خانه » جدیدترین » دولت، ویروس، ملت؛ نبردی در مسیر تداوم یا نابودی

دولت، ویروس، ملت؛ نبردی در مسیر تداوم یا نابودی

چهارشنبه ۲۳ مهر ۱۳۹۹   شماره ۱۳۳۳

دولت، ویروس، ملت؛ نبردی در مسیر تداوم یا نابودی

ابوالفضل فتح‌آبادی

دانـشجـوی دکتری جامعه‌شناسی سیـاسی دانشگاه علامه طباطبائی

مطلبی که در ادامه می‌آید، مرتبط با پاندمی ویروس کووید۱۹ است که در اواخر فروردین‌ماه سال ۱۳۹۹ به رشته تحریر در آمد ولی به علل و دلایل گوناگون راهی برای انتشار نیافت و به دست فراموشی سپرده شد. این در حالی است که پس از حدود شش ماه، بازخوانی دوباره این مطلب نشان می‌دهد که وضعیت فعلی جامعه از نظر مسائل بهداشتی مرتبط با بیماری مزبور و نحوه برخورد با آن از سوی مردم و مسئولان، تفاوت خاصی با اوایل شیوع آن نداشته- اگر نگوییم که وضعیت بدتر شده است- و گویی با مطلبی به‌روز مواجه هستیم. ایده اصلی اولیه این مطلب این بود که «پاندمی کووید۱۹ می‌تواند موجب افول و کاهش مشروعیت دولت‌ها شود»، کمااینکه امروزه این امر، یعنی تزلزل در پیوند میان دولت- ملت، در کشورهایی چند نظیر ایران، آمریکا و حتی برزیل و… مشهود است. در هر حال، امید است که مرور مطلب حاضر بتواند اشارت‌هایی برای همه ما به همراه داشته باشد و به تامل وادارمان کند، بلکه از رهگذر همکاری و وفاق هر چه بیشتر دولت و ملت در عمل، بتوانیم از این گردنه تاریخی دهشتناک نیز به سلامت عبور کنیم. برای پیوستگی و انسجام هر چه بیشتر، مطلب در چهار گام به شرح ذیل ارائه می‌شود:
یک. مدتی است که شاهد جهانگشایی و قدرت‌نمایی‌ ویروس کووید۱۹ هستیم و وضعیت جهان به شکلی است که نه فقط موضوع بقای تمدن انسانی، بلکه خود حیات و تداوم آن برای کل بشریت تبدیل به مسئله شده و نتیجتاً، مرگ نیز به شکل آشکاری رویت‌پذیر گشته است. ایران نیز عرصه تاخت‌وتاز ویروس مزبور است و در این مدت، اندیشمندان و نویسندگان بسیاری در این زمینه نوشته‌اند و اشارت‌ها و تبیین‌های گوناگونی ارائه داده‌اند و از منظر تخصص خویش، مطالب ارزشمندی ارائه کرده‌اند. از میان آنها، کسانی که به بررسی سیاست دولت در مواجهه با شرایط همه‌گیری این بیماری پرداخته‌اند، به نسبت اینکه مخالف یا موافق دولت یا مقیم داخل یا خارج از کشور بوده‌اند، دولت را موفق، ناتوان، بی‌تفاوت یا مغرض توصیف و ارزیابی کرده‌اند. از این میان، شاید از همان روزهای ابتدایی جدی‌شدن شیوع بیماری در ایران، نوعی طرز تلقی با همان سرعت در بین برخی افراد جامعه گسترش یافت که دولتمردان در مکان‌هایی امن به قرنطینه رفته‌اند و ملت را به حال خویش رها کرده‌اند یا آنچنان که باید و شاید به حال آنان التفات ندارند و گویی منتظرند تا طبیعت کار خویش را انجام دهد و بر اساس فرایندی که به «مصون‌سازی توده‌ای» موسوم است، با ابتلای کل یا درصد بالایی از جمعیت و مرگ بخشی از آنان، مسئله بدین شکل خاتمه یابد. طرز تلقی یا فرض مزبور را می‌توان ذیل حالت تلفیقی دولت بی‌تفاوت- مغرض جای داد و باید توجه داشت که صحبت‌ها، نوشته‌ها و اعمال فعلی و قبلی برخی مسئولین، از شخص رییس جمهور گرفته تا برخی از معاونین وزیر بهداشت به گسترش این نوع برداشت دامن زده است. برآیند این وضعیت، درگیری جامعه با یک ویروس جسمی و انواع فراوان ویروس‌های آزاردهنده ذهنی بوده است.
دو. این یک واقعیت غیر قابل کتمان است که تاریخ هرگز تکرار نمی‌شود زیرا زمان و مکان پدیده‌هایی برگشت‌ناپذیرند. با این حال، اگر سخن از تکرار تاریخ به میان می‌آید، بحث بر سر این است که گاه، مجموعه شرایط ایجادکننده یک واقعه منحصر به فرد تاریخی می‌توانند در زمان‌ها و مکان‌های دیگر و بعدی نیز به نتایج مشابه منجر شوند که همین امر، ارزش مطالعات تاریخی را دوچندان می‌کند. بر اساس چنین نگرشی، یکی از اهداف مهم پژوهش‌های تاریخی این است که با درک وقایع گذشته به پرسش‌ها و مسائل امروزین پاسخ دهند و حتی اشاراتی برای آینده ارائه کنند. به عنوان نمونه، مطالعات ماکس وبر- جامعه‌شناس آلمانی- درباره ادیان جهانی، نمونه مطلوبی از این نوع نگرش به تاریخ است.
سه. ابن‌خلدون- اندیشمند مسلمان مراکشی قرن هشتم ه.ق- در بخشی از کتاب مقدمه، توجه مورخان و مخاطبان را به تغییر و تحولاتی جلب می‌کند که در اثر مسائلی نظیر تغییر نسل‌ها، وقوع جنگ‌ها، تصرف کشورها به دست اقوام دیگر، شیوع بیماری‌ها و… به وجود می‌آیند و عادات و احوال بشر و جوامع بشری را یکسره تغییر می‌دهند. آنچه مد نظر نوشتار حاضر است، توصیف وی از همه‌گیری یک بیماری است که در زمان حیات خود او واقع شده و حتی پدر و مادرش را به کام مرگ کشیده است. وی شرح می‌دهد که «در نیمه قرن هشتم ه.ق در شرق و غرب، اجتماع بشر دستخوش طاعون(وبا) مرگباری شد که در بسیاری از نواحی، جمعیت‌های کثیری از ملت‌ها را از میان برد و بسی از نژادها و طوایف را منقرض کرد و اکثر زیبایی‌های اجتماع و تمدن را نابود ساخت و روزگار پیری دولت‌ها و رسیدن به آخرین مرحله آنها را فراز آورد… و حدود آنها را در هم شکست و قدرت آنان را به زبونی مبدّل کرد… و در نتیجه قربانی هزاران افراد بشر… دولت‌ها و قبیله‌ها زبون گردیدند».
چهار. در کنار همه برداشت‌های محتملی که می‌توان با مطالعه و تفسیر نقل قول فوق از ابن‌خلدون بدان دست یافت، آنچه مورد توجه نوشتار حاضر است، تناسب، تناظر، همزمانی و تعاقبی است که میان مرگ ملت‌ها و مرگ دولت‌ها در آن دیده می‌شود. گویی مرگ، زوال، اضمحلال و زبونی دولت‌ها، به نوعی همراه و همنشین مرگ و نابودی افراد ملت و انقراض نژادها و طایفه‌هاست. بر این اساس، نوشتار حاضر نه قصد دارد که درباره صحت و سقم به‌کارگیری پروژه مصون‌سازی توده‌ای از سوی دولت قضاوت کند و نه به سیاق اندرزنامه‌نویسان به پنددهی دولت و دولتمردان بپردازد، بلکه تنها بر اساس واقعیت‌های تاریخی و کاربرد روش علمی در پژوهش‌های تاریخی و در مقام دفاع از جامعه، به دنبال بیان این مطلب هشدارگونه است که خصوصاً در این برهه تاریخی و شرایط همه‌گیری بیماری و شاید بیش از گذشته، نجات دولت در گرو نجات ملت است و هر چه نابودی ملت- در ابعاد مختلف اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و… آن از جمله مرگ افراد، رکود کسب‌وکار، افول سرمایه اجتماعی، کاهش امید به زندگی و آینده، ناامیدی یا حتی بدبینی ملت نسبت به دولت و…- در سطح وسیع‌تری رخ دهد، به همان نسبت آثار سوء خود را بر دولت و آینده و بقای آن بر جای خواهد گذاشت. بر این اساس، تصمیم و عمل دولتمردان نقش و تاثیر زیادی در این خواهد داشت که سهم و فرجام دولت، ویروس، ملت از تداوم یا نابودی چه باشد.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*

bigtheme
Designed & Developed by: Sepanta Group Team.