چهارشنبه ۲۵ خرداد ۱۴۰۱ شماره ۱۵۶۹
بررسی کوتاه از زندگی گره خورده ما با فضای مجازی
فاطمه حبیبی نژاد
امروزه چه بخواهیم و چه نخواهیم فضای مجازی یکی از تاثیرگذارترین عوامل در زندگی ماست. برچسب انسان وابسته به تکنولوژی سالهاست که روی پیشانی همه ما چسبیده و گریزی از آن نیست. آدام مک کی در آخرین ساخته خود به نام «بالا را نگاه نکن» به این طرز فکر با نگاه طنزی توأمان تلخ پرداخته است. در این فیلم دانشمندی متوجه میشود که زمین تا شش ماه دیگر در اثر برخورد با یک جسم بسیار بزرگ به طور کلی از بین میرود. اما سیاستمداران وقت نمی خواهند مردم از چنین چیزی مطلع شوند. برای همین قدرت رسانه و شاید بهتر بگوییم پول و آن سرگرمیهایی که مردم می پسندند باعث می شود که حرفهای این دانشمند شنیده نشود. بسیاری او را دیوانه خطاب می کنند. شاید تنها عده ای از دانشجویان نجوم حرف این دانشمند را باور میکنند که تعداد آنها بسیار بسیار کم است. اما اگر این فیلم را ببینید که پایانش را در این گزارش افشا نمی کنیم، متوجه اتفاقات و جریاناتی که در فضای مجازی برای انسان ها رخ می دهد می شویم. دنیای این فیلم شبیه دنیای فضای مجازی این روزهای ماست. این روزها وابستگی ما به تکنولوژی شبیه به دنیایی که آدام مکی در فیلم «بالا را نگاه نکن» توصیف کرده است، شده. ممکن است انتخاب های اشتباهی از روی هیجان داشته باشیم و یا ممکن است افرادی که در شاخهای متخصص نیستند نظریاتی بدهند یا به قول خودمان رشتــــه استوری هایی تهیه کنند که ما در نگاه اول بدون هیچ مطالعه و آگاهی پیشین نسبت به موضوع حرفشان را بپذیریم و آن را تکرار کنیم. حال اشتباه ما را به اندازه جمعیت یک شهر یا کشور بزرگ کنید. اگر انسان های بسیار زیادی در حال تکرار یک حرف غلط باشند چه اتفاقی برای ما خواهد افتاد؟ اگر افراد حرف هایی که در فضای مجازی به موج تبدیل می شوند و بعضی از آنها غلط هستند را تکرار کنند، نگاهشان به زندگی خود و دیگران به طور کلی تغییر کرده و ممکن است باعث آسیب های جبران ناپذیری بشود.
عدهای هستند که شاید نام آنها را موج سوار بگذاریم. این افراد همان بینش غلط در حال تکرار شدن فضای مجازی را چکش کاری می کنند و در صفحات خودشان نشر میدهند. اینکه یک حرف غلط را با ظاهری زیبا ارائه بدهیم مانند این است که ظرفی بسیار زیبا تهیه کنیم و درون آن غذایی کپک زده بریزیم و آن ظرف را با گلهای تازه و خوشبو تزئین کنیم. بعضی از این افراد عنوان روزمره نویس یا نویسنده در قسمت بیوگرافی صفحهشان به خود می دهند. اما در واقع آنها صاحب فکری نیستند که بینش جمعی را نقد کند بلکه افرادی هستند که خلاصه آنچه بینش جمعی گاهی به غلط می گوید را می آرایند و از زبان خودشان منتشر می کنند. حال جامعه ای که یک مسئله غلط را درست می داند و در مواجهه با این حرف ها قرار می گیرد چه کارکردی دارد؟ آیا تمایل آدمها به نقد افکارشان است یا به تایید حرف هایشان؟ پاسخ کوتاه است. اکثر آدم ها تمایل دارند حرفهایی که با ذهنیتشان هم راستا هستند را بشنوند نه افکاری که تفکرشان را نقد میکند. برخی با «لایک» سر ذوق میآیند. مگر انسان هایی که خودشان را در مسیر زندگی توسعه داده و خودنقدی را یاد گرفتهاند. این دسته از افراد واقعیت را به آن ظرف زیبای با گل تزیین شدهای که در آن غذای کپک زده است، ترجیح می دهند.
اما راهکار چیست آیا باید از ترس قرار نگرفتن در موقعیت اشتباه از فضای مجازی و آدم ها فاصله بگیریم؟ آیا باید به طور کلی فضای مجازی را از زندگیمان حذف کنیم و به دنیای پیرامون مان بپردازیم؟ بگذارید سوال را متفاوت تر مطرح کنیم: آیا باید از ترس نیافتادن در چاه راه رفتن را کنار بگذاریم؟ این سوالی است که بدون شک همه پاسخ آن را می دانیم. زندگی انسان امروز بدون تکنولوژی میسر نیست. همانگونه که زندگی انسان منزوی و دور افتاده از جامعه بسیار سخت و پیچیده میشود.
فیلم «دور افتاده» به کارگردانی رابرت زمکیس و بازی به یاد ماندنی تام هنکس نگاه عمیقی به میل زندگی اجتماعی در انسان دارد. قصه در مورد یک تحلیلگر سیستم شرکت پستی است که در پی حل مشکلات کاریاش قرار است به سراسر دنیا سفر کند و هواپیمای او به خاطر طوفان در اقیانوس سقوط کرده و مجبور میشود خود را به یک جزیره برساند. او متوجه میشود که این جزیره خالی از سکنه است و راه ارتباطیاش با تمام انسانها قطع شده و مدام تلاش میکند که با خلق نشانهها و ساخت وسایل به دیگران علامت بدهد. تلاشهایش برای رهایی از این وضعیت چندین سال طول میکشد تا این که با یک قایق چوبی ساخته شده از چوب درختان جزیره به دل اقیانوس میزند و دوباره با گذر از طوفان توسط یک کشتی نجات پیدا کرده و به خانه بر میگردد.
وی پس از گذشت چندین سال زندگی مانند انسان های اولیه، تحمل سختی ها، تلاش برای ساختن آتش،حرف زدن با اشیا، فریاد زدن و به جنون رسیدن باز هم تمام توانش را برای بازگشت به سوی اجتماع و خانوادهاش به کار میبندد. یک اصل مهم در نگاه این فیلم وجود دارد که انسان نمی تواند به تنهایی زندگی کند و تمام خواستهاش اجتماعی بودن است. حضور جمعیت یکی از عوامل دیگر علاقه انسان ها به فضای مجازی است. هر روز میلیون ها میلیون آدم با یکدیگر حرف می زنند، کار انجام می دهند و تعامل دارند. فضای مجازی مانند حضور فیزیکی ما در جامعه است که انسانها نمی توانند از آن دور بمانند.
جامعهای که تاکنون محاسن بسیار زیادی داشته ولی از معایب هم پوشیده نیست. شاید تا به حال کارزارهای مجازی که تشکیل شده از مطالبات اجتماعی، زیست محیطی، فرهنگی، سیاسی و… باشند را امضا کردهاید و در قدم بعدی این مطالبات گاهی توسط مقامات و مسئولان مربوطه رسیدگی شده باشد. برای انسان امروز عنوان مطالبات از طریق یک امضای مجازی و رسیدگی به آن بسیار قابل اهمیت است.
آیا تا به حال از طریق اینترنت غذا، نان و لباس تهیه کردهاید؟ آیا از طریق برخی سایت ها خانه ای که می خواهید اجاره کنید یا بخرید را پیدا کرده و دیده اید؟ مزیت دیگر فضای مجازی برای انسان همین دسترسی آسان، صرفه جویی در زمان و برطرف شدن نیاز ها با سرعتی بیش از پیش است. اوایل همه گیری بیماری کرونا را به یاد دارید؟ چگونه این شوخی به وجود آمد که همه مان در قرنطینه کیک و نان میپختیم؟ فضای مجازی باعث شد که ما از حال یکدیگر باخبر شده و غم روزهای کرونا را کمی راحتتر هضم کنیم. بعضی از داروخانه ها لیست داروهایی که در آن زمان نایاب شده بود را منتشر می کردند و شهروندان می دانستند که به کدام داروخانه مراجعه کنند و داروی مورد نیاز شان را پیدا کنند.
آموزش آنلاین معایبی داشت. اما اگر به طور کلی آموزش و کلاس های درس و دانشگاه ها تعطیل می شد چه اتفاقی می افتاد؟ دانش آموزان و دانشجویان چگونه پس از دوسال قطع ارتباط با فضای آمــوزشی می توانستند به مدرسه یا دانشگاه برگردند؟ دسترسی به مقالات و کتاب های مختلف به صورت مجازی شانس دیگر ما در دوران کرونا بود. حتی بسیاری از افراد عروسی مجازی برگزار کردند و مهمانها را در ساعت خاصی به یک نرم افزار دعوت کرده و مراسم عروسی را با حضور مجازی مهمان ها جشن گرفتند.
بدانیم که هیچ پدیده ای کاملا سیاه یا سفید نیست. خوبی ها همیشه گره خورده به بدی ها هستند. و این ما هستیم که به عنوان انسان خوبی ها و بدی ها را از یکدیگر تمیز می دهیم تا از آسیب های احتمالی موجود جلوگیری کنیم. جلوگیری از آسیب ها راهی جز شناخت آسیب ها ندارد. همانگونه که در جامعه اتفاقات بد مثل دزدی، اعتیاد، طلاق، خشونت و دروغ می بینیم به موازات آن همدلی، رفاقت، اهمیت به سلامتی، عشق، خانواده و مهربانی می بینیم. فضای مجازی هم چنین است در صورتی که آسیب های آن را بشناسیم و در برابر این آسیب ها از خودمان مراقبت کنیم.
اهمیت زمان
مدیریت زمان یکی از مهمترین راهکارها برای جلوگیری از آسیب های احتمالی فضای مجازی به زندگی ماست. همین حالا از خودتان بپرسید که چند ساعت در طول شبانه روز به گذراندن وقت در فضای مجازی اختصاص داده اید. البته این سوال بستگی به شغل شما هم دارد. اگر شغل شما وابسته به فضای مجازی باشد ممکن است به زمانی که در این فضا می گذرانید آگاه باشید. اما اگر به عنوان یک مخاطب ساعت زیادی از روز را در فضای مجازی می گذرانید به مدیریت زمان فکر کنید و برای آن برنامه ریزی کنید. قرار نیست از ورزش و فعالیتهای روزمره به خاطر گذراندن وقت در فضای مجازی جا بمانیم. میتوان زمان را تقسیمبندی کرد. در این موقعیت بازهم تکنولوژی به کمک شما می شتابد. اگر نمی توانید خودتان زمان از دست رفته تان را مدیریت کنید، نرمافزارهایی وجود دارد که این زمان را به شما یادآوری میکند یا گاهی استفاده از فضای مجازی را برای ساعتی از روز که نمی خواهید در این فضا فعالیت داشته باشید ممنوع می کند. آیا تکنولوژی و فضای مجازی باعث از دست رفتن زمان شما میشود؟ از خود آن علیه خودش استفاده کنید.
چه کسانی را دنبال میکنید
توجهتان را به یک خاطره از شخصی خیالی به نام مـــریم جلب می کنیم: «یک روز ماشین مریم در خیابان خراب شد. او نمی دانست چه کند تا اینکه تابلوی مطب یک پزشک را در خیابان دید. مریم به مطب پزشک رفت و پس از نشستن در صف نوبت موفق شد وارد اتاق پزشک شود. پزشک که ماجرای خراب شدن ماشین مریم را شنید، احساس نگرانی کرد. روپوش سفیدش را برداشت و سریعاً خود را به ماشین خراب مریم رساند. کاپوت ماشین مریم را بالا زد و بعضی از سیمها را قطع کرد و یک دسته سیم را به هم وصل کرد و در نهایت ماشین مریم نه تنها درست نشد بلکه برای دوباره درست شدن یک خرج چندین برابر روی دستش گذاشت.» شاید هنگام خواندن این خاطره بپرسید چرا مریم سراغ یک مکانیک نرفت؟ اما اتفاقی که برای مریم افتاد، اتفاقی است که هر روز در فضای مجازی برای بسیاری از آدمها رخ می دهد. ما به جای مراجعه به یک مکانیک کاربلد به مطب پزشک یا برعکس مراجعه می کنیم. بلاگر آرایشی که بدون مطالعه و دانش مشاوره به دنبالکنندها توصیههای روانشناسی میکند، دختربچه شانزده سالهای که مدعی است راز جهان هستی را کشف کرده و میتواند با انرژی مثبت زندگی انسانها را متحول کند و معلوم نیست چه زمانی به این تجربه زیستی دست یافته! کسی که آشپزی میکند پیشنهادات درمانی و پزشکی میدهد و این روزها هزاران هزار مثال از آدمها، موقعیتها و نظریات اشتباه میبینیم! حواسمان باشد به سرنوشت خاطره مریم دچار نشویم.
احساس نزدیکی و صمیمیت ما با یک شخص، نباید باعث شود که نظر او در همه موارد را بپذیریم و اجرایی کنیم! همانگونه که هرگز در واقعیت برای خراب شدن ماشین به یک پزشک مراجعه نمیکنیم، به فضای مجازی و تولید محتوا کنندگان غیر متخصص هم برای حل مشکلاتمان تکیه نکنیم.
یک اصل مهم
تعداد دنبال کنندگان و لایکهای افراد، همیشه نمایانگر حقیقت نیستند. چندی پیش سازمان نظام روانشناسی و مشاوره اعلام کرد که حدود ۴ هزار و پانصد نفر در فضای مجازی خدمات روانشناسی و مشاوره ارائه میدهند که حدود نیمی از آنها مجوز ندارند یا روانشناس نیستند!
این سازمان نام ۱۴۴ روانشناس فعال در فضای مجازی را اعلام کرد و عنوان روانشناس زرد یا روانشناسنما را به آنها داد. روانشناس زرد در یک تعریف کوتاه شخصی است که حرفهای غیر علمی میزند، رزومه یا بیوگرافی مجهول دارد، روی موج خواستههای مخاطب سوار میشود و مدام از قدرت، ثروت، رابطه عاطفی بی نقص و… صحبت میکند. در حالی که یک دانشجوی ترم دوم روانشناسی میآموزد که حق ندارد در مورد مسائل حکم کلی یا راهکار هیجانی بدهد.
صحبت از آسیبها و محاسن فضای مجازی بسیار گسترده است. اما این که ما به عنوان مخاطب این فضا انتخابهای درست کنیم و افراد متخصص در هر زمینه را دنبال کنیم، نیازمند مطالعه بیشتر و انتخابهای سختگیرانهتر است. یادمان باشد که تعصب روی بینش غلط، ممکن است آسیبهای جبران ناپذیری به زندگی ما وارد کند. در حالی که ما با تعصبمان برای تولید کنندگان محتواهای غیر علمی پول، جایگاه و شهرت به ارمغان میآوریم. کمی بیشتر به افرادی که دنبال میکنیم دقت کنیم، شاید آنها غذای کپک زده را درون ظرفی زیبا گذاشتهاند یا شاید همان پزشکی هستند که قبل از تعمیر ماشین مریم نگفت: «من متخصص این کار نیستم…»