سه شنبه ۳۱ مرداد ۹۶ شماره ۶۶۱
آزاده جمشیدی راد
عقیده چیست؟ عقیده یا نگرش، قضاوت، دیدگاه یا بیانیه ای در مورد مسائل معمول در نظر گرفته می شود و نتیجه احساسات یا تفسیر حقایق است. آنچه واقعیت را از عقیده متمایز می کند این است که حقایق قابل اثبات هستند، یعنی حقیقت به طور عینی ثابت شده و رخ داده است.
اعتقاد چیست؟ اعتقاد به حالتی اطلاق می شود که ما چیزی را راست و درست می دانیم یعنی اعتقاد به چیزی که نیازمند تامل در مورد آن نیست. در مورد موضوع تحقیق و تفحص نمی کنیم و بدون دلیل می پذیریم مثل اعتقاد به نحس بودن. مثلا خیلی ها معتقدند که عدد ۱۳ نحس است. حال چرا؟ با چه استدلال و مدرکی؟وقتی ریشه یابی می شود به هیچ و پوچ می رسیم. هیچ و فقط هیچ. این مثال نمونه بسیار کوچکی از میلیون ها عقیده و باور و نگرش در ذهن تک تک انسان هاست. خیلی از اعتقادات و عقاید در ذهن تک تک ما وجود دارند که به راستی ریشه و بنیاد صحیحی ندارند کما اینکه شاید بعضی اعتقاداتی هم وجود داشته باشد که ریشه در عقل و منطق و علم دارد.
ولی منظور این مقاله اعتقادات بی ریشه و بنیاد است اعتقاداتی که در مغز و ذهن و روان ما جا خوش کرده است و چه بسا در تصمیم گیری های افراد نقش به سزایی دارند مثل نظر زدن (چشم بد)، بلند شدن از رختخواب به پهلوی چپ یا راست و اگر خوشحالیم حتما غمی در راه است و… و اما احترام به عقاید و نظرات بخش بسیار بزرگی از فرهنگ اصلاح عقاید است. احترام به عقاید همیشه کارساز نیست. چون در این صورت اجازه نقد و بررسی و تحلیل را از خود می گیریم. در این که هرکس عقیده های خاص خود را دارد شکی نیست ولی باید عقاید مهم بررسی و تجدید نظر شود. قرار نیست هرچیزی که از قبل بوده بدون تحقیق قبول کنیم و بپذیریم. باید طرفدار اندیشه های نو بوده و پذیرای عقاید جدید.
بسیار اسفناک است دیدن خانواده ای که در شادی خود بسیار ترسانند و معتقدند که بعد از هر شادی غم بزرگی در راه است یا کسانی که سخت عقیده دارند نمی توانند بیشتر از این چیزی که هستند پیشرفت کنند و فقط می توانند در بهترین شکل شبیه پدرشان باشند و هزاران مثال دیگر.
اعتقادها را دور بریزید موانع را بشکنید آیا ذهن و فکر ما نیاز به خانه تکانی ندارد؟ اگر نیاز نبود خداوند قدرت استدلال و تفکر و تفحص را به انسان نمی بخشید.
اعتقاد چیست؟ اعتقاد به حالتی اطلاق می شود که ما چیزی را راست و درست می دانیم یعنی اعتقاد به چیزی که نیازمند تامل در مورد آن نیست. در مورد موضوع تحقیق و تفحص نمی کنیم و بدون دلیل می پذیریم مثل اعتقاد به نحس بودن. مثلا خیلی ها معتقدند که عدد ۱۳ نحس است. حال چرا؟ با چه استدلال و مدرکی؟وقتی ریشه یابی می شود به هیچ و پوچ می رسیم. هیچ و فقط هیچ. این مثال نمونه بسیار کوچکی از میلیون ها عقیده و باور و نگرش در ذهن تک تک انسان هاست. خیلی از اعتقادات و عقاید در ذهن تک تک ما وجود دارند که به راستی ریشه و بنیاد صحیحی ندارند کما اینکه شاید بعضی اعتقاداتی هم وجود داشته باشد که ریشه در عقل و منطق و علم دارد.
ولی منظور این مقاله اعتقادات بی ریشه و بنیاد است اعتقاداتی که در مغز و ذهن و روان ما جا خوش کرده است و چه بسا در تصمیم گیری های افراد نقش به سزایی دارند مثل نظر زدن (چشم بد)، بلند شدن از رختخواب به پهلوی چپ یا راست و اگر خوشحالیم حتما غمی در راه است و… و اما احترام به عقاید و نظرات بخش بسیار بزرگی از فرهنگ اصلاح عقاید است. احترام به عقاید همیشه کارساز نیست. چون در این صورت اجازه نقد و بررسی و تحلیل را از خود می گیریم. در این که هرکس عقیده های خاص خود را دارد شکی نیست ولی باید عقاید مهم بررسی و تجدید نظر شود. قرار نیست هرچیزی که از قبل بوده بدون تحقیق قبول کنیم و بپذیریم. باید طرفدار اندیشه های نو بوده و پذیرای عقاید جدید.
بسیار اسفناک است دیدن خانواده ای که در شادی خود بسیار ترسانند و معتقدند که بعد از هر شادی غم بزرگی در راه است یا کسانی که سخت عقیده دارند نمی توانند بیشتر از این چیزی که هستند پیشرفت کنند و فقط می توانند در بهترین شکل شبیه پدرشان باشند و هزاران مثال دیگر.
اعتقادها را دور بریزید موانع را بشکنید آیا ذهن و فکر ما نیاز به خانه تکانی ندارد؟ اگر نیاز نبود خداوند قدرت استدلال و تفکر و تفحص را به انسان نمی بخشید.