شنبه ۷ دی ۱۳۹۸ شماره ۱۲۰۳
وقایع استان به بررسی تمایل برخی والدین به تک فرزندی و تبعات آن پرداخته است
قربانیان ترس
کوروش دیباج
سخن گفتن از سیاستگذاری جمعیتی در کشور ما، مستلزم نگاه درست به نقاط ضعف و قوتی است که در این راستا قابل بررسی و ارزیابی است. چه از این رو که کارآمدی هر سیستمی مستلزم توجه درست به همین نکات و نقاط و در واقع شناخت درست از آنان است. بحثی که چند سالی است در فضای کشور ما نیز مطرح شده و افراد بسیاری درباره آن سخن گفته اند. یکی از سیاستگذاری مهم کشور در یک دهه اخیر مقابله با تک فرزندیست. هر چند تک فرزندی در کشورمان پدیده تازه ای نیست اما عوارض آن کم کم در جامعه در طیف وسیعتری در حال آشکار شدن است. همه چیز از دهه ۶۰ آغاز شد زمانی که شعار دو فرزند کافی است بر سر زبان ها افتاد.
اما در آن زمان برخی خانواده ها به این شعار (دو فرزند کافی است) نیز عمل نکردند و الگوی یک فرزند را در پیش گرفتند تا به باور خود مشکلات کمتری داشته باشند و از نظر مالی و تربیتی، بهتر بتوانند به فرزند خود برسند.حالا در اواسط دهه ۹۰، نوزادان دهه ۶۰ وارد اجتماع شده اند، افرادی که اکنون باید در امور جامعه مشارکت کنند و سپس تشکیل زندگی دهند. اما این نسل به مانند سایر تک فرزندها همه مهارت ها را در دوره زندگی خود نمی آموزند از همین رو در برقراری ارتباط در جامعه با مشکلات جدی روبرو خواهند شد به همین جهت وقایع استان در گزارش پیش رو به بررسی تمایل برخی والدین به تک فرزندی و تبعات ناگوار آن برای تک فرزند پرداخته است.
زوج جوانی که به همراه دختر سه ساله خود در یکی از مراکز تفریحی اراک در حال تفریح هستند، در پاسخ به این سوال که آیا تمایل به فرزند دیگری دارید یا خیر؟ با خنده پاسخ می دهند به هیچ وجه و در ادامه مادر خانواده پاسخ می دهد همین یکی هم اضافه بود و اگر ترس از حرف های مردم نبود هیچ وقت بچه دار نمی شدم.
وی در ادامه می گوید: منظور من این نیست که از کودک خود متنفرم، بلکه منظورم این است که داشتن فرزند تعهد می خواهد و این تعهد واقعا زمان و انرزی خاصی را از من و همسرم که شاغل هستیم می گیرد، هر چند خانواده هر دو ما درنگهداری فرزندمان کمک می کنند ولی به هر حال هر کدام از آنان مشغله و کار فراوان دارند و این درست نیست که بار مسئولیت خودمان را به عهده آن ها واگذار کنیم.
پدر خانواده هم با همسرش هم نظر است وی با بیان اینکه که او عاشق بچه است، گفت: هر چند علاقه زیادی داری به داشتن فرزندان بیشتر دارم، ولی هر طور فکر می کنم، به این نتیجه می رسم که با اوضاع اجتماعی، اقتصادی امروز اقدام به این کار نکنم بیشتر است، بنده همون همسرم دوست ندارم فرزند دیگر در این شرایط بد اقتصادی و اجتماعی به دنیا بیاوریم و این نوعی خودخواهی است که آینده فرد بی گناه دیگر را بخاطر خودخواهی و علایق خود نابود سازیم.
سراغ خانواده دیگر می روم، آن ها همچون خانواده قبلی دارای یک فرزند هستندولی با این تفاوت که فرزند آنان پسر است، این خانواده هم با وجود علاقه زیاد به فرزندآوری و لی تمایل به انجام این کار ندارند، حتی پدر خانواده برای اینکه ناخواسته همسرش باردار نشود، «وازکتومی» انجام داده است. از او می پرسم از درست بودن تصمیمت و کاری که انجام دادی مطمئن بودید، در پاسخ عنوان می کند: بلی، فرزند یعنی مسئولیت دیگر مثل دهه ما و نسل های قبل تر ما نیست که فرزتد بی حساب بیاورندو فقط به نیازهای اولیه چون پوشکال، غذا و… او توجه شود.
وی ادامه داد: امروزه پدر و مادرها با وجود اینکه تمام توجه خود را برای فرزند خود می گذراند، شاهد هستمی با چه آسیب های روحی، روانی و اجتماعی روبرو هستند، تازه اگر این موارد نباشد با مشکل اشتغال، طلاق، اعتیاد و … روبرو هستند. بی پـــرده می گویم بنده دوست ندارم فرزندی به دنیا بیاورم که در آینده حسرت بسیار چیزها همچون شغل، مسکن، رفاه و… را بخورد.
برای بررسی بیشتر نظر الهام موسوی پور، روانشناس بالینی را جویا می شوم، وی با اشاره به دلایل رواج تک فرزندی در سالهای اخیر، اظهار کرد: دلایل مختلف اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی برای این موضوع میتوان نام برد که یکی از این دلایل، تغییر و تحول هویت زنانه در زمینه فرزندآوری و فرزندپروری به دلیل ورود پررنگ زنان به اجتماع و دنیای کار است. بسیاری از والدین به دلیل ترس از طلاق، که امروزه بیشتر به چشم میخورد، ترجیح میدهند از فرزندآوری زیاد بپرهیزند تا فرزندانشان درگیر تبعات سوء جدایی پدر و مادر نشوند.
وی تصریح کرد:باید گفت که تک فرزندی مزایایی دارد اما اگر توجه و آگاهی والدین نباشد، از دل همین مزایا و محاسن، معایب و آسیبهایی تولید و متوجه فرزند میشود. معمولاً والدین توان تأمین تمام نیازهای تک فرزندشان را دارند و شرایط تکامل جسمی، معنوی، عاطفی، فرهنگی و اجتماعی کودک تک فرزند مهیا است بنابراین کودک ناامیدی و سرخوردگی را تجربه نمیکند، ضمن اینکه کنترل فرزند و توجه به او، حس امنیت کودک را تقویت میکند.
موسوی پور اظهار کرد: خانواده فرصت و توان بیشتری برای رسیدگی به تک فرزند خود دارد، دیگر اینکه کودک تک فرزند مرکز توجه و مهرورزی والدین و اطرافیان است بنابراین رقیب محبتی و عاطفی ندارد.
این روانشناس بالینی با اشاره به معایب و آسیبهای تک فرزندی گفت: فردی که تک فرزند بوده است، چون در کودکی نیازهایش از سوی پدر و مادر پاسخ آنی گرفته و ناکامی و ناامیدی را تجربه نکرده است، در بزرگسالی در مواجهه با مشکلات شکننده میشود و با کوچکترین مشکل، سلامت روانی وی به خطر میافتد.
وی بیان کرد: این فرد معمولا کسی را ندارد که مشکلاتش را با او در میان بگذارد و احساساتش را به صورت طبیعی و بههنگام بروز دهد، چنین فردی در هنگام مواجه شدن با مشکل عاطفی، چون نمیتواند عکسالعمل مناسبی بروز دهد و حامی مناسبی برای بیان مشکلات نمییابد، به مراتب از تبعات روانی بیشتری رنج میبرد و منزوی و درونگرا میشود.
موسوی پور یکی دیگر از معایب تک فرزندی را شخصیت اضطرابی کودک و تبعات سوء آن در بزرگسالی دانست و در ادامه بیان کرد: وابستگی شدید کودک تک فرزند به والدین و برخورداری از توجه و حمایت و مراقبت بیش از اندازه آنان، سبب اضطراب دائمی کودک میشود.
این روانشناس بالینی اظهار کرد: حساسیت والدین و حمایت و مراقبت آنان بر روی تک فرزند، این کودک را به سمت رفتار و گفتار نامطلوب سوق میدهد و او را خودخواه و اصطلاحا لوس بار میآورد که این امر منجر به آسیبپذیری او در بزرگسالی میشود، ضمن اینکه وابستگی بیش از حد به والدین در او نهادینه و مانع از پرورش استقلال و عدم وابستگی به دیگران در مواجهه با مشکلات در آینده خواهد شد.
موسوی پور با نام بردن از خودخواهی به عنوان یکی دیگر از تبعات سوء تک فرزندی، تصریح کرد: تک فرزند چون در کودکی فرصت رقابت با خواهر و برادر یا دوستان را نیافته و مبارزه و شکست را تجربه نکرده است، در آینده دیدن ناپختگیهای رفتاری از جمله خودخواهی و خودرأی بودن از وی، دور از انتظار نیست چرا که فراهم شدن تمام نیازهای او بدون وجود رقیب، فرصت رشد عاطفی و اجتماعی را از او سلب کرده است.
وی گفت: چون پدر و مادر با حالت تسلیمگونه و بدون مخالفت نیازهای تک فرزندشان را برآورده میکنند و در عین حال انتظار رفتارهای عاقلانه و بالغانه از او دارند، فرصت کودکی کردن را از فرزند میگیرند که این موضوع تبعات عاطفی سوء بر فرد دارد و تاب و تحمل مشکلات را در او کاهش میدهد.
این روانشاس بالینی با بیان اینکه انسانها در ارتباطات اجتماعی مهارتهای ارتباطی را فرا میگیرند، اضافه کرد: لازمه کسب این مهارتها، ارتباطات سالم در کودکی با همسن و سالان است حال آنکه کودک تک فرزند از این فرصت بینصیب است و نمیتواند احساسات خود را به جا و به موقع تنظیم کند، چنین فردی در بزرگسالی ممکن است در کنترل عواطف و احساسات ناتوان باشد و نمیتواند ارتباط و تعامل سازنده و صحیح و مدیریتشده با دیگران برقرار کند.
موسوی پور با بیان اینکه لازمه بلوغ فکری و روانی داشتن تجربه واقعی است، گفت: اگر کودک همواره با افراد بالغ در ارتباط باشد و نتواند تجربههای واقعی شکست و طردشدن و قهر و آشتی و … را در خلال ارتباط با همسن و سالان تجربه کند، دربزرگسالی از بلوغ روانی و اجتماعی لازم برخوردار نخواهد بود و این امر آسیبزا است.
وی ادامه داد: حمایتهای افراطی والدین از تک فرزند و درگیر نکردن او با مسئولیت، سبب عدم پذیرش مسئولیتهای اجتماعی از سوی تک فرزند در آینده میشود و چنین فردی چون انتقاد، مخالفت، ملامت و تنبیه پدر و مادر را تجربه نکرده است، زیر بار عواقب کارهای خود نمیرود و مسئولیت عملش را نمیپذیرد، بلکه با خودخواهی و عدم مسئولیتپذیری گناه را به گردن دیگران میاندازد، چرا که والدین از ترس رنجیده خاطر شدن تک فرزندشان، اشتباهاتش را به او گوشزد و او را بازخواست نکردهاند.
این روانشناس بالینی در پاسخ به این پرسش که آیا میتوان این معایب و آسیبها را به تمام تک فرزندها تعمیم داد، گفت: این آسیبها متوجه تک فرزندان در تمام خانوادهها است اما اگر والدین با آگاهی و هوشیاری موارد لازم را در تربیت فرزندشان مدنظر داشته باشند، تا حدود زیادی میتوان این آسیبها را تقلیل داد، چه بسا تک فرزندهایی که به مدد تربیت و توجه صحیح، به مراتب انسانهای موفقتری در آینده میشوند و از اعتماد به نفس بالایی برخوردارند.