خانه » جدیدترین » با سوادیم یا بی سواد؟

با سوادیم یا بی سواد؟

یکشنبه ۲۱ آبان ۱۴۰۲  شماره ۱۷۶۵

در عصری که تکنولوژی در حوزه اطلاعات و ارتباطات، لحظه‌ به‌ لحظه در حال تغییر و پیشرفت است، کماکان برخی از ما انسان‌ها اسیر قالب‌های ناکارآمد ذهنیمان هستیم و به همین دلیل گاهی احساس درماندگی می‌کنیم و کم میاوریم. چنانچه در مسیر پیشرفت و آگاهی هستیم یا آرزوی آن را داریم، گاهی لازم است دانسته هایمان را زیر سوال ببریم و ببینیم آیا همه آنچه که تاکنون آموختیم و به آن باور داریم، امروز هم برایمان کار‌آمد است؟ در این گزارش در گفتگو با مینو غریبی کارشناس مشاوره تحصیلی ضمن مطرح کردن چهار تعریف از سواد که یونسکو در دوره های مختلف آن را مطرح کرده تا به امروز که مهارت تغییر را به عنوان کامل ترین معیار با سواد بودن مطرح می کند، میزان اجرایی شدن این معیارها در نظام آموزشی کشور را مورد بررسی قرار داده ایم.

تا بحال یونسکو ۴ تعریف از سواد ارائه کرده اولین سوال من از شما اینه که اصلا چه لزومی دارد که تعریف سواد و به تبع آن سیستم آموزشی در کشور به روز شود؟
یونسکو با توجه به سطح پیشتر در جوامع است که تعاریف مختلفی از سواد را ارائه می دهد برای نمونه زمانی که افراد بی سواد در جامعه زیاد بودند خواندن و نوشتن سواد محسوب می شد اما الان تمامی افراد مجبورند خواندن و نوشتن را به عنوان حداقل ها یاد بگیرند و الان این سطح از سواد تاثیری در زندگی مان نخواهد داشت و وقتی یک جامعه تغییر می کند تعریف سواد هم باید مورد بازنگری قرار بگیرد و الان ما برای تجربه یک زندگی توام با آرامش به استاندارهایی که در یونسکو برای سواد آمده نیاز داریم.

حال که اهمیت این موضوع برای مخاطبانمان مشخص شد، می خواهیم یک به یک پیش برویم و ببینیم نظام آموزشی کشور چقدر با استانداردهای مطرح شده در هر یک از تعاریف یونسکو مطابقت دارد و در صورتی که این طور نیست برای ارتقا سیستم آموزشی چه اقداماتی می شود صورت داد؟
اولین تعریف با سواد بودن: توانایی خواندن و نوشتن.
طبق این تعریف و با توجه به آمار ترک تحصیل و بازماندگان از تحصیل فکر می کنید آموزش و پرورش در خصوص ابتدایی ترین تعاریف باسوادی چه عملکردی داشته؟
در اولین تعریف یونسکو از سواد کسی که توانایی خواندن و نوشتن داشته باشد با سواد محسوب می شود و الان امکان کسب این سواد برای همه مردم فراهم شده و مردم با کمترین توان مالی هم می توانند از آموزش در مدارس برخوردار شوند و ما در مقطع ابتدایی بازمانده از تحصیل نداریم و تنها در مقاطع بالاتر عمدتا به دلیل ازدواج یا کار بعضی از افراد اقدام به ترک تحصیل می کنند.

دومین تعریف سواد: توانایی خواندن و نوشتن بعلاوه ی یاد گرفتن رایانه و یک زبان خارجی.
با توجه به این تعریف از نظر شما آیا توانایی مهارت های کامپیوتری و یادگیری زبان های خارجی در سیستم آموزشی ما به صورت کاربردی ارائه می شود؟ برای ارتقا این وضیعت چه راهکارهایی پیشنهاد می کنید؟
طبق تعریف دوم یک فرد با سواد باید مهارت های اولیه رایانه های را داشته باشد و به یک زبان خارجی مسلط باشد. در حال حاضر زیربناهای مورد نیاز برای این امر در آموزش و پرورش دیده نشده چرا که زبان های خارجی و مهارت های کامپیتوری باید از ابتدا در درس های دانش آموزان گنجانده شود و حتی درس هایی که مرتبط با این موضوعات در مقاطع بالاتر ارائه می شود هم متاسفانه به شکل عملی و کارگاهی نیست و تاثیر چندانی بر دانش آموزان ندارد چرا که ما می بنیم فردی که در کلاس ششم درس فناوری را گذارنده در مقطع متوسطه اول برای کار با کامپیوتر حتی در حد خاموش و روشن کردن آن دچار مشکل است. شرایط آموختن این مهارت ها تنها در آموزشگاه های خصوصی و برای افرادی که توان اقتصادی آن را داشته باشند فراهم است نه برای همه مردم.

سومین تعریف سواد :توانایی خواندن و نوشتن بعلاوه یاد گرفتن رایانه و یک زبان خارجی به اضافه ی ۱۲ نوع سواد متفاوت : سواد عاطفی، سواد ارتباطی، سواد مالی، سواد رسانه‌ای، سواد تربیتی، سواد رایانه‌ای، سواد سلامتی، سواد نژادی و قومی، سواد بوم شناختی، سواد تحلیلی، سواد انرژی، سواد علمی.
به نظر شما آیا در سیستم آموزشی ما این مهارت ها به صورت عملی و کاربردی آموزش داده می شود؟ و چه راهکارهایی در رابطه با روش و محتوای تدریس می توان به کار گرفت تا این مهارت ها در دانش آموزان ایجاد شود؟
ما در کتاب های مختلفی چون کتاب دین و زندگی مهارت های این چنینی درج شده اما تا وقتی این موارد تنها به شکل تئوری و نه کارگاهی آموزش داده شود تاثیر چندانی نخواهد داشت و اغلب مردم جامعه ما در این زمینه ها بی سواد هستند و گذشته این آموزش ها باید مستمر باشد و در یک فرآیند به دانش آموز ارائه شود که متاسفانه این گونه نیست.

آخرین تعریف: سواد توانایی تغییر است.
آموزش های ارائه شده چقدر به تغییر دانش آموزان در جهت تجربه زندگی آگاهانه کمک می کند؟
با توجه به آخرین تعریف یونسکو از سواد فرد باید بتواند با دریافت ۶ عنوان نوع سوادی که ذکر شده زندگی خود را تغییر دهد و در واقع ما این شش نوع سواد را در مدارس خود ارائه می دهیم اما متاسفانه اهمیتی که آموزش و پرورش در کشور ما به مباحث فیزیک، شیمی و ریاضی می دهد بیشتر از توجه آن به مواردی است که در این تعریف برای سواد از آن یاد شده، نمی توان گفت یک نفر بر اثر آموزش هیچ تغییری را تجربه نمی کند اما این تغییر برای تجربه یک زندگی آگاهانه کافی نیست. آمار طلاق در کشور ما نمونه ای از نداشتن سواد ارتباطی در جامعه مان است یا ما شاهد بوده ایم که دانش آموزان اعتماد به نفس پایینی دارند و توان تصمیم گیری در آن ها ضعیف است یا توان صحبت کردن با هم را ندارند. در وقاع می توان گفت ما از تعاریف یونسکو خیلی عقب هستیم و زمان خواهد برد تا بتوانیم در سیستم آموزشی خود افراد را برای زندگی در جامعه تربیت کنیم.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*

bigtheme
Designed & Developed by: Sepanta Group Team.