شنبه ۱۹ دی ۱۳۹۴ شماره ۳۲۳
سرمقاله- محمود گرجی:
چیستی فرهنگی بسیاری از جوامع، با سرعت پرشتابی درحال تغییر است. «تغییر»، محسوسترین ویژگی فرهنگی جوامع امروز و راهبردیترین بنمایه هر تهاجمی است. پس ازجنگهای جهانی و طی شدن دوران جنگ سرد، و بر هم خوردن توازن قدرت در منطقه با فروپاشی شوروی، جنگطلبی، ستیزهجویی و حملههای نظامی، جای خود را به برتریجویی رسانهای بر حوزههای اقتصادی، سیاسی، فکری، فرهنگی و سایر گسترهها داده است؛ همان گزارهای که از آن بهعنوان «جنگ نرم» یادمیشود.
نگاه اول: امروزه، راهبرد «تهیکردن از درون»، به عملیاتیترین گزاره هژمونی غرب تبدیلشده و کشورهای شمال با استفاده ازشیوههای مختلف و ابزارهای گوناگون، تور تسلط خود را، دیگر نه برمرزهای متعارف جغرافیایی، بلکه بر جفرافیای فکر و ساحت اندیشگی و فرهنگ جوامع میافکنند. راهبرد خزنده «تهیکردن از درون»، امروزه در قالب جنگ نرم، از طریق سختافزارهای رسانهای، و با تولید محتوای اثرگذار بربنیادیترین گزارههای فرهنگی، تمدنی ومعرفت شناختی جوامع هدف، بنای خود را بر ایجاد«تغییر» گذاشتهاست. بهعبارتی، بنای رسانههای امروزی مهاجم، « تضعیف، از طریق ایجاد تغییر در باورها و ذایقۀ فرهنگی مخاطب» است، و این، رویکرد مشترک تمام رسانههای مهاجم است.از مصادیق تولید محتوا که ممکناست تهدیدی برای امنیت ملی به شمار رود، پیامها و پیامکهایی تخریبی است که تقریباً در تمام گوشیهای تلفن همراه یافت، یا از طریق شبکههای مجازی منتقل میشود.
«پیامک»، یک رسانه، و سادهترین ابزار و فرصت اطلاعرسانی و خبررسانی آنی است که گاهی به نظر میرسد بهعنوان چالشی برای امنیت ملی تبدیل شده باشد؛ جامعه ایرانی، متشکل از قومیتهایی چون لر، ترک، بلوچ، کرد، گیلکی، مازنی ، خوزی و … است که براساس قانون اساسی، تحت لوای یک پرچم ملی، یک زبان رسمی، در کنار هم زندگی مسالمتآمیز و متعاملی دارند اما ورود ابزارهای فنآورانهای چون تلفنهای همراه و امکان ساده و سریع انتقال پیام و پیامک، این فرصت تعامل و همزیستی را گاهی بهمخاطره انداخته و به مرزبندیهای تقابلی نامناسبی کشانده است.
آنچه امروزه به اسم «پیامک» بین گوشیهای تلفن همراه، یا «پیام» در شبکههای مجازی رد و بدل میشود، عموما مجموعهای از مصادیق اخلاقی، اشعار، عاشقانهها، طنزهای سیاسی، و خبر با هدف ارتباط و اطلاعرسانی، و نیز تعابیر نامناسب، غیراخلاقی، سخیف، مبتذل، و بعضا الفاظ مستهجنی است که با هدف تخریب شخصیتهای برجسته علمی، فرهنگی، ملی، تخریب قومیتها و طوایف، بویژه لر و آذری و حتی گاهی توهین به ساحت دین و انبیای بزرگوار الهی تولید، توزیع و ارسال میشود. این پیامها و پیامکها، از نظر ساختار بهگونهای حرفهای و هدفمند طراحی میشوند که بهسادگی نمیتوان دست بیرون زده از آستین طراحان آنها را دید. هدفمندی، و حرفهایبودن محتوای این پیامها و پیامکها بهگونهای است که شاید بتوان ادعاکرد درطراحی آنها از نظر کارشناسان، روانشناسان، جامعهشناسان، و کسانی که با مولفههای فکری و فرهنگی جوامع هدف آشنایی مناسبی دارند استفاده شده باشد.
درونمایه طنز پیامکهای تخریبی، «شاید» برای دقایقی، فرحِ گذرا و کاذبی برای گیرنده پیامک ایجاد کند اما آنچنان خزنده و سهمگین، درون وی را ازعقلانیت اجتماعی تهیمیکند و بر روح وی چنان اثریمیگذارد که ناآگاهانه، در زمین دشمن بازی میکند. زیرا گیرنده پس ازدریافت این قبیل پیامها و پیامکها و ارسال انبوه آن، ناخواسته در کسوت سرباز خط مقدم دشمن، به چهره فرهنگ خویش چنگمیاندازد، و ضمن تخریب داشتههای فرهنگی و تمدنی خود، با توهین به ساحت بزرگان علم و دین، تحقیر قومیتها و طوایف، قبحزدایی از ناهنجاریها، و شکستن مرزهای فرهنگی بین قومیتها، داشتهها، انگارهها و باورهای فرهنگی آنها را به سخره میگیرد، پایگاه اجتماعی ـ سیاسی آنها را تضعیف، و قومیتها را به هم بدبین میکند، آنها را به واکنش، تقابل و موضعگیری در قبال هم میکشاند و اینگونه، حوزه فرهنگ وامنیت ملی کشور را به تهدیدی جدی دچارمیکند و باعث تهیشدن از درون و تخریب بنمایههای فکری و فرهنگی گروه هدف میشود.
نگاه دوم:هر نظام و ساختاری، مدتی پس از ایجاد، نیاز به واکاوی عملکرد خود دارد تا با تدبیر در مسیرکاهش فشارها آرامش و امنیت ملیاش را حفظ کند تا همچنان بتواند حرکت قطار خود را براساس اصول، شعارهای بنیادی و زیرساختهای تعریفی خود تنظیمکند و پیشببرد. رسانهها در این میان، نقش بسیار موثری دارند.
مثال سادهای است اینکه وجود سوپاپ اطمینان آبگرمکن، باعث پیشگیری از انفجار و جلوگیری از بروز خسارات احتمالی میشود.
بر همین مبنا، شاید بیربط نباشد که خبرهای«۲۰ و ۳۰»شبکه دو، «سایه- روشن» شبکه خبر، «صرفا جهت اطلاع»، و این قبیل تولیدات فرهنگی را در کنار کار حرفهای خبری هم نوعی پیامک با رویکرد موثر«نقد از درون»، و نوعی سوپاپ اطمینان دانست که توانسته با شفافسازی موضوعات اجتماعی – سیاسی، از خاکستریشدن فضای جامعه جلوگیریکند و نقش موثری کاهش پیامکهای نامناسب از یک سو، و تقویت باورها، انگارهها و بازتولید اعتماد و احساس امنیت ملی از سوی دیگر داشته باشد.
اگر گوشی تلفن همراه را بهمنزله سختافزار رسانههای جمعی، و پیامها و پیامکها را محتوا قلمدادکنیم، ازاین منظر میتوان گفت که پیامکهای منتقدانه، به موازات رسانههای جمعی در نقش سوپاپ اطمینان عمل میکنند که باعث تلطیف و تعدیل فشارهای روانی جامعه میشود و خلا برخی نقدها را پرمیکند. به بیان دیگر، در اینجا رسانۀ«پیامک» بویژه پیامکهای انتقادی و نه البته غیر اخلاقی و ضد دینی با ایفای این نقش، ضمن پرکردن برخی خلاهای رسانهای، نقش موثری در تخلیۀ روانی و اقناع افکارعمومی و حتی بعضا تقویت امنیت ملی خواهد داشت.
نکته آخر اینکه هر ساختاری که مطبوعات و رسانهها درآن فعال، قوی، حرفهای، اثرگذار و پیشرو باشند، و با ارایه تحلیلهای علمی و دقیق، و پخش اخبار اعتمادآفرین، به«نقد از درون» کمککنند و گفتمان غالب، «جلب حداکثری، اعتمادسازی و دفع حداقلی»باشد، کمتر درمعرض چالشهای امنیتی قرارمیگیرد. در غیر این صورت، فضای جامعه به سمت بروز شایعات و رفتارهای غیر فرهنگی پیش خواهدرفت.