شنبه ۱۸ بهمن ۱۳۹۹   شماره ۱۳۸۱

ترس های ناشناخته

بخش دوم

مبینا سوخته زار

عضــو انجمن مشاوره ایران

ترس ها وقایعی هستند که در زندگی هر فرد اتفاق می افتد و هرگز فراموش نمی شود بلکه تبدیل به باور شده و زندگی فرد را تحت تاثیر قرار می دهد. بسیاری از افراد خود را در مقابل تحولات اجتماعی و وقایع، ضعیف و ناتوان به حساب می آورند. آن ها احساس می کنند در محاصره تبهکاران و جانیان هستند و بحران، اوضاع اقتصادی دولت در زندگی آن ها اثر کلی دارد پس با نگاهی بی اعتماد به افراد جامعه می نگرند اینگونه می توان گفت، عینکی که در دوران کودکی به چشم آن ها زده می شود دیدگاه فرد را تغییر می دهد و با این دیدگاه سعی بر این دارد بقا خود را حفظ کند. این مثال به شما دید روشن تری می دهد، فردی که دچار تله بی اعتمادی – بد رفتاری است مدام به این فکر می کند که دیگران قصد سواستفاده از او را دارند یا به نحوی می خواهند به او خیانت کنند اینگونه می توان گفت که همیشه گوش به زنگ یک اتفاق ناگوار است زیرا یقین دارد که حتما حادثه بدی رخ بدی رخ می دهد.
جملاتی که این افراد معمولا به کار می برند این موارد هستند: کاسه ای زیر نیم کاسه است، سلام گرگ بی طمع نیست، این ماجرا بو دار است.
دنیا برای این افراد تیره و تار است زیرا به همه چیز و همه کس مشکوک بوده و اگر کسی نیز به آن ها از روی حسن خلق محبت کند به او مشکوک شده و از آن فاصله می گیرند زیرا حس می کنند که ممکن است هر لحظه آن فرد رفتار بدی از خود نشان دهد یا از او سود جویی کند. ازجمله دلایل به وجود آمدن ترس بی اعتمادی – بدرفتاری:
-۱ فردی که در دوران کودکی والدینش او را کتک زده اند .
-۲ افراد القابی را به فرد نسبت داده اند که موجب آشفتگی وی می گشته است.
-۳ فرد را با تنبیه و تهدید وادار به انجام کاری می کردند .
-۴ اعضاء خـــانواده قابل اطمینان نبودند (اسرار را فاش می کردند، سلطه گــری می کردند، دروغ می گفتند)
-۵ افراد خانواده علیه یکدیگر جنگ داشته و خانواده میدان جنگ بوده.
نکته حائز اهمیت این است، فردی که دچار ترس از بی اعتمادی – بدرفتاری است در شرایط سخت وقتی با مشکلی مواجه می شود به این فکر می کند که قطعا قرار است اتفاق بدی رخ دهد پس تمام وجودش را اضطراب فرا گرفته و دست به پرخاشگری می زند این بی اعتمادی – بدفتاری باعث می شود دیگران نیز درصدد تلافی بر آیند و حقش را کف دستش بگذارند در این جا ترس فرد تبدیل به واقعیت شده و با خودش می گوید دیدی می خواستن از من سو استفاده کنند و به من ضربه بزنند بی آنکه بداند خودش باعث این نتیجه نامطلوب شده است.
از جمله نشانه های این افراد می توان به موارد زیر اشاره کرد:
-۱ اغلب درباره آزارگری و آزارخواهی خیال پردازی می کنند .
-۲ در رابطه بـــا دیگراناغلب احساس درماندگی می کنند.
-۳ وارد رابطه صمیمی نمی شوند چون به دیگران اعتماد ندارند.
-۴ احساس می کنند دیگران از رنج کشیدن آنها لذت می برند.
-۵ به دیگران رو دست می زنند قبل از اینکه دیگران بخواهند کاری کنند.
-۶ اغلب احساس می کنند که دیگران انگیزه و نسبت بد خواهانه دارند حتی زمانی که شواهد مستدلی ندارند باز هم این احساس دست از سر آنها بر نمی دارد.
مسئله قابل توجه این هست که بدبینی با احتیاط فرق می‌کند، در بدبینی شما بی‌دلیل به طرف مقابل شک می‌کنید و فکر می‌کنید قرار است کسی به شما ضربه‌ای بزند، ولی در احتیاط شما جوانب امر را می‌سنجید و اگر مشکلی وجود نداشت دست به اقدام می‌زنید.
سه نوع بدرفتاری وجود دارد: جسمی، جنسی، عاطفی. اگرچه این سه نوع بدرفتاری باهم فرق دارند اما شباهت هایشان بیشتر از تفاوت هایشان است. در تمام این سه نوع بدرفتاری، آمیخته ای غریب از عشق و نفرت وجود دارد.اگرفردی مورد هر کدام از این بد رفتاری قرار گرفته باشد، ممکن است خاطرات ناگهانی عاطفی و هیجان برانگیز به ذهنش خطور کنند این خاطرات به قدری هیجان آفرین و واضح هستند انگار همین لحظه مورد بد رفتــاری قرار گرفته است.اما شاید روش به خاطر آوردن بدرفتاری های گذشته، این باشد که در روابط فعلی دائم به یاد خاطرات تلخ و زهرآگین گذشته بیفتد.
اضطراب و افسردگی در بین افرادی که با آن ها بد رفتاری شده است متداول است، این افراد عمیقا از زندگی ناامید و دلسرد هستند عزت نفسشان پایین بوده و از احساس بی ارزشی رنج می برند، روابط فعلیشان واقعا درد آفرین بوده و در آن احساس راحتی نمی کنند درصدد کمک به این افراد یک مشاور آگاه و با تجربه میتواند بهترین گزینه باشد.