خانه » جدیدترین » دسته دلقک ها

دسته دلقک ها

دوشنبه ۱۶ مرداد ۱۴۰۲  شماره ۱۷۳۲

زهرا مدنی

«ای خواننده هایی که دوست منید، خواننده های نه خیلی دوست، خواننده های دشمن، منتقد ادبی! دوباره منم و ماجراهام با این دسته دلقک ها ….»
لویی فردینان سلین، نویسنده قرن بیستم فرانسه مقدمه کتاب دسته دلقک ها را با این جمله آغاز می کند، مخاطب از همین ابتدا خود را مقابل نثری متفاوت می یابد، نباید از سلین که وقایع جنگ جهانی اول را پشت سر گذاشته انتظار داشت مانند سلف ادبی خود واژه ها را کنار هم ردیف کند، او سبک خودش را دارد، سه نقطه های معروف، تشبیهات طنز آلود، حرکت، دیالوگ هایی که کوتاه و بلند بدون اینکه اسیر قید و بند فعل «گفت» باشند از روایت سر برمی کشند. نویسنده باز هم در همین مقدمه می گوید «جاز آمد و والس را کنار زد. امپرسیونیسم نقاشی «تاریکا روشن» را کشت، امروزه یا باید «تلگرافی» بنویسی یا اصلا از خیر نوشتن بگذری! »
از سلین آثار بسیاری به فارسی ترجمه شده که دسته دلقک ها در کنار سفر به انتهای شب و مرگ قسطی از جمله مهم ترین شان به شمار می رود. در این رمان ما با لندن در جنگ جهانی اول روبرو می شویم ماجرای رمان را جز به مدد زبانی که سلین به کار گرفته نمی توان روایت کرد، باید واژه به واژه با قهرمان داستان هم گام شد، خنده، زخم و جراحت، جنگ، فرار، لولیدن بین آدم هایی که نویسنده با طنز گیرای خود زهر ابتذال شان را می گیرد بعد تو مخاطب در حال انزجار می خندی، خنده ای عصبی ..
جایگاه سلین در ادبیات را در گفته بوکوفسکی می توان جست و جو کرد که سفر به انتهای شب را بهترین رمان در دو هزار سال اخیر می داند. بی دلیل نیست که در رمان عامه پسند بوکوفسکی با کاراکتر سلین روبرو می شویم، رمانی – به گفته نویسنده- «تقدیم به بد نوشتن.»
انگار سلین با نثر منحصر به فردش مسلح شده و از جنگ جهانی اول پا به فرار گذاشته در حالی که می گوید« از لفاظی بپرهیز، پسر!… » و بوکوفسکی است که خود را مخاطب سلین می یابد. اگر رمان های بوکوفسکی را خوانده باشید خواهید دید که در این داستان ها هم به نوعی متفاوت با یک آنارشیسم زبانی روبرو هستیم که آمریکای اواخر قرن بیستم را به تصویر می کشد.
سلین را همچنین آخرین کلاسیک ادبیات فرانسه می دانند و از این رو می توان گفت مخاطب هنوز هم در داستان های او با قصه ای روبرو خواهد شد که سرگرمش کند و سر بخورد در صحنه هایی پر از طنز و نقد تند و تیز اما مخاطبان جدی تر با خواندن آثار وی خود را در برابر جهان ادبیات می یابند، خلاصه اینکه این رمان دنیای بزرگی است که باید خودتان به آن سفر کنید.
«بعدش به خودم فکر می کردم… به این که با بدن آسیب دیده ها روی میز بیلیارد، یعنی همان تخت جراحی، چکار می کنند… چطوری راست و ریسشان می کنند!… با عجله، یک جوری سمبل کاری!… زخم اصلی را می بندند و می دوزند و د ِ بدو!… بپر سرباز!… کلاه خود!… جزو فوج بعدی!… حاضر و آماده تیز مثل گلوله! آماده برای تعرض بزرگ! همه خوشی های جنگل سوخته برای شما! زمستان امسال جات خوب گرم است قهرمان شنگول من!… ورزش هم تا دلت بخواهد!… تضمین می کنم! یک دقیقه هم هدر نمی رود!… سعی کنید سرباز شجاع چابکی باشید!… خیلی تکه تکه هاتان را نگاه نکنید! برازنده یک مرد نیست!…»
بخشی از رمان دسته دلقک ها نوشته فردینان سلین

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*

bigtheme
Designed & Developed by: Sepanta Group Team.