خانه » جدیدترین » سوختن و نساختن

سوختن و نساختن

یکشنبه ۲۴ شهریور ۱۳۹۸  شماره ۱۱۴۷

نگاهی به دلایل جامعه شناختی خودکشی زنان در گفتگو با «مریم توسکی» جامعه شناس

سوختن و نساختن

  • ۹۰ درصد علل بروز خودکشی در میان زنان متاهل دارای زمینه های اجتماعی و اقتصادی است

  • بر اساس آمار ۹۸ الی ۹۹ درصد از خودکشی های زنان از نوع خودسوزی است

  • آمار خودکشی زنان متاهل نسبت به زنان مجرد در حال افزایش است

کوروش دیباج

مصاحبه ای که امروز در وقایع می خوانید، نه داستان است، نه تخیل خبرنگار، بلکه داستان واقعی فردی است که شوک ها و عدم روابط صحیح عاطفی او را به چنین اقدامی وا داشته است، اقدامی که در نظر همه ما دیوانگی و به نوعی ضعف است و با فکر درباره این اقدام می گوییم، من اگر جای او بودم این کار را نمی کردم و به قول معروف می سوختم و می ساختم، به گفته این فرد که من نامش را مینا می گذارم، فکر به این اقدام در یک لحظه اتفاق افتاد، لحظه ای که نه دیگر عقل حکمفرما بود و نه احساس، چیزی در درونش وسوسه اش می کرد، بکش! منتظر چه هستی چرا خودت را نمی کشی؟ و وقتی اقدام به این کار کرد در کسری از ثانیه کل زندگیش جلویش آمد و پشیمان از این اقدام به دنبال راه نجات خود بود.
مریم نه آسیب دیده اجتماعی است، نه مشکل روحی و روانی دارد، او فیزیوتراپ است و از سطح درآمد بالا به همراه همسرش برخوردار است، تنها یک فرزند دارد و به گفته خودش تنها نقطه اتصال او با همسرش است. از زندگی گلایه ندارد و به گفته خودش همه چیز در زندگیش به غیر از عشق، رنگ واقعیت داشته است، همه او را ملامت می کند که چرا اینقدر ناشکر است، داشتن زندگی و موقعیت او آرزوی خیلی هاست، ولی خلا درونش در اثر نبود عشق و محبت همسرش او را رنج می دهد. به گفته وی رابطه عاطفی همسرش در پایین ترین حد ممکن است؛ هر دو در خانه همچون مسافران هتل هستند، کل رابطه عاطفی آنان به سلام و نهایت اینکه فلان وسیله در خانه لازم است و خریداری کن، خاتمه می یابد. از او می پرسم این سردی در رابطه باعث اقدام به خودکشی او شد، مکث می کند و رو به پنجره کرده و در حالی که اشک در چشمانش حلقه می زند، می گوید: همه این سال ها احمق بودم، فکر می کردم همسرم عاشقانه من را دوست دارد، ولی دریغ از اینکه طی همه این سال ها به من خیانت می کرده و زن صیغه ای داشته است. سال های اول ازدواج همه چیز بسیار خوب بود، از این مردها نبود که خیلی رمانتیک باشد و بخواهد با گل و هدیه من را سورپرایز کند ولی با رفتارش می فهماند، من را چقدر دوست دارد، تا زمانی که فرزند اول به دنیا آمد، در اثر بارداری و وضع حمل دیگر آن اندام زیبای سابق را نداشتم، روز به روز وزنم در حال افزایش بود، رژیم و… گرفتم ولی بی فایده بود، آخر بار مجبور شدم عمل وایپس روده انجام دهم تا به وزن ایده آل برسم، ولی همسرم، همسر سابق نبود. همسرم یکی از کارآفرینان موفق کشور است، به همین خاطر مجبور است تا دیر وقت کار کند و به مسافرت های طولانی برود، این برای من عادی بود ولی در روابط زناشویی یک زن به خوبی می تواند حس کند همسرش به او سرد شده است یا خیر، همیشه به سفر می رفت ولی این اواخر وقتی به سفر می رفت، خیلی عجیب با من رفتار می کرد، رمانتیک شده بود، یا شب ها که دیر می آمد، فردایش برای من گل سفارش داده و درب منزل ارسال می کرد، شاید در نگاه شما و دیگران این کار اشکال نداشته باشد ولی من همسرم را در طول ۱۴ سال زندگی مشترک می شناسم، او آدم رمانتیک و احساسی نیست، به همین ابراز محبت های بیش از اندازه اش شک کردم، تا اینکه یکی از دوستانم خبر داد او را با خانمی در رستوران دیده است، برای اینکه دوستم به همسرم شک نکند گفتم طبیعی است، او به واسطه کارش با خانم ها هم قرار کاری دارد، دوستم در پاسخ گفت: دیوانه چه می گویی، این چه قرار کاری است که بچه آن خانوم را به بغل بگیرید و با هم سوار خودرو شوند. با گفتن این جمله چیزی در درونم فرو ریخت، یخ زدم، نمی توانستم حرکت کنم، از دوستم خواهش کردم که همسرش صاحب رستوران است، هر وقت بار دیگر او را به همراه این خانوم دید، به من خبر دهد. یک ماه گذشت، یک شب ساعت ۲۱ تلفن همراهم زنگ خورد، دوستم گفت زود خودت را برسون، من بی آنکه گذر زمان را متوجه شوم، خودم را به مقصد رساندم، در طول مسیر خدا خدا می کردم که آنچه در ذهنم است، درست نباشد، به مقصد رسیدم، بله درست بود او به همراه یک خانوم که چهره اش از من جوانتر بود و یک کودک ۴ ساله در رستوان بودند، جلو رفتم همسرم من را از دور دید و جا خورد، به سمتم آمد و خواست جلویم را بگیرید که به سمت میز نروم. ولی قدرت در درونم او را پس زد، به خانومی که روز میز نشسته بود، گفتم کی هستی؟ زن هیچی نگفت، فقط اشک می ریخت، همسرم گفت توضیح می دهم، ولی دیگر هیچ چیزی را نمی شنیدیم، تا حدی که در توان داشتم فریاد کشیدیم، رستوران به هم ریخته بود، جمعیت یک جوری به من نگاه می کرد، باورتان نمی شود هیچ چیزی را دیگر حس نمی کردم، صداها، رنگ ها، بوی غذاها و… برایم نامفهوم بود فقط می خواستم از این حس خودم را رها کنم، بیش از هر زمان دیگر خودم را ناتوان احساس کردم، گوشم سوت می کشید و اینجا بود که ناخودآگاه همچین آدم آهنی که کنترلش دست یکی باشد، چیزی از درونم می گفت خودت را بکش، منتظر چه هستی؟ و آن موقع بود که خودم را به خیابان جلوی رستوران رساندم و منتظر بودم یک ماشین به من برخورد کند، و اگر همسرم به موقع نرسیده بود، هم اکنون اینجا نبودم داستانم را تعریف کنم. داستان اقدام به خودکشی مریم، نمونه ای از هزاران نمونه ای است که افراد در طول سال اقدام به خودکشی می کنند، ولی به راستی از لحاظ جامعه شناسی چه اتفاقی برای افراد می افتد، که ناگه اقدام به این کار می کنند؟
مریم توسکی، عضو هیات اندیشه ورز استان مرکزی در گفتگو با وقایع استان می گوید: خودکشی یا همان مرگ خود خواسته زمینه ها و عواملی دارد و آماری که در سال های اخیر در این رابطه مطرح می شود، قابل تامل است. متاسفانه اخیرا آمار خودکشی در کشور جنسیتی شده، یعنی گزارش ها و تحقیقاتی که در رابطه با میزان خودکشی آقایان و خانم ها در کشور انجام شده است، حکایت از این دارد که نرخ رشد خودکشی زنان متاهل بالا رفته است. این در حالی است که در تئوری های جامعه شناختی بیان می شود که هر چقدر چسب اجتماعی افراد نسبت به جامعه بیشتر باشد، آسیب های اجتماعی از جمله خودکشی کمتر می شود، اما این مسئله در ایران برعکس است و علیرغم اینکه زنان متاهل چسب اجتماعی بیشتری نسبت به مجردها دارند، اما نه تنها رشد خودکشی بلکه رشد اعتیاد و درخواست طلاق نیز در میان این قشر بیشتر شده و به نظر می رسد که به نوعی آسیب اجتماعی از نوع جنسیتی در کشور در حال رشد و غلبه یافتن است.
این جامعه شناس با اشاره به عوامل موثر در ترغیب افراد به خودکشی، گفت: خودکشی چند بعدی است، یعنی دارای زمینه های مختلفی است. عمدتا این بحث را مرتبط به عوامل روانشناختی می دانستند و هنوز هم متاسفانه دیدگاه روانشناختی در بحث خودکشی بسیار غالب است، حتی بیماری های که برای انسان در رابطه با مباحث روانشناختی مطرح است، در قالب مباحث پزشکی اجتماعی مطرح می شود با این مبنا که انسان یک موجود زیستی، روانی و اجتماعیست، اما بعد اجتماعی او بیش از ۵۰ درصد زمینه و علتش را در بر می گیرد. بالاخص در بحث خودکشی، بعد اجتماعی همواره مهمترین بوده و هم اکنون بسیار قوی تر است.
وی ادامه داد: واقعیت اینست که برای اینکه با خودکشی به شکل علمی تر برخورد کنیم باید همه ابعاد را در نظر بگیریم. از جمله، ابعاد اجتماعی که به همه عوامل اقتصادی، سیاسی، زیست محیطی، جغرافیایی، قومی و قبیله ای و غیره بر می گردد باید مورد توجه قرار بگیرد، بالاخص برای انسان امروز که مدرن شده است، به دنبال حقوقی است و نمی خواهد درگیر سنت ها باشد و وقتی نتواند خودش را به آن شکلی که می خواهد نشان دهد، باور کند یا حتی رفتار کند، به سمت راه دیگری برای کسب آن سوق پیدا می کند، براین اساس علل خودکشی عمدتا اجتماعی است.
مدیر دفتر اراک انجمن جامعه شناسی ایران گفت: بر اساس مطالعاتی که در رابطه با خودکشی صورت گرفته، بیشترین علل برای خودکشی زنان، بالاخص زنان متاهل خشونت های خانوادگی بیان شده است، عامل دیگر در خودکشی زنان اختلافات خانوادگی و نارضایتی های زنان از زندگی هستند. وقتی دلایل بالا رفتن نرخ طلاق، اعتیاد و دو برابر شدن بیکاری زنان را در این چند سال گذشته بررسی می کنیم، در خواهیم یافت با وجود اینکه زنان از لحاظ سواد و تحصیلات دانشگاهی امروز در مدارج بالا قرار دارند ولی در جامعه امروز هنوز پذیرفته نشده اند، در نتیجه همه این عوامل کمک می کنند که زنان در یک جامعه با شرایط مشابه با مردان، در طول زندگی بیشتر از مردان احساس نارضایتی کنند، چون فشارهای اجتماعی، محرومیت های اجتماعی و فرهنگی زنان بیشتر از مردان است، پس این نارضایتی را بیشتر حس می کنند و بیشتر برای آنان تبدیل به مسئله می شود. وی تصریح کرد: بحث فقر و بیکاری مسئله عمومی است و برای زنان هم زیاد است و این فشار برای مادر خانواده یا زنی که سرپرست خانواده است ملموس تر است. مهمترین مسئله این است که خیلی از زنانی که خودکشی کرده اند و همراه با مرگ بوده است از میزان دانش همگانی کمتر و سطح سواد پایین تری برخوردار بودند، البته اینگونه نیست که این امر در افراد با تحصیلات بالاتر رخ ندهد، ولی میزان خودکشی در افراد با سطح سواد کم بیشتر است. توسکی با اشاره به اینکه معمولا خودکشی ها شکل های مختلفی دارد، گفت: آنچه در کشور در رابطه با خودکشی زنان در حال رخ دادن است، خودسوزی زنان است، که بر اساس آمار ۹۸ الی ۹۹ درصد از خودکشی ها از این نوع است. این مرحله ای است که فرد هم آگاهانه و هم با فشار بالایی که از محیط و اجتماع دریافت می کند و با اراده بالا، اقدام به این عمل می کند. فرد این کار را برای نمایش انجام نمی دهد، نوعی از خودکشی است که به مرگ می انجامد. عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی اراک بیان کرد: این نوع خودکشی را در استان های غربی کشور بیشتر شاهد هستیم، مطالعات نشان داده است، استان هایی که توسعه یافته تر هستند، آمار خودکشی در آنها بیشتر است و طبعتا آمار خودکشی در شهر نسبت به روستا بیشتر است. در مطالعات جامعه شناختی شهری نشان داده شده است که با شهری تر شدن، آمار جرائم و آسیب ها بیشتر می شود. خودکشی در شهرها یا استان های توسعه یافته همچون تهران، گیلان و غیره بیشتر و در استان های کمتر توسعه یافته این مسئله کمتر است، اما آمار خودکشی که در استان های کمتر توسعه یافته اتفاق می افتد، بسیار قابل تامل است و آن خودکشی از نوع خود سوزی نیست. ممکن است رقم خودکشی در این استان ها کم باشد، ولی رشد این نوع خودکشی در سال های اخیر دو برابر شده و اساسا انتخاب این نوع خودکشی نشانگر یک مسئله و آسیب اجتماعی بسیار مهم است. وی تصریح کرد: اگر بخواهیم خودکشی را از بعد تئوری های جامعه شناختی بالاخص در پارادیم کارکردگرایی جامعه شناختی مورد بررسی قرار دهیم، خودکشی یک عملی خلاف از دید کارکردگرایی است، البته در این دید عنوان می شود، هر اتفاق یا اقدامی تا حدی که به وجدان جمعی آسیب و لطمه نزند، بطور طبیعی در جامعه وجود دارد، ولی وقتی از حد طبیعی خود می گذرد و به عنوان یک دغدغه در جامعه مطرح می شود، معمولا علت آن را به وضعیت سامان اجتماعی ربط می دهند، یعنی در آن جامعه احتمالا سامان اجتماعی دچار اختلال و نقصان شده است که افراد در چسب اجتماعی قرار نمی گیرند، پیوندشان با سیستم اجتماعی ضعیف می شود و همین امر باعث بروز انواع آسیب ها می شود که یکی از انواع این آسیب ها در واقع خودکشی است.
عضو هیات اندیشه ورز استان ادامه داد: همانطور که این آسیب اجتماعی ایجاد می شود، اگر به دنبال راه حل هستیم برای کاهش آن، باید برای تقویت عوامل افزاینده وحدت اجتماعی، اعتماد اجتماعی، همبستگی اجتماعی، احساس امنیت اجتماعی و اقتصادی کار ویژه انجام شود تا آسیب هایی همچون خودکشی کاهش پیدا کند. وی با بیان اینکه بیشتر شدن خودکشی زنان متاهل از زنان مجرد امری است که تا به امروز در مباحث تئوریک جامعه شناسی برعکس بوده است، افزود: ۹۰ درصد علل بروز این رخداد نامیمون بویژه در میان زنان متاهل دارای زمینه های اجتماعی و اقتصادی است. فشارهایی که باعث می شود که فرد از تغییر شرایط ناامید شده و به سمتی می رود که خود را نابود کند.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*

bigtheme
Designed & Developed by: Sepanta Group Team.