دوشنبه ۲۳ تیر ۱۳۹۹ شماره ۱۲۹۲
مردان پس از طلاق با چه بحرانهای روحی و روانی مواجه میشوند؟
روزهای تنهایی
سایه راد
خانه تاریک و ساکت است. کلید خانه را میچرخاند، وارد خانه میشود که تا چند هفته پیش پر بود از صدای زنی که با ورودش به خانه، گلایههایش آغاز میشد. هیچ نشانی از زن در خانه نیست، اما ذهن مرد پر است از مرور خاطرات این چندساله. خاطرات تلخ و شیرینی که تنهایی شب را پر و چشمانش را تا صبح بیخواب میکند. انگار قرار نیست خستگی این چند سال زندگی مشترک از تنش بیرون رود. مانده است تنهایی این روزها را دوست دارد یا دلش برای روزهای پر چالش گذشته تنگشده است. این گوشهای از شرححال مردی بود که بهتازگی از همسرش جداشده است.
طلاق بهعنوان یک آسیب اجتماعی بر بنیان خانواده اثرگذار است. در این میان بعضی اشخاص تصور میکنند زنان بیش از مردان آسیب میبینند. ممکن است زنان از نگاه فرهنگی و یا موضوع امرارمعاش یا مسائل عاطفی آسیب ببینند اما تخلیه خود ازنظر روانی را با گریه و یا درد دل انجام میدهند اما مردان بعد از طلاق نهتنها دچار آسیبهای روانی بیشتر میشوند بلکه به خاطر ساختار اجتماعی با درونریزی ناراحتیها در معرض سکته و مرگ زودرس قرار میگیرند. پس میتوان نتیجه گرفت آثار طلاق بر مردان بیش از زنان است. آسیب شناسان و روانشناسان اجتماعی معتقدند احساساتی نظیر ناامیدی، یاس، افسردگی، کاهش اعتمادبهنفس، کاهش پذیرش شخصیت فردی، زیر سؤال بردن زیباییها و تواناییهای شخصی و فردی بعد از متارکه به شکل گسترده و پنهان در مردان شکل میگیرد. ازاینرو وقایع استان به تبعات ناگوار طلاق بر سلامت روان مردان از نگاه برخی آسیب شناسان و روانشناسان اجتماعی مطرح کشور میپردازد.
مجید ابهری، دکتری رفتارشناس و استاد دانشگاه معتقد است: مردان بعد از کودکان بیشترین آسیب را از طلاق میبینند. نگرانی در مورد سرنوشت فرزند و آینده او، گسست عاطفی با همسر، نگاه جامعه به یک مرد جداشده و اشاره به ضعف وی به خاطر عدم توانایی در مدیریت زندگی عواملی هستند که مرد را مورد هجوم قرار میدهند.
وی ادامه داد: شاید ازنظر ازدواج مجدد مردان شرایط بهتری از زنان داشته باشند اما اکثریت مردان اعتنایی چندانی به ازدواج مجدد ندارند چراکه وحشت از تکرار شکست اولیه باعث نوعی تجرد طولانی و حتی تا پایان عمر در مردان میشود.
ابهری تصریح کرد: از نگاه مادی ممکن است مردان شرایط بهتری از زنان مطلقه داشته باشند اما بسیاری از آنها نیز گرفتار زندان برای مهریه، از دست دادن شغل و پایگاه اجتماعی به خاطر زندان، زخمهای عمیق روحی و عاطفی در مردان ایجاد میکند. درمجموع تمام اعضای خانواده به خاطر طلاق آسیبهای غیرقابلجبران تحمل میکنند. اما بعد از فرزندان مردان بیشتر از زنان دچار بحرانهای فکری، اجتماعی و مادی میشوند.
این دکتری رفتارشناس اظهار کرد: آسیبها پس از طلاق در چند محور قابلبررسی است. بر اساس پژوهش هایی که در خصوص تأثیرات طلاق بر خانواده انجامشده است، پیامدهای فردی که طلاق بر تکتک افراد وارد میکند بسیار وسیع است. سرخوردگی منفی، حس بدبینی و تردید، مشکلات مالی اولین اثرات طلاق بر زندگی فردی است که زندگی مشترک خود را ازدستداده است.حس بدبینی و تردید از ازدواج یکی از مشکلات فراگیر در مردان طلاق است. آنها به این فکر میکنند اصلاً لازم است دوباره ازدواج کنند یا خیر، یا اصلاً چه ضرورتی دارد دوباره ازدواج کنند. برای مردان پس از طلاق فرصتهایی برای ازدواج مجدد به وجود میآید، اما آنها به دلیل حس بدبینی که با سرخوردگی همراه است، از کنار آنها میگذرند. جالب این است که مردان در مقایسه زنان از بخت کمتری برای ازدواج بعدی برخوردارند.
وی ادامه داد: اگر فرزند نیز با مرد زندگی کند، این موضوع کمتر نیز خواهد شد، چراکه زنان کمتری هستند که حاضر به تربیت فرزندان دیگران باشند. حتی اگر مردی با زنی که حاضر به پذیرش فرزندش است، ازدواج کند و به ازدواجی اجباری تن دهد، تا آخر عمر با عبارت دریغ و افسوس گذشته زندگی میکند.
احمد مظاهری، عضو انجمن روانپزشکان ایران درباره تأثیرات زیانبار طلاق میگوید: ازآنجاکه بسیاری از مردان توانایی کمتری در کنار آمدن با مشکلات دارند و توانایی روانی زنان در اینگونه مسائل بیشتر و علت آن نیز ترشحات هورمون استروژن است، هنگام متارکه، مردان به دلیل وابستگی به همسر ازنظر مسائل تربیتی و مسائل حاکم بر زندگی ضربه بیشتری میبینند.
وی ادامه داد: ازآنجاکه مردان به خاطر مشغله کاری خارج از محیط خانواده نمیتوانند همانند زنان زندگی را اداره کنند و از سوی دیگر آشنایی کمتری با مشکلات محیط خانواده اعم از تربیت فرزندان و مسائل حاکم بر خانهدارند، دچار شکست روحی و روانی میشوند.
به عقیده وی، مرد درعینحال که از همسر سابق خوشش نمیآید، همزمان نسبت به او احساس مثبتی هم دارد؛ چون ممکن است بعضی از جنبههای وجود او را که درگذشته دوست داشته است، هنوز هم دوست داشته باشد. پس از جدایی گاهی اوقات، مرد احساس تأسف میکند؛ چون فکر میکند میتوانسته است بهتر رفتار کند، یا احساس شرم در او به وجود میآید؛ به این دلیل که در ازدواج و تشکیل خانواده شکستخورده است.
دکتر فربد فدایی، روانپزشک در این رابطه میگوید: بلافاصله بعد از جدایی، برای بیشتر مردان دوگانگی عاطفی و تغییرات خلقی شدید به وجود میآید. تضاد از این نظر که مردی که از همسرش متارکه کرده در اینکه کاری که انجام داده درست بوده یا نه مردد است و همیشه با این سؤال که آیا میتوانسته کار بهتری انجام دهد یا نه مواجه است.
وی ادامه داد: افسردگی در این دوران بسیار شایع است؛ زیرا مردان نمیدانند چه وضعیتی در انتظار آنهاست. بهطورکلی در دوره پس از طلاق، خشم، تأسف، عشق و نفرت در هم میآمیزد. ممکن است بعضیاوقات، مرد احساس راحتی کند؛ زیرا بر این باور است که دیگر فشارها و دخالتها تمامشده است؛ اما ترس از آیندهای نامعلوم، این احساس راحتی موقت را از بین میبرد. در این دوران، مردان با یادآوری مکرر گذشته و بررسی رابطه ازهمگسیخته خود، دچار اختلال تمرکز میشوند و نمیتوانند به هیچچیزی بهطور طبیعی فکر کنند.
این روانپزشک تصریح کرد: متارکه میتواند استرس مضاعفی را برای مردان ایجاد کند، در کنار افسردگی حاصل از این اتفاق، مرد دچار اضطراب میشود، اضطرابی که در مردان بعد از متارکه شکل میگیرد بسته به نوع شخصیت مردان باعث بروز ناراحتیهای قلبی و عروقی، بیماریهای ریوی، ناراحتیهای گوارشی، ریزش مو و یا سفید شدن موی سر میشود.
وی گفت: بر اساس مطالعات جامعهشناختی طلاق فرآیندی است که ابتدا دارد، اما انتهایی ندارد، به این معنا که طلاق صد درصد اتفاق نمیافتد و صرفاً این مسئله به شکل حقوقی پایان میپذیرد، اما مسائل عاطفی ناخودآگاه در ذهن طرفین میماند.
فدایی در پایان بیان کرد: فرآیند طلاق در بررسیهای جامعه شناسان ۱۳ مرحله است، هفتمین مرحله آن طلاق پنهان است که بارنگ باختن عشق و علاقه در محیط خانواده بین زوجین اتفاق میافتد، و ازآنجاکه ساختار سنتی بر جامعه حاکم است، زنان به جمله «میسوزم و میسازم» اکتفا میکنند، در این مرحله زن معتقد به سوختن و ساختن برای حفظ پیوند خود است، این در حالی است که هر چه بسوزد میسوزاند و قربانی این تفکر زنان، مردان هستند. در این مرحله که بهظاهر بر اساس ایثار زن صورت گرفته است و مرد برنده آن است، آثار مخرب روحی و روانی و زیانبار آن بیشتر متوجه مرد میشود.