خانه » جدیدترین » مدیر بومی در حوزه استان ها چقدر تعریف پذیر است؟/تقریباً من درآوردی

مدیر بومی در حوزه استان ها چقدر تعریف پذیر است؟/تقریباً من درآوردی

سه شنبه ۱ تیر ۹۵   شماره ۳۵۰

سرمقاله- روح الله هاشمی

تغییر مدیریت دانشگاه پیام نور استان مرکزی و اعلام مخالفت رئیس و برخی از اعضای مجمع نمایندگان استان به دلیل غیر بومی بودن مدیریت جدید ، بهانه ای شد تا بحث چند ساله بین حامیان مدیریت افراد بومی و غیر بومی یک بار دیگر اوج بگیرید به همین دلیل بی مناسبت ندیدم تا چند خطی در این مورد به رشته تحریر در بیاورم . با جستاری در کتابهای فرهنگ با معانی زیر برای دو کلمه بوم و بومی برخورد می کنیم : بوم : سرزمین ؛ کشور- بومی : اول مربوط به سرزمین یا منطقه ای خاص که معمولا” شخص یا چیزی در آن جا پدید آمده یا پرورش یافته است . دوم آن که در سرزمین یا منطقه خاصی که در آنجا متولد شده زندگی می کند : بومیان استرالیا . بنابراین واضح است که این عبارات در مورد مردم یک کشور به کار می رود نه ساکنین یک استان یا شهر، اما درگذر تاریخ برخی کلمات و ارزشها بنا به دلایلی معانی خود را از دست می دهند و یا چنان دچار دگرگونی می شوند که هرکسی به خود اجازه می دهد تا بدون بررسی و توجه به ریشه های پربار آنان ، تنها برای مطامع شخصی یا گروهی با معانی پوچ و جعلی به کار برده و آنها را در جامعه مصطلح می کنند بدون آنکه بدانند چه ضربه سنگین و جبران ناپذیری به فرهنگ این ملت وارد می آورند و متأسفانه ممکن است وقتی به این اشتباه خود پی ببرند که دیگر آثار آن برای جامعه ایرانی اسلامی ما قابل جبران نباشد .
نمونه بارز آن ، عبارتهای زیبای بوم و بومی است که امروزه عده ای برای جبران کسری شایستگی و لیاقت خود و اطرافیانشان در کسب کرسی های مدیریتی استان ، آن را لقلقه زبان نموده اند ، برای نسل ما که زیر موشک بارانهای هر شب رشد کردیم ، برای ما که موسیقی روزانه مان صدای آژیر قرمز و سفید بود ، برای ما که طرح پنجره هامان چسبهای روی شیشه بود تا در هنگام شکستن دیوار صوتی توسط خلبانان صدام ملعون نریزند ، بوم معنای کشور و سرزمین داشت ، بوم برای ما ایران بود . آنوقت که برای دفاع از بوم و میهن کسی به شناسنامه اش نگاه نمی کرد که محل تولدش کدام شهر و استان این بوم مقدس است ، به راستی وقتی همت ها و باکری ها در کنار جهان آرا ها می جنگیدند چه اهمیتی داشت که شناسنامه هر کدامشان صادره کدام شهر بود ؟ آنوقت که چمران جانش را در کف دست گرفت و برای رهایی پاوه پا به میدان گذاشت ، کسی نگفت و نپرسید که تو چرا ؟ مگر تو بومی پاوه ای ؟ که آن روز وقت دادن خون و جان بود و مرز استانها صرفا” خطهای مجازیی بود که برای افزایش توان مدیریتی و ارائه خدمات بهتر و شایسته تر به مردم این بوم و بر ترسیم شده بودند، اما امروز این بوی کباب است که در فضا پیچیده ، جنگ تمام شده و پلو بر سر سفره آمده ، ارزشها عوض شد و یا شاید هم عامدا” عوض کردند ، برای کسب غنیمت بیشتر ابایی نداشتند اگر معنی چند کلمه را هم عوض کنند ، بومی ، شد متولد استان و شهر ، تا با آن بتوانند راحت تر به کرسی های قدرت دست یابند . براستی اگر در آن زمان هم ، چون امروز هرکس خود را بومی یک استان می دانست و سر مرز استان خود برای دفاع به انتظار می نشست ، آیا امروز از ایران و نظام مقدس ما چیزی باقی بود تا یکی نماینده باشد و دیگری مدیر ؟ از ملت چه باقی بود ؟ اما طنز تلخ داستان آنجاست که نمایندگان محترمی که امروز مدعی مدیریت افراد بومی هستند و انتصاب افراد شایسته و دارای لیاقت و تجربه بیشتر از سوی استاندار محترم را به صرف بومی نبودن ، محکوم می نمایند ، در کارنامه شان مدیریت در استانهای دیگر به چشم می خورد که در زیر به نمونه هایی از آن اشاره می کنم :
۱- آقای حسینی نماینده مردم شریف فراهان ، دارای سابقه دو دوره مدیریت کل دیوان محاسبات استانهای چهار محال و بختیاری و قزوین .
۲-آقای مقدسی نماینده مردم شریف اراک ، دارای سابقه فرمانداری همدان و شهرداری کرج .
۳-آقای کریمی نماینده مردم شریف اراک ، دارای سابقه معاونت استانداری زنجان .
۴-آقای رضایی نماینده مردم شریف خمین ، دارای سابقه فرماندهی در بابل و شمال غرب کشور .
و … ( البته اینها نمونه هایی از مدیریتهای منطقه ای این دوستان می باشد و به مدیریتهای ملی آنها اشاره نشده است .)
و این مصداق بارز «منع رطب کردن رطب خوردگان » می باشد . آیا این عزیزان بنا به تعریف خودشان بومی آن استانها بوده اند ؟ یا نه از چنان درجه ای از علم و تجربه برخوردار بوده اند که خود را مستثنی از این قاعده می دانسته اند ؟یا شاید این قانون صرفا” برای استان مرکزی می باشد ؟
با کنکاشی مختصر در برخی قوانین به راحتی به تعریف بومی در قوانین خاص هم پی می بریم ، برای مثال در ماده ۱ دستورالعمل نحوه برگزاری امتحان عمومی و تخصصی برای استخدام افراد در دستگاههای اجرایی و یا براساس تعریف بومی در آزمون ورودی دانشگاهها ، فرد ساکن در منطقه همسان با فردی که محل تولدش در استان باشد ، بومی تلقی می شود . از اینها بالاتر براساس ماده ۳۲ قانون انتخابات مجلس شورای اسلامی شرط سکونت ، شرط واجب و ضروری برای انتخاب معتمدین هیأت اجرایی می باشد و اگر کسی متولد حوزه انتخابیه باشد اما ساکن آن نباشد نمی تواند به عضویت هیأت درآید در حالیکه افراد ساکن در حوزه ، فارغ از محل تولد می توانند به عضویت هیأت درآیند بنا براین استدلال ، نمی توان دکتر عسگری را فردی غیر بومی نام نهاد و اگر مخالفت نمایندگان محترم از سر کم اطلاعی نباشد قطعا” از سر بغض های جناحی و سیاسی می باشد .
شاید هم نگاه برخی به استانهای کشور ، نگاهی ایالتی باشد در آن صورت سوالهایی به وجود می آید که بهتر است نمایندگان محترم و دیگر مدعیان حضور مدیران بومی به آنها پاسخ بدهند :
۱- اولا” با توجه به سابقه ۲۰۰ ساله شهر اراک تقریبا” همه ساکنین اراک از اطراف و اکناف به این شهر تازه تأسیس آمده اند و به نوعی همه غیر بومی هستند ثانیا” استان مرکزی از مهاجرپذیرترین استان‌های ایران پیش از انقلاب اسلامی به حساب می‌آید به ‌طوریکه بر اساس سرشماری رسمی انجام‌شده در سال ۱۳۳۵، از ۲ میلیون ایرانی که در آن دوره اقدام به مهاجرت داخلی نمودند، ۴۴ درصد ، این استان را مقصد نهایی خود برای سکونت انتخاب کرده‌اند. این فرایند جذب مهاجر داخلی ، در دهه بعد افزایش یافت و به میزان ۶۷ درصد از ۲٫۳ میلیون نفر مهاجر افزایش یافت. بنابراین با یک محاسبه ساده متوجه خواهیم شد که اکثریت قاطع ساکنین استان بنا به تعریف آقایان ، بومی این استان نیستند ، حال چگونه حق این اکثریت نادیده گرفته می شود ؟
۲- وقتی که برنامه ریزان کشوری تصمیم به توسعه شهر اراک و استان مرکزی به عنوان قطب صنعتی گرفتند ، هزینه لازم برای ساخت و تجهیز بیش از ۲۸۰۰ کارخانه کوچک و بزرگ را از کدام محل تأمین کردند ؟ آیا منابع طبیعی و یا دیگر درآمدهای آن روز استان پاسخگوی هزینه ها بود ؟ یا با استفاده از درآمد حاصل از فروش نفت استانهای جنوبی و غربی ، استان مرکزی پایتخت صنعتی شد ؟ اگر تعریف بومی در آن زمان مانند الان بود آیا بومیان آن استانها اجازه می دادند که منابع طبیعیشان صرف ساختن استانی دیگر شود ؟ و حالا برای امرار معاش و یا کسب کرسی های مدیریتی ای که لیاقتش را دارند باید پاسخگوی کنایه ها و زخم زبانهای عده ای منفعت طلب باشند؟
۳- از منظر استانی کردن مسائل و با از بین بردن مفهوم ملت و کشور و با داشتن نگاهی ایالتی ، آیا بومیان استان مرکزی در قبال استفاده از منابع طبیعی دیگر استانها ، به طور مثال : استفاده از آب پاک و زلال استان لرستان که بعد از سالها ، مشکل آب اراک به وسیله آن حل شده ، حقوقی را پرداخت می کنند ؟ آیا در قبال دریافت نفت به عنوان ماده اولیه پتروشیمی و پالایشگاه حقی عاید استانهایی می گردد که نفت از زمینهای آنها استخراج می شود ؟
۴- چگونه است که در کشورهای پیشرفته جهان اول از این بحث ها عبور کرده اند و تنها به فکر پیشرفت مملکتشان هستند و در این راه از خدمات تمامی افراد توانا بهره می برند حتی اگر آن فرد صادق خان پاکستانی باشد اما او را به شهرداری لندن می گمارند ؛ یا اکنون می شنویم که احتمال حضور یک ایرانی تبار در سمت صدر اعظمی آلمان وجود دارد و از اینها مهمتر ، مگر اوباما یک آفریقایی نیست که سالها در سمت ریاست جمهوری آمریکا حضور دارد ؟ آیا این تفکر ، یک تحریم خودخواسته و محروم کردن مردم استان از مدیریت شایستگان نیست ؟ آیا اگر جهان اولیها نیز همچون شما فکر می کردند باز هم الان جهان اولی بودند ؟
رئیس و اعضای محترم مجمع نمایندگان استان ؛ به حق از شما انتظار داریم حال که دوران انتخابات به پایان رسیده از دادن شعار بپرهیزید و به دنبال مطالبات مردم باشید و بدانید حل مشکلات مردم و توسعه استان در گرو داشتن مدیران شایسته و لایق می باشد ، فارغ از آنکه شناسنامه آن مدیران شایسته ، صادره کدام شهر این مرز و بوم باشد ، همانگونه که در گذشته شما عزیزان به مردم دیگر استانها خدمت کرده اید .

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*

bigtheme
Designed & Developed by: Sepanta Group Team.