خانه » جدیدترین » جانِ به لب رسیده

جانِ به لب رسیده

شنبه ۱ مرداد ۱۴۰۱  شماره ۱۵۹۳

نگاهی به آسیب هایی که تئاتر استان را بی فروغ کرده است

بخواهیم با خودمان روراست باشیم و کلاهمان را قاضی کنیم تئاتر این استان مُرده است. ته مانده جانِ رو به احتضار تئاتر استان را هم کرونا گرفت

اگر نگاهی به عملکرد انجمن نمایش استان مرکزی و در راس آن انجمن نمایش اراک در چند سال اخیر بیاندازیم، متوجه می شویم که خانه از پای بست ویران است. هیات رئیسه انجمن که چند سالی است در این سمت هستند، نه تنها نتوانستند مسئولان را مجاب کنند که تئاتر یک ضرورت فرهنگی است و امکاناتی برای آن بدست آورند؛ بلکه همان مکان که برای سال ها انجمن نمایش در آن دایر بود و پلاتوهایی داشت که حداقل اکوستیک بود، را از دست داد

محض رضای خدا جناب مدیر کل که خود از اهالی تئاتر هستید و خود به درستی بر آنچه تئاتر استان را از چراغِ روشن به پت پتِ شمع تبدیل کرده خبر دارید و از هزار حرف مگوی دیگر که بهتر است نامحرمان نشوند باخبرید، فکری به حال این تئاتر باید کرد. کلاهتان را قاضی کنید و بروید چندتایی از آثار در حال اجرا را ببینید. از شما می خواهیم فقط به بیلان کاری فکر نکنید و جواز برگزاری هــر جشنواره ای با هر شرایطی را ندهید

عباس لعل بار: هنوز هم اگر تئاتر استان مرکزی و در راس آن تئاتر شهر اراک نامی و نشانی دارد از دهه هفتاد و شصت است. از آن زمان که حجت الله سبزی و هم قطارانش بر صحنه می رفتند، از دورانی که این رشته در دانشگاه آزاد اراک با حضور اساتید برجسته جان گرفته بود و به قطبی برای تولید تئاتر و هنرمند تئاتری تبدیل شده بود که بسیارشان در عرصه بازیگری و کارگردانی نامدار شدند؛ اما قصه پر غصه این است که از آن روزگاران دیگر چیزی برای تئاتر اراک نمانده، بعد از مهاجرت هنرمندانی چون سوسن پرور، ابوالفضل حاج علی خانی، مجید رحمتی و… آخرین نسل طلایی تئاتر اراک هم رفت تا تئاتر اراک هر روز خالی تر شود و دیگر حتی یک هنرمند شاخص به تئاتر کشور معرفی نکند. از رشته نمایش دانشگاه آزاد هم چیزی نمانده است. قبل تر اگر دانشگاه آزاد اراک، مرکزی بود که برای قبول شدن در رشته نمایشِ آن سر و دست می شکستند و محل رفت و آمد اساتید مطرح چون رکن الدین خسروی، بهرام بیضایی و… بود. حالا دیگر فقط رشته ادبیات نمایشی برایش مانده آن هم با پذیرش دانشجو بدون کنکور، از رفت و آمد اساتید هم دیگری خبری نیست. از این رشته و این گروه دیگر آبی برای تئاتر استان گرم نخواهد شد مگر همان مدرک که تنها می شود به آن استناد کرد که فارغ التحصیل رشته نمایش هستید.
حال و روز پیشکسوتان هم در تئاتر اراک همین است آن ها که از این شهر رفته اند حتی برای داوری جشنواره ها نیز به اراک بر نمی گردند، چه برسد که انتظار داشت بیایند و مرهمی باشند و تجربه ای منتقل کنند. آن یکی، دو مو سفیدی هم که روزگاری با عشق برای تئاتر کار کرده اند یا طرد شده اند یا اگر حاضر شوند، در زمزمه هایِ درگوشی سخن و آثارشان از سوی جوانترها به تمسخر گرفته می شود. حال باید دید همین جوانترها و همین فارغ التحصیلان یک دهه اخیر از دانشگاه آزاد اراک چه کرده اند برای تئاتر این استان که آن ها نکرده اند؟
بخواهیم با خودمان روراست باشیم و کلاهمان را قاضی کنیم تئاتر این استان مُرده است. ته مانده جانِ رو به احتضار تئاتر استان را هم کرونا گرفت. حال اینکه مدام آمار بدهیم که از انجمن های فعال در دوران کرونا بوده ایم به شوخی ای بیش نمی ماند.
غیر از یکی دو اثری که گاه بر صحنه می رود و کمی جای تامل دارد، برای باقی آثار و شرایط تئاتر اراک و استان باید گریست. واقعیتی که اهالی تئاتر اراک و متولیان امر از هیات رئیسه انجمن نمایش تا مدیران فرهنگی بر آن چشم بسته اند.
می دانیم که تئاتر از آن دست هنرهایی است که بیشتر و بیشتر از باقی هنرها در ارتباط مستقیم با مخاطب است. یک اثر نمایشی بدون تماشاچی معنایی ندارد. تماشاچی ای که نفس به نفس، رو به روی بازیگر نشسته باشد؛ اما در خصوص فیلم، موسیقی، داستان، شعر و عکس، این ارتباط می تواند با واسطه هم باشد. انجمن نمایش متولی اصلی ایجاد این ارتباط مستقیم بین تئاتر و مخاطب است. از مراحل صدور مجوز متن تا بازبینی اثر توسط شورای نظارت. بنابراین ساز و کار بر صحنه رفتن از مسیر انجمن نمایش می گذرد که اهمیت آن را دو چندان می کند.
اگر نگاهی به عملکرد انجمن نمایش استان مرکزی و در راس آن انجمن نمایش اراک در چند سال اخیر بیاندازیم، متوجه می شویم که خانه از پای بست ویران است. هیات رئیسه انجمن که چند سالی است در این سمت هستند، نه تنها نتوانستند مسئولان را مجاب کنند که تئاتر یک ضرورت فرهنگی است و امکاناتی برای آن بدست آورند؛ بلکه همان مکان که برای سال ها انجمن نمایش در آن دایر بود و پلاتوهایی داشت که حداقل اکوستیک بود، را از دست داد. در ازای آن مکان چند اتاق در طبقه سوم فرهنگسرا به این انجمن هدیه داده شد که به هر چیزی شبیه هستند جز پلاتوی نمایش که نور و صدا از همه طرف بر آن احاطه دارد.
قطعا از این هیات رئیسه و رئیس انجمـــن اراک نمی توان انتظار داشت که برود چانه زنی کند و کاری برای سالن مستهلک «استاد هدایتی» که نورهایش دیگر جان ندارد، انجام دهد. از این آقایان چه انتظار است که بروند و مسئولین را مجاب کنند که سـالن بلک باکس استاندارد و آبرومندی برایشان بسازند. صد سال است که تئاتری های این استان و شهر فریـــاد می زنند، ما یک سالن چند سویه استاندارد نداریم. مگر در فضایی سالم هیات رئیسه انتخاب نشد تا به عنوان نماینده تئاتر این شهر و استان برود مطالبه گری کند که در آخر خودشان مجبور نشوند یک سالن دست و پا کنند، آن هم سالنی که تهویه مناسب ندارد چه برسد به باقی استانداردهایش. دستشان درد نکند؛ اما رئیس انجمن اراک و هیات رئیسه انجمن استان تا کِی و چقدر همین را به عنوان رزومه خود مطرح می کنند و به آن می بالند.
کاش همه بدبختی تئاتر استان، داشتن یک سالن بلک باکس بود. آن را که با بیل و کلنگ یک جوری جورش کرده اند؛ مدت هاست یا سال های سال است که یک ورک شاپِ حتی یک روزه با حضور اساتید تراز اول از سوی انجمن برگزار نشده است. گویا تعریف تئاتر در این شهر از دانش و سواد جدا مانده است. مشکل بعدی تئاتر استان نبودِ فضای نقد سالم است. کافی است یکی نقدی بر اثری داشته باشد، به دشمن تعبیر می شود. متاسفانه هنوز فضای نقد در تئاتر این شهر جایی ندارد. محض رضای خدا هم که شده تاکنون حتی یک جلسه نقد برای یکی از نمایش هایی که بر روی صحنه می رود برگزار نشده است. یکی از همین تئاتری ها حتی قلم در دست نمی گیرد تا دو خط از اثری که روی صحنه می رود، بنویسد. البته اگر کار همقطار خود را لایق بداند و برود تماشا کند. پس وقتی قرار نیست اثری مورد نقد درست قرار بگیرد، همه مدعی می شوند. هیچ کس تاب نقد ندارد و هیچ کس نقد درست بلد نیست. نقدها خلاصه شده در تمسخر و تکه انداختن به یک اثر که این هم از بی سوادی می آید و نابلدی. برگزاری ورک شاپ ها، کارگاه های ایده تا اجرا، برگزاری جلسات نقد و بررسی مگر نه اینکه بر عهده انجمن نمایش است. چقدر متقاضی و علاقمند به تئاتر در آموزشگاه های بدون مجوز در شهر سرگردان می شوند چون انجمن وظیفه و نظارتش را خــوب نمی داند.
مگر نه اینکه یکی از وظایف انجمن نمایش تایید هنرمندان اصلی تئاتر است تا هر کسی نام همسر و خاله و خاله زاده اش را در پوسترها نزند و مُهر نشود و برای صندوق هنر نفرستد و حق دیگری را ضایع نکند. چقدر هنرمند مهجور مانده داریم و چقدر غیرتئاتری عضو صندوق هنر و بیمه شده.
در نهایت باید گفت تئاتر استان شده دور هم جمع شدن و کار بستن آن هم برای جشنواره ها. و اما جشنواره ها، قطعا آفت اصلی این روزهای تئاتر استان همین جشنواره ها است. قبل تر نقد بر جشنواره زدگی تئاتری های استان در این خلاصه می شد که چرا همه هم و غم اهالی تئاتر اراک شده جشنواره استانی و اجراهای صوری دمِ آن و سر آخر بزن بهادر بازی با داور و با یکدیگر، بر سر جایزه و دعوای ساوه و اراک سر اینکه کداممان بهتریم. البته غصه جشنواره کوتاهِ صحنه هم بود که یکباره برخی به اسم نویسنده و کارگردان در آن ظهور می کردند که هیچ پروسه ای را برای ورود به تئاتر حرفه ای طی نکرده بودند.
این ها کم بلای جان تئاتر استان بود که جشنواره «همت» و «اشک ها و لبخندها» هم گل کردند. آخر مگر یک تئاتری چقدر می تواند جشنواره زده باشد که هر فراخوانی را دید با سر بِدود. گیریم غم نان باشد که هست. بله فراخوان آمده، بودجه ای آمده، سفره ای پهن است به نامِ جشنواره به هر نام و نشانی. آخر برادر ِتئاتری من، خواهر ِتئاتری من حداقل یک اثر جدید تولید کنید. چقدر اسم آثار چند سال پیشتان را تغییر می دهید و می فرستید به هر جشنواره ای. حداقل خودتان کیفیت یک جشنواره را بالا ببرید. یک اثر تولید می کنید و تا ده سال به هر جشنواره ای که پا بدهد با نام های مختلف و تغییر نام نویسنده و کارگردان می فرستید و بعد خوشحال هستید که جایزه می برید و یا ناراحت که حقتان خورده شده و جایزه نبرده اید. این حرف و حدیث های بعد هر داوری خیلی خوب نشان می دهد که چقدر دغدغه تان تئاتر است و لاغیر. پس کجا رفت آن طمطراقِ تئاتر اراک؟ جوان هایی که افتاده اند دنبالِ شما قرار نیست که از تئاتر فقط سیگار کشیدن و پرت کردنش گوشه و کنار پلاتوها را یاد بگیرند.
از طرفی گویا زمان قانونی احکام هیات رئیسه انجمن نمایش یک سالی است که به سر آمده و دیگر امضایشان اعتباری ندارد. بنابراین تا زمان برگزاری انتخابات مجدد، مرکز هنرهای نمایشی نمی تواند هیچ بودجه ای به حساب انجمن واریز کند. پس می توان نتیجه گرفت استعفای یکی از اعضای هیات رئیسه (رئیس انجمن نمایش اراک) بعد از جشنواره همت محلی از اعراب و اهمیتی نداشته، زیرا قانونا آن ها دیگر در این سمت رسمیت ندارند. البته سئوال مهم تر این است که این هیات رئیسه چطور تاکنون با این عنوان در انجمن فعالیت داشته اند؟ حال باید دید قرار است انتخابات برگزار شود و یا اینکه مدیر کل فرهنگ و ارشاد استان تصمیم دارد به صورت انتصابی برای انجمن مسئول و مسئولینی انتخاب کند.
و در آخر محض رضای خدا جناب مدیر کل که خود از اهالی تئاتر هستید و خود به درستی بر آنچه تئاتر استان را از چراغِ روشن به پت پتِ شمع تبدیل کرده خبر دارید و از هزار حرف مگوی دیگر که بهتر است نامحرمان نشوند باخبرید، فکری به حال این تئاتر باید کرد. کلاهتان را قاضی کنید و بروید چندتایی از آثار در حال اجرا را ببینید. از شما می خواهیم فقط به بیلان کاری فکر نکنید و جواز برگزاری هر جشنواره ای با هر شرایطی را ندهید. جشنواره ای که حتی یک سالن استاندارد با تهویه مناسب ندارد و وسط اجرا کولرش می سوزد چرا باید دو جشنواره تئاتر با یک موضوع واحد به فاصله چند هفته با حضور آثار تکراری و سطح پایین برگزار شود. جشنواره ای که حتی از پس یک اسکان برنمی آید و در نهایت هیچ خروجی برای تئاتر یک شهرستان ندارد چرا باید برگزار شود. جشنواره هایی که حرف و حدیث بر سر داوری هایش بسیار است و همچنین با اضافه کردن بخشِ ایده های نو، تازه کارها و بی تجربه ها را دچار توهم بلد بودن می کند چرا باید برگزار شوند. تئاتر ما از این دست دورهمی ها نمی خواهد، بلکه دورهمی ای می خواهد که در آن تئاتر به معنای واقعی تئاتر تولید و آموزش داده شود. چه خفتی بالاتر از این که تئاتری ها بر روی صحنه تئاتر التماس مسئولی را کنند که جوایز را افزایش بدهد و آن مسئول در جواب بگوید: «پس شما هم قول بدهید کیفیت آثارتان را بالا ببرید» .
واقعیت این است که دیگر به واسطه بازی با کلمات و به نام هنر و تئاتر نمی توان مسئول و مخاطب را گول زد. باید کیفیت و هنر در اثر ِتولیدی دیده شود. مخاطب امروز که بیشترین رسانه را در اختیار دارد دیگر کفِ کیفیت یک اثر را می تواند حدس بزند. اگر قرار است بیاید و بر روی صحنه به نام تئاتر، کار خالتور ببیند و به شوخی های جنسی بخندد، می نشیند پای شبکه های اجتماعی، زیر بادِ کولر بهتر و با کیفیت ترش را می بیند. مگر رسالت تئاتر چیز دیگری نبود؟
حرف آخر این است تئاتر این شهـــر هم امکانات می خواهد، هم مسئول دلسوز و کاربلد و هم سواد و دانش. کاش یکی دلش برای تئاتر اراک می سوخت.

۲ دیدگاه

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*

bigtheme
Designed & Developed by: Sepanta Group Team.