چهارشنبه ۳ اردیبهشت ۱۳۹۹ شماره ۱۲۵۴
وقایع استان به اثرات بحران کرونا بر روابط بین الملل و تنش های سیاسی منطقه می پردازد
جنگ جهانی سوم
پگاه ظاهری: وسعت تخریب کرونا از جنگ هم پیشی گرفت. آنچه که دنیا در قرنطینه اوست و شاید عنوان جنگ جهانی سوم برازنده آن باشد. ویروسی که از اوایل سال میلادی و درست زمانیکه بسیاری از کشورها بر سرقدرت و تا مرز جنگ نظامیبا یکدیگر پیش رفته بودند، سر و کلهاش پیدا شد و تا به امروز قریب به سه میلیون نفر را درگیر خود کرده است. از سویی با ورود این مهمان ناخوانده، دعواها بر سر کسب قدرت در جهان خوابیده است و کشورها به قول خودشان و البته بهصورت موقت از خیر گرفتن حقشان گذشتهاند. آتشبس در یمن، توقف جنگهای نیابتی در عراق و افغانستان وکاهش اختلافات ترکیه و سوریه، از نمونه بارز آنها است. در عین حال برخی از کشورها نیز این شرایط را فرصتی برای کسب اهداف نظامیخود در اقدام به جنگ میدانند و با برگزاری مانورهای قدرتی در انتظار موقعیتی برای حملات احتمالی حتی به صورت غیرمستقیم و نیابتی هستند. احتمالاتی که اگر در این شرایط و فضای بحرانی اجرا شود، آنگاه نمیتوان هیچ پیش بینی در خصوص آینده زمین از لحاظ امنیتی داشت. این در حالیاست که تلاشها در خصوص لغو تحریمها علیه ایران نیز ادامه دارد، تحریمهایی که به گفته رییس جمهور کشورمان، به اندازه یک جنگ، ایران را درگیر خود کرده است. به اعتقاد رییسجمهور روحانی در شرایطی که دنیا در حال جنگ با ویروس کرونا به سر میبرد، ایران همزمان با آن سنگینی تحریمها را نیز به دوش میکشد. موضوعی که بسیاری از کشورها را بر آن داشته از آمریکا و سازمان ملل متحد درخواست لغو آنهــا را همچون آتش بس در یمن داشته باشند. حال در روزهایی که مهمترین و اصلیترین موضوع فقط و فقط «کرونا» است و فعالیت کلیه حوزهها در دنیا به حالت تعلیق در آمده است، آیا اختلافات و منازعات داخلی و خارجی میان کشورها نباید از میان برداشته شود؟ یا اینکه از این بحران باید به عنوان یک ابزار در رسیدن مقاصد سیاسی استفاده شود؟ سوالاتی که از پژمان میرکریمیاستاد و تحلیلگر مسائل بینالملل در میان گذاشته شده است. به اعتقاد این تحلیلگر سیاسی کرونا نمیتواند دلیلی برای کاهش عطش جنگطلبی در دنیا به شمار آید؛چراکه بیماری اندیشه را نمیتوان با یک بیماری فیزیکی از بین برد. به گفته میرکریمیشیوع این ویروس در جهان تنها از شدت اختلافات و درگیریهای میان کشورها میکاهد و آنها را بهطور کامل متوقف نمیکند. در ادامه مشروح این مصاحبه را میخوانید:
بحران کرونا چه تأثیری بر درگیریهای نظامیبر سر قدرت و در حوزه بین الملل خواهد گذاشت؟
به طور قطع تأثیر کوتاه مدت. کرونا ذات دیکتاتورهای بین المللی و استثمارگر و کسانی که در قرون مختلف و به واسطه قدرت بر ملتها ظلم کردند را تغییر نمیدهد. شاید برای مدت کوتاهی روند افکار و سیاست جنگطلب آنها از طریق بحران کرونا متوقف یا حتی کند شود، اما تغییری در نوع درگیریهای نظامیدر آینده رخ نخواهد داد. دیکتاتورهای بینالمللی همواره برای منافع خود ملتها را از طریق جنگ تحت فشار قرار میدهند. کرونا یک بیماری فیزیکی است. بیماری اندیشه را با یک بیماری فیزیکی نمیتوان از بین برد. آنهایی که با افکار ظالم حقوق بشر را نقض میکنند و در جهت منافع خود با آنها وارد جنگ میشوند، با چنین بیماری و بحرانی تغییر عقیده نداده و عقبنشینی نمیکنند. برای مثال آمریکا تنها برای مطامع اقتصادی شخصی وارد منطقه خاورمیانه شده است و هیچگاه با فجایعی که در طی این سالها و در منطقه به وجود آورده، نمیتواند حامیحقوق بشر معرفی شود. این کشور یا همیشه پشت ناقضان حقوق بشر ایستاده یا عملکرد آن به نحوی بوده که ناقضان حقوق بشر را تقویت و حمایت کرده است. نمونه بارز آن قتل جمال خاشقچی توسط عربستان است که آمریکا صراحتا از عربستان حمایت کرد یا بمبارانها در افغانستان و یمن که از این مدل اقدامات آمریکا در حمایت از بیعدالتی در جهان به شمار میآیند. همه این موارد نمونههای بارز تجاوز به حقوق بشر است که آمریکا در طی سالها و برای منافع اقتصادی خود انجام داده و حال در شرایطی که بحران کرونا در جهان شیوع پیدا کرده، باز هم از سیاستهای خود دست بر نمیدارد.
آیا توقف برخی از منازعات همچون جنگ عربستان با یمن و به دلیل وقوع کرونا، اتفاق خوبی برای آینده و تصمیمات جدید در خصوص این کشور به حساب میآید؟
نفس این موضوع خوب است که هر جنگی در هر جای دنیا متوقف شود. اما یک نکته در این موضوع هنوز مبهم است و آن صداقتی است که در این پیشنهاد وجود دارد. علی رغم اعلام دستور توقف جنگ هنوز عدهای در این کشور در حال جنگ هستند و درگیریها در یمن ادامه دارد. این بدان معنی است که هیچ تمایل و البته ارادهای برای توقف جنگها در منطقه وجود ندارد و آنچه که در حضور جهانیان بیان میشود، تنها جنبه شعار دارد تا واقعیت.
در خصوص ایران و اختلافش با آمریکا چطور؟ برخی از مشاوران ترامپ معتقدند که با توجه به وضعیت وخیم ایران از لحاظ شیوع کرونا و همچنین تحریمها، این روزها فرصت خوبی برای اقدامات نظامیالبته به صورت غیر مستقیم و نیابتی علیه ایران است. تحلیل شما چیست؟
در تاریخ سیاست آمریکا همیشه مشاوران جنگطلب بهخصوص از حزب جمهوریخواه وجود داشتند. در این چند سالی که دونالد ترامپ رئیسجمهور آمریکا بود نیز بر طبل جنگ بسیار کوبیده شد. اما معادلات جغرافیای نظامی، سیاسی، انسانی و مذهبی منطقه این اجازه را تا به حال به آمریکا نداده است. امروزه محور مقاومت از دریای مدیترانه تا دریای سرخ گسترده شده است و در بین مردم و لابهلای مردم وجود دارد. آمریکا نمیتواند کل ملتهای منطقه را به سمت چالش جنگ بکشاند. از سویی جغرافیای نظامی آمریکا در منطقه خاورمیانه به شدت آسیب پذیر است. آمریکا شاید از لحاظ تجهیزات نظامیپیشرفته باشد اما روی زمین حرفی برای گفتن ندارد. همه معادلات در آسمان و دریا رقم نمیخورد و اکثریت معادلات روی زمین قابل اجراست. آمریکا دیر یا زود و به دلایلی که وجود دارد از منطقه خواهد رفت. همانطور که زمانی نیز درلبنان حضور داشت و سرانجام به دلایل استراتژیکی پایش از آن کشور بریده شد. البته این را هم باید گفت که رویارویی آمریکا و ایران در منطقه اجتنابناپذیر است. حواس ایران باید به این موضوع جمع باشد که آمریکا به دلیل کرونا نقشههای خود را زیر پا نمیگذارد. از طرف دیگر ایران در یک جنگ اقتصادی با آمریکا به سر میبرد که بسیار سنگینتر از یک جنگ نظامی است. همانطور که میدانیم شوروی سابق در جنگ اقتصادی با آمریکا شکست خورد نه در یک جنگ نظامی. بنابراین جنگ اقتصادی را نباید دست کم گرفت.
اینکه اخیرا ایران در آبهای بینالمللی خلیج فارس و در رویارویی با مانور ناوهای آمریکایی قرار گرفت و به نوعی قدرت نمایی کرد،آیا باعث ایجاد تحریک آمریکا آن هم در این شرایط حساس که نیاز به لغو تحریمها علیه ایران وجود دارد، نخواهد شد؟
اینجا خانه ماست. اگر ما نیروی نظامیخود را به خاک کشور دیگری لشکرکشی کنیم، آنها نیز همین اقدامات امنیتی را انجام خواهند داد. اقتدار در محدوده جغرافیایی ایران امری کاملا طبیعی است و حتی در درازمدت نمیتواند منجر به تنش شود. آمریکا نیز با این اقدامات دچار تحریک نمیشود؛ چراکه او تنها با اهدافی از پیش تعیین شده، برنامههای خود را پیش میبرد. آمریکا اگر موقعیت خود را متزلزل ببیند ممکن است همان درگیریهای ایذایی و مقطعی را مجددا تکرار کند. در بدترین حالت یک رویارویی مقطعی آن هم به احتمال کم پیش میآید. در منطقهای که رقبای منطقهای بسیاری برای ایران حضور دارند و آمریکا به پشتوانه این رقبا و با حمایت از آنها با دشمنان ایران همدست شده است، نیروی نظامیایران باید در آبهای بین المللی خلیج فارس اعلام حضور کند. اعلام اقتدار حق جمهوری اسلامی است.
شرایط نظامیسوریه و عراق به علت وجود برخی جنگهای نیابتی در آنها و البته با در نظر گرفتن فضای مقابله با بحران کرونا به کجا خواهد رسید؟
جنگ در سوریه با معادلاتی همچون بحران کرونا خیلی متغیر نمیشود. در منطقه خلیج فارس نیروهایی همچون رژیم اسرائیل و عربستان وجود دارند که به دلیل مشکلات بنیادین با یکدیگر، تنشها را در منطقه افزایش میدهند. تقابل ایدئولوژی از یک سو و تقابل ملیگرایی و عربیسم از سوی دیگر باعث عدم آرامش در منطقه شده است. بحران کرونا شاید بهصورت مقطعی از حجم مبادلات آتش و جنگ بکاهد اما از اصل آنها نه. ویروس کرونا تأثیر چندانی در جنگهای منطقهای و نیابتی نخواهد گذاشت و این منازعات همچون گذشته ادامه خواهند داشت. آمریکا با وارد کردن داعش، طالبان و القاعده بزرگترین جریانهای تروریستی را درمنطقه رقم زد و این مشکلات به بهانه بیماری همچون کرونا متوقف و مدیریت نمیشود.
آیا آمدن ویروس کرونا باعث اتحاد میان کشورهای منطقه خاورمیانه خواهد شد یا بالعکس رقابتهای سیاسی و دشمنیهای دیرینه در منطقه سرجایش باقی خواهد ماند؟
اتحادی رخ نخواهد داد. چراکه اختلاف در کشورهای منطقه بسیار ریشهای است و این ویروس نمیتواند آنها را به سمت اتحاد با یکدیگر سوق دهد. اتحاد بر سر چه چیز؟ شاید یک همسوییهای حداقلی همچون کمکهای پزشکی و دارویی و به منظور ریشه کنی ویروس کرونا در منطقه ایجاد شود؛ اتحادی منطقهای و تنها بر سر یک موضوع و خارج از اختلافات آنها. ریشه اختلافات در منطقه فراتر از بحث بر سر ویروس است که باعث کنار آمدن آنها با یکدیگر شود.
آیا قدرت جنگهای بیولوژیک از جنگهای نظامیو در راستای اهداف سیاسی بیشتر است و اینکه میتواند دلیلی برای استفاده اهداف سیاسی به شمار آید؟
جنگهای بیولوژیک غیر انسانیترین و بیرحمانهترین جنگی است که ممکن است در جهان به وقوع بپیوندد. همانطور که در دوران جنگ ایران و عراق، از این مدل مبارزات استفاده شد و عراق با بمباران شیمیایی، انسانهای غیر نظامیرا مورد هدف قرار داد. این مدل جنگ فارغ از اخلاق و ناقض قوانین حقوق بشردوستانه، حتی با اصول اولیه حاکم بر منازعات و جنگهای بینالمللی نیز منافات دارد و قوانین بینالملل را نقض میکند. این اقدام یک نوع بیاخــلاقی در سلطه طلبی و قدرت طلبی در رقابت و از ناحیه هرکسی به شمار میرود. از سویی این مدل جنگ نه اهداف جهانی شدن را تأمین میکند و نه اهداف سیاسی را و در دراز مدت شکست خواهد خورد.
جدای از موضوعات گفته شده در خصوص جنگ و کرونا، در پسا کرونا چه اتفاقاتی خواهد افتاد؟آثار کرونا در حوزه بین الملل و منطقه چه خواهد بود؟
مهمترین موضوع که این روزها و در ذهن بسیاری در حال کنش و واکنش است این است که پس از این بحران چه بر سر حوزههای مختلف خواهد آمد. مهمترین توضیح در باب این موضوع این است که در حال حاضر کرونا اقتصاد جهان را به چالش کشیده و بنیانهای اقتصادی دولتها را به سمت ضعف پیش برده است. وقتی مردم خانهنشین میشوند، میزان مصرف کالاهای مختلف آنها به حداقل میرسد و تولید کالا متوقف میشود. از طرفی حمل و نقل و صنعت بیمه نیز آسیب دیده و در پی آن تولید مواد اولیه نیز متوقف میشود. با این شرایط جهان دچار یک ایست قلبی آن هم از نوع اقتصادی میشود که این ایست قلبی در اقتصاد بینالمللی عواقب و پیامدهای بسیاری در بر خواهد داشت. این عواقب در چند دسته قابل ذکر است: اول اینکه مقوله گلوبالیسم آرام آرام زیر سوال میرود. برای مثال پیش از این آمریکا از موضوع خروج انگلستان از اتحادیه اروپا استقبال میکرد و امروز اما صدای خروج یک یا دو کشور دیگر از این اتحادیه بلند است. اگر این بیماری ادامه پیدا کند ضربه محکمیبر اتحاد و همبستگی اتحادیه اروپا خواهد زد. ضربهای که وحدت اروپا را زیر سوال میبرد.این اواخر اتحادیه اروپا عملا هیچ تابعیتی از آمریکا نداشت. در حالی که آمریکا آن را حیاط خلوت خود میدانست و معتقد بود که این اتحادیه باید مطیع بیقید و شرط آمریکا باشد. این بیماری باعث شد که وحدت اروپا تا اندازهای از بین رفته و عملکرد اتحادیه اروپا به مخاطره بیفتد. درحالیکه این روزها شاهد آتش زدن پرچم اتحادیه اروپا نیز هستیم. دیگر پیامدهای بینالمللی بحران کرونا این است که مردم در دنیا ثابت کردند میتوانند با حجم مصرف کمتری نسبت به گذشته زندگی کنند. از این به بعد مردم با وسواس و حساسیت بیشتری زندگی خواهند کرد. نگاه و نوع زندگی در کره زمین تغییر خواهد کرد و محیط زیست تا اندازهای وضعیت بهتری پیدا میکند. از سوی دیگر چین به عنوان بزرگترین کارخانه تولیدی جهان از جمله کشورهایی است که بیشترین آسیب را در این بحران خواهد دید. این بیماری بازارهای جهان را تعطیل خواهد کرد و در آن زمان بزرگترین ضربه به سمت چین روانه خواهد شد و مصرفکنندهها دیگر خریدار کالاهای چینی نیستند. در کنار اینها نیز کشورهای نفتی که تا امروز در حوزه اقتصاد دارای تحکم خاص خود بودند با کاهش قیمت نفت به مشکلات بزرگی برخواهند خورد. نتیجه این است که کشورهای تولیدکننده و کشورهای صنعتی و نفتی دنیا در مواجهه با این ویروس دچار بحران اقتصادی بزرگی خواهند شد و برای احیای خود نیازمند بازار پولی و مالی میشوند که بزرگترین بازار پولی و مالی جهان در آمریکاست. در آینده نه چندان دور خواهیم دید که آمریکا با حاکمیت دلار و اقتصادهای مولد و برای یک دوره دیگر میدانداری میکند و اقتصاد و برتری خود را بر اروپا و کشورهای صنعتی و نفتی دنیا دیکته خواهد کرد. در این اواخر این کشورها آنچنان زیر بار حرف آمریکا نمیرفتند و عملا آمریکا را بهعنوان کــدخدای جهان قبول نداشتند. کما اینکه در جریان تحریمهای آمریکا علیه ایران، کشورهای اروپایی اصرار به مبادله تجاری با ایران را داشتند و چین نیز در رقــابت اقتصادی شدیدی با آمریکا و با هدف کنار گذاشتن آمریکا بود. در نهایت این بحران تنها یک برنده از منظر اقتصادی خواهد داشت و آن کشور آمــریکاست و بازنده آن، کشورهای صنعتی و تولیدکنندههـایی هستند که باید منابع مالی خود را از آمریکــا تأمین کنند.