خانه » جدیدترین » عاطفه در تابوت

عاطفه در تابوت

شنبه ۲۰ شهریور ۱۴۰۰  شماره ۱۴۶۷

عاطفه در تابوت

به بهانه درگذشت ایرج بیات شاعر خوش قریحه اراکی

آرش زرنیخی

کارگردان و پژوهشگر تئاتر

ایرج بیات درگذشت. خبر شوکه کننده بود . او شاعر خوش قریحه اراکی بود که به دلیل روابط عمومی بسیار بالایی که داشت محبوب القلوب بود. زنده یاد ایرج بیات علیرغم سن و سالش پیرمردی سلامت بود و همچون جوانی برومند خدنگ راه می رفت و در این میان اهل ادب و فرهنگ کسی انتطار شنیدن خبر مرگش را نداشت. حضور یک شاعر در جامعه کارخانه تولید عاطفه است، درست همان چیزی که در شیوه زیست کنونی ما بسیار کم شده است و عواقب آن نفس تنگی عاطفی است که در جامعه ایران مشهود است.
سهــراب می گوید: شاعران وارث آب و خرد و روشنی اند، من اما اضافه می کنم که شاعران کارخانه تولید عاطفه هستند و هر جامعه ای به نسبت شاعرانی که دارد حال عمومی و روانی بهتری هم دارد. کلید واژه عاطفه را از تعریف دکتر شفیعی کدکنی از شعر وام گرفتم که می فرماید: شعر گره زدن عاطفه و خیال است به انضمام استفاده از اسالیب و قالب های کهن. پس مرگ یک شاعر تشییع عاطفه است در تابوتی که حافظ درباره آن گفت: به روز واقعه تابوت ما ز سرو کنید… که می رویم به داغ بلند بالایی. قلم زنده یاد بیات عاطفه را می شناخت و در ترویجش کوشش ها کرده بود. اگرچه من در زمینه شعر تنها یک علاقمندم نه یک صاحب نظر اما این مهم را در قلم ایرج بیات به کرات دیده بودم. او همچنین نقاش خوبی هم بـود و همین امر باعث شده بود که تصویر نیز در شعرهای او از بن مایه های ظریف اندیشانه ای سر منشاء بگیرد چرا که او ظریف نگاه کردن را نخست در نقاشی و سپس در شعر آموخته بود. کلمات در شعرهای بیات همچون نقاشی از پرسپکتیوهای خاصی برخوردار بودند. ما مردم ایران به دلیل مشکلات عدیده ای که مسئولان ناکارآمد در کلیت زندگی ایرانی برای ما درست کرده اند شعرتراپی را فراموش کرده ایم. فراموش کردیم که چطور یک تصویر شاعرانه می تواند پانسمانی باشد بر جراحت های روانمان. زنده یاد ایرج بیات علاوه بر شاعری و نقاشی سخنور خوبی هم بود. مهر متقابلی فی مابین ما بود و در هر دیدارمان فرزند نوازی می کردند تا دست بر قضا شاید نزدیک به نیم دهه پیش بنا به دعوت انجمن حافظ همدان با هم همسفر شدیم و این سفر بر علاقه من نسبت به او افزود. در انجمن حافظ همدان یکی از سخنران های اصلی مراسم ایرج بیات بود و این را هم اضافه کنم که همدان کم ادیب ندارد و در آن جلسه هم بزرگان بسیاری حضور داشتند، اما بیات با آن تسلط و احاطه اش نسبت به حافظ سخنرانی قابل تحسینی کرد و به عنوان نماینده ادبی اراک در آن مجال خوش درخشید. شب نیز که در محفلی خصوصی بودیم مسرور همدانی نوه مفتون همدانی شاعر بلندآوازه همدان در جمع ما حضور پیدا کرد و در آنجا نیز جریان شعری دلچسبی بین این دو شاعر اراکی و همدانی درگرفت. مسلماً بررسی جنبه های شعری بیات نه در تخصص نگارنده است و نه در این مجال می گنجد. این یادداشت صرفاً پاسداشتی از حضور او به عنوان یک کارخانه تولید عاطفه در این جهان است. به گمانم مرگ یک شاعر در جامعه ای همچون جامعه ما یک ضایعه جبران نــاپذیر است. ما در فقر کامل عاطفی به ســر می بریم و این از نحوه رانندگی کردن هایمان و برخوردهایمان با یکدیگر کاملاً مشهود است پس در این فقرعاطفی وجود یک شاعر می تواند نوازشگر روح و روانمان باشد.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*

bigtheme
Designed & Developed by: Sepanta Group Team.