خانه » پیشنهاد سردبیر » مهم‌ترین نکته‌هایی که باید برای انتخاب همسر بدانید!/ازدواج به شرط عاشقی

مهم‌ترین نکته‌هایی که باید برای انتخاب همسر بدانید!/ازدواج به شرط عاشقی

پنجشنبه ۱۵ تیر ۹۶ شماره ۶۲۳
***
وقایع استان
احمدرضا حجارزاده
***
ازدواج امر پسندیده و خوبی است اما نه هر ازدواجی. می‌توان گفت ازدواج با بعضی‌ها گران تمام می‌شود. خیلی اوقات تنهایی یا بسیاری مشکلات دیگر به افراد فشار می‌آورد تا سعی بکنند پیله‌ی تنهایی را سوراخ کرده و از آن خارج بشوند. باید توجه داشت مبادا در انتخاب همسر دچار اشتباه بشویم و فردی را با مشکلات و معضلات بسیار انتخاب بکنیم. به همین دلیل باید در انتخاب همسر مناسب به برخی نکات توجه خاص و ویژه‌ای داشته باشید. سعی بکنید تا فرد مقابل‌تان را کامل نشناخته‌اید و از عدم وجود مشکلات در او مطمئن نشده‌اید، تن به ازدواج ندهید. در ادامه به نمونه‌هایی از رفتارهایی که بهتر است در انتخاب همسر مورد بررسی قرار بگیرند، اشاره می‌کنیم.
چیه؟ شک داری؟!
شک باعث می‌شود آدم حساسیت زیادی روی فرد مقابل پیدا بکند و آن‌قدر او را کنترل بکند که کار به مچ‌گیری برسد. شکاک‌ها اغلب بسیار تیزبینند و این برای آنها مخرب است. بیش‌تر آنها در اجتماع موفقند و مدام احساس ترسِ از دست‌دادن دارند که به احتمال زیاد به کودکی‌شان برمی‌گردد. آنها با همسرشان رفتاری مالکانه و دل‌سوزانه دارند. چنین آدمی انرژی‌اش بیهوده صرف می‌شود و یک‌سره احساس گناه و بی‌ارزشی دارد. یک خود‌کم‌بین در کنار یک شکاک احساس مورد علاقه‌بودن دارد و وقتی نامزدش به بهانه‌های مختلف زنگ می‌زند، در این تله می‌افتد که این یعنی دوست‌داشتن. خطر این‌جاست که اگر او از این رابطه بیرون بیاید، در ارتباط با یک آدم عادی، احساس می‌کند به حد کافی به او توجه نمی‌شود. شکاک بودن در بیش‌تر موارد مسری است و شاید بقیه را هم درگیر بکند.
توجه نمی‌کنی؟!
اغلب آدم‌ها از توجه بقیه لذت می‌برند اما کسانی که دارای اختلال رفتاری توجه‌طلبی هستند، بدون توجه بقیه نمی‌توانند زندگی بکنند. آنها به شدت به تاییدشدن محتاجند و هر ابزاری داشته باشند، خود را با آن در معرض توجه قرار می‌دهند. این ابزار ممکن است قیافه، ادا یا لحن صدا باشد. توجه‌طلب‌ها با آدم‌های زیادی ارتباط برقرار می‌کنند، برای این‌که اگر یکی را از دست دادند، شخص دیگری وجود داشته باشد. آنها در مجموع آدم‌های وفاداری نیستند.
هرگز نگو هرگز
این گروه از آدم‌ها همیشه خوب هستند و احساس می‌کنند هیچ‌وقت نباید چیزی غیر از این باشند. خوب‌ها همیشه مشاور همه و زباله‌دان درد و بدبختی آنها هستند. به دلیل ناتوانی در نه‌گفتن، دیگران از آنها سوءاستفاده می‌کنند. به شدت از اتهام بی‌معرفتی می‌ترسند و از جامعه پاداش هم می‌گیرند. همین پاداش، فایده‌ی پنهانی است که مانع می‌شود متوجه مشکل‌شان بشوند.
رابین‌هود بودن
رابین‌هودهای نجات‌دهنده‌ احساس می‌کنند باید به همه کمک کنند. دو نکته در مورد این آدم‌ها وجود دارد:
یکم/ شاید بعضی افراد کمک نخواهند یا حاضر نباشند برای رهایی از گرفتاری‌ خود کاری انجام بدهند.
دوم/ رابین‌هودها در مثلث «ظالم/ قربانی/ ناجی»، نقش ناجی را بر عهده دارند. یک قانون در این مثلث وجود دارد که می‌گوید «ناجی این مثلث، جای دیگری نقش ظالم را بر عهده دارد». پس نجات‌دهنده‌ها شاید بدون این‌که خودشان بدانند، در حق شخص دیگری ظلم می‌کنند.
قربونِ خودم بِرم!
آدم‌هایی که اختلال رفتاری خودشیفتگی دارند، همیشه خود را مستحق دریافت امکانات می‌دانند. صدای خودشیفته‌ها آن‌قدر بلند است که صدای دیگران را نمی‌شنوند. فکر می‌کنند سلیقه‌شان از سلیقه دیگران بهتر، سلامتی‌شان مهم‌تر و وقت‌شان باارزش‌تر است. آدم‌های خودکم‌بین، به طور معمول گرفتار خودشیفته‌ها می‌شوند، ولی چه‌طور می‌شود خودشیفتگی را جبران کرد؟ در درجه‌ی نخست، پذیرفتن این‌که صدای دیگران هم شنیدنی است، سلیقه‌شان خوب است، سلامتی‌شان مهم است و وقت آنها هم باارزش است اما با یک خودشیفته چطور باید برخورد کنیم؟ بدون توجه به نظر آنها،کار خودتان را انجام بدهید.گاهی با دیگران مقایسه‌شان کنید و اشتباهات‌شان را یادآور بشوید.
خسته‌ام، از همه …
کمال‌گراها تنها به انجام کارهایی تن می‌دهند که یقین دارند در آن برنده می‌شوند. وقتی قله‌ای را فتح می‌کنند، هنوز لذت فتح آن را نبرده، سراغ قله‌ی بعدی می‌روند. به همین دلیل همیشه خسته‌اند.کمال‌گراها باید بدانند همیشه نمی‌توان در زندگی نمره بیست گرفت و گاهی باید از نمره هجده هم لذت ببرند.کمال‌گراها با کنارگذاشتن این ویژگی می‌توانند به خودشان آسودگی هدیه بدهند.
هیجانِ جدید چی داری؟
اعتیاد هیجانی کسانی را گرفتار می‌کند که همیشه پرانرژی هستند. برای مثال شخصی صبح سر کار است، عصر مشغول یک ورزش پرتحرک اما آخر شب هنوز کلی انرژی دارد. اعتیاد هیجانی نمودهای مختلف دارد: اعتیاد به کار، اینترنت، موادمخدر و … معتادان هیجانی در آدم‌های اطراف بخصوص نامزد یا همسر، مدام به دنبال تجربه موارد جدیدند. به ویژه اگر طرف مقابل، نیاز او به تجربه‌های جدید و هیجان را تامین نکند، ممکن است سراغ روابط موازی بروند.
عشقِ اول یه چیز دیگه‌س …
اگر هر بار فرد مورد نظرتان را می‌بینید، یکی دو خاطره از نامزد یا همسر قبلی‌اش تعریف می‌کند، اگر هنوز موقع صحبت‌کردن درباره‌ی زندگی مشترک قبلی‌اش بغض می‌کند یا به نحو شدیدی مشوش می‌شود یا اگر هنوز به هر دلیل، ارتباط خود را با همسر سابقش قطع نکرده، بدانید آمادگی شروع رابطه‌ی جدید را ندارد. فرد آسیب‌دیده در این موارد، یا کسی را به عنوان همسر انتخاب می‌کند که ویژگی‌هاش مخالف خصوصیات همسر سابق باشد یا فردی را انتخاب می‌کند که ویژه‌گی‌هایی مشابه با همسر پیشین داشته باشد. دلیل دیگری که ممکن است موجب انتخاب بشود، فرار از هیجانات منفی پس از جدایی است. آنچه مسلم است، این‌که شما به خاطر خودتان و بر مبنای ویژگی‌های فردی انتخاب نشده‌اید. اگر فرد مورد نظرتان از شریک سابق خود جدا شده و طلاق را تجربه کرده، برای کنارآمدن با شرایط جدیدش به زمان نیاز دارد.
مقصد؛ بلوغِ عاطفی
متاسفانه بسیاری از ما فکر می‌کنیم همین که همسر آینده‌مان به بلوغ جسمانی رسیده باشد، برای تشکیل زندگی کافی است. غافل از آن‌که رسیدن به بلوغ عاطفی و اجتماعی نیز به اندازه‌ی بلوغ جسمی مهم است؛ این‌گونه افراد مستقل نشده و بسیار به دیگران ـ خانواده یا دوستان ـ وابسته‌اند و بدون کمک آنها قادر به تصمیم‌گیری نیستند. حتا به هیچ‌وجه مسوولیت نمی‌پذیرند. همه‌ی این ویژگی‌ها، زندگی‌کردن با این افراد را مشکل می‌سازد.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*

bigtheme
Designed & Developed by: Sepanta Group Team.