خانه » پیشنهاد سردبیر » بررسی یک دغدغه؛ دلایل مهاجرت مردم از روستا به شهر و عدم تمایل بازگشت آنها به روستاها/بهشت گمشده

بررسی یک دغدغه؛ دلایل مهاجرت مردم از روستا به شهر و عدم تمایل بازگشت آنها به روستاها/بهشت گمشده

پنجشنبه ۲۶ مرداد ۹۶    شماره ۶۵۷

***

وقایع استان

مهرداد یاری

***

شهرنشینی، حاشیه نشینی، روستاهای کم جمعیت یا خالی از سکنه از جمله موضوعاتی هستند که بازار گفتگو در موردشان گرم است. هر وقت مشکلی پیدا شود برای یافتن راه حلش بسیار صحبت می شود تا بتوان آن را از سر راه برداشت. این یک واقعیت تلخ است که روستاهای ما دیگر رونق سابق را ندارند، اگر روزی به بهشت تشبیه می شدند این روزها همه از دست دادن این بهشت را یادآوری می کنند و دیگر کمتر کسی پیدا می شود که حس واقعی شعر دوران دبستان «خوشا به حالت ای روستایی …»را درک کند، اصلا چه کسی آن را می خواند؟ البته مشکل فقط در روستاها نیست و حتی شهرهای کوچک هم رونق سابق را ندارند باز حال روستایی ها بهتر است چرا که کسی برای حال خوش شهرهای کوچک شعر هم نگفته است.
سینوسی عمل کردن در امورات ویژگی بارز کشورهای در حال توسعه و به قول معروف جهان سوم است. تا ۸۰ سال پیش که ما از کمبود و نبود شهر و فراوانی عشایر رنج می بردیم پهلوی اول تمام تلاش خود را می کرد که مردم یکجا نشین شوند یا به شهرها بیایند گاه به اجبار و کشتن سران عشایر و گاه نیز با دادن پول به هر خانوار. زمان گذشت و گذشت حالا هرکاری می کنیم که مردم به روستاها بازگردند نمی شود، حتی شده در حاشیه شهرهای بزرگتر از فقر و تنگ دستی رنج ببرند اما به شهرهای کوچک خود باز نمی گردند که در آن جا فشار فقر بر آنان کمتر است. البته این خنده دار است که ما این مردم را ساده اندیش، لجباز یا هر صفت نامناسب دیگر تصور کنیم بدون شک هر کدام از آنان دلایل خاص خود را دارند دلایلی که اکثرشان شما را قانع می کند و آخر سر بر می گردید سمت غفلت دولت ها در طول این ۸۰سال.
از نام خانوادگی اکثر مردم اراک می توان فهمید که متعلق به کدام شهر و روستا هستند غیاث آبادی، داود آبادی، جیریایی، کمال آبادی، فراهانی و … که باید گفت جمعیتی بیش از این به پایتخت مهاجرت کرده اند و این فرایند هم چنان پا برجاست و باید گفت مردم بر خلاف دعوت های مسئولین از مردم برای ماندن یا بازگشت به روستاها عمل می کنند .
خوب اگر زندگی در شهرهای کوچک یا روستاها خوب است و آسایش دارد و روزگار خوش و هزار فایده دیگر پس من و شما چرا نمی رویم آن جا زندگی کنیم؟ انجدان به این زیبایی و یا چرا هر کدام مان روستاها و شهرهای خود را رها کرده ایم و به اراک هجوم آورده ایم؟ آهو به آن باصفایی. جواب این سوال ها و امثال این را همه می دانیم فقط برای این که کاری کرده باشیم نسخه ای که خودمان به آن عمل نمی کنیم را برای بقیه تجویز می نماییم.
خوب چرا باید مردم جایی زندگی کنند که ساده ترین امکانات در آن جا نیست؟ از آب آشامیدنی و جاده مناسب بگیر تا درمانگاه و اداره ای که کارشان را راه بیاندازد. این طبیعی است که آدم برود سمت شهرهای بزرگ تر، با فرهنگ تر و مجهزتر.
اگر کودک تان یا سالمندی که در خانه دارید مریض بشود باید گازش را بگیریم و برویم به شهر، می خواهیم ورزش کنیم باید کلی مشقت بکشیم برویم به شهر تا زمین چمن یا سالنی پیدا کنیم، پارک خوب و مناسب، سینما، بازاری که جوابگو باشد، جاده ای که در زمستان بسته نشود، آبی که همیشه قابل خوردن باشد، حتی کارهایی مثل کفاشی، آرایشگری و… نیز در بسیاری از روستاها در دسترس نیست.
بله حرف اول و آخر را امکانات می زند وگرنه چه کسی دوست دارد زادگاه و مردمش را ترک کند؟ همه ی ما هم بوی جوی مولیان به مشام مان می آید، ما هم مثل محمد علی بهمنی دلمان در شهرهای بزرگ می گیرد و هر دم هوای ایل و طایفه از سرمان بیرون نمی رود .
همه چیز را گردن مدرنیته نیندازیم هیچکس دلش نمی خواهد به اصطلاح ماشینی زندگی کند ولی کسی هم دلش نمی خواهد در جایی که شبیه به آخر دنیاست عمرش را سپری کند.
این روزها کسانی از هوای خوب و طبیعت زیبا و محصولات لذیذ و بسیاری خوبی های دیگر روستاها و شهرهای کوچک حرف می زنند که دستشان می رسد، آنجا خانه یا ویلایی با تمام امکانات بسازند که هر وقت آن جا می روند در آسایش کامل باشند در دل روستا خانه های شهری می سازند که در زیباترین حالت ممکن نیز زشت است و باعث شده اند روستایی که سکنه ی خود را از دست داده صفا و حال و هوا و زیبایی خود را نیز از دست بدهد .
وقتی آدم به یکباره و به طور کلی تغییر سبک زندگی دهد طبیعی است که به مشکلات بسیاری بر می خورد که عمده آن افسردگی و اختلالات رفتاری است. آدم از یک بی امکاناتی، بی خبری و سادگی وارد دنیایی پر از امکانات و پیچیدگی شود تا مدت ها احساس تنهایی و ضعف خواهد کرد و به مرور به شرایط عادت می کند اما سال ها می گذرد تا او بتواند از زندگی لذت ببرد. نمی شود تقصیر را گردن شهر انداخت مگر شهر موجود زنده آزار دهنده ای است؟ و برعکس اگر یک انسان شهری هم را ساکن روستا کنید نیز دچار افسردگی می شود و حتی دیگر نمی تواند از زندگی لذت ببرد .
اکنون زمان آن فرا رسیده است که مفاهیم عرفی را به هم بزنیم و معانی را عملی کنیم، چه کسی گفته که تفاوت شهر و روستا باید در فراوانی امکانات و بی امکاناتی یا به روز بودن و عقب ماندگی یا دارایی و محرومیت یا … باشد؟ شهر و روستا هرکدام تعریف علمی دارند و ما باید در تلاش باشیم که به آن تعاریف برسیم تیر علم هیچگاه به خطا نمی رود. از نظر علم ایران متشکل از شمار زیادی روستای بزرگ و کوچک و چند شهر می باشد. ما شهرهای کوچک نداریم شهرهای کوچک روستاهای بزرگی هستند که ما به آن ها نام شهر داده ایم.
از ویژگی های شهر فقط جمعیت و دارا بودن چند اداره را مد نظر گرفته ایم و از باقی ویژگی های آن که مهم تر هستند گذشته ایم.
تامین آب، برق، گاز، تلفن، اینترنت، بیمه روستایی، سیستم جمع آوری زباله از سطل گرفته تا ماشین های جمع آوری زباله، جاده ارتباطی آسفالت و … از الزامات ابتدایی یک روستای خوب است که باید تامین شود ولی بسیاری روستاها در همین موارد نیز مشکلات بسیاری دارند اما اگر بخواهیم به مواردی که باعث می شود روستایی جذاب داشته باشیم که باعث جذب روستاوند شود باید آن را به امکانات مهم دیگری تجهیز کرد. مهم ترین آن خودکفا کردن روستاست که باید از طریق مشاغل روستایی نظیر کشاورزی ، دامداری، باغداری و صنایع روستایی تامین شود.
در مرحله بعد نوبت به تامین امکانات رفاهی و تفریحی می رسد که روستاها در این زمینه در حداقل قرار دارند. امکاناتی نظیر ایجاد پارک و فضای سبز که امروزه در کم تر روستایی وجود دارد.
پارک ها فضای روستا را زیبا و نیاز والدین برای کودکانشان را تامین می کند، وجود سالن ورزشی شاید بهترین محل تفریحی برای جوانان روستا باشد و دیگر مجبور به رفتن به شهرها برای یکی دو ساعت ورزش نباشند. سالن ورزشی باعث فعال شدن بانوان روستایی که در آن محیط ها فضایی برای ورزش ندارند، می شود. در مورد امکانات رفاهی نیز می شود به وجود مدارس در تمام مقاطع، درمانگاه یا خانه بهداشت مجهز با حضور پزشک، غسال خانه ها، مراجعه نمایندگان ادارات خارج از روستا ها به روستا و … اشاره کرد که نبود هر کدام باعث خارج شدن مردم از روستا برای تامین نیاز می شود. زمانی که هر آنچه گفتیم برای روستاها تامین شد شرایط مهیا می شود برای جذب گردشگر که می توان گفت این مهم ترین دستاورد خواهد بود. ما روستاهایی داریم که در سطح ایران و جهان معروفند اما به علت نبود امکانات آن چنان که ظرفیت دارند توان جذب را ندارند و گردشگران به شهرها می روند. البته در ایران چند روستای موفق را داریم که می توان آن ها را الگو قرار داد و اجرای تمام این برنامه ها به مشارکت دهیارها و مردم روستا بستگی دارد و بدون این مشارکت هیچ اتفاق مثبتی رخ نمی دهد و نتیجه می شود آنچه در ۳دهه اخیر در استان مرکزی رخ داده است، از ۱۶۵۰ روستای استان حداقل ۳۰۰ روستای ان خالی از سکنه می باشد که این شرایط طی ۳دهه اخیر به وجود آمده است.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*

bigtheme
Designed & Developed by: Sepanta Group Team.