خانه » پیشنهاد سردبیر » بررسی علل طلاق در ایران/دلایل رهایی

بررسی علل طلاق در ایران/دلایل رهایی

پنجشنبه ۲۴ فروردین ۹۵ شماره ۵۶۱
****
روشنک مشتاق
وقایع استان
****
دادگاه های خانواده پر شده از جوانانی که با دلیل و بدون دلیل می خواهند زندگی خود را پایان دهند، زندگی مشترکی که یک روز رسیدن به آن را خوشبختی می دانستند، حال پایان دادن به آن را کلید رسیدن به روزهای خوش می دانند.
در فرهنگ عمید،طلاق در لغت به معنی جدا شدن زن از مرد، رها شدن از قید نکاح و رهایی از زناشویی است. بررسی طلاق طی چند دهه اخیر محققان زیادی را به خود مشغول کرده است. موضوعی که برخی از افزایش آن دچار ترس و واهمه شده اند و عده ای معتقدند به دلیل افزایش جمعیت واقع در سنین ۲۵ تا ۳۵ سال این پدیده افزایش یافته و افزایش طلاق را ناشی از ساختمان جمعیت کشور می دانند، هرچند که نتیجه مطالعات نشان می دهد، تغییر نگرش افراد نسبت به طلاق، ازدواج های احساسی، پایین آمدن آستانه تحمل افراد و جایگزین کردن طلاق به عنوان اولین راه حل مشکلات به جای حل مشکلات زناشویی توسط جوانان نرخ طلاق را بالا برده است. شهلا کاظمی پور استاد جمعیت شناس معتقد است: بررسی نرخ طلاق به تنهایی کافی نیست و باید این مقدار را با مقدار ازدواج مورد مطالعه قرار دهیم.
طلاق به عنوان یکی از اصلی ترین عوامل از هم گسیختگی مهم ترین نهاد اجتماعی و اساس جامعه، یعنی خانواده، از اهمیت زیادی برخوردار است. طلاق علاوه بر اینکه باعث جدایی زن و مرد و سرگردان شدن فرزندان می شود و اثرات زیان باری روی زن، مرد و فرزندان می گذارد و به منزله یک آسیب اجتماعی در سطح کلان بر جامعه تاثیر دارد.
در صورتی که یک پدیده نامطلوب اچتماعی در سطح جامعه فراگیر شود و به حالت غیرمعمولی درآید، به عنوان مسئله ای اجتماعی مطرح می شود.
بر اساس آمار ثبت احوال ایران در سال ۱۳۹۱ ،۱۵۰ هزار و ۳۲۴ طلاق به وقوع پیوسته است؛ یعنی روزانه ۳۸۱ زوج از یکدیگر جدا شده اند که ۲۱۱۲۷ مورد کمتر از یک سال و ۱۷۷۱۹ مورد از آنها کمتر از دو سال با یکدیگر زندگی کرده اند. این آمار تکان دهنده موجب شده است که متخصصان به فکر چاره ای برای کاهش آن باشند.
مریم، کنار منشی نشسته و منتظر است تا نوبتش شود و برای دومین بار نزد وکیل برود. می خواهد طلاق بگیرد، مادرش می گوید تا به حال دخترش را اینگونه مصمم ندیده. همسرش را خودش انتخاب کرده، عاشق بوده اما امروز نیست، تازه به حرف پدرش رسیده که یک سال در گوشش زمزمه کرد که “ گرسنگی نکشیدی که عشق و عاشقی را فراموش کنی.” این روزها مطمئن شده که پدرش درست می گفته. شوهرش از پس کرایه خانه هم بر نیامده و بالاجبار در خانه مادر شوهر زندگی می کند. میگوید:” اشتباه کردم من آدم اینجور زندگی نیستم، آرزو به دلم ماند که یک روز به خیابان بروم و هرچی دلم خواست فارغ از قیمت و استرس قرض و وام بخرم. میخواهم طلاق بگیرم.”
شوهرش صبح ها در شرکت آبدارچی است و شب ها روی ماشین پدرش کار می کند اما از پس خرج و برج مریم بر نمی آید، گویا او نیز جانش به لب رسیده و رفتن زنش را به ماندن ترجیح می دهد.
علاوه بر اینکه طلاق پدیده ای اجتماعی است، پدیده ای اقتصادی نیز هست؛به گفته صدرالاشرافی که مطالعه ویژه ای روی موضوع طلاق انجام داده؛ خانواده یک واحد اقتصادی است که تحت تاثیر طلاق قرار می گیرد، همچنین عوامل اقتصادی مثل فقر و درآمد کم خانواده و تورم می تواند موجب جدایی زوجین شود.
پژوهشی با عنوان «بررسی علل طلاق در استان خراسان» در سال ۷۸ انجام گرفت که نتایج آن نشان می دهد:” عدم تفاهم اخلاقی، عدم تمکین، بیکاری، مشکلات مالی و اقتصادی، اعتیاد، مداخله دیگران، اختلاف سطح سواد و اختلاف سنی از مهمترین عوامل طلاق است.”
مرد صدایش را بلند کرده و با همه توان فریاد می زند که خسته است، خسته شده از بهانه گیری های زن، زنی که همه زندگی اش در مزون لباس، آرایشگاه، باشگاه ورزشی و عصرانه های زنانه خلاصه می شود. از رفت و آمد زن با دوستانش که همه فکر و ذهنشان نشان دادن لباس، زیور آلات و لوازم خانه شان به همدیگر است خسته شده، می گوید: “به هر سازی زد، رقصیدم اما هرکس آستانه تحملی دارد و من نمی توانم، نمی توانم هرچه حقوق می گیرم خرج رخت و لباس کنم. از اول اینطور نبود، از وقتی خانه مان را عوض کردیم و به محله جدید آمدیم، دوستانش عوض شد و رفتارش هم به مرور تغییر کرد. اگر دور دوستانش را خط بکشد از طلاق صرف نظر می کنم.”
عدم تفاهم یکی دیگر از عوامل اساسی طلاق است که به دلایل مختلفی از جمله ازدواج اجباری زوجین، عدم بلوغ اجتماعی، چشم و همچشمی و مقایسه و توقعات بی جا شکل می گیرد.
سمیرا میرحسینی جامعه شناس معتقد است:” عدم تفاهم زوجین در بیشتر موارد نتیجه زیاده خواهی افراد است، زمانی که فرد همسر و زندگی اش را در مقام مقایسه قرار می دهد و دست به بزرگ کردن کمبودهای زندگی اش می زند، اینجاست که بهانه گیری هایش را به عدم تفاهم و درک نشدن از سوی همسر نسبت می دهد. واژه عدم تفاهم این روزها عامل بسیاری از طلاق های است که با کمی تساهل و تسامح می تواند حل شود.
“آب هم می خورم دخالت می کند، یک روز می گوید چاق شدی، یک روز لاغر شدی، یک روز کجا می روی، چرا به خواهرم زنگ نزدی، چرا شام دعوتمان نکردی، پسرم از دست رفت، کاش دختر خاله اش را برایش می گرفتم “. این ها حرف هایی است که مینا به مشاور می گوید، قصد طلاق ندارد و عاشق همسرش است اما از دخالت های خانواده شوهرش دلگیر است و می ترسد که یک روز تصمیم به طلاق بگیرد.
یکی از مهم ترین عوامل تاثیرگذار بر طلاق دخالت دیگران در زندگی زوجین می باشد. ما ازدواج می کنیم و عموماً مهمترین شخص در زندگی یکدیگر می شویم. اما اقوام درجه یک قبلی ما همچنان هستند و جز مهم ترین و نزدیک ترین عضوهای زندگی ما می باشند. سمیرا میرحسینی معتقد است:” کاری که از پس ما بر می آید، این است که تعادل را رعایت کنیم، زندگی خصوصی خود و همسرمان را دارای حریم بدانیم و اجازه ندهیم دیگران برای این حریم تصمیم بگیرند و در مهم ترین مسائل زندگی مان اجازه ندهیم هیچ کس جز خود و همسرمان دخالت کند، با این وجود برای اقوام درجه یک قبلی احترام زیادی قائل شویم.”
سال هاست که با اعتیاد شوهرش کنار آمده، اما از وقتی دامادش نامزدی را به خاطر اعتیاد پدر عروس به هم زده، صبرش سرآمده و تقاضای طلاق کرده. او می گوید: “ با نداری، بداخلاقی و همه چیزش ساختم، از همان اول که شوهر کردم فهمیدم معتاد است با همه چیز کنار آمدم اما الان صحبت بر سر زندگی دخترم است و نمی توانم تحمل کنم.” دختر که در کنار مادرش نشسته و به هر دری می زند که مادر را منصرف کند، می گوید:” این بار به خاطر اعتیاد پدرم نامزدی بهم خورد لابد دفعه بعد به خاطر اینکه بچه طلاق هستم نامزدی به هم می خورد. آدم نباید برای حرف مردم زندگی کند.” اما مادر گوشش به این حرف ها بدهکار نیست، گویی در پس این تصمیم دخترش نیست و کاسه صبری است که لبریز شده.
به گزارش ایرنا، به نقل از شهیندخت مولاوردی، معاون رییس جمهور در امور زنان و خانواده: “۵۶ درصد عامل طلاق های زوجین در کشور اعتیاد است. “بالا بودن این میزام، اهمیت پرداختن به آن را روشن می کند، چراکه با کاهش پدیده اعتیاد بخش اعظمی از علل طلاق نیز از بین می رود.
به زمین و زمان گیر می داد، هر روز در گوش شوهر زمزمه می کرد که من را طلاق بده و با زنی ازدواج کن که بچه دار شود، مرد سال هازیر بار نمی رفت. گویا زن نیز همین را می خواست که مدام در گوش مرد بخواند و مرد هربار با اطمینان بیشتر بگوید تو برایم از بچه مهم تر هستی.اما این بار قضیه فرق کرد؛ مرد پرونده به دست به دادگاه آمده و تقاضای طلاق داده اما علت جدایی را ناباروری زن عنوان نکرده و می گوید: این زن برایم اعصاب نگذاشته، هر روز گیر می دهد که طلاقم بده. اما این زن حق منه؟ سهم منه.” ناخودآگاه دیالوگ آن فیلم معروف به ذهنم می رسد. در نهایت توافق می کنند که چاره ای برای بچه دار شدن بیندیشند.
ناباروری یکی از عوامل اصلی طلاق در خانواده های امروزی است. عدم توانایی فرزند آوری، تصور ناقص بودن خانواده و مشکلات روحی و روانی ناشی از این ناتوانی از یک طرف، نگاه و برچسب زنی جامعه از طرف دیگر موجب می شود، خانواده هایی که نابارور هستند تصمیم به طلاق بگیرند. به عبارتی؛ نگرش اطرافیان و باورهای فرهنگی جامعه، در کنار استرس ناباروری، بر اضطراب افراد می‌افزاید همچنین درمان طولانی و هزینه بر ناباروری موجب خستگی و دلزدگی آنها و تصمیم به جدا شدن می شود.
خشت اول گر نهد معمار کج/ تا ثریا می رود دیوار کج
این روزها بسیاری از ازدواج ها در اثر عدم شناخت، دوستی های مجازی و به اصرار زوجین به سرعت شکل می گیرد و به سرعت نیز از هم می پاشد. چراکه در این ازدواج ها بعد از گذشت چند سال و یا حتی چند ماه زوجین متوجه می شوند که از جهات مختلف با هم تفاوت دارند و هیچ سنخیتی نه از نظر فردی و نه خانوادگی، باهم ندارند، این امر سبب می شود که درصد قابل توجهی از خانواده ها در پنج سال اول زندگی مشترک از هم پاشیده شود. به همین علت است که قدیمی ها می گویند: “شیرینی هر ازدواجی را باید پنج سال بعد از آن خورد.” چون سال‌های نخست ازدواج برای زوج‌ها به شدت آسیب پذیر است.
بررسی‌های انجام شده نشان می دهد: حدود ۱۴ درصد طلاق‌ها در ایران، کمتر از یک سال و ۱۱ درصد آن ها پس از یک تا دو سال از زندگی مشترک رخ می‌دهد. در نهایت بیش از ۵۰ درصد طلاق‌ها در ایران در کمتر از پنج سال بعد از شروع زندگی مشترک رخ می‌دهد.
همانطور که بیان شد، نداشتن شناخت صحیح زوجین قبل از ازدواج یکی از مهم ترین علل وقوع طلاق است. برای جلوگیری از آن، مشاوره قبل از ازدواج ضروری است. گاه زوجین در زندگی به یک بن بست می رسند و نمی تواند درک صحیحی از زندگی زناشوئی داشته باشند لذا ضروری است حتی قبل از ازدواج ، زوجین یک مشاوره روانشناسی داشته باشند تا راه درست را برای تصمیم گیری در امر ازدواج انتخاب کنند و گاهی نقش این مشاوره ها قبل از اینکه زندگی افراد به بحران برسد بسیار مهم و حائز اهمیت می باشد و ممکن است روند زندگی افراد را عوض کند.
شغل‌ زنان‌ در افزایش‌ یا کاهش‌ طلاق‌ بسیار موثر است،‌ به طوری‌ که‌ کمترین‌ آمار طلاق‌ در میان‌ معلمان‌ با چهار الی‌ پنج درصد است و بعد از آنان‌ زنان‌ کارمند با ۱۰ درصد در جایگاه بعدی قرار دارند.
طبقه متوسط و طلاق بیشتر
مطالعات جهانی نشان می دهد که زنان بیشتر از مردان درخواست طلاق می کنند.همچنین بیشترین طبقه مراجعه کننده به دادگاه خانواده طبقه اجتماعی و اقتصادی متوسط با حدود ۵۰ درصد مراجعه است، به خاطر اینکه در این‌ طبقه‌ زن‌ هیچ‌گونه‌ احساس‌ ضعفی در برابر مرد نمی کند و به‌ اصطلاح‌ عامیانه‌ در طبقه‌ متوسط‌ «من‌ و تویی» بسیار زیاد وجود دارد. همچنین میزان تقاضای طلاق در خانواده‌های با فرزند بیشتر، کمتر است در صورتی که تفاوت چندانی در میزان درخواست طلاق در خانواده‌های بدون فرزند و فرزند کمتر مشاهده نشد.
مسعود بیننده جامعه شناس معتقد است: “اگر به همه فرهنگ ها نگاه کنیم، متوجه می شویم هرچند طلاق را تا حدودی مذموم پنداشته اند اما همواره آن را به عنوان حداقل یک راه حل نهایی متصور شده اند. در دوران گذشته که نهاد خانواده و ازدواج با باورها و هنجارهای ویژه ای همراه بوده و شکستن این هنجارها مشکل تر بود، طلاق پیامدهای آسیب زای بیشتری به همراه داشت. اما امروزه با توسعه ی عقلانیت، می توان گفت که قبح طلاق کاهش یافته و نگاه به آن تا حد زیادی تغییر یافته است. امروزه متخصصان علوم اجتماعی، به تحلیل و بررسی امور مربوط به خانواده و همچنین طلاق می پردازند لذا نگاه آنها برخلاف نگاه هنجارمند سنتی نگاهی علمی و آسیب شناسانه است و به همین خاطر طلاق و ابعاد مختلف آن را فارغ از ارزش های پیش داورانه و نااندیشیده، بلکه با هدف ترمیم و حفظ روابط اجتماعی با حداقل آسیب می نگرند.” اگر ازدواجی باعث تشتت بیشتر در روابط اجتماعی و فعال کردن تضادهای آشتی ناپذیر شود، بهتر است طلاق در جهت نفی اینگونه روابط ضداجتماعی بکارگرفته شود و باعث خلق روابط اجتماعی بهتری در قالب ازدواج مجدد و یا جایگزین های دیگر گردد اما همیشه به خاطر داشته باشیم که طلاق آخرین و شاید بدترین راه حل است نه اولین و بهترین.
کلام آخر
غلامعباس توسلی جامعه شناس معتقد است: افزایش طلاق با عامل‌هایی نظیر توسعه صنعتی، نظام اقتصادی، شهرنشینی، سطح سواد زن و میزان اشتغال زنان رابطه مستقیم دارد و نیز درهم شکستن روابط سنتی خانواده گسترده، شرایط لازم را برای افزایش طلاق فراهم می‌کند. بیکاری مرد و نداشتن شغل ثابت و عدم توانایی در تهیه وسایل زندگی نیز در افزایش طلاق مؤثر است. طلاق با سایر مفاسد اجتماعی به ویژه با اعتیاد، فحشا و فساد زن یا مرد رابطه مستقیم و تنگاتنگی دارد.
در این گزارش برای بررسی علت طلاق به چندین عامل پرداختیم چراکه‌ طلاق پدیده پیچیده‌ ای است و نمی ‌توان تنها یک یا چند عامل مشخص را علت بروز آن دانست و در هر جامعه‌ ای به فراخور شرایط و تغییرات اجتماعی آن، برخی از عوامل مهم‌تر و اساسی‌ تر هستند.
در نهایت باید بدانیم اگر قرار است طلاق رخ دهد، باید بدانیم که تنها راه حل آخر است و باید آن را راه حلی بدون بازگشت دانست و تا زمانی که از آن مطمئن نبود ، نباید دست به انجام آن زد؛ چرا که تبعات پس از طلاق نیز بسیار گسترده و گاه جبران ناپذیر است.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*

bigtheme
Designed & Developed by: Sepanta Group Team.