خانه » جدیدترین » خاطرات حاج سیاح

خاطرات حاج سیاح

دوشنبه ۳۱ تیر ۱۳۹۸   شماره ۱۱۱۹

خاطرات حاج سیاح

بخش هفتادم

مهرداد یاری

در این بخش از کتاب چون از نگاه حاج سیاح در سال ۱۲۷۷ رخداد خاصی در کشور روی نمی دهد پس به صورت کلی اوضاع ایران در آن سال را می نویسد که همین کلیات هم خواندنش لطف بسیار دارد و مثل همیشه قاجاریه چیزی جز افسوس خوردن و شرمندگی برای تاریخ ایران نداشته است.
حاج سیاح درمورد فرزندان مظفرالدین شاه می نویسد که آن ها در تلاش بوده اند مانند عموهای چپاولگر خود ظل السلطان و کامران میرزا با ضایع کردن حقوق دیگران در کوتاه زمانی به ثروت کلانی برسند. از طرفی درباریان دوره ناصرالدین شاه هم که نمی خواسته اند از اقتدارشان کاسته شود دست از مال اندوزی بر نداشته و مدام به اموال مردم دست درازی می کرده اند. حاج سیاح، ساده لوح بودن مظفرالدین شاه را دلیل اصلی تمامی دزدی ها و فسادهای موجود در دربار می داند غارت هایی که هم خزانه را خالی می کرده و هم جیب مردم را: «شاه بیچاره بی خبر از امور است و غیر از آنچه صدراعظم و درباریان از جریان عدل و آسودگی رعیت و انتظام امور به او میگویند از هیچ جا خبر ندارد.»
در ادامه حاج سیاح به نفوذ روسیه در کشور می پردازد و می نویسد که ناصرالدین شاه نسبت به مظفرالدین شاه چشم و گوش بازتری داشته و تا حدودی بر سیاست خارجه مدیریت بهتری می داشته در حالی که اکنون هر کس می خواهد به جایگاه و مقامی برسد باید خودش را به روسیـه نـــزدیک می کرده است. حاج سیاح باز هم به سرزنش مظفرالدین شاه می پردازد و فهم او را کمتر از آن چیزی می داند که حتی عیش و نوش درست و حسابی داشته باشد به گونه ای که اطرافیانش با ساده ترین و مضحک ترین کارها می توانسته اند مبالغ فراوانی را به جیب بزنند: «کسانیکه باید مملکت را حفظ کنند با تمام قوا در جمع مال و ملک میکوشند. گویا همه یقین کــرده اند کـه ایران مال ایرانی نخواهد بود، برای آینــده ذخیــره می اندوزند….»
پس از آن به دزدی ها و مال اندوزی و غصب کردن املاک مردم توسط ولیعهد محمدعلی میرزا می نویسد در پایان نیز درمورد وام گرفتن از روسیه که در بخش قبل درمورد آن نوشته بودیم، می نویسد بدبختانه در سال ۱۲۷۷ امین السلطان و بقیه درباریان توانستند شاه را راضی کنند و به برای اصلاح مزاج و سفر شاه به اروپا از روسیه بیست و چهار کرور (بدون احتساب نرخ تورم و … به طور ثابت اگر هر کرور را پانصد هزار تومان در نظر بگیریم می شود دوازده میلیون تومان) قرض کنند پولی که قرار بود صرف پروژه های نیمه کاره از نظیر تکمیل سد اهواز و آبرسانی به چندین شهر بزرگ مثل اصفهان و قزوین و … و تاسیس بانک دولتی و اجرایی کردن طرح هایی که می توانست خدمات شایانی به مردم ایران باشد، شود در راه فساد و دزدی خرج شد و سنگینی این بدهی بزرگ بر دوش ایران و مردمش گذاشته شد: «از قراری که شهرت یافته یک کرور صدراعظم و یک کرور مشیرالدوله میرزا نصرالله خان و دو کرور هم سایر درباریان بحسب مراتب تقسیم کردند، مبلغ متنابهی صدراعظم بملاهای متنفذ داد که صدا در نیاورند و نگویند این قرض خلاف شرع است و چرا به ملت ایران تحمیل می شود؟! باقی هم بمصرف فرنگستان شاه خواهد رسید.والله اعلم.»
انسان نمی داند به خباثت و بد طینتی و وطن فـروشی و بی شرفی اهل دربار و شاهان قاجاریه چه باید بگوید این ها چگونه انسان هایی بوده اند که می توانسته اند آن حجم از نفهمی و خریت و بی غیرتی را در سر خود جای بدهند وامی که حاج سیاح گفته بود با سود پنج درصد و بازپرداخت هفتاد و پنج ساله به ایران داده شد همچنین دربار قاجار تمام گمرکات ایران به جز گمرکات جنوب را در گرو آن وام گذاشت و امتیازات فراوان دیگر به روسیه داده شد که هر بار مطالعه آن باعث شرمندگی و تحقیر هر ایرانی وطن دوستی می شود.
همچنین حاج سیاح در ادامه سال ۱۲۷۸را نیز به طور کلی توضیح می دهد که جزئیات وقایع این سال بیشتر بوده و عموما به سفر شاه و صدراعظم و جمعی از درباریان به اروپا و بی سر و سامانی مردم ایران می پردازد شاه و صدراعظم و هیات همراه بیست و هفتم ذیحجه (ماه دوازدهم تقویم قمری) ایران را ترک می کنند: «کسی از ملت بدبخت ایران نگفت اصلاح یک مزاج، بیست و چهار کرور خرج نمیخواهد! با صد هزار تومان چندین نفرِ اولِ طبیب را بــه ایران جلب می توان کرد بعلاوه مزاج شاه چه شده و این مزاج چقدر قیمت دارد که یک ملت فدای آن شود؟»
شوربختانه ایران در یک دوره تاریخی به قاجاریه دچار شد و تا به امروز هم اثراتش دیده می شود ایران و مردمش برای اهل دربار هیچ ارزشی نداشته و نه تنها از طرف دربار به کشور خدمتی نمی شد بلکه همواره جیب مردم برای حکومت کردن ظالمان خالی می شده است. حاج سیاح درمورد هیاتی که راهی اروپا شدند چنین می نویسد: «دسته ای رسواکنندگان ایران از راه روسیه عازم فرنگستان شدند و در هر مملکت و هر پایتخت از آثار نادانی و حرکات رذیلانه شناعت آمیز یک فضاحتی برای ایران یادگار گذاشتند.»
پس از این به سرزنش حامیان سفر شاه به اروپا پرداخته و می نویسد ناصرالدین شاه که از سلامت هوش و عقل برخوردار بوده باز هم سفرهای او برای مردم هیچ سودی نداشته و تنها مردم را فریب می داده اند با این وجود ناصرالدین شاه باز هم راضی به قرض گرفتن برای سفر به فرنگ نشده در حالی که بعضی کسان ادعا می کرده اند پادشاهی ساده لوح و معلوم الحال با سفر به اروپا خواهد توانست که ایران را متحول کرده و سودهای فراوان به کشور برساند!

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*

bigtheme
Designed & Developed by: Sepanta Group Team.