خانه » پیشنهاد سردبیر » به بهانه سالروز تولد بهرام بیضایی/تولدت مبارک اسطوره سپید موی سینما

به بهانه سالروز تولد بهرام بیضایی/تولدت مبارک اسطوره سپید موی سینما

یکشنبه ۵ دی ۱۳۹۵ شماره ۴۹۰
سحر یاری- وقایع استان:

دوران ما دوران فراموشی است، فراموشی آن هایی که همیشه در فرهنگ و هنر این سرزمین تاثیرگذار بوده و هستند، اندیشه هایی عمیق که با آثارشان نه تنها ما را سراسر لذت و حیرت می کنند بلکه به سوال و چرا نیز وا می دارند. اندیشه هایی که چشم هایی مرکب دارند و جامعه را خوب دیده، تحلیل کرده اند و در انعکاس آن به زوایایی اشاره می کنند که کمتر دیده شده است یا برخی مایل بودند که دیده نشود. بهرام بیضایی یکی از این انسان هاست از آن دسته ای که اگر نبود سینما و هنر این کشور قطعا چیزی کم داشت و قطعا برخی اظهارات این روزها با این عنوان که هنرمند بودن وی توهم است، سراسر توهم است.
بهرام بیضایی فیلمساز، نمایش نامه نویس، پژوهشگر، تدوینگر و تهیه کننده ای که همیشه در حال آموختن است و هربار ما را با اثری متفاوت شگفت زده کرده است، هنرمندی که در سال های اخیر کم کار کرده؛ ولی همیشه آثاری درخور و قابل تامل عرضه کرده است، قطعا هنر این کشور که به مدد برخی نگاه ها همچنان هنرمندان تاثیرگذار را منزوی کرده است نمی تواند این نام را حذف کند و البته که حذف نخواهد شد. او یک اثرانگشت برای سینمای ایران است، سینمایی که قطعا فقط دیگر شبیه بهرام بیضایی را تجربه نخواهد کرد زیرا او خود خودش است. چه در فیلم ها، چه در نمایش نامه ها و چه در پژوهش هایش البته نباید در این میان از تدوین های خوب او چشم پوشید شاید دونده امیر نادری را اگر فرد دیگری بغیر از بهرام بیضایی تدوین می کرد اینقدر ماندگار نمی شد.
یکبار درباره اش در جایی خواندم که بیضایی از آن دسته هنرمندانی است که وقتی موقعیت یا فرصتی برای فیلمسازی نداشته، تئاتری را روی صحنه برده، وقتی تئاترهایش اجرا نشده فیلم نامه ها و نمایش نامه هایش را چاپ کرده و زمانی که هیچ کدام این ها میسر نبوده است پژوهش هایش را منتشر کرده است.
بیضایی هرگز به تاریخ و گذشته خود پشت نکرد و غنای تاریخی و حضور اسطوره و زبان در یکایک آثار او قابل درک است؛ البته این به آن معنا نیست که او امروز را نمی شناسد بلکه او در عین حال معاصرترین هنرمند کنونی این کشوراست. مردی که می شناسد و تحلیل می کند و آنچه هست را با نگاه خود منعکس و منتشر می کند. بیضایی در بیشتر آثارش یک رویداد تاریخی را بیان می کند ولی همین رویداد زیرمتن هایی دارد که به جامعه همان روز برمی گردد و یا می توان بهتر گفت ارجاعی برای هر زمان و هر مکان.
او خود در یکی از مصاحبه هایش گفته است: «من هرگز اثر تاریخی نساخته ام، هیچ کدام از ساخته ها و نوشته های من وقایع نگاری نیست. همه ی آن ها درباره ی پشت یا آن سوی تاریخ است و اگر چکیده کنم درباره مردمی که در تاریخ گفته نشده اند» وی در مورد اسطوره ای بودن آثارش نیز می گوید: « وقتی من این فیلم ها را می ساختم اصلا فکر نمی کردم دارم فیلم اساطیری می سازم، زیرا هر کدام از ما با خودمان امکان یک اسطوره را حمل می کنیم که خود ما باشیم؛ یعنی اینکه مردم عادی هم در چنبره حوادث می توانند اسطوره شوند… میان اسطوره شدن و نشدن دو قدم فاصله است»
و اما دیگر ویژگی آثار بیضایی حضور زن در آن هاست، زن هایی که هویت مستقل دارند که این هم بی ارتباط با نگاه خاص او به اسطوره نیست در آثار او زن یک هویت مستقل دارد از آثار تاریخی او گرفته تا آثاری که معاصر هستند و در دنیای امروز رقم می خورند. شهلا لاهیجی در این خصوص در کتاب سیمای زن در سینمای بیضایی می نویسد: « بیضایی این مادر بزرگ ازلی را از میان اسطوره ها گمشده بازیافته، غبار زمانه را از چهره اش برگرفته و با رنگ و حال امروز درخشش و جلایش داده و همساز با زمانه ما به نمایش در آورده است.»
هر چند این هنرمند این روزها دیگر در کشور نیست ولی بی شک همچنان دانشگاه ها و جوانان این مرز و بوم به اندیشه پویا و خلاقی چون او نیاز دارند به نگاهی چندوجهی که نترسد و قواعد را بشکند حتی قواعد سینما را و شاید او به این سخنان وقعی ننهد که یک یا دو منتقد فیلم های او را سینما ندانستند و عده ای به همان استناد کردند و حالا می گویند هنرمند نیست. بهرحال سخن گفتن از بیضایی و اظهار نظر در مورد هنر او را باید به اساتید آن واگذار کرد نه آن ها که از چارچوب ها و قواعد پا را فراتر ننهاده اند. چندی پیش که روزنامه کیهان در مطلبی به برگزاری جشنواره‌ای به نام بهرام بیضایی اعتراض کرده و انتقادات تندی را علیه وی مطرح کرده بود و در بخشی از آن آورده بود: « بیضایی طبق برخی اسناد تاریخی از خانواده‌ای بهایی بوده و در نهایت به قول خودش فردی لاییک و غیرمذهبی است. بنابر اسناد منتشره، بهرام بیضایی در دوران طاغوت مورد توجه دفتر فرح دیبا بود و از همین روی در مراسم مختلف این دفتر حضور داشت از جمله مراسم کیک‌خوری جشنواره فیلم تهران در آبان ۱۳۵۱ که در حضور فرح دیبا، کیک جشنواره را برید.»
این مطلب در کنار چندین ادعا و تهمت دیگر به این استاد مسلم باعث شد تا عده زیادی از هنرمندان به این مطلب اعتراض کرده به طوریکه پرویز پرستویی در صفحه خود در اینستاگرام نوشت: «آقای شریعتمداری! شما می‌دانید راجع به چه کسی حرف می‌زنید؟ واقعا چگونه به خودتان اجازه می‌دهید که در مورد استاد مسلم عرصه ادبیات و نمایش و مدافع فرهنگ پارسی، استاد بهرام بیضایی حرفی بزنید؟
شما بهتره به همان کار اصلی خودتان بپردازید. بس کنید. شما با اسم بردن ازاستاد بیضایی بزرگ نمی‌شوید.
و بنده هم قرارنیست، ایشان را به کسی بشناسانم. چون همه ملت ایران،چه مردم عوام وچه فرهنگیان و اهل ادب و نمایش وکسانی که دلشان برای ایران زمین می تپد، اورا خوب می‌شناسند. »
پنجم دی ماه سالروز تولد این هنرمند بزرگ است، بهانه ای تا نگاهی داشته باشیم به آثار وی که قطعا بسیاری از آن ها که سینما و تئاتر را جدی دنبال می کنند با آن آشنایی کامل دارند.
آثار بیضایی را باید در زمینه فیلم، کتاب و نمایش بررسی کرد. وی از سال ۴۹ تا ۸۷ چهار فیلم کوتاه و ده فیلم بلند ساخته است از جمله عموسیبیلو، رگبار، غریبه و مه، کلاغ، چریکه تارا، مرگ یزدگرد، باشو غریبه کوچک، شاید وقتی دیگر، مسافران، سگ کشی و وقتی همه خوابیم.
مورّخان سینما بیضایی را همراهِ فیلم‌سازانی مانند ناصر تقوایی از هم‌سالانش و ابراهیم گلستان از نسل پیشین از پیش‌آهنگان چیزی که موج نوی سینمای ایران می‌نامند به شمار می‌آورند؛ و فیلم رگبار را در پرورش و به حصول پیوستن راهی نو در سینمای ایران از فیلم‌های پیشگام و مؤثّر می‌شمارند.
وی نمایش نامه ها، فیلم نامه ها و پژوهش هایی متعددی در قالب کتاب دارد چون آرش، سه برخوانی، مترسک ها در شب و عروسک ها، پهلوان اکبر نمی میرد، هشتمین سفر سندباد، چهار صندوق، عیار تنها، حقایق درباره لیلا دختر ادریس، ندبه، مرگ یزدگرد، اشغال، فتحنامه کلات، پرده نئی، سیاوش خوانی، آوازهای ننه آرسو، افرا یا روز می گذرد، لبه پرتگاه، نمایش در ایران، نمایش در ژاپن و نمایش در چین از جمله آثار اوست. عروسک ها، ضیافت و میراث، مرگ یزدگرد، شب هزارو یکم و… نیز از جمله نمایش های او است.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*

bigtheme
Designed & Developed by: Sepanta Group Team.