خانه » پیشنهاد سردبیر » به بهانه رونمایی از کتاب «فرشته ها زبان دیگر ی دارند»/زنی که شعر می نوشد

به بهانه رونمایی از کتاب «فرشته ها زبان دیگر ی دارند»/زنی که شعر می نوشد

دوشنبه ۳۱ خرداد ۹۵   شماره ۳۴۹

گروه فرهنگی- سمیه انصاری فر
مجموعه شعر «فرشته ها زبان دیگری دارند» سروده کبری قبادی به تازگی توسط نشر مهر آفرید به بازار کتاب وارد شده است. این کتاب شامل ۳۳ شعر سپید از این شاعر جوان است. کبری قبادی متولد هفتم مهرماه ۱۳۵۸ در اراک است. او فعالیت حرفه ای خود در زمینه شعر را از ده سال پیش آغاز کرد و از سال ۱۳۸۰ عضو انجمن شعر جوان اراک بود. قبادی که کارشناس مدیریت جهانگردی نیز هست، تجربه سال ها سرودن خود را در قالب این کتاب به مخاطبین و علاقمندان به شعر عرضه کرد. رونمایی از این کتاب شعر بهانه ای بود تا به گپ و گفت با این شاعر درباره کتاب و شعرهایش بنشینیم. او از همان دوران کودکی شعر را به خاطر نوع مواجهه اش با مسائل و استعاری بودنش دوست می داشته و از همان روزها شیفته اشعار شاملو بود.
فرشته ها زبان دیگری دارند، اولین مجموعه شعر شماست، اشعار این کتاب مربوط به چه زمانی است دور یا نزدیک؟
از سال ۸۰ به دلیل علاقه به شعر وارد جلسات شعر انجمن شعر جوان شدم، چیزی نزدیک به سه تا چهار سال زمان برد تا شعرم پخته شود و نظر مخاطب و منتقد را جلب کند، از آنجاییکه فاصله بین سرودن اشعار من همیشه زیاد بود، تمامی اشعار این کتاب مربوط به ابتدای فعالیت جدی ام از سال ۸۴ تا کنون است.
یک روند کلی در اشعار شما دیده می شود، اینکه مضمون هایی اجتماعی بیشتر در آن ها وجود دارد تا یک نگاه شخصی، این جهان بینی و نگاه از کجا می آید؟
بله اشعار من بیشتر جنبه های اجتماعی را در بردارد ، هر شاعر، نویسنده و هنرمندی که خلق می کند نگاه و دغدغه اش را در اثر خود می آورد، البته نگاه من این نبوده که بخواهم مسائل اجتماع را به طور مستقیم وارد اشعارم کنم، این یک واقعیت است که شعر در ابتدا باید شعر باشد و آن رویکرد زیبایی شناسی و شاخصه های شعر را داشته باشد و بعد مسائل بعدی، البته فرم و محتوا در هم تنیده است ولی منظور من این است اول باید آگاهی داشت که آنچه خوانده می شود شعر است یا نه و بعد در باره مسائل بعدی بحث کرد، مسئله این است وقتی شاعر به دغدغه ای مشترک که عمومیت دارد می پردازد شعر جنبه اجتماعی می گیرد و در مورد اشعار من شعرهایی که جنبه شخصی برای من داشته باشند و موضوعی خاص در زندگی من را بیان کنند خیلی کم و چند مورد است؛ولی اشعارم با اینکه بیشتر دنبال مسائل عام هستند؛ ولی نمی خواهد شعار بدهد یا مصلح اجتماعی باشد و رسالت شعر بودن خود را حفظ کرده اند یا لااقل تمام تلاش من این بوده است، درست است در دوره ای خصوصا زمان مشروطه شعر اجتماعی یک اعتراض آشکار بوده است ولی این مسئله اقتضای دوران مشروطه بود که ادبیات به دنبال آگاهی بخشی در نقطه شروع بود.
وقتی می گویید شعر شخصی کم دارید منظورتان این است که اشعارتان متاثر از رویدادهای زندگی و زن بودنتان نیست؟
نه صد درصد که این دو مسئله تاثیر داشت، هر شعری که اتفاق می افتد یک تاریخ و حافظه دارد، مثلا من که دوران جنگ را لمس کرده ام هنوز تصاویری از آن صحنه ها که همگی در ذهن کودکی من ثبت و ضبط شده را به یاد دارم و ممکن است یک اتفاق در امروز تداعی آن تصویر باشد و در نهایت به اتفاق افتادن یک شعر کمک کند، یعنی نگاه و دغدغه امروز من در کنار آنچه در ذهن و بعنوان ناخودآگاه دارم، همگی در شعر من منعکس می شود. یعنی شعری تمام قد مستقل و ارژینال که در همین لحظه خلق شود وجود ندارد، بلکه هر شعری خود را به گذشته ای نیز وصل می کند و یک زیرمتن و حافظه دارد، پس آنچه شاعر تجربه کرده چه فردی و چه جمعی در شعر منعکس می شود.
در خصوص زن بودن این هم همچون مسئله بالاست؛ ولی آنچه در اشعار من بارز است و خیلی از دوستان هم بر آن تاکید دارند عدم زنانگی شعر من است، در واقع شعر من آنقدر دارای ویژگی های و شاخصه های زنانه نیست، یعنی ممکن است مخاطب خیلی متوجه نشود که شاعر این اثر یک زن است، یعنی اشعارم بیانگر دنیای زنانه نیست، البته تعدادی شعر دارم که که باز فضای زنانه در آن بیشتر است و حتی یک دو شعر که به خود زن و حضور او در مکان های همیشه تعریف شده اش خانه و آشپزخانه می پردازد؛ ولی در مجموع نه این ویژگی شعر من نیست و البته هیچ وقت به دنبال آن نبوده ام و نگاه من خیلی این مسئله را قائل نیست که شعر زن و مرد را تفکیک کرد یک مسئله دیگر هم هست هم اکنون در کنار مولفه های زنانه که زمانی شعر زن به آن محدود می شد مضامین سیاسی، اجتماعی، فرهنگی جای خود را باز کرده اند و این نشان از آگاهی شاعران زن دارد یعنی نگاه به شعر نیز تغییر کرده است.
یعنی معتقدید که نباید نگاه جنسیتی داشت و شعر زن را از مرد جدا کرد؟
بله، نظر من این است هر چند که نمی توان از زنانگی شعری چون شعر فروغ که یک زن شاعر عصیانگر بود گذشت و زنانگی در اشعارش یک شاخصه اصلی بود؛ اما در عین حال نقش اجتماعی زن را در شعرش به اثبات رساند؛ ولی من معتقدم برخی شعرها آنقدر لطیف و پرداخت موضوعشان حساس و ظریف است که به مخاطب گمان می کند شاعرش زن است در حالیکه ممکن است اینطور نباشد و شاعر آن مرد باشد، یعنی یک مرد هم ممکن است از عشق، خیانت و …که بیشتر موضوع شعر زنان به نظر می آید استفاده کند یا ممکن است یک زن آنقدر روحیه سخت و محکمی داشته باشد که اشعارش بیشتر مردانه متصور شود؛ البته این مسئله که شعر زن و مرد در ایران بسیار تفکیک می شود شاید به دلیل زیست متفاوت این دو در اجتماع است و محدودیت هایی که زن دارد و اینکه گاهی نگاهشان به دلیل برخی مسائل اعتراضی تر است.
نظرتان بعنوان یک شاعر زن در مورد وضعیت شعر زن در ایران چیست؟ و چقدر شعر امروز زنان توانسته مرزهای سنت را بشکند؟
شعر زنان از زمان مشروطه تا به امروز فراز و نشیب های زیادی را طی کرده است، از زمانی که دیگر زن از خود موضوع شعرها خارج و خود شاعر و خالق شعر شد، در دوران کنونی و معاصر وضعیت شعر زنان بسیار تغییر کرده است، تعداد شاعران زن بیشتر شده و جایگاه خیلی خوبی پیدا کرده اند و همپای فرم و ساختار در شعر مضامین و مفاهیم شعر زن هم تغییر کرده است.
البته شعر زن را نباید از کلیت پروسه شعر در ادبیات کشور جدا کرد زیرا شعر زنان نیزمتأثر از جریان شعر معاصر و زبان جدیدی که در شعر امروز ایران اتفاق افتاده، قرار داد و از آن جدا نیست؛ ولی از دیدگاه دیگر شعر زن به دنبال اعتراض و انتقاد بر سنت است و این را در اشعار زنان که بیشتر جنبه اعتراضی دارد، می شود دید.
چقدر معتقدید که آگاهی و معاصر بودن در روند شعر زنان موثر است؟
این مسئله بدیهی است و یک تاثیر متقابل دارد، من باز هم تاکید می کنم فقط شعر زن مدنظر نیست، روند شعر در کشور باید این مسیر را برود یعنی آگاهی چند وجهی باشد زیرا دنیای امروز دنیای کثرت و چند صدایی است، شاعر اگر از روند شعر در کشور خود و در جهان بی اطلاع باشد از آنچه بر شعر گذشته تا به امروز رسیده اگر بی خبر باشد اگر نداند تحولات اجتماعی، سیاسی و تاریخی چه تاثیری بر شکل امروزی شعر داشته و دارد چطور می تواند خلق کند، قرار نیست که ما فقط طبع و استعدادی داشته باشیم، متاسفانه این مسئله گاه در میان برخی از جوان تر ها کمتر دیده می شود و می خواهند در یک شب شاعر شوند.
با توجه به اینکه بیش از یک دهه در فضاهای شعر استان و خصوصا اراک حضور داشتید، وضعیت امروز شعر در اراک را چطور می بینید؟
متاسفانه امروز وضعیت شعر در اراک مطلوب نیست، نبود کارشناسان متخصص در زمینه نقد شعر در شهرستان ها باعث ضعف و کاهش تعداد افرادی می شود که در انجمن ها و جلسات شعر شرکت می کنند. بنابراین روند شعر با نبود منتقد ماهر و متخصص نزولی می شود برای همین شعر شهرستان نسبت به پایتخت پیشرفت کمتری دارد، البته من تغییر سبک زندگی را نیز در این مسئله موثر می دانم و این تنها مربوط به اراک نیست و عمومیت دارد وقتی ارتباطات بر پایه شبکه های مجازی است از یک سو سرعت انتقال و انتشار بالا می رود ولی از طرفی ممکن است مخاطب حرفه ای تو را دنبال نکند. شبکه های مجازی فرصت خوبی برای تسریع در انتشار آنچه مثلا یک شاعر سروده است می باشد ولی از طرفی چقدر آن فردی که شعر را می خواند و نقد می کند یک شاعر است و در تفکیک شعر قوی از ضعیف و از طرفی نبود نقد حرفه ای باعث آسیب می شود.
فرشته ها زبان دیگری دارند یک کتاب ارزنده از شاعری بومی است، زنی که تجربه های زیست خود را از دریچه نگاهش به زبان شعر در آورده و در اختیار ما قرار داده است.

۱ دیدگاه

  1. کبرا جان برایت یه دنیا موفقیت آرزو دارم دوستت دارم فامیل عزیزم

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*

bigtheme
Designed & Developed by: Sepanta Group Team.