خانه » جدیدترین » آیینِ چراغ خاموشی نیست

آیینِ چراغ خاموشی نیست

دوشنبه ۲۹ مرداد ۱۳۹۷   شماره ۹۱۳

****

فرهاد سلیمانی: از تیم آتش نشانی تهران جدا شد،نه به خاطر اینکه عمر فوتبالش تمام شده بود؛بلکه به خاطر مصدومیت.اما این مرد عاشق فوتبال نتوانست علاقه اش را به مستطیل سبز پنهان کند. با پیشنهاد از تیم فوتبالی در همدان،وارد عرصه مربیگری شد.
صفر شاه محمدی به عنوان مربی در تیمهایی از همدان و ملایر و چند تیم دیگر به فعالیت پرداخت و نبوغش را در مربیگری به منصه ظهور رساند. تازه وارد سی سالگی شده بود که به پیشنهاد حبیب کریمی و قاسم آتشیان،پیشنهاد مربیگری در تیم آلومینیوم را پذیرفت.
بازیکنانی مثل قاسم آتشیان، امید آتشیان، نادرمقدسی، سعید دریس پور و بعدها محمد کلبعلی را به فوتبال اراک معرفی کرد. اما این تازه آغاز ماجرای آقا صفر بود. مردی که به خاطر فوتبال کارگاه موزاییک سازی اش را فروخت تا تمام تمرکزش معطوف به فوتبال شود. تئوریسین بزرگ فوتبال اراک نقش مهمی در شکل گیری تیم پاسی داشت که بعد ها شاکله محبوب ترین نسل فوتبال اراک را تشکیل دادند.
بازیکنانی مثل طلایی،سلیمی،اسلامیان،رمضی،قلعه نوعی،عبدی،بصیری و خیلی از بازیکنان دیگر که بدون شک فوتبال خود را مدیون آقا صفر هستند از همان نسل اند. بدون تردید هرکدام از این بازیکنان با یادآوری خاطرات خود به این نقطه می رسند:از تو ممنونیم برای همه خاطرات شیرینی که برایمان به یادگار گذاشتی.
برای همه شور و شعفی که بعد از هر برد در کنار شما برای ما رقم خورد. برای قدرتی که به تیم هایمان بخشیدی. اما فراموش نکنیم که سایهِ مرگ،قوی تر از هر استراتژی ای است که هر مربی ای در سر می پروراند.
آقا صفر را با افتخاراتی همچون مربیگری در تیمهای پایه ملی،استعداد یاب فدراسیون فوتبال،سرمربی تیم منتخب استان در ادوار مختلف،سرمربی تیم های همدان و لرستان و اثر بخش ترین نقطه زندگی فوتبالی اش یعنی بنیانگذاری مدرسه فوتبال استان مرکزی به یاد می آوریم. افتخاراتی که شاید به این زودی های زود نصیب هیچ مربی اراکی نشود.
حال که دوسال از پرواز ابدی آقا صفر می گذرد؛تنها خاطرات اوست که برایمان باقی مانده است.حالا باید تنها یاد آن حرص خوردن هایش کنار زمین،به یاد آن با جان و دل تمرین دادن هایش،یاد آن نگاه پرجذبه اش که یک لحظه از عشق به فوتبال،خالی نمی شد بیفتیم و بگوییم روحت شاد.
آقا صفر با شکوه رفت اما یادمان باشد که ما،خیلی از ماها شکوه و عظمت آقا صفر را یا ندیدیم یا نمی خواستیم ببینیم. یادمان باشد که مرثیه گفتن برای آن مرد شریف کفایت نمی کند. نام و یادی از آقا صفر باید باشد؛تا ابد.
یادمان باشد که دلخور و دل چرکین بود از دست خیلی از ماها که قدرش را ندانستیم. چه کسی می داند در آن لحظات آخر،آقا صفر به چه چیزی فکر می کرد؟ به کدام کار نیمه کارش؟ به کدام فوتبالیستی که آنروز نتواسته بود در جمع مدرسه فوتبالی ها باشد؟ به کدام حقّ پایمال شده اش؟ یا به یاد کدام‌ لحظه از خاطرات سراسر سبز زندگی اش؟ آقا صفر مُرد؛دور از همه ماهایی که فقط استاد اسطوره سازی و اسطوره سوزی هستیم.
حالا دیگر نیمکت های زمین چمن آلومینیوم بوی حرص و سیگار نمی دهد. حالا دیگر هیچکس یقه اش را برای گرفتن جایگاه آقا صفر در فوتبال اراک نمی دراند. حالا دیگر شاید کسی خاطرش نباشد که چه کردند با این اسطوره بی بدیل فوتبال اراک. اویی که در رسایش باید گفت: صبر بسیار بباید پدر پیر فلک را، که دگر مادر گیتی چو تو فرزند بزاید.
یادمان باشد که بعد از آقا صفر به چه مربیانی رسیدیم تا فوتبال شهرمان را از این قهقرا نجات دهد اما افسوس، این خواسته که آرزوی دیرینه آقا صفر بود هنوز هم آرزو مانده است و آقا صفر با همه بلند بالایی؛ دستش به شاخسار آرزو نرسید. یادمان باشد مرگ آقا صفر نه ۲۸ مرداد ۹۵ بلکه از زمانی آغاز شد که یادمان رفت اسطوره ای داشتیم بی بدیل که جایگاه مسلّمش را به پول فروختیم و حتی حاضر نشدیم در شورای فنی تیمی باشد که عمرش را پای آن داده. آقا صفر،مَرد زحمت کش و بی ادعایی بود که در روزگارِ نامرادی ها،مرادِ دل فوتبالی ها بود و فوتبالیست و مربی ای نیست که در کلاس درس و اخلاق آقا صفر تلمذ نکرده باشد. یادمان باشد و یادمان نرود کِی و کجا بدهکار اوییم.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*

bigtheme
Designed & Developed by: Sepanta Group Team.