یکشنبه ۲۴ دی ۱۳۹۶ شماره ۷۶۶
وقایع استان: داستان کوتاه یکی از پدیده های دنیای مدرن است. ایجاز، نقد و رئالیسم حاکم بر داستان های دنیای مدرن وجه تمایز آن با ادبیات کلاسیک بود. از آنجایی که شکل و زیربنای جامعه در شکل گیری این نوع از داستان و رمان بسیار مهم بود بنابراین نمی توان انتظار داشت که این شکل از ادبیات در کشور ما همپا با جهان سرمایه داری شکل گرفته باشد کما اینکه همچنان نیز فاصله زیادی با ادبیات پیشتاز جهان دارد. انقلاب مشروطه و حضور برخی از دانشجویان و بازرگانان در اروپا در همان سال های اوج مدرنیته در اروپا آن ها را با عناصر دنیای مدرن از جمله ادبیات داستانی آشنا کرد بنابراین آن ها تلاش کردند تا این سوغات ها را به جامعه سنتی خود بیاورند. البته داستان برای بیشتر آن ها حکم بیانیه پیدا کرده بود و استفاده از ادبیات صریح و تیز را تنها برای انتقاد از فضای موجود استفاده می کردند و کمتر در ان صناعات و عناصر هنری دیده می شد
همین موضوع نقش محمدعلی جمالزاده بعنوان یک داستان نویس پیشگام در ادبیات معاصر فارسی را پررنگ می کند. زیرا او آگاهانه و با انسجام بیشتر به نوشتن داستان های کوتاه مبادرت ورزید.
زبان در آثار او محاوره و روایت نزدیک به روایت قصه گویی مردم بود. با وجود اینکه جمالزاده از دوران جوانی از کشور دور بوده است؛ اما آشنایی او با فضای جامعه و از طرفی با داستان نویسی مدرن این امکان را ایجاد کرد تا داستان هایش با مخاطبان خوبی مواجه شوند و نام پدر داستان نویسی مدرن را از آن خود کند. مجموعه « یکی بود، یکی نبود» را می توان اولین مجموعه داستان کوتاه مدرن در ادبیات ایران دانست. «گنج شایان»، «تاریخ روابط روس با ایران»، «پندنامه سعدی یا گلستان نیکبختی»، «قصه قصهها»، «بانگ نای»، «فرهنگ لغات عوامانه»، «طریقه نویسندگی و داستانسرایی»، «سرگذشت حاجیبابای اصفهانی»، «اندک آشنایی با حافظ»،«سر و ته یه کرباس»، «دارالمجانین»، «زمین، ارباب، دهقان»، «صندوقچه اسرار»، «تلخ و شیرین»، «فارسی شکر است»، «راهآبنامه»، «قصههای کوتاه برای بچههای ریشدار»، «قصه ما به سر رسید»، «قلتشن دیوان» و «صحرای محشر» از دیگر آثار محمدعلی جمالزاده هستند.
حسن میرعابدینی در کتاب «صدسال داستاننویسی ایران» در توضیح داستان نویسی او می نویسد: «محمدعلی جمالزاده نخستین نویسنده ایرانی است که با قصد و نیت آگاهانه صناعت داستاننویسی اروپایی را به کار گرفت و از سنتهای کهن داستانسرایی در ایران نیز استفاده کرد و اولین داستانهای کوتاه فارسی را پدید آورد؛ او آدمهای کاریکاتورمانند دهخدا را تا حد تیپهای داستانی ارتقا داد. اولین مجموعه داستان او «یکی بود یکی نبود» (۱۳۰۰) را سرآغاز ادبیات واقعگرای ایران دانستهاند. این مجموعه شامل شش داستان است که در سالهای ۱۲۹۳ تا ۱۳۰۰ نوشته شدهاند.
جمالزاده در هر داستان با نثری شیرین به تصویر یک تیپ اجتماعی پرداخت و کهنهپرستی و رخوت اجتماعی را با طنزی سرشار از غم توصیف کرد. او میکوشد زبان داستان را به زبان محاوره نزدیک کند، اما اغلب گرفتار پرگویی میشود و نوشتههایش را به حد افراط از واژههای عامیانه انباشته میسازد.
نثر جمالزاده هنوز کاملا داستانی نیست و تاثیر وعظ و خطابه بر آن آشکار است، یعنی نویسنده به جای توصیف درونی و بیطرفانه حوادث و آدمها، به توضیح و تفسیرهای پندآموز میپردازد. «یکی بود یکی نبود» نشان میدهد که نثر داستانی هنوز آن انعطاف را نیافته است که بتواند دنیای درونی انسانها را تجسم بخشد، و همچون نثر دوره مشروطه هنوز در حال و هوای گزارشنویسی است. نوشتههای طالبوف، مراغهای، دهخدا و جمالزاده که در فضای مشروطیت پدید آمدهاند، سبکی گزارشی و خطابی دارند.
آثار جمالزاده به این دلیل اهمیت دارد که نه تنها حلقه نهایی در ادبیات مشروطه پیش از گسستگی فرهنگی است که با سلطنت رضاخان آغاز میشود، بلکه به مثابه نقطه عزیمتی در فرآیند شکلگیری طرزی جدید در ادبیات شمرده میشود.
داستان کوتاه جمالزاده برخلاف نویسندگان دوره مشروطه، نمیکوشد ادبیات تخیلی را در زیر پوشش داستانهای واقعی تحویل دهد، این آگاهی به جنبه هنری یا ادبیات محض اثر ادبی و ویژگی صرفا تخیلی آن، بیتردید حاکی از بلوغ و پختگی یک دوره ادبی است. جمالزاده در نخستین داستانهایش موفق میشود آوای مردمی را که زمزمهشان در شیهه اسبها و چکاچاک شمشیر سرداران رمانهای تاریخی و آه و نالههای اخلاقی راویان رمانهای اجتماعی اولیه گم شده بود، منعکس کند. او در دوره رضاشاه سکوت کرد و اثر دیگری منتشر نکرد.»
۲۳ دی ماه سالروز تولد محمدعلی جمالزاده بود. می گویند او متولد سال ۱۲۷۴ بوده است ولی بر سر سال تولد او اختلاف است خودش در جایی گفته بود: « سال تولدم را خواستهاید دوستان آن را از جمله اسرار مگو میدانند ولی حقیقت این است که بر خودم مجهول است. ولی یقین دارم تاریخ وفاتم روشنتر از تاریخ تولدم خواهد بود و شاید نتیجۀ آشنایی من با قلم و قرطاس همین باشد.» محمدعلی جمالزاده در آبان ۱۳۷۶ پس از آنکه به خانهی سالمندان منتقل شد در سن ۱۰۲ سالگی در ژنو ســـوئیس درگذشت.