خانه » جدیدترین » روزگار مرگ های ناخواسته

روزگار مرگ های ناخواسته

چهارشنبه ۲۰ فروردین ۱۳۹۹  شماره ۱۲۴۸

روزگار مرگ های ناخواسته

محبوبه میر قدیری

از صبح روز پیش تا همین الان باز روی موج فحش بوده و هستم. الان که دارم بقول آن عزیز از دست رفته- صادق هدایت- همینطور مثل ریگ فحش پخش و پلا می کنم. فکر می کنید دیوانه ام؟ نخیر، ابدا. کمی ترسو هستم چرا که باید همین حالا می رفتم در خانه ی همسایه را می زدم و می گفتم این همه آدم را تو یک آپارتمان ۹۰ متری جمع کرده ای قیمه میل کنید و آن هم در این شرایط؟ خوب، می خواهید بمیرید دستتان را بگیرید به سیم لخت برق. نمی روم و نمی گویم. ترسو ام؟ هم بله و هم نه. اگر بروم هیچکس از من بطور جدی حمایت نخواهد کرد. بسیاری از همین شماها یکباره بطرز وحشتناکی آزادیخواه می شوید و می گویید اختیار خودشان را دارند و خانه خودشان را. من هم که نمی توانم یادآوری تان کنم پس چطور مواقعی که صدای ساز و ضرب و بزن و بکوب و پایکوبی از خانه یا سالنی می آید این قانون حکم نمی کند؟ یک عده تان هم درویش می شوید و می نالید زندگی چه ارزش دارد؟ بعضی هم که مادرزادی روشنفکرند و تز می دهند که بابا بی خیال و ولشان کن و لومپنند و… تعدادی هم که اصلا دستشان در دست تعدادی هم که اصلا دستشان در دست فرشته های آسمانی است و معتقدند توکل کن و بعد هم ایمان من لنگ میزند و من؟ من با این فتوا می روم روی خط قرمز و گروهی تان هم پیشنهاد می دهید برایشان دارچین و زنجبیل ببر و بگو بعد از نا هار، بخورند و خیالم جمع باشد که دیگر هیچ چیزشان نمی شود، توپ هم تکانشان نمی دهد و با این یکی موافقم. با زنجبیل نه ها، با اینکه توپ اینها را تکان نمی دهد. نخیر. اصلن اینها خودشان تیره ای هستند به نام آقا کرم و کبرا خانم اصل کرونا یی نزاد علیا و سفلا. توپ کرونا می افتد تو یقه پزشک فوق تخصص که دیروز دوستم تلفنی برایم تعریف کرد. ۴۷ ساله با دو بچه کوچک از بین می رود. از بین رفته است او و بسیاری دیگر از پزشکان و پرستاران خوب و عزیزمان. دوستی دیگر می گوید خانم پرستار نمی توانسته برود دستشویی چون لباس کم است و باید خودش را هر جور شده نگهدارد تا شیفتش تمام شود و… و اینها تمام این مشقت را، این مرگ های ناخواسته را تحمل کنند، بپذیرند چون یک عده هم هستند که از تیره و تبـــار ماله کشان اصل لا پوشانی نژاد هستند و این جماعت هم، اگر در این اوضاع و احوال دور هم جمع نشوند روزشان به شب نمی رسد. آدمی که در این سطح از جهالت محض باشد بودنش خوب است یا نبودنش؟ اینها همان نسل باقیمانده از آقا کرم و کبرا خانم اصل کرونا زاده ی علیا و سفلا هستند که زیر سایه رفتار و راهکار هــای خوش خوشانه، نـــرم و عطوفت آمیز بالایی هایمان، انگار که کرونا یک نفخ معده یا سردی باشد و با یک لیوان آب داغ نبات خوب شود به روال عادی پلکیدن های دل به هم زن خودشان مشغولند و پزشک و پرستار جان می کنند و جان می دهند و آنها هم دارند قاه قاه می خندند و خوشند، حقیقتا خوشند و ناخوش بودن من و امثال من هم به ککشان نیست. من؟ من کی باشم؟ جان کندن و جان دادن پزشک و پرستار و این تعطیلی و این رکـــود همه جانبه و ره آوردهـــایش را نمــی بینند و درک نمی کنند! فحش کم آورده ام. باید خودم چند تا خوب و جاندار و استخـوان سوزش را بسازم.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*

bigtheme
Designed & Developed by: Sepanta Group Team.