خانه » پیشنهاد سردبیر » به بهانه سالگرد درگذشت استاد «ابراهیم دهگان» پدر تاریخ اراک/همیشه استاد

به بهانه سالگرد درگذشت استاد «ابراهیم دهگان» پدر تاریخ اراک/همیشه استاد

پنجشنبه ۲۶ مرداد ۹۶    شماره ۶۵۷

***

وقایع استان

عباس لعل بار

***

نوشتن، یاد کردن و توصیف بزرگان کاری بس دشوار است، آن هم بزرگی در حوزه ادبیات و تاریخ و ویژه تر اینکه نامش «ابراهیم دهگان» باشد و کسی که شیفته و دل داده کتاب بود، از عاشقان به ادبیات، تاریخ و کتب خطی.
«استاد ابراهیم دهگان» زاده روستای مرزیگران یا همان مرزیجران اراک در سال ۱۲۶۴شمسی است. آنگونه که خود نوشته است خواندن و نوشتن را در مکتب خانه ای در روستا آغاز کرد. استاد دهگان در کتاب «گزارشنامه یا فقه اللغت اسامی و امکنه » درباره خود می نویسد: «مطلع زندگانی خود را تا حدود جنگ بین الملل اول در آن ده گذرانده و در آن سال تفنگ بر دوش گرفته و در ردیف مهاجرین وارد شده و بعد از یکسره شدن کارها به مدرسه آیت الله آقا ضیاء الدین عراقی اراک در سلک طلاب وارد گردیده و تا سال ۱۳۴۷ هجری قمری تحصیلات خود را ادامه داده و بعد از سال ۱۳۳۰ تا ۱۳۳۷ هجری شمسی به کار تعلیم اشتغال داشته و در ضمن از بحث و بررسی و غور در مطالب به قدر استعداد خود، خودداری نکرده و در نتیجه چند جلدی کتاب و جزوه به صورت تدوین در آورده که پاره ای مطبوع و دسته ای بین سواد و بیاض انتظار روزی را دارد که از صورت فیش در صفحه چاپ وارد گردد.» استاد دهگان علوم قدیم را در محضر اساتیدی چون آیت الله آقا ضیاء الدین عراقی اراکی و آیت الله شیخ عبدالکریم حائری یزدی فرا گرفته و تسلطتش در رشته های علوم انسانی، تنها به دلیل مطالعه شخصی خودش بوده و نزد استادی تعلیم ندیده است. خلق ۲۰ اثر ماندگار در حوزه ادبیات و تاریخ و جمع آوری قریب به ۳۰۰۰ جلد کتاب نفیس و نسخ خطی از جمله یادگاران وی می باشند. نوشته ها و آثار استاد تنها در کتابهایش خلاصه نمی شود و وی در مجلاتی به نام یادگار، ارمغان، یغما، راهنمای کتاب، بررسی‌های تاریخی و روشندل و روزنامه نامه عراق مقالاتی متعددی را به نگارش در آورد.نامه نگاری های استاد دهگان با برخی بزرگان همواره مورد توجه بسیاری از عاشقان و دوستداران ادبیات بوده است. فریدون آدمیت نویسنده و تاریخ نگار ایرانی در سال ۱۳۴۷ نامه ای به استاد دهگان می نویسد و از وی برای نگارش کتابش یاری می خواهد. وی در این نامه می گوید: «دانشمند ارجمندِ محترم ؛ با تجدید مراتب اخلاص و ارادت مصدع می شوم. مدتی بود شرح حال میرزا تقی خان امیرکبیر را در دست تجدید نظر و تکمیل داشتم و قریبا زیر چاپ خواهد رفت . البته از نامه هایی که مرقوم داشته بودند با ذکر ماخذ آنها استفاده نمودم که ملاحظه خواهید فرمود . مطلبی را که خواستم استفسار نمایم راجع به میرزا محمد حسین فراهانی دبیرالملک است . چنانکه سرکار مسبوق می باشید این شخص منشی مخصوص میرزا تقی خان وزیر نظام در سفارت او به ارزنه الروم بوده است . صورت مجلس مذاکرات آن کنفرانس را قبلا به دست آورده بودم و بر آن اساس فصل کاملی بر کتاب افزوده ام. به قراری که مرحوم خان ملک ساسانی به نگارنده اظهار داشتند نوادگان دختری مرحوم دبیرالملک (که بعدها وزیر رسایل خاصه ناصرالدین شاه و نیز وزیر داخله گردید) گویا در فراهان در ده جیریا و مهاجران و یا حدود آنها هنوز هستند . تصور کردم شاید اسنادی از زمان ماموریت دبیرالملک نزد نوادگان آن مرحوم وجود داشته یا احتمالا شرح آن سفارت را نوشته باشد. در عالم همکاری علمی و برای تکمیل زندگانی آن مرد عالی قدر تمنی دارم اگر وسیله ای برای تحقیق مطلبی که عرض کردم در اختیار جناب عالی هست در این باره باز جویی و تفحص فرمایند . موجب مزید تشکر و امتنان بنده خواهد بود . از این زحمت پوزش می خواهم . حقیقت اینکه نه وسیله تحقیق دیگری داشتم و نه کسی را با احاطه سرکار محترم می شناختم که بتواند جواب وافی مرقوم دارد . بیش از این مصدع نمی شوم ، سلامت و توفیق آن وجود محترم را صمیمانه آرزومندم . با تشکر صمیمی و اخلاص قلبی فریدن آدمیت .»
خاورشناس معروف هیوبرت دارک هم از چهره های نامی بود که برای دهگان نامه می نویسد و حتی برای دیدار وی به اراک هم می آید هر چند موفق به دیدن استاد نمی شود. نامه نگاری های دهگان و ایرج افشار ایران شناس و پژوهشگر مطرح ایرانی نیز بسیار جالب توجه است. ایرج افشا پس از آنکه استاد دهگان در در ۲۵ مرداد سال ۱۳۶۳ شمسی در اراک و در سن ۹۹ سالگی دیده از جهان فروبست و در اراک مدفون گشت، عکس وی را روی جلد مجله خود با نام آینده چاپ کرد و در سوگش نوشت «قدر آن مرحوم متاسفانه چنان که باید شناخته نشد.»
بعد از فوت ابراهیم دهگان کتابخانه شخصی وی حدود ۲۵۰۰ جلد کتاب چاپی و ۲۵۰ جلد کتاب خطی نفیس داشت که توسط فرزندانش به کتابخانه ملی اراک اهدا شد و به همین خاطر سیدمحمد خاتمی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی آن زمان در نامه ای از وارثان ابراهیم دهگان قدر دانی می کند.
دکتر محمد استعلامی استاد پیشین دانشگاه در رشتۀ زبان و ادب فارسی که در دانشگاههای مک گیل، مطالعات خارجی توکیو و برکلی نیز تدریس کرده است درباره استان ابراهیم دهگان می نویسد: « تا پیش از سال های دبیرستان، من و همسالانم استاد ابراهیم دهگان را نمی شناختیم و ندیده بودیم و اگر روزی در کوچه و خیابان هم از کنار ما گذشته بود، نمی دانستیم که او یکی از نوادر روزگار است. در شهر زندگی می کرد و شهر را بهتر از هر کسی می شناخت، اما سخن گفتن و سر و لباس او چنان ساده و به دور از تکلف بود که اگر به روستا می رفت، هیچ روستایی او را غریبه نمی دید. کت و شلوار شهری ها را می پوشید و بیشتر به رنگی ملایم و روشن، خاکستری، خاکی و گاه قهوه ای. از کراوات و فُکل هم خبری نبود، پیرهنش هم گاه سفید بود و گاه از همان رنگ های ملایم، و اتو کشیده هم نبود. ابزار کار او یک مداد و یک کتابچۀ جیبی کوچک و کهنه و یک عینک بود که اگر دستۀ عینک می شکست یا پیچ آن می افتاد، به جای دستۀ افتاده یا گم شده یک ریسمان به آن می بست و آن ریسمان را گاه و نه همیشه، دور گوش خود می پیچید، یا عینک را با همان یک دسته جلوی چشم نگاه می داشت و چیزی را که می خواست بخواند می خواند. مداد و کتابچۀ کوچک هم برای یادداشت کردن چیزهایی بود که می بایست بعد روی آنها کاری انجام می داد، شاید هم یادداشت برای خرید کتابی یا چیزهایی که اهل خانه از او خواسته بودند و می بایست سر راه بخرد. یک بار هم او را نزدیک دبیرستان دیدم که پیاده می آمد و مردی با همان سن و سال همراهش بود و گویا سوالی داشت که استاد دهگان توی همان کتابچۀ کوچک چیزی نوشت و به او گفت: ”نگاه می کنم و جواب شما را می نویسم. بچه ها می آورند. اما فکر می کنم نظر شما درست است.“ گاه سر کلاس درس، یک قلم تراش در دست او بود. سالی که من در سال پنجم دبیرستان پهلوی اراک شاگرد درس تاریخ او بودم، استاد دهگان پیر بود و فرزندان بزرگ تر از چهل و پنجاه سال داشت و پسرش، محمد دهگان، چندی رئیس دبیرستان صمصامیۀ اراک بود. اما پیری که سالم زیسته بود، مشکل راه رفتن و شنوایی و بینایی نداشت و هر حرفی را از هر گوشۀ کلاس می شنید. یک روز هم که در تاریخ انگلستان، به ملکۀ ویکتوریا رسید و گفت: ”یک دختر هجده ساله امپراتور انگلستان شد.“ یکی از بچه ها که بزرگ تر از ما و مبصر کلاس هم بود، برای آن ملکۀ هجده ساله هیجانی نشان داد که پیر شنید و گفت: ”زهر مار! برای همین است که سه سال توی این کلاس مانده ای!“ و ما هم فهمیدیم که مبصر کلاس را از میان تنبل های سال پیش انتخاب می کنند!
ما بچه ها نمی دانستیم که استاد دهگان چند سال دارد. بعدها در یادداشتی از او به نقل استاد ایرج افشار در مجلۀ آینده، تاریخ ولادت او را ۱۳۰۷ قمری یافتیم که روز و ماه آن ثبت نشده بود و تطبیق دقیق آن با روز و ماه سال خورشیدی ممکن نبود، اما اگر به تقریب سی ونُه یا چهل سال به عقب می رفتیم، ولادت او به سال خورشیدی ۱۲۶۷ یا ۱۲۶۸ می شد و تا درگذشت او به سال ۱۳۶۳ با یک حساب سرانگشتی، حکایت از عمری نزدیک به صد سال (نودوپنج سال خورشیدی و کمی بیشتر) می کرد و این حساب سرانگشتی بیش از یک حدس و گمان به واقعیت نزدیک می نمود. مطابق همان یادداشت که استاد ایرج افشار آن را در سال درگذشت او در مجلۀ آینده نقل کرده است، می دانیم که در روستای مرزجران (مرزگران) اراک به دنیا آمده، دیری در همان روستا در یک خانوادۀ دهقانی زیسته، مقدماتی را در مکتبخانه آموخته، در جوانی به شهر اراک (سلطان آباد آن روز) رفته و دوازده سال در مدرسه های علوم دینی درس خوانده، پس از آن به خدمت وزارت فرهنگ درآمده و تا پایان عمر یک معلم صمیم و دلسوز، یک پژوهندۀ کنجکاو و یک مؤلف آثار تاریخی بوده است، بی آنکه در پی شهرت و آوازه باشد. مقاله هایی که در مجلۀ یادگار استاد عباس اقبال آشتیانی، یغمای حبیب یغمایی، مجلۀ آینده که سه نسل خاندان افشار نشر آن را پی گرفته اند، فرهنگ ایران زمین به مدیریت استاد ایرج افشار و در بررسی های تاریخی، نشریۀ پژوهشی وابسته به ستاد ارتش، از استاد دهگان به چاپ رسیده است، گسترۀ مطالعاتی را نشان می دهد که او را در پایۀ استادان تاریخ و ادب می آورد. در آن سال هایی که علی اصغر حکمت در مقام وزارت معارف به جستجوی فرزانگان ناشناخته می رفت و آنها را به دارالفنون و دارالمعلمین عالی و دانشگاه تهران می برد و بر کرسی استادی می نشاند، این پرسش به خاطر می گذرد که حکمت چرا به سراغ دهگان نرفته بود؟ و پاسخ این پرسش را باید در فروتنی و افتادگی پیر دهقان یافت که خود را مطرح نمی کرد. حکمت گویا در آخرین سال وزارت در کابینۀ فروغی در سفری به اراک به مرتبۀ دانش دهگان توجه یافته و پای صحبت او نشسته و یک دورۀ فرهنگ جغرافیایی ایران، نشر ستاد ارتش روزگار رزم آرا را که هنوز مرجعی معتبر است به دهگان هدیه کرده بود. زندگی ابراهیم دهگان علاوه بر آموختن به چند نسل از نوجوانان و جوانان شهر اراک، حاصل ماندگارتری هم داشته است: مجموعۀ آثار پژوهشی و نوشته های تاریخی او که با امکان محدود چاپ و نشر در آن شهر، باز بیش از ده کتاب است. در کنار آن ده دوازده جلد، سخن از کارهای ناتمامی است که به مرحلۀ نشر نرسیده و اگر عمر پربار استاد ایرج افشار چند سالی بیشتر دوام می یافت، شاید همت بی مانند او به سراغ کارهای نیمه کارۀ دهگان هم می رفت و آنها را به سامان می آورد؛ کاری که ایرج افشار برای بسیاری از درگذشتگان کرده بود.»
چندی پیش پسران مرحوم ابراهیم دهگان در نشستی که در خبرگزاری ایسنا برگزار شد از زندگی، کار و تدریس و تالیفات استاد و ناملایمت‌هایی که بر نام وی رفته است، گفتند. برومند دهگان یکی از پسران استاد می گوید: « استاد ابراهیم دهگان شخصیت کم‌نظیری در استان مرکزی است، نخستین فردی بود که بدون استاد، استاد شد و اولین فردی بود که میان ۱۰ نفر همچون خودش از دست وزیر فرهنگ وقت، نشان علمی دریافت کرد. استاد دهگان اولین کسی بود که توانست پدر تاریخ اراک لقب بگیرد و نخستین شخصی بود که بدون داشتن هیچگونه مدرکی با رتبه دبیری به استخدام اداره فرهنگ آن زمان درآمد.» وی با بیان اینکه دهگان اولین استادی بود که ۳۰ مدرسه برای این شهر ساخت و به همین دلیل یکی از مدارس شهر را که روبروی مسجد سیدها قرار داشت به نام او نامگذاری کردند، گفت: اما متاسفانه اداره کل آموزش و پرورش در آن زمین فروشگاه بزرگ معلم را ساخت، آموزش و پرورش ناحیه را ساخت، باشگاه ورزشی درست کرد، دبیرستان حکمت یک و دو را ساخت و در نهایت اسم دهگان به طور کل برچیده شد.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*

bigtheme
Designed & Developed by: Sepanta Group Team.