرز و ارتفاعات‌ جنوب‌ گلپایگان‌ و غرب‌ خوانسار سرچشمه‌ گرفته‌ و پس‌ از تلاقی‌ با رودخانه‌ خرقاب‌ و خمین با نام‌ لعل‌بار از جنوب‌ محلات‌، شمال نیم‌ور و غرب‌ دلیجان‌ به‌ سوی‌ قم‌ سرازیر می‌شود و در ناحیه‌ پل‌ دلاک‌ به‌ قره‌‌چای‌ می‌پیوندد و به‌ دریاچه مسیله قم‌ می‌ریزد. طول این رودخانه در کل مسیر حدود۲۸۸ کیلومتر (حقیقت، ۵۶۳،۱۳۷۶) می باشد.
نام این رودخانه در طول مسیر خود متفاوت است از آن جمله «قم‌رود،‌ رود‌قم، گل‌افشان، عتیق‌رود، ‌انار‌بار،‌ لعل‌بار، لعل‌رود،‌ لعل‌ور و مسیله‌رود» را می‌توان ذکر کرد.
این رودخانه یک ویژگی مهم دارد و آن مربوط به آب‌دهی آن به مزارع، روستاها و شهرهای مجاور سواحل خود می‌باشد. در طول این رودخانه وجود بند‌های متعدد برای هر یک از مزارع و دشت‌ها باعث می‌شود تا آب جاری رودخانه بعد از هر بند بشدت کاهش یافته و به ویژه در فصول گرم تابستان؛ آبی در رود‌خانه باقی نمی‌ماند که دشت پائین دستی بتوانند از آن برای آبیاری استفاده کنند. اما خاصیت زاینده رود بودن آن باعث می‌شود تا این رودخانه از هرزآبها و چشمه‌های بین مسیر دوباره پر آب شود چنانچه حتی صدر‌الاشراف نیز به آن اشاره می‌کند:«… برای هر قریه سدی جلو رودخانه بسته شده که در تابستان موقع کم آبی و احتیاج اراضی زراعتی به آب تمام آب رودخانه به واسطه سد داخل نهر مخصوص آن قریه می‌شود و بلافاصله چند کیلومتر باز آبهایی از چشمه‌های زیر زمین‌های دو طرف رودخانه وارد مجرای رودخانه شده به واسطه سدی که پایین‌تر برای قریه دیگر بسته شده به نهرآن قریه جاری می‌شود، یعنی رودخانه زاینده رود است…» (صدر،۴۱۸،۱۳۶۴)
علاوه بر بند نیم‌ور که آب زمین های زراعی نیم‌ور و باقر‌آباد را تأمین می‌کند، بندهای دیگری نیز بر روی رودخانه بسته شده است که روستاهای اطراف و همچنین زمین‌های زراعی در محدوده شهرستان‌های گلپایگان، خوانسار، خمین، محلات، دلیجان و قم برای زراعت از آب رودخانه استفاده می‌کنند.
دکتر فرهادی در خصوص اهمیت این رودخانه در آبادانی و حیات نیم‌ور می‌نویسد:« اگر چه نیمه‌ور یک قنات کم آب، به نام اسل نیز دارد اما این قنات کم آب نمی‌توانسته پایه چنین آبادی کهنسالی باشد.» (فرهادی، ۳۶،۱۳۷۶)


دشت کشاورزی نیم‌ور
دشت وسیع نیم‌ور با داشتن حدود ۵۰۰ هکتار اراضی کشاورزی از دیرباز محل رزق و روزی کشاورزان نیم‌وری بوده است. همچنین دشت باقرآباد نیز با حدود ۱۰۰ هکتار زمین زراعی از طریق بند نیم‌ور آبیاری می‌شود.
زمینهای دشت کشاورزی نیم‌ور ابتدا متعلق به حاکمان حکومتی و جزء آبادی های خالصه به شمار می‌آمد، و پس از آن در مالکیت افراد با نفوذ دربارکه مالک نامیده می‌شدند بود و زارع یا رعیت بر روی آنها کار می‌کرد. بعد از واگذاری زمین‌ها و خرید آنها توسط مالکین جدید که به آنها خرده مالک می‌گفتند شرایط کشاورزی بهبود یافت تا اینکه با قانون اصلاح اراضی در سال ۱۳۴۱، فصل تازه‌ای از کشاورزی در نیم‌ور رقم خورد که به نوعی نقطه عطفی در مالکیت زمین‌ها محسوب می‌شود.
محصولات عمده دشت کشاورزی نیم‌ور غلات(گندم و جو)، پنبه، کنجد، صیفی‌جات(خربزه، طالبی، خیار،‌ گوجه، بادمجان، میوه‌جات(قیسی، ‌بادام،‌ زردآلو،‌ سیب، ‌انجیر، توت، ‌به و انگور) و همچنین یونجه، شبدر و ذرت می‌باشد.


تأسیسات کهن آبیاری نیم‌ور
یقیناً داشتن طرحی کارآمد و قوی برای استحصال آب از رودخانه لعل‌بار و آبیاری دشت وسیع نیم‌ور ضروری و اجتناب ناپذیر است. سیستم آبیاری از جائی شروع می‌شود که بر روی رودخانه بندی احداث شده و آب را به داخل نهر نیم‌ور هدایت می‌کند. در کنار بند تأسیسات جانبی برای کنترل و هدایت آب به نهر تعبیه شده است. انتقال آب از بند تا دشت کشاورزی نیم ور را نهری به طول ۱۸ کیلومتر بر عهده دارد. درنهایت نظام تقسیم آب بین دشت نیم‌ور خود دارای قواعدی بسیار مهندسی شده می‌باشد.


بند نیم‌ور
سد‌سازی یا بند‌سازی از فعالیت‌های مهندسی به شمار می‌رود که شرایط تاریخی و جغرافیایی خاص مناطق در احداث آن سهم به سزایی دارند. در گذشته و در هر منطقه خاص جغرافیایی بنابر ضرورت یا نیاز ساکنین آنجا نسبت به ایجاد سد، ‌بند یا آبگیر اقدام می‌کرده‌اند تا نیازهای خود در زمینه آبیاری و آبرسانی را مرتفع سازند. با بررسی سدهای قدیمی مشخص می‌شود که طراحان اغلب آنها به علوم استاتیک، هیدرولیک، عمران، سازه و حتی دینامیک و مدیریت آشنا بوده‌اند. تعمق در این باره حاکی از دانش و تکنیک غنی آنها در این زمینه بوده است.
«تاریخ سد سازی در ایران‌، مصر و بین‌النهرین(میان رودان) قدمتی بسیار طولانی دارد و هنوز هم می‌توان نشانه‌هایی از آنها را در این سرزمین‌ها یافت. به طور کلی سدسازی، لایروبی و مرمت آنها از دیر باز در ایران و دیگر سرزمین‌ها، ‌مانند سایر کارهای عام المنفعه و پروژه‌های بزرگ معمولاً به دست حکومت‌ها و پادشاهانی که به امور آبادانی و آبادی علاقه بیشتری داشتند انجام می‌گرفته و در این میان رونق اقتصادی و پیشرفت آبادی‌ها و شهرهای مرتبط با سیستم‌های آبیاری و آبرسانی نیز بستگی بسیار زیادی با مقوله سد و سد‌سازی و اهمیت حکمرانان به این مسائل داشته است.
پادشاهان هخامنشی به واسطه نیاز جغرافیایی کشور ایران و علاقه‌ای که در گسترش و آبادانی سرزمین تحت فرمانروایی از خود نشان می‌دادند، در زمان امپراتوری خود سدها و بندهای زیادی در ایران ساخته‌اند. بسیاری از سیستم‌های آبرسانی و آبیاری که تا سال‌های متمادی نیز در ایران از آنها استفاده می‌شد مرهون تلاش مهندسان و صنعتگران ایرانی است که در زمان‌های بسیار دور تلاش نمودند تا نیازها و کمبودها را در زمینه‌های عمرانی و آبادی بر طرف نمایند و آثار و شواهد آن را نیز می‌توان در نقاط مختلف ایران درک نمود. علاوه بر آن بسیاری از آثار بجا مانده از این دوران در سرزمین‌های تابعه حکومت‌های ایران باستان نیز قابل مشاهده است.» ( لعل بار، ۱۳۹۴، ۲۳۱)
در احداث بند نیم‌ور، اولین نکته انتخاب محل ساخت آن است. مکانی که برای ساخت بند انتخاب شده با زمین‌های کشاورزی حدود ۱۸ کیلومتر فاصله دارد. با توجه به اینکه بند بایستی فشار آب زیادی را در زمستان و بهار تحمل کند، بنابراین نیاز به منطقه‌ای بود که جنس دیواره آن محکم و از جنس سنگ یا صخره‌ای باشد. همچنین این منطقه از لحاظ ارتفاع بایستی به زمین‌های کشاورزی مشرف باشد.
تأسیسات جانبی بند نیز به کمک عوامل طبیعی، صخره‌ها و حفره‌های ایجاد شده در کنار بند احداث شده است. بدیهی است که ساخت این تأسیساتِ کارآمد که بتواند برای هزاران سال، ۵۰۰ هکتار زمین آب کشاورزی را تأمین کند، بدون کمک گرفتن از عوامل طبیعی محل در زمان ساخت غیر ممکن به نظر می‌رسد.
این بند مهندسی‌ساز دارای چندین تکنولوژی دیگر از جمله سیستم تنظیم فشار آب برای جلوگیری از تخریب آن، سیستم تنظیم دبی آب خروجی، سیستم تصفیه آب و سیستم جلوگیری از مسدود شدن مسیرآب می‌باشد.
ساخت این بند را به دوران ساسانی نسبت می‌دهند. برخی از اهالی نیز بنابر نقل قول ها ساخت آن را به سلسله پیشدادیان از جمله جمشید‌شاه و یا سلسله کیانیان در زمان همای نسبت می‌دهند. معروفترین نقل قول آن است که همای به لشگری از سپاهیان خود دستور می‌دهد تا برای نیم‌ور جوی آبی احداث کنند. سربازان زیادی با تلاش و مشقت زیاد بندی را احداث و جوی آب را برای دشت کشاورزی حفر می‌کنند. نقل این مطلب حتی در کتب تاریخی هم به چشم می‌خــــورد: «…جاسب از بناهای یکی از امرای عسگریه همای دختر بهمن بن اسفندیار مشهور به نیمور می‌باشد و این امیر در نراق و دلیجان و دهات پشت گدار، حکومت داشته و در آن حدود بنای محکم گذاشته و از جمله بنای است که بر رودخانه اناربار قم بسته و نهری برای زراعت نیمور جاری ساخته و این سد شدید پنج زرع عرض و شصت ذرع طول و چهار زرع ارتفاع دارد و سنگ‌های مربع سفید که هر یک ده گره مضروبی می‌باشد یک اندازه و یک جور تراشیده با ساروج به کار برده‌اند. چنان سد محکمی است که در این مدت متمادی یکی از سنگ‌های مزبور نیفتاده و در کنار سد، شتر‌گلویی از سنگ بریده‌اند که به قدر سی سنگ آب از آن می‌گذرد و از خصایص آن شتر‌گلو این است که هر چیز به مجرای دخول آب بیندازد از طرف خروج آب، آن را قطعه قطعه خرد کرده بیرون می‌آورد و هرگز محتاج به تنقیه نمی‌شود و مجرایش در این مدت‌های متمادی بعیده نگرفته است و تعمیری به هم نرسانیده.» (حکیم، ۱۳۶۶، ۲۵۵)
بندهای نخجیروان، امرآباد، لریجان، چَم تُرکا، چِرَز، گلماگرد و… نیز بر رود‌خانه لعل‌بار احداث شده‌اند اما هیچکدام مانند بند نیم‌ور و جوی آن، دارای تأسیسات و ویژگی‌های خاص به این شکل نمی‌باشند.


ساختمان بند نیم‌ور
عمق رودخانه در این قسمت حدود ده متراست. دیواره دوطرف رودخانه در این قسمت صخره ای و سنگی می‌باشد.
بند بصورت دو تکه یا به عبارتی متشکل از دو بند کوچک و بزرگ است و در حدود ۹۰ متر طول دارد. بند بزرگ ۶۵ متر و بند کوچک کمتر از ۲۵ مترطول دارد. بند بزرگ در طول رودخانه و بند کوچک تقریباً به موازات آن قرار دارد و میان این دو بند، ‌یعنی در محل اتصال آنها سکوئی احداث شده که تا ۴۰ سانتیمتر بالاتر از آبریزِ بند قرار دارد. وظیفه سکو در قسمت پائین،‌ به مانند یک ستون نگهدارنده عمل می‌کند و در قسمت بالا تقسیم کننده آب بر روی دو بند، برای جلوگیری از تخریب احتمالی بند بر اثر فشار آب است.
پهنای بند از ۱۰ متر در قسمت شمالی شروع و در قسمت جنوبی به ۱۲ متر می‌رسد. خاک این قسمتها به مرور زمان سفت شده است. بند از دو طرف با دو گوشواره به دیواره رودخانه متصل شده است، گوشواره بند بزرگ در بخش جنوبی سکویی به ارتفاع ۶۰ سانتیمتر و طول ۱۰ متر می‌باشد و گوشواره شرقی نیز به ارتفاع ۹۰ سانتیمتر بند کوچک را به دیواره رودخانه پیوند داده است. بدنه بند از دیواری سنگی ساخته شده، که بصورت نامنظمی کنار یکدیگر چیده شده اند. دیواره سنگی بند مانند دیوارهای خشتی چیده شده‌اند با این تفاوت که اندازه و شکل سنگها یکسان نیست و حتی در بخش جنوبی بعضی از سنگ ها درشت‌تـر هستند. سنگ ها اکثراً به صورت افقی بر روی یکدیگر قرار گرفته‌اند و در معدود جاها عمودی یا با زاویه نیز دیده می‌شود. بر روی خود سد نیز از سنگ های بزرگ تراش خورده استفاده شده است تا بر اثر فشار آب جابجا و تخریب نگردند.
آب رودخانه از سمت جنوبی بند ابتدا وارد یک جوی کوچک و بعد از آن وارد کانال سرپوشیده‌ای می‌شود که در دل سنگ حفر شده است. در فصل پائیز و زمستان که آب زیادی در رودخانه جاری است، ‌بخشی از آب، ولی درفصل بهار و تابستان و‌ با کم شدن آب رودخانه، تقریباً تمامی آب به داخل جوی می‌آید. آب بعد از طی مسافتی به طول ۱۰ متر به «چاگور» که یک مجرای ورودی عمودی است وارد شده و به سمت پائین حرکت می‌کند و سپس داخل کوره‌ای افقی به طول حدود ۵۰ متر شده و در دهانه وره‌ماء بیرون می‌آید.
دیواره کناری رودخانه سنگی است و بالای چاگور نیز تخته سنگی برآمده قرار دارد که هر چند بخشی از دیواره رودخانه محسوب می‌شود، ‌اما مانند حفاظی از ورود هر شیء به داخل چاگور خودداری می‌کند. اینکه در ساخت چاگور این لبه برآمده که به آن «گال» می‌گویند، اتفاقی باشد، ‌غیر محتمل می‌نماید و به طور حتم با طرح و برنامه بدین شکل ساخته شده است. دهانه چاگور به شکل مستطیل ناقص و در حدود دو در یک متر است. آب در داخل چاگور به سرعت می‌چرخد و به پایین می‌رود.
دکتر فرهادی در فرهنگ یاری‌گیری در خصوص چاگور می‌نویسد:«کشاورزان نیمه‌ور و باقرآباد حکمت چاگور را در قدرت خرد‌کنندگی فوق‌العاده آن می‌دانند و آن را تضمینی می‌بینند برای اینکه هیچ چیزی نتواند جلوی جریان آب را در کوره سد کند. همچنین افسانه‌ای می‌گوید که داخل چاگور چرخی به نام چرخ الماس کارگذاشته شده که هرچه از دهانه چاگور فرو رود، از آن سوی متلاشی شده خارج خواهد شد، حتی اگر لاشه گاو و یا تنه درخت باشد و البته برخی چنین خاصیتی را به تیغه‌های سنگی و پیش آمده چاه و فشار زیاد آب نسبت می‌دهند.
به هر‌حال، همگان به خاصیت خرد‌کنندگی چاگور معتقدند و آن را از خردمندی طراح یا طراحان آن به شمار می‌آورند.»( فرهادی، ۱۳۸۵، ۱۵۷)
کانالی افقی زیرچاگور حفر شده که مانند غار وسیعی است که چند نفر می‌توانند در آن بایستند و لایروبی جوی را انجام دهند و آنرا «کارکارا» می‌گویند. آب پس از خروج از این کانال وارد «دهانه وره‌ماء» رمی‌شود که برخی از جمله دکتر فرهادی آن را «بهره ما» نیز می‌نامند.(۲)
در وره‌ماء امکان هرز کردن آب از جوی و هرز کردن آن به داخل رودخانه وجود دارد،‌ چرا که در فصل لایروبی که ۲۰ روز به طول می‌انجامد آب بایستی از جوی انداخته شود تا امکان لایروبی برای کشاورزان مهیا گردد و بعد از پایان لایروبی نیز آب به جوی انداخته شود. در اینجا از اختلاف سطح جوی در دو طرف وره‌ماء و همچنین خروجی آن به طرف رودخانه استفاده کرده و آب را هرز می‌کنند.
در گذشته هرز کردن آب از طریق بریدن تیرهای چوبی انجام می‌شدکه مانند بندی دهانه وره‌ماء را می‌بستند، ‌اما در سالهای اخیر این دهانه کشوئی شده است و کار را بسیار آسانتر نموده است.

 

دهانه وره‌ماء

 وره‌ماء

 

دهانه کشوئی وره‌ماء


نهر نیم‌ور
آب پس از وره‌ماء عملاً وارد نهر نیم‌ور می‌شود و مسیر خود را به سمت نیم‌ور آغاز می‌کند. در ابتدا مسیر ساده و معمولی است اما در حدود ۲ کیلومتر پائین‌تر به بخشی از رودخانه می‌رسد که عمق کمی دارد و در معرض طغیان و سیلاب ارتفاعات مجاور نیز می‌باشد. به این قسمت از رودخانه«لام کِشان» می‌گویند. بنابراین جوی از طریقی کانالی زیر‌زمینی از این مسیر عبور می‌کند تا علاوه بر آنکه سطح پائین رودخانه را جبران کند در مواقع سیلاب نیز دچار تخریب نشود. ورودی این کانال را «در چاه بالا» می‌گویند.
آب از «در چاه بالا» وارد کانال زیر‌زمینی می‌شود که همانند لوله‌ای در دل کوه حفر شده است و دارای تأسیساتی به ظاهر ساده اما کارآمد می‌باشد که به دلیل نوع شکل ساختمان آن، لفظ«شترگلو» را بکار می‌برند. ابتدا آب با شیبی تند رو به پائین حرکت کرده و پس از طی مسافتی در حدود ۱۵ متر به محلی می‌رسد که کوره از طریق تیغه‌ای سنگی و صیقل داده شده دو شاخه می‌شود. به نظر می‌رسد این ساختار برای جلوگیری از مسدود شدن کوره باشد، چرا که با برخورد اشیایی مثل تنه درخت به این تیغه، و به سبب فشار زیاد آب، جسم خارجی شکسته و خرد شده و کوره دچار گرفتگی نمی‌شود. پس از سه متر مجدداً کوره یکی می‌شود.
۸ متر پائین‌تر به محوطه ای می‌رسیم که«آشغال‌گیر» نام دارد. آشغال‌گیر اتاقکی است با ابعاد سه در سه متر که کف آن با سطح آب در تماس است و هر شیء سبکتری از آب به داخل آن هدایت و در آنجا انباشته می‌شود. پس از آن آب وارد چاهی به نام «تنوره خشکه» می‌شود که عمقش یک و نیم‌متر است و پس از آن وارد کوره شده و از در‌چاه پایین بیرون می‌آید. لازم بذکر است خروج آب از درچاه پائین بر اساس ساختاری است که شیب مسیر، ساختمان کانال زیر زمینی، فشار آب و هدایت آن به خروجی، کاملاً مهندسی شده طراحی گردیده است تا این بخش از نهر بتواند کار خود را به خوبی انجام دهد. به غیراز چاه بالا و چاه پایین، دو چاه دیگر نیر در مسیر لامکشان وجود دارد. یکی«چاه بغله» با ۱۰ متر ارتفاع و دیگری«چاه گُرده» با عمق ۱۵ متر، که از این چاه ها برای لایروبی و بیرون بردن گل‌ولای استفاده می‌شود. کلیه تأسیسات شتر گلو از طریق کندن سنگ‌های دل کوه ایجاد شده‌اند.
هماهنگی بین چاگور و درچاه بالا نیز باعث تنظیم میزان آب در زمان هایی می‌شود که آب بسیار زیادی وارد جوی می‌شود، آقای حسین جان صالحی فرد در این باره می‌گوید:«شتر‌گلو مانند لوله ای بسته است که آب مشخصی وارد آن می‌شود، چنانچه حجم آب بیشتر از حد مجاز باشد، آب تا وره‌ماء پس می‌زند و درآنجا از طریق هرزآب وره‌ماء به رودخانه بر می‌گردد و اگر آب باز خیلی بیشتر از این باشد از طریق چاگور به داخل رودخانه باز می‌گردد. در حقیقت هماهنگی این تأسیسات به تنظیم میزان آب کمک می‌کند چرا که عدم تنظیم میزان آب و افزایش آن باعث تخریب جوی می‌شود.»
آب جوی نیم‌ور پس از طی مسافتی پر پیچ و خم به طول حدود ۱۵ کیلومتر، از بند به وَز باقرآباد می‌رسد. وَز محل تقسیم آب است‌، و در وز باقرآباد نهر به پنج قسمت برابر تقسیم می‌شود. از این پنج جوی آب، چهار جوی آن متعلق به دشت کشاورزی نیم‌ور و یک جوی از آن دشت کشاورزی باقر‌آباد است. از وَز باقرآباد تا وز درآسیاب در نیم‌ور نیز حدود سه کیلومتر است.

 

نظام تقسیم آب
بر اساس آنچه کشاورزان قدیمی نقل می‌کنند روش تقسیم آب، طبق اسناد بسیار قدیمی روستا که به سند مادر معروف است همیشه در سه نسخه تهیه و در سه مکان مختلف، تهیه و نگهداری می‌شود تا امکان هیچ نوع دخل و تصرف در آن نباشد و مفقود نشود،‌ هرچند که این سند هم اکنون در دسترس نیست و تقسیم آب بصورت شفاهی بین میرآب و کشاورزان اجرا می‌شود. هر چند این سند قبل از اصلاحات ارضی تهیه گردیده است ولی با همان شرایط بعد از اصلاحات ارضی نیز اجرا گردید. به طوری که زمین های اربابی میزان سهم آب خود و زمین های زارعین نیز میزان سهم آب خود را داشتند. در محل وارگوی در آسیاب آب به چهار جوی مساوی تقسیم می‌شود که در طول دشت آب را به زمین‌ها می‌رسانند. این چهار جوی عبارتند از: جوی بالا، هرز آب، جوی بغله، جوی پایین.
تقسیم آب بین اراضی دشت کار ساده‌ای نیست، چرا که فاکتورهای زیادی بر آن موثر هستند. قبل از اجرای قانون اصلاحات ارضی، ملاحضات ارباب رعیتی تا حدودی بر نحوه تقسیم آب تأثیر داشت تا اینکه با اجرای این قانون این سیستم باز طراحی شد. حاج حسن اسلامی می‌گوید:«پس از‌ اجرای قانون تقسیم اراضی تعدادی از اهالی پس از مدت ۲ ماه وقت صرف کردن، سیستم آبیاری دشت نیم‌ور را که بسیار پیچیده و سخت بود طراحی نمودند.»
نحوه تقسیم آب بر اساس اظهارات حاج محمد اسماعیل بیگی به شکل زیر می‌باشد: «در هر ۱۲ ساعت این ۴ جوی هر کدام ۸۶ جریب را آبیاری می‌کنند، البته تعدادی از جویها نیز ۹۶ جریب را آب رسانی می‌کنند. در اینجا این نکته قابل ذکر است که هر جریب به جای ۱۰۰۰ متر ۸۰۰ متر مربع محاسبه می‌شود تا این خلاقیت کشاورزان نیم‌وری کار تقسیم آب را تسهیل کند. به هر ۸۰۰ متر مربع یک جریب دقونی(دهقانی) می‌گویند. مبنای محاسبات زمین برای آب و زراعت نیز جریب دقونی بوده ولی خرید و فروش بر اساس جریب رسمی ( ۱۰۰۰ مترمربعی) می‌باشد.
به هر ۸۰۰ متر مربع ۸ دقیقه آب تعلق می‌گیرد یعنی هر ۱۰۰ متر مربع ۱ دقیقه آب دارد، بنابراین هر جوی آب در ۱۲ ساعت می تواند ۸۶ جریب زمین را آبیاری کند پس می‌توان گفت :دقیقه ۶۸۸ = ۸ دقیقه × ۸۶ جریب
۶۸۸ دقیقه حدود ۱۱ ساعت و ۳۰ دقیقه می‌شود و ۳۰ دقیقه دیگر نیز صرف رسیدن آب از مبدأ تا مقصد بعدی در طول مسیر می‌شود که به این زمان سوخت جوی می‌گویند. گاهی سوخت جوی ۲۸ دقیقه و گاه ۳۲ دقیقه می‌شود که دلیل آن هم فاصله بین زمین هایی است که شیفت آبی آنها متوالی یکدیگر است.
از طرفی برای ۲۴ ساعت ۸ جوی آب داریم (هر ۱۲ ساعت ۴ جوی )که این تعداد ۵۶ جوی آب در هفته می‌شود: ۵۶ جوی= ۷ روز × ۸ جوی
این ۵۶ جوی در هفته آب مورد نیاز کشاورزان را در دشت توزیع می‌کنند. برای استفاده بهینه از آب، زمینهای مجاور یکدیگر در یک مسیر آبیاری قرار می‌گیرند و به اصطلاح«هم آب» هستند. آب را بر اساس عنوان روز نامگذاری می‌کنند، مثلا آب اول، آب دوم و…. آب هفتم. همچنین در ۲۴ ساعت، هر دوره آب گردشی است بدین ترتیب یک زمین در هفته اول در نوبت روز و در هفته دوم نوبت شب آبیاری می‌شوند.»
دریک شبانه روز ۶۸۸ جریب زمین کشاورزی از این چهار جوی آب می‌گیرند و چون گردش آب هفت شبانه روز است، کل زمین‌هایی که می‌توان با این تقسیم بندی به آنها آب رساند ۴۸۱۶ جریب دقونی(حدود۴۰۰۰ جریب رسمی) می‌شود. با توجه به اینکه کل زمینهای کشاورزی نیم‌ور اعم از زمین و باغ بیش از ۴۸۰۰ جریب رسمی است، بنابراین بخشی از زمین ها فاقد آب هستند که در این خصوص آقای احمد رئیس محمدی، ‌میرآب وقت نیم‌ور می‌گوید:« مقدار زمینی که با این روش محاسبه می‌توان آبیاری کرد حدود ۴۰۰۰ جریب می‌باشد ولی مقداری از زمین‌های مجاور دشت، ‌یا از طریق صاف کردن تپه‌ها و لغو‌ها یا به صورت پراکنده به وسعت زمین‌ها اضافه شده است که قانونی نیستند و سهمیه آبی هم ندارند، لیکن آب بر اساس تقسیم‌بندی اولیه تنها به زمین‌هایی می‌رسد که سهمیه آب دارند و نحوه تقسیم آب نیز براساس همان مقدار زمین صورت پذیرفته است.» هر چند میزان آب در سال های اخیر بشدت کاهش یافته و این مقدار(یک دقیقه برای هر ۱۰۰ متر مربع) برای سیرآب کردن زمین و کشت کافی نیست اما به هر حال قاعده کار همیشه همین بوده است. در فصل پر آبی یا کم آبی قاعده به هم نمی‌خورد و کشاورز همیشه بایستی بر اساس میزان آب موجود، زمین خود را برای کشاورزی کشت کند. در زمان پر آبی این یک دقیقه برای ۱۰۰ متر مربع زمین کافی و شاید هم زیاد باشد، اما در فصل کم آبی یا سالهای خشکسالی که میزان آب بسیار کم می‌باشد کشاورزان مجبورند که بخش بسیار کمی از زمین‌های خود را زیر کشت ببرند. همچنین زمین هایی که فاصله آنها از جوی‌های اصلی زیاد است و رسیدن آب به زمین زمانبر می‌باشد، از آب بهره کمتری می‌برند مانند منطقه «ولاسون» که در شرقی‌ترین نقطه قرار دارد و از آب جوی بهره بسیار ناچیزی می‌برد. این ۵۶ جوی آب، هر کدام اسمی مختص به خود دارند که برگرفته از زمین ها یا وارگوهای نزدیک به محل آبیاری است مانند؛ جوی یک حاج رضا قلی- جوی دو در آسیاب- جوی دو باغ شاه- جوی دو سرچاه- جوی آخر پاکمر- جوی شش کوران- جوی پنجم وقفی و ….
درگذشته به دلیل طولانی بودن مسیر آب، زمان بر بودن بررسی مسیر جوی‌ها و همچنین حجم بالای کار در دشت نیم ور، دو میرآب مسئول رسیدگی به توزیع و نگهبانی آب بودند، اما اکنون به دلیل سیمانی شدن بخش عمده‌ای از مسیر و همچنین وجود ماشین آلات و وسایل نقلیه که کار را احت‌تر و سریع‌تر نموده است، یک نفر به نام «جوب(جوی) پا» کار نگهبانی آب را از بند تا سر وَز به عهده دارد. جوی پا به فردی گفته می‌شود که به نوعی نگهبان آب از بند تا وَز نیم‌ور و باقرآباد است. در کنار آن با تشکیل نهادهایی همچون شورای اسلامی شهر و تشکیل کمیسیون کشاورزی که منخب کشاورزان مطلع می‌باشد، بخش عمده نظارت و مدیریت آب به عهده این نهادها واگذار شده است.


تعمیر و نگهداری از تأسیسات
هر سیستم برای بقاء و حیاط خود نیاز به حفظ و نگهداری چرخه عمر خود دارد. نگهداری و تعمیرات بند و تأسیسات آن، نهر، جوی‌ها و انشعابات آن نیز قسمت مهمی از نظام آبیاری سنتی نیم‌ور است، چرا که با بی‌توجهی یا عدم تعمیرات لازم، ممکن است این سیستم برای همیشه کارآمدی خود را از دست بدهد و خسارات عمده‌ای به بار آورد. بند نیم‌ور هر چند با قدمتی دوهزارساله هنوز پابرجاست اما اهالی حداقل دو نمونه خرابی آن را مطلع هستند. یکی در خرداد سال۱۲۷۱ ه.ش زمانی که دکتر فوریه می‌نویسد:«…. اگر سد اینجا را شکسته تعمیر کنند و آب را به اراضی دور دست‌تر برسانند این ناحیه آباد و سر سبز خواهد شد.»(فوریه، ۱۳۶۸،۳۶۱)
دومین مورد نیز را نیز دکتر مرتضی فرهادی نقل می‌کند:«… در سال ۱۳۲۳نیز بند از کف سوراخ شده وبه اصطلاح آب دیگر به جوی نمی‌نشسته است.(۳) بنابراین کشاورزان برای آنکه کشت و کار خود را ادامه بدهند مجبور به بازسازی آن شدند.»(فرهادی، ۱۳۸۵، ۱۶۶)
نگهداری از این تأسیسات شامل لایروبی نهر و جوی‌ها، کانالها و همچنین تأسیسات جانبی بند است. در صورت نیاز تعمیرات لازم نیز توسط کشاورزان انجام می‌گردد.


لایروبی جوی نیم‌ور
ته‌نشینی گل‌و‌لای، شاخه درختان و نی‌های اطراف جوی، علاوه بر کُند کردن سرعت آب و هدر رفتن آن درطول مسیر ۱۸ کیلومتری نهر، باعث مسدود شدن برخی کانالها و خروجی‌ها نیز می‌شود.
راه مقابله با این چالش لایروبی جوی است. بدیهی است چنانچه لایروبی بصورت منظم و سالیانه اجرا نشود، به مرور زمان با بالا رفتن سطح گل و لای، جوی کارکرد خود را از دست داده و انتقال آب چالش بر انگیز خواهد شد.
لایروبی توسط کشاورزان در دو قسمت انجام می‌شود. قسمت اول از وز باقرآباد تا بند است که بصورت مشترک، کشاورزان نیم‌ور و باقرآباد آن را انجام می‌دهند. در قسمت دوم نیز از وز تا زمین‌های کشاورزی است که برای جوی باقرآباد توسط کشاورزان باقرآباد و برای جوی نیم‌ور توسط کشاورزان نیم‌وری به صورت جداگانه لایروبی می‌گردد.
لایروبی تقریباً از اوایل اسفند آغاز می‌شود و ابتدا باید آب از نهر(جوی) انداخته شود، یعنی به سمت رودخانه هرز شود که این کار با باز کردن دهانه وره‌ماء در نزدیکی بند انجام می‌شود. این بند را پس از اتمام لایروبی که حدود بیست روز طول می‌کشید مجدداً می‌بندند تا آب به جوی راست شود. (۴) پس از گذشت ۴ الی ۶ روز از باز کردن دهانه وره‌ماء، وقتی که نهر خشک می‌شد و امکان لایروبی مهیا گردید، شب هنگام یکی از اهالی به پشت بام خانه می‌رفت و اصطلاحاً جار می‌زد تا مردم را برای شروع لایروبی خبرکند. جارچی با صدای بلند می‌گفت:« اوی(آهای) خلق الله، آبا از جوی انداختیم، فردا می‌خواهیم بریم جویا(جوی را) بروفیم(لایروبی کنیم)، هر کی کارگراشا را بندازه» و به این ترتیب کار لایروبی آغاز می‌گردید. اما نحوه مشارکت و حضور کشاورزان در انجام این کار نیز بر اساس حساب وکتاب است. هر کشاورز به میزان حقابه خود در لایروبی شرکت می‌کند. هر ۲۴ جریب زمین کشاورزی را یک پاگاو، ۱۲ جریب را نیم پاگاو و ۶ جریب راربع پاگاو می‌گویند. هر‌کس دو پا‌گاو آب داشته باشد باید هر روز در لایروبی شرکت کند. کسی که یک پا‌گاو دارد، یک روز در میان و آن کس که نیم پا‌گاو دارد، از هر هشت روز، یک روز در کار شرکت می‌کند.معمولاً در هر روز لایروبی بین ۸۰ تا ۱۲۰ نفر شرکت می‌کردند. از آنجایی که زمین های نیم‌ور شش دانگ و باقرآباد نیز یک دانگ محاسبه می‌شود، میرآب برای شروع لایروبی مسیر را به هفت قسمت تقسیم می‌کند و به هر دانگ یک قسمت می‌رسد و قسمت هفتم که به آن دانگ آخر می‌گویند متعلق به باقرآبادی هاست. دانگ‌ها نیز بین کشاورزان به سبب قرار گرفتن زمین هایشان در مناطق مختلف تقسیم بندی می‌شوند که به شرح ذیل می باشد:
دانگ اول و دوم : زمین های اربابی
دانگ سوم : از وارگو حاج رضا تا وارگو سکول
دانگ چهارم : از درآسیاب تا وارگو سر گُله زرد
دانگ پنجم : زمین های ولاستون
دانگ ششم : از وارگو جوی بغله به پائین
تقسیم بندی محل لایروبی بین دانگ ها به گونه‌ای است که سختی مسیرها در آن لحاظ می‌شود تا دانگ ها در زمان تقریباً یکسانی مسیر خود را لایروبی و همه دانگ ها در پایان ساعت کاری بتوانند سهم لایروبی خود را تمام کنند. هرگاه کشاورزی، نمی‌توانست در بخشی یا تمامی از سهم لایروبی خودش شرکت کند باید کارگری به جای خود بفرستد یا پول کارگری را به میرآب بپردازد.
لایروبی در روز اول از سمت وز«در آسیاب»در نیم‌ور آغاز می‌شود و تا وز باقرآباد ادامه پیدا می‌کند، چرا که این قسمت تنها مخصوص کشاورزان نیم‌وری است که دو روز طول می‌کشد، و از وز باقر‌آباد تا بند، کشاورزان باقرآبادی نیز که حدود ۲۰ نفر هستند به آنها اضافه می‌شوند.
کار لایروبی هرروز از ساعت ۸ صبح شروع می‌شود و درساعت ۱۲ از هردانگ یک یا دو نفر مسئول جمع‌آوری هیزم و درست کردن چای می‌شوند.
لایروبی تا بند انجام می‌شود و بعد از آن نوبت به تأسیسات بند می‌رسید. جایی که بایستی گل و لای در چاه بالا و در چاه پایین، شتر گلوه و کوره آن نیز لایروبی و پاکسازی شوند. تا قبل از اصلاحات ارضی بر اساس سنت رایج لایروبی محل‌هایی مثل شتر گلو و دره لامکشان به عهده مالکان و بعد از آن نیز به عهده خود کشاورزان بود. این کار را مُقَّنی‌ها انجام می‌دادند، چرا که کار تخصصی بود و نیاز به مهارت داشت. هم زمان با لایروبی نهر توسط کشاورزان، مقنی‌ها نیز به کمک تعدادی از کشاورزان مشغول لایروبی در این قسمت هستند که بین ۱۰ تا ۱۵روز طول می‌کشد.
در مسیر لامکشان به غیراز چاه بالا و چاه پایین، دو چاه دیگر نیر وجود دارد، یکی چاه بغله با ۱۰ متر ارتفاع و دیگری چاه گرده با عمق ۱۵ متر، که از این چاه ها برای لایروبی و بیرون بردن گل ولای استفاده می‌شود. از آنجا که این مسیر در دل سنگ عبور می‌کند، و آب با سرعت کمی حرکت می‌کند، مواد آهکی موجود بر روی سنگ رسوب می‌کند و در اصطلاح محلی«سِر می‌بندد»، بنابراین لازم است که این رسوبات نیز هرچند سال یکبار از بدنه سنگ ها جدا و پاکسازی شود، در غیر اینصورت پس از چند سال این رسوبات حجم زیادی از فضای کوره‌ها را اشغال کرده و اجازه عبور آب را نمی‌دهند. بعد از خرد کردن رسوبات، با کمک چرخ و دَلو آنها را از طریق چاه ها به بیرون منتقل می‌کردند.
کار لایروبی نهر نیم‌ور علاوه بر کار، شامل فرهنگ خاص خود نیز می‌باشد. فرهنگی که کار سخت را با کمک شوخی‌های رایج در آن قابل تحمل کرده و از سختی آن می‌کاهد. اشعار نغز و مطالبی طنز گونه که افراد را برای لحظاتی از کار کردن فارغ کرده و روحیه و انگیزه‌ای مجدد می‌بخشد، به ویژه آنکه در این آبادی که همه اهالی نسبت به هم شناخت دارند و از احوالات یکدیگر باخبر هستند. هرگاه که جمعیت احساس خستگی و درماندگی کند، یکی از بیلدارها که غالبا صدای نسبتا خوشی نیز داشت با صدای بلند می‌خواند: اگر ناتوانی بگو یا علی!
جمعیت یک صدا می‌گوید: یا علی/اگر خسته جانی بگو یا علی/جمعیت: یا علی
چو بینی تنت را به دام بلا/مترس از بلا و بگو یا علی / جمعیت: یا علی
با این یا علی گفتن ها گروه انگار نیروی تازه‌ای می‌گیرد و ملال و خستگی را از تن می‌تکاند.»(فرهادی، مرتضی، ۱۳۷۶، بیل گردانی آخرین بازمانده یک ورزش پهلوانی و آیینی در ایران، فصلنامه ورزش، شماره هفتم)
بدین ترتیب پس از چند روز کار طاقت فرسا و سنگین کار لایروبی نهر تمام می‌شود و کشاورزان خود را برای کار در فصل بهار آماده می‌کردند.
در سال های اخیر تغییرات زیادی در نحوه لایروبی مشاهده می‌شود، که مهمترین تغییر بتونی کردن نهر نیم‌ور کیلومتر طول دارد و در گذشته زمان و نیروی کار زیادی صرف لایروبی آن می‌شد، اما اکنون کار بسیار راحت تر و سریع‌تر انجام می‌گیرد. تغییر بعدی را می توان در کاهش نیروی کار به واسطه تغییرات اجتماعی و نبود کشاورز ماهر دانست. در گذشته هر کشاورز به میزان زمین خود در امر لایروبی مشارکت می‌کرد اما به نقل از آقای احمد رئیس‌محمدی میرآب وقت دشت نیم‌ور، امروزه کمتر کسی به این کار سخت، تن در می‌دهد و به کارگیری کارگران روز مزد، بازدهی و کیفیت کار گذشته را ندارد. همچنین با استفاده از ماشین‌آلات و تکنولوژی روز، کار لایروبی با سرعت بیشتری انجام می‌گیرد. پس از پایان لایروبی لازم است تا دوباره دهانه وره‌ماء بسته شود تا آب به نهر باز گردد. برای بستن وره‌ماء به حدود ۱۰۰ نفر نیاز بود، به همین خاطر از هر دو پاگاو، یعنی هر ۴۸ جریب، یک نفربرای بستن بند حاضر می‌شدند. (۵) دیگرکشاورزان نیز که زمین‌های خرد داشتند توافق می‌کردند تا به نسبت زمینهای شان پول کارگری پرداخت کنند.
آب که به جوی راست می‌شود، همواره مقداری بوته، شاخه درختان و نی‌های اطراف و داخل جوی که در هنگام لایروبی در آن ریخته شده، به همراه آب و پیشاپیش آن حرکت می‌کنند و لازم است این خار و خاشاک از جوی بیرون ریخته شوند که به این کار«تول گیری» می‌گویند. اگر این ضایعات از داخل جوی خارج نشوند علاوه بر آنکه سرعت آب را می‌گیرند باعث گرفتگی در برخی مسیرها نیز می‌شوند، به همین دلیل هنگامی که آب به جوی راست می‌شود، از هر دانگ یک نفر برای تول‌گیری در مسیر جوی حرکت می‌کند و کار تول‌گیری را انجام می‌دهد.
همچنین برای ته نشین شدن ماسه وگل‌ولایِ جوی در محلی بنام «لنگه بیدی» گودالی به عمق یک ونیم، عرض سه و طول پنج مترحفر می‌کردند. بخشی از گل‌و‌لای در این قسمت ته‌نشین می‌شد. به این قسمت از نهر«دَم کِش و گِل خواب جوی شغاله» می‌گفتند. پس از پایان لایروبی که بخصوص در گذشته با مشقات و زحمات بسیاری همراه بود، کشاورزان به داخل شهر می‌آمدند و همراه با مردم آئین سنتی «بیل‌گردانی» را که در واقع جشن و آئین شکرگذاری بود انجام می‌دادند.( رجوع: لعل بار، مهدی، نیم‌ور از آواز آب تا سکوت سنگ، ۱۳۹۴، ۱۰۷)

لایروبی نهر نیم‌ور قبل از بتون شدن نهر

تا قبل از آنکه جوی نیم‌ور بتونی شود، رشد انواع گیاهان خودرو مثل نی و علف باعث می‌شد تا کف و دیواره جوی، مانعی برای عبور آب باشد و این امر در تابستان که سطح آب بسیار پائین می‌آمد، مشکلات زیادی برای کشاورزان ایجاد می‌کرد. بنابراین برای بریدن و چیدن نی‌ها و علف های داخل جوی در تابستان که میزان آب رودخانه و جوی کم بود اقدام می‌کردند، که به این کار«جوی گُرَه» می‌گفتند. این کار، به مانند لایروبی، در دو بخش انجام می‌شد، بخش اول از بند تا وز باقرآباد بود که به صورت مشترک با کشاورزان باقرآبادی انجام می‌شد. در این مرحله کشاورزان نیم‌وری و باقرآبادی به نسبت یک به چهار در جوی گره شرکت می‌کردند. این نسبت به خاطر سهم استفاده کشاورزان نیم‌وری(۴جوی) و کشاورزان باقرآبادی(یک جوی) بود که معمولاً ۵۶ نفر از نیم‌ور و ۱۴ نفر از باقرآباد شرکت می‌کردند.(فرهادی، ۱۳۸۵،۱۶۷) در بخش دیگر یعنی از محل وز تا زمین‌های کشاورزی نیم‌ور‌، کشاورزان نیم‌وری به تنهایی اقدام به جوی گره می‌کردند. این کار گاهی چند بار درطول سال انجام می‌گردید. روال کار اکنون نیز بر همین منوال است و نظام آبیاری نیم‌ور همچون سالهای دور کار می‌کند ولیکن تعداد کم کشاورزان و نبود نیروی کارکشته کار را برای معدود کشاورزان باقیماتده که به صورت حرفه‌ای کشاورزی می‌کنند سخت کرده است.


نتیجه گیری
از آنچه که در خصوص نظام آبیاری دشت نیم‌ور بیان شد می‌توان به سادگی به حاکمیت قوانین و مقررات وضع شده بر آن اذعان نمود. مبنای وضع این قوانین و مقررات بسیار حساب شده و مهندسی است، بطوری که در هر بخش؛ حتی در جزء و خرد آن نیز می‌توان گفت که از علوم مختلف بهره‌برداری خوبی شده است و بعضا در کنار آن از خلاقیت و ایده‌های مناسب جهت افزایش کارائی و اثربخشی این نظام استفاده گردیده است. با مقایسه و تطبیق نظام های آبی در دیگر نقاط ایران، وجوه تشابه زیادی با نظام آبیاری نیم‌ور مشاهده می‌گردد که در کلیات بسیار به هم نزدیک بوده اما در برخی از جزئیات بنابر شرایط جغرافیایی، فرهنگی و اجتماعی، تفاوت هایی نیز مشاهده می‌گردد.
نظام مدیریتی آبیاری در نیم‌ور از لحاظ تاریخی به دو بخش قبل و بعد از اصلاحات ارضی مهم تقسیم می شود. از آنچه ریش سفیدان و پیشکسوتان پیشه کشاورزی بیان نموده اند، مهم ترین شاخص‌های قبل از اصلاحات ارضی شامل موارد ذیل می باشد:
-مدیریت واحد در کل دشت توسط مالکین،
-جلوگیری از خرد شدن زمین های کشاورزی،
-کشت و زرع چند محصول خاص از جمله گندم، جو، پنبه و کنجد،
-سخت‌گیری و پایبندی به قوانین وضع شده
– منافع ناچیز زارعین از زراعت بر روی زمین های کشاورزی
حفظ یکپارچگی و تامین نیازهای حیاطی از جمله مواد غذایی و پوشاک از جمله اهدافی بوده است که به نظر می رسد قبل از اجرای قانون اصلاحات ارضی به آن دست یافته‌اند. اما بعد از اصلاحات ارضی، هر چند نظام مدیریت آبیاری همچنان در حال اجرا و براساس آن آب مورد نیاز زمین ها توزیع می گردد، اما با خرد شدن زمینها و اعمال مدیریتهای سلیقه‌ای و عدم توجه نسل های بعدی به قوانین سنتی، که از شاخص های مهم این دوران است، تاثیرات بسیار زیادی در نقش دشت کشاورزی نیم ور گذاشته است، به طوری که امروزه دشت از یک محل کار و معاش روزانه به یک تفرجگاه و کشاورزی نیز دیگر شغل و منبع درآمد اصلی مالکین زمین ها محسوب نمی‌شود. با این حال مدیریت این نظام نیز بسیار مهم و حیاطی است، جائی که ریش سفیدان، بزرگان و مطلعین بعنوان میرآب، پروسه عظیم و سنگین کار را از ابتدا تا انتها کنترل و مدیریت کرده و جهت برقرار بودن نظام به کلیه قوانین و مقررات به دیده احترام می‌نگرد و این باور را در بقیه کشاورزان به وجود می‌آورد که رمز بقای این نظام، برقراری و حاکمیت روح قوانین وضع شده بر آن است.
یکی از مهم‌ترین تهدیدات سال های اخیر به ویژه پس از انقلاب اسلامی و سیاست های دولت ها مبنی بر ساخت سد بر روی رودخانه‌ها، نظام آبیاری سنتی در نیم‌ور به شدت مورد آسیب قرار گرفته است، چرا که با ساخت سدهای کوچری و گلپایگان و عدم رهاسازی حقابه اراضی پائین دست در فصول حساس، شاهد کاهش دبی آب ورودی به بند نیم‌ور و در نتیجه بحران کم آبی شدید در دشت کشاورزی هستیم به این معظل بحران خشکسالی را نیز بایستی اضافه کرد. هر چند با اصلاح نهرهای عمده و بتن کردن آنها سعی در جلوگیری از هدر رفت آب موجود شده است.
به نظر می‌رسد علیرغم استفاده از راهکارهای سنتی که از گذشته تا بحال باعث بقای این سیستم بوده، اما با تغییرات ایجاد شده چه بصورت طبیعی(اقلیمی و آب و هوا، تخریب طبیعت و تخریب سازه‌ها و…) و چه به دست انسان( تغییر در سازه‌ها، سد سازی، خرد شدن زمین های کشاورزی، افزایش جمعیت و استفاده بیش از حد از منابع موجود و…) بقای این نظام را در معرض خطر قرار دهد. بعنوان نمونه تنها در خصوص خرد شدن زمین های کشاورزی و تبعات آن می‌توان گفت که نیاز بیشتر زمین های خرد نسبت به زمین های یکپارچه (منصوری، ۱۳۹۴، ۳)، باعث شده تا مالکان با ایجاد چاه های متعدد، چرخه طبیعی و اصولی تأمین آب را دچار تهدید جدی نمایند.
بی‌شک پیگیری در جهت رهاسازی حقابه منطقه از سدهای بالادستی در فصول آبیاری، همچنین بهینه‌سازی این سیستم در جهت افزایش میزان استحصال آب از طریق بازسازی و تعمیرات عمرانی در محدوده بند نیم‌ور، کاهش هدر رفت آب از طریق اصلاح و بازسازی نهرهای اصلی و فرعی، انتقال کارآمد آب تا مقصد نهایی با استفـــاده از سیستم های نوین انتقال آب مانند لوله‌کشی، اصلاح وز‌های تقسیم آب و استفاده از کشه‌های مناسب، و در نهایت بهبود و یا حتی تجدید نظر در نحــوه تقسیم آب بین زمین های کشاورزی در دشت می‌تواند به کشاورزی بی رمق این منطقه جان تازه‌ای ببخشد.

توضیحات
۱٫شرح کامل در کتاب «نیم ور از آواز آب تا سکوت سنگ»، لعل بار، مهدی،۱۳۹۴، نوبت اول، انتشارات نور کمره خمین.
۲٫«ور» به معنای کنار و طرف و «ماء» نیز به معنای آب می‌باشد
۳٫ در هنگامی که بند سالم است، آب در کف بند بالاتر از سطح جوی می باشد ودر نتیجه آب به جوی سرازیر می شود که می گفتند آب به جوی راست شده یا آب به جوی می نشیند، اما وقتی کف بند سوراخ شده ، آب به اندازۀ سطح جوی بالا نمی آید و به اصلاح می گویند آب به جوی نمی‌نشیند.
۴٫هنگامی که مسیر آب بسته شود و از مسیر هرزآب به داخل نهر روان شود می گویند آب به نهر راست شده است.
۵٫ نحوه باز و بسته کردن دهانه ورهماه به دلیل دستی بودن و نبود امکانات و ماشین آلات مناسب در قدیم، بسیار کار دشوار و سنگینی بود.

منابع
۱٫مسیبی، ملکی، شاکر،انوار؛ مرضیه، محسن، ابراهیم، علی؛ ۱۳۹۰؛«بررسی نظام سنتی آبیاری درمناطق روستایی استان اردبیل».
۲٫میرشکاری، محمد؛ «انسان و آب در ایران، پژوهشی مردم شناختی»؛ تهران؛ گنجینه ملی آب ایران.
۳٫منصوری مقدم، منصور؛ ۱۳۹۴؛«نظام آبیاری سنتی در استان ایلام؛ مطالعه موردی شهرستان ایلام غرب».
۴٫خسروی، خسرو؛ ۱۳۵۹؛«جامعه شناسی روستایی ایران»؛ چاپ سوم؛ تهران؛ انتشارات پیام.
۵٫انصاف پور، غلامرضا؛ ۱۳۵۵؛«تاریخ زندگی اقتصادی روستاییان ایران»؛ جلد اول؛ چاپ سوم؛ انتشارات اندیشه.
۶٫علوی، سید راشد؛۱۳۸۹؛ «امکان سنجی استقرار نظام بهره برداری مشارکتی از منابع آب و خاک در اراضی پایاب سد شهید مدنی (ونیاز) تبریز» ، مجله پژوهشهای ترویج و آموزش کشاورزی؛ سال سوم؛ شماره ۱٫
۷٫مهندسین مشاور جاماسب،۱۳۸۰ «مطالعات نظام بهره برداری از آب کشاورزی»، سری مجلدات؛ تهران.
۸٫فرهادی،مرتضی،۱۳۸۵؛«فرهنگ یاریگری در ایران»، جلد اول، چاپ چهارم، انتشارات مرکز نشر دانشگاهی.
۹٫فوریه ،ژوانس،۱۳۶۸؛ «سه سال در دربار ایران»، مترجم:عباس اقبال آشتیانی، چاپ سوم، چاپ آشنا.
۱۰٫لعل‌بار، مهدی؛۱۳۹۴؛ «نیم‌ور از آواز آب تا سکوت سنگ»؛ نوبت اول، انتشارات نور کمره خمین.
۱۱٫حکیم، محمد تقی خان،۱۳۶۶، «گنج دانش»، محمد علی صوتی، جمشید کیانفر، تهران، انتشارات زرین.
۱۲٫ناصرالدین شاه قاجار، ۱۳۶۳، «سفرنامه عراق عجم» ، چاپ دوم انتشارات امیرکبیر.
۱۳٫محمد تقی بیک ارباب ،۱۳۵۳، «تاریخ دارالایمان قم» ، انتشـارات بی نا.
۱۴٫«مجله علمی عمران» ، ۱۳۸۶، شماره ۳۶ .
۱۵٫صدر، محسن،۱۳۶۴، «خاطرات صدرالاشراف»، تهران، چاپ اول، انتشارات وحید .
۱۶٫حقیقت ، عبدالرفیع،۱۳۷۶، «فرهنگ تاریخی و جغرافیایی شهرستانهای ایران»، چاپ اول، نشر کومش.
۱۷٫فصلنامه ورزش، شماره هفتم ۱۳۷۶، دکتر مرتضی فرهادی، ناشر: انتشارات تربیت بدنی.
۱۸٫مرادی نژاد، امیر،۱۳۹۰، « نظام بهره برداری و حقابه بری از رود خانه قم رود».
۱۹٫ناصری فرد، م، ۱۲/۱۲/۹۴ WWW.IRNA.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*

bigtheme
Designed & Developed by: Sepanta Group Team.