روزنامه وقایع استان مرکزی پایگاه رسمی اطلاع رسانی نشریه
سه شنبه ۲۸ شهریور ۹۶ شماره ۶۸۳
*** مگر می شود کسی استاندار استان مرکزی بشود ولی در سابقه ی خود مدیریت هیچ استان بزرگ یا کلان شهری را نداشته باشد؟
مهرداد یاری: این روزها به رویه هر دوره، پس از آغاز به کار دولت جدید دگرگونی ها و جابجایی ها شروع شده است؛ به ویژه درمورد ماندن،رفتن یا آمدن استانداران. اگر بخواهیم درباره وظایف و تکالیف یک استاندار خوب سخن برانیم تنها سخن های تکراری گفته ایم و همچنین مجال مان برای پرداختن به این موضوع به گونه ای که سخن هزار بار گفته را بازگو نکنیم کافی نیست. هر آنچه بخواهیم بگوییم درباره استاندارها خلاصه می شود در اینکه نفر اول در مدیریت استان هستند و می توانند استان را در راستای اهداف و برنامه هایی که در ذهن دارند به موفقیت برسانند و به عنوان نفر اول این استان مسئولیت هر رخداد خوب و بدی به گردن وی است. اما گذشته از این سخن ها نمی توان بدون در نظر گرفتن مکان جغرافیایی، مردم شناسی، استعدادهای منطقه و همچنین مشکلات ویژه آن منطقه دست به تعیین یا تغییر استاندار زد. بدون شک نحوه انتخاب استاندار در هر استانی باید ویژه همان استان و همان فرد باشد چرا که یکی از عوامل ایجاد آرامش، امنیت و رفاه برای کشور فراهم بودن این سه ویـــژگی در استان هاست. انتخاب رابطه ای و سرسری، هرج و مرج و نارضایتی به بار خواهد آورد و مردم را به دردســــر می اندازد. حال هر چه یک استان بـــه پایتخت نزدیک تر، بزرگ تر و داراتر باشد انتخاب در آن حساس تر،گزیده تر و سیاستمدارانه تر باید انجام گیرد که اگر به این شکل نباشد داد مردم آن بسیار بلندتر از هر جای دیگر به گوش خواهد رسید و دردسر آن نیز با چند بدنامی موقت با ماندگاری کم نمی خوابد. استان مرکزی از هر نظری دارای گوناگونی و دارایی های فراوان می باشد. استانی که دارای مرکزیت کلان شهری است، صنایع نامدار و با پیشینه دارد، در همجواری با استان های مختلف است، منابع زیرزمینی بیشمار دارد و بسیاری دارایی های چشمگیر دیــگر. اگر بخواهیم درباره اتمسفر حاکم بر این استان صریحا سخن بگوییم استان مرکزی هم اکنون شبیه گلوله آتش است و نمی توان آن را دست هر کسی سپرد. این روزها اعتراضات بی پروا بیان می شود، تجمعات پای ثابت روزهای هفته است و هر روز یک رویداد نامناسب روی می دهد که می رود فاجعه بسازد. از این دست می شود به طرح جدایی شهرستان های محلات و دلیجان، درگیری در ساختمان نظام مهندسی، اعتراضات کارگری و بسیاری رویدادهای دیگر اشاره کرد.
اگر بخواهیم با اشاره به نیازمندی استان مرکزی از ویژگی های یک استاندار مناسب نام ببریم بدون شک اولین ویژگی داشتن حس ناسیونالیستی است. کسی که بتواند این حس را در مردم و به ویژه مسئولین استان تزریق کند می تواند برای این استان بهترین ها را به ارمغان بیاورد. البته این ربطی به بومی بودن یا نبودن استاندار ندارد بلکه این یک توانایی برای مدیری خوب می باشد. تعلق ناباوری مسئولین به این استان حس مسئولیت پذیری، فداکاری و دادگری را در جمع آن ها کم کرده است، این استان به یک مجمع الادارات می ماند تا یک استان یک پارچه و همدل.
وجود حس میهن پرستی فرد را مردمی نیــــز می کند چرا که یک فرد میهن پرست تمام هم و غمش رفاه مردم است. حاصل مردمی بودن داشتن حس تعهد به ســربلندی استان و ترس و شرم از پیروز و سربلند نبودن در برابر مردم را به همراه دارد که این مورد هر استانداری را بر آن می دارد در تمام انتخاب هایش حساسیت بالایی خرج کند و شب ها با فکر اینکه برنامه هایش موفق باشد و به در بسته نخورد به خواب برود. استانداری مردمی و میهن دوست در انتخاب زیر دستانی توانمند تر از خودش اصرار دارد چرا که جز سر بلندی چیزی نمی خواهد. چنین فردی هیچگاه وارد باند بازی، دور زدن قانون و زیاده خواهی و… نمی شود و ترس و شرم از مردمش دارد.
ویژگی سوم آشنایی علمی و عملی استاندار با همه قواعد مدیریت می باشد. سیاست او می بایست جزیی از مدیریت او باشد نه اینکه تمام مدیریتش تکیه کردن به روابط و دوستان سیاسی اش قرار گیرد. مدیریت مختص به یک یا دو بخش نیست آنچه اختصاصی است تخصص و مدرک تحصیلی می باشد، مدیریت باید در تمامی بخش ها برقرار باشد سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، هنری، ورزشی و…. وی باید نفر اول بودن در استان را در عمل نشان دهد نه فقط در قواعد سیاسی.
استان مرکزی مدیری صنعت شناس می خواهد کسی که بداند صنایع یک دقیقه هم نباید از حرکت باز بایستند. قلب تپنده مــرکزی صنایع آن است که این روزها نامنظم می زند و هر چه جلوتر می رویم علی رغم تلاش استاندار فعلی اوضاع بدتر می شوند در حالی که باید دارایی آن ها مشکلات بزرگ استان را مرتفع سازد نـــه اینکه مشکلاتی مرتفع تر از لجور می سازند.
مگر می شود کسی استاندار استان مرکزی بشود ولی در سابقه ی خود مدیریت هیچ استان بزرگ یا کلان شهری را نداشته باشد؟ در حالی که این استان به مدیری نیاز دارد که استان ها و شهرهای بزرگ تر را مدیریت کرده و به سامان رسانده باشد. همچنین می بایست از نظر سن مدیریتی جوان برداشت شود تا بتواند به کارهای فرعی اما مهم و لازم بپردازد از جمله جابجایی و سرکشی مداوم از شهرستان ها، سخنوری و گوشزد های فراوان و به موقع، در دست گیری تمام امورات و نفر اول بودن درمورد هر برنامه ای و کارهایی از این دست که به توان جسمی نیازمند است هر چند اگر کسی کارش را درست بلد باشد کمتر به این امورات خواهد پرداخت چرا که انتخاب های او چه در تعیین افراد و چه در طرح برنامه ها جایی بــرای مشکل گشایی او نمی گذارد.
مدیری که ویژگی های گفته شده را دارا باشد به طور حتم دارای روابط گسترده سیاسی نیز هست و از این طریق می تواند هم امتیازات قرار گـــرفته در برنامه های استان را بگیرد و هم اعتبارات لازم برای پرداختن به آن ها را.استان مرکزی استان نیست که مدام به کمبود اعتبار دچار باشد چرا که درآمد بسیار زیادی را به جیب دولت می ریزد پس حق دارد سهم بیشتری هم بخواهد. سهم خواهی نیز ویژگی مهمی است که استاندار در داشتن آن باید توانمند باشد وگرنه با هزینه هایی که این استان دارد کلاهش پس معرکه است.
از دید نگارنده آخرین ویژگی بارز یک استاندار داشتن دیدی بدون جانبداری در همسو بودن با عقاید دولت حاکم است.یعنی درست این است که بدون جانبداری به استعدادهای افراد نگاه کند و انتخاب ها به صرف هم حزب و گروه بودن، نباشد. در صورت داشتن چنین نگاهی می توان رای همه گروه ها را جلب کرد و همه را بر سر یک سفره نشاند سفره اتحاد و همدلی. ادارات و سازمان های استــــان می بایست با هم همکاری بیشتری داشته باشند تا روند پیشرفت این استان به ویژه اراک جوان بیشتر شود.
حال استان مرکزی با این توان و استعداد فراوان باید بتواند از دولت چنین فردی را طلب کند تا آرامش و رفاه این دیار به حد مطلوب برسد.مرکزی تا تبدیل شدن به استانی خودکفا و مرفه تنها یک گرگ باران دیده کم دارد.
