چهارشنبه ۶ اسفند ۱۳۹۹ شماره ۱۳۹۱
مدیران دولتی؛ خدمتگزار یا سلبریتی؟
ابوالفضل فتحآبادی
دانشجوی دکتری جامعهشناسی سیاسی دانشگاه علامه طباطبائی
سازمانهای اجتماعی نسبتا کوچک، اغلب میتوانند بر مبنای تعامل غیررسمی و شخصی اعضای خویش، عملکرد خوبی را از خود به نمایش بگذارند. نمونه بارز چنین مواردی در ایران در قالب سازمانهای با مدیریت هیات امنایی دیده میشوند که ریشه در بستر اجتماعی و فرهنگی جامعه ایرانی دارند و اکثرا نیز در زمینههای گوناگون فعالیت خویش موفق هستند. این در حالی است که سازمانهای اجتماعی بزرگ اگر بخواهند به اهداف خویش دست پیدا کنند، میبایست رویههای رسمی عملیاتی و اداری را به اجرا بگذارند، چرا که عملکرد مطلوب و موثر در این گونه سازمانها تنها در صورتی محقق میشود که اقدامات و فعالیتها شکلی استاندارد و مدوّن داشته باشند. این نیاز اساسی را سازوکاری موسوم به بوروکراسی- دیوانسالاری- برآورده میکند، ساختاری سلسلهمراتبی از قدرت که طبق قوانین و دستورالعملهای معینی عمل میکند. سازمانهای بوروکراتیک با فراهمکردن زمینه اجرای کارها بر مبنایی منظم و یکپارچه، برنامهریزی و هماهنگی این فعالیتها را به شیوهای کارامد امکانپذیر میکنند. ادارات دولتی یکی از مصادیق عمده سازمانهای بزرگ بوروکراتیک به شمار میروند که هدفشان انجام امور مردم جامعه و خدمت به آنها در چارچوبی است که قانون برایشان معین کرده است.
ماکس وبر، جامعهشناس آلمانی، بوروکراسی را شکل سازمانی اداره عقلایی امور میداند و بهمثابه یک سازوکار اجتماعی در نظر میگیرد که کارایی سازمان و کارمندان آن را در انجام امور و از جمله خدمت به مردم به حد اعلای خود میرساند. وبر ویژگیهای متعددی را برای سازمانهای بوروکراتیک در نظر میگیرد که از میان آنها، یکی این است که «مقامات مسئول متصدی مناصب، مالک سمتهای خود نیستند و نمیتوانند از سمت خود و وسایل و موقعیتهای مرتبط با آن به نفع خود و برای پیشبرد اهداف شخصی استفاده کنند». بر این اساس، پرسش اصلی این است که ویژگی پیشگفته تا چه میزان از سوی دارندگان بالاترین منصب یک سازمان دولتی یا همان مدیران رعایت شده و محترم شمرده میشود؟ برای پاسخگویی به این پرسش از دیدگاه خاص نوشتار حاضر، میتوان به وضعیت موجود ادارات دولتی استان مرکزی با اندکی دقت و موشکافی نظر افکند.
در اوایل اسفند سال ۱۳۹۹ قرار داریم و چند ماهی است که مجلس شورای اسلامی با نمایندگان جدید و تازهنفس، یازدهمین دوره فعالیت خود را آغاز کرده است. علاوه بر این، در اواخر بهار سال ۱۴۰۰ نیز دوره بعدی انتخابات ریاست جمهوری برگزار خواهد شد. این دو رویداد سیاسی مهم- در کنار برخی عوامل اجتماعی و سیاسی دیگر- دست به دست یکدیگر دادهاند تا موجی از انتصابات جدید در ادارات دولتی استان را شاهد و موجی دیگر را منتظر باشیم، رفتوآمدهایی که هر چند با عملکرد مدیران دستگاههای دولتی بیارتباط نیست ولی بیش از آن، مبتنی بر وابستگیها و جناحبندیهای سیاسی میباشد. همین امر موجب شده تا برخی مدیران که در سالهای گذشته با حمایت گروههای اصلاحطلب روی کار آمدهاند، حال که اکثریت مجلس شورای اسلامی را نمایندگان اصولگرا تشکیل داده و احتمال میرود که رییس جمهور بعدی نیز از میان اصولگرایان انتخاب شود، تمام تلاش خود را مصروف دارند تا خود را به طیف سیاسی اصولگرایان نزدیک کنند. البته چنین موارد و اقداماتی منع قانونی ندارند ولی رویکردی ماکیاولیستی و تا حدی غیراخلاقی را از سوی برخی مدیران به نمایش میگذارد که از هیچ کاری برای کسب و حفظ و اعمال قدرت فروگذار نمیکنند. از این مورد که بگذریم، با نیمنگاهی به عملکرد برخی مدیران دولتی استان و با جستجو در بخشهای خبری صدا و سیما و سایتها و شبکههای اجتماعی منعکسکننده فعالیتهای آنان در چند ماه گذشته، میتوان مشاهده کرد که اگر نگوییم همه، لااقل بخش عمدهای از منابع سازمانی و توان کارمندان این ادارات- خصوصا بخش روابط عمومی- در خدمت نمایش هر چه بیشتر توانمندیها و اقدامات مدیران مذکور قرار گرفته است، توانمندیهایی که در موردشان اغراق صورت میگیرد و اقداماتی که یا صحت ندارد، یا تکراری است، یا بیش از حد بزرگ نمایانده میشوند و…
در این میان، سادهترین کار جهت خودنمایی، برگزاری نشستهای مختلف با عناوین پرطمطراق ولی بیفایده به حال مردم و سفرهای متعدد به ادارات شهرستانهای آن اداره کل در دوران خطرناک شیوع ویروس کووید۱۹ است که در این برهه به شکلی گسترده در حال انجام است و از آنجایی که توسط صدا و سیما نیز پوشش داده میشود، بسیار مورد پسند مدیران میباشد.
مواردی از این دست بسیار متعددند و چهبسا خوانندگان این نوشتار موارد بسیار دیگری از این قبیل را در ذهن داشته باشند، مواردی که نه پدیدههای جدیدی هستند و نه صرفاً مختص مدیران دولتی استان مرکزی میباشند ولی نکته موکد نوشتار حاضر این است که مدیران مورد نظر نوشتار حاضر، با بهرهگیری از جایگاه خود، منابع مادی و روابط سازمانی ادارات تحت مدیریت خویش و با تکیه بر خبررسانی صدا و سیما و گسترش شبکههای اجتماعی، در شرایط سیاسی کنونی کشور از فیگور «خدمتگزار» فاصله گرفتهاند و با سودای حفظ منصب خویش یا کسب منصبی بالاتر، فیگور «سلبریتی» را به خود گرفتهاند. یعنی همچنان که برخی سلبریتیها با انجام کارهای مختلف نظیر تولید اخبار زرد در مورد خویش به دنبال مطرحشدن، گرفتن لایک، افزایش دنبالکننده و… هستند، برخی مدیران دولتی نیز بخش عمده منابع و توان ادارات تحت امرشان را در خدمت فربه کردن بیش از پیش رزومه و سوابق عملکردی خود به کار گرفتهاند و در تلاشند تا با مطرحکردن و حفظ خود در صدر اخبار، مقاصد سیاسی خویش را دنبال کنند. در چنین وضعیتی، امید زیادی نیز به اصلاح شرایط وجود ندارد، چرا که سودای کسب یا حفظ قدرت موجب شده تا گوشی شنوا برای شنیدن پند و نصیحت وجود نداشته باشد. در این میان، تنها میتوان مردم را آگاه کرد که واقعبین باشند و توقعات خویش را کاهش دهند و بدانند که لااقل در برهه کنونی، برخی ادارات دولتی فرصت آنچنانی برای انجام امور آنان ندارند. درواقع، در ساختار بوروکراتیک معیوب حاکم بر بیشتر سازمانهای دولتی در ایران، مدیران بهخوبی در یافتهاند که ملاک ارزیابیشان توسط نهادهای نظارتی و وزارتخانههای مرتبط، نه انجام امور مردم و کسب رضایت آنها، بلکه در نمایش هر چه بیشتر خویش در رسانهها و در نگاه مسئولین و مقامات ارشد و کسب موفقیت در ارزیابیهای سازمانی عمدتاً کمّی است که نهتنها سودی به حال مردم ندارد، علاوه بر آن، تنها کارکردش پربارتر کردن سوابق مدیران است تا با تکیه بر آن سوابق، بتوانند سمت خود را حفظ کنند یا سودای سمتی بالاتر را در ذهن بپرورانند. این دو مورد، شرایطی را فراهم میکنند که در بستر آن، تمام ذکر و فکر مدیران در انجام فعالیتهای در معرض دید و رزومهسازی خلاصه میشود و نیاز به توضیح زیادی نیست که فرجام چنین اقداماتی، سلبریتیسازی خودخواسته و نیتمند مدیران دولتی خواهد بود.