دوشنبه ۶ شهریور ۱۴۰۲ شماره ۱۷۳۹
علی ناهیدی نژاد
جناب آقای مخلص الائمه استاندار محترم مرکزی
شما که پس از سالها به اراک بازگشتید قطعا با دیدن دوباره کیفیت هوا از واقعیت بحرانی آن مطلع شدید که به واقع و بدون ذرهای مبالغه معجونی را از آنچه برای زندگی مضر است به حلق و ریه نه تنها انسانها بلکه دیگر موجودات زنده روانه میکند.
لازمه روبرو شدن با مشکل، پذیرش واقعیت مسئله و بازگو نمودن حقیقت پیش از اقدام برای حل و فصل آن و برای آگاهی شهروندان، دیگر مسئولان و ارباب رسانه برای انجام اقدامات مقتضی و متناسب مسئولیت است؛ چه برای شهروندی که مثلا باید بداند که ماسک بزند، چه برای مسئولی که باید گزارش صحیح به نهاد متبوع خود بفرستد و چه برای رسانهای که باید موضوع را دقیق به اطلاع عموم برساند.
اما جناب آقای استاندار، در این استان در ابتدا امر با پدیدههایی عجیب روبرو ایم. از سئوالات و ابهامات متعدد اصحاب رسانه و شهروندان درخصوص صحت و دقت دادههای اعلامی کیفیت هوا گرفته تا حتی روزشمار آلودگی هوا و جایگاه صحیح اراک در میان سایر شهرها که بدون تردید تداوم این روند در گزارشهای برخی مسئولان نه تنها کمکی نمیکند به کاهش درد مردم و از جمله خود شما که در این فضا نفس میکشید، بلکه با کمرنگ شدن ابعاد مختلف و واقعی این دردهای عظیم، نهایتا آنچه میماند، ضایع شدن حق و حقوق قطعی مردم از کودک یک روزه تا سالمند ۱۰۰ ساله خواهد بود.
جناب آقای استاندار، از تمامی کش و قوسهایی چنینی احتمالا در سالیان گذشته آگاه هستید. کش و قوسهایی که اگر نبود و واقعیتی که اگر بود، رئیس جمهور سابق مملکت در اراک و هنگام سخنرانی در استادیوم پنجم مرداد از کاهش آلودگی هوا نمیگفت و البته در همانجا با واکنش منفی حاضران و شنوندگان صحبتها هم رو برو نمیشد. این مورد به خوبی نشان میدهد که این مشکل چند وجهی آن گونه که بوده و هست اساسا و اصلا به اطلاع تهراننشینان نمیرسد.
جناب آقای استاندار، همچنین به یاد بیاورید سخنان رئیس دولتی را که شما نماینده آن هستید آنجا که سال گذشته و در چنین روزهایی از آلودگی هوا در اراک گفت و با واکنش حاضران روبرو شد و در انتها یک صدا از جمع شنید: رئیسجمهور ما، برس به داد ما.
جناب آقای استاندار، سالیان سال است که مسئولان از رؤسای دولتی گرفته تا نمایندگان مجلس و … درخصوص مشکل هوا در اراک نطق میکنند اما برگردیم به ابتدا همین سخن میبینیم که هنوز حتی در باب اطلاعرسانی موضوع ماندهایم که اگر نمانده بودیم، وقتی اندک غباری در جای دیگری در کشور سر تیتر اخبار سراسری بود، حداقل درد بزرگ این شهر هم در گوشهای محل توجه میبود اما افسوس که تمام این بیتوجهیها امثال مرا که زادهی این شهر هستم بدین سئوال رسانده که مگر اراک، جزیی از ایران محسوب نمیشود؟
جناب آقای استاندار، برخلاف آنچه دیگر به واقع اصطلاح شده و نقل زبانها مبنی بر « عادت کردن مردم اراک به آلودگی هوا » حقیقت این است که ما به این درد عادت نکردیم که اگر بدان خو گرفته بودیم، هر سال در این سو و آن سو خبر مرگ یا بیماری آشنایان و بستگانمان را بر اثر سرطان نمیشنیدیم.
آقای استاندار چند روز دیگر صبحگاههای خنک و سرد اراک که با فاصله از بسیاری از شهرهای صنعتی یا بزرگ دیگر ایران پیش است، فرا خواهد رسید و تمام واقعیت این است که مردم دیار اراک، سموم را در این شرایط اقلیمی به مراتب بیش از دیگران میچشند و با پوست و جانشان لمس میکنند.
جناب آقای استاندار، ابعاد مازوتسوزی چند صد میلیون لیتری، کم مانده به ابعاد میلیاردی برسد، اصلا من نوعی به کنار، روا میدارید یا مسئولان عالی روا میدارند که شما در چنین معجونی از انواع آلایندهها از دیاکسیدگوگرد تا دیاکسیدنیتروژن، انواع ذرات معلق، مونوکسید کربن و … تنفس کنید؟
آقای استاندار، قلب کودکی که زندگی میخواهد، از بدو تولد هنوز به زبان نیامده نفس میخواند و با گریه نغمه وجود میسراید، چرا باید روز به روز بیشتر در زندگی چنین دردی را با پوست و استخوان لمس کند و آن وقت مسئولی بیاید و با تکرار عناوین پر سئوالی چون ک و ی ر بر روی بزرگترین ظرفیت طبیعی این منطقه، به واقع مسئله را در اذهان عمومی خیلی ساده و طبیعی جلوه دهد؟
جناب آقای استاندار، در پیرامون اراک به دشت و تالاب نگاه میکنیم، نابودی معدنی میبینیم. به کوه نگاه میکنیم، نابودی معدنی میبینیم و فردا و فرداهایی خواهد رسید که این معادن چیزی برای برداشت نداشته باشند و با قطع شدن روند ارسال ثروت طبیعی این منطقه به درآمد عمومی، ما بمانیم و محیط زیست ویران شده بخاطر فعالیت صنایع معدنی که حتی اسم اراک هم از انتهای نامشان افتادهاست؛ آن روز است که باید عاقبت را گریان گفت: فراموش میشوی چنان که هرگز نبودهای.
آقای استاندار، اراک را دریابید.