خانه » جدیدترین » سراب نان

سراب نان

پنجشنبه ۸ خرداد ۱۳۹۹  شماره ۱۲۷۰

وقایع استان به وضعیت معیشتی اهالی هنر در روزهای کرونا می‌ پردازد

سراب نان

احسان امینی

«هنر در ایران امروز پیش از ویروس کرونا، کرونازده بود.» این یک جمله خلاصه صحبت هنرمندان رشته‌های مختلف است. اینکه سال‌های سال است هنر در ایران با مشکلات متعددی دست به گریبان است و هنرمندان به‌سختی روزگار می‌گذرانند و حالا بحران کرونا این وضعیت را تشدید کرده و یا اندکی فرصت تأمل به وجود آورده است. شغل محسوب نشدن رشته‌های مختلف هنری و به تبع آن عدم برخورداری از امکانات بیمه بیکاری در زمان بحران، مهم‌ترین دغدغه اهالی هنر است که در ذیل بخشی از آن ارائه شده است.

لزوم پذیرش هنر تئاتر به عنوان یک شغل
اسماعیل موحدی، بازیگر و کارگردان تئاتر وضعیت زندگی و کار اهالی تئاتر در دوران کرونا را بسیار بد و اسف‌بار توصیف می‌کند: هنر تئاتر همیشه مظلوم بوده و در واقع مشکلات معیشتی اهالی تئاتر چه پیش از کرونا و چه بعد از آن همیشه وجود داشته است. در بحران شرایط کرونا هم تئاتر اولین جایی بود که تعطیل شد و احتمالا آخرین هنر گروهی است که به فعالیت دوباره باز می‌گردد.
وی از طرح‌های مختلفی هم می‌گوید که توسط وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برای هنرمندان درنظر گرفته شده است. طرح‌هایی که ظاهرا ضمانت اجرایی آنچنانی ندارد. صندوق اعتباری هنر برای سه ماه اول سال ۹۹ هنرمندان را معاف از پرداخت حق بیمه اعلام کرد اما من دوستی را سراغ دارم که برای تمدید دفترچه به تأمین اجتماعی رجوع کرده که از او پرداخت مبلغ معوقه را برای تمدید و صدور دفترچه درخواست کرده و از وجود چنین قانونی ابراز بی اطلاعی کرده‌اند.
موحدی ادامه می‌دهد: طرح دیگری که مطرح شد این بود که موسسه‌ها و آموزشگاه‌های تئاتر در سایتی برای پرداخت وام ثبت‌نام کنند. وقتی به سایت مراجعه کردیم با فرم‌های متعددی روبه‌رو شدیم. فرم پشت فرم تا اینکه جایی با مسئله‌ای با عنوان صلاحیت تدریس روبه‌رو شدیم که گنگ بود و نوعی سردرگمی ایجاد می‌کرد. یا برای مثال گزینه‌ای وجود داشت که متقاضی مبلغ پیشنهادی ضرر و زیان را اعلام می‌کند و این طور که شنیده‌ام اگر بر طبق تعرفه‌های مدنظر وزارت‌خانه مبلغ ثبت نشود درنهایت مورد موافقت قرار نمی‌گیرد. تازه بعد از هفت خوان رستم انجام ثبت نام بازهم معلوم نیست که آیا فرایند درست انجام شده است یا خیر؟
این مدرس تئاتر این طرح‌ها را مختص تعداد محدودی از اهالی تئاتر که تحت پوشش بیمه تأمین اجتماعی هستند، می‌داند و گفت: اینها در مورد کسانی است که تحت پوشش صندوق اعتباری هنر و سازمان تأمین اجتماعی هستند. در تئاتر بسیاری از افراد هستند که تحت حمایت هیچ بیمه‌ای نیستند و مدت‌هاست که بر روی صحنه نرفته‌اند و با مشکلات بسیاری روبه‌رو هستند. باید پرسید برای این طیف چه باید کرد؟
موحدی مهم‌ترین پیشنهاد برای حل مشکلات از این دست را تعیین تکلیف این مسئله می‌داند که آیا بالاخره تئاتر شغل هست یا خیر؟ مسئله مهم این است که تئاتر باید شغل محسوب شود. این در حالی است که در جاهایی این فعالیت شغل است و در جاهایی شغل به حساب نمی‌آید. برای مثال در اداره مالیات برای شخص من پرونده‌ای تحت عنوان کارگردانی تئاتر وجود دارد که مالیات پرداخت می‌کنم، در حالی که من در کل معاف از مالیات هستم، اما مسئله شغل‌بودن تئاتر تنها به مرحله دراختیارگرفتن حداقل امکانات سایر مشاغل از جمله بیمه بیکاری و …می‌رسد و ناگهان کار هنری ما از زمره مشاغل خارج می‌شود و هیچ کدام از تسهیلات شامل حال اهالی تئاتر نمی‌شود.

ساز و کاری برای تغییر شرایط هنرمندان وجود ندارد
مهدی وفامهر، استاد دانشگاه و پژوهشگر هنرهای تجسمی بحرانی بودن وضعیت معیشت هنرمندان هنرهای تجسمی را مختص دوران کرونا نمی‌داند و می‌افزاید: زندگی هنرمندان همیشه کرونازده بوده است و خیلی به بحث کرونا ربط پیدا نمی‌کند. شاید تنها این سکون باعث شود شرایط بحرانی به چشم بیاید.
وی ادامه می‌دهد: در ایران هنرمندان به صورت مستقل نمی‌توانند کسب درآمد کنند و در کنار کار هنری برای کسب درآمد به امور دیگر از جمله آموزش هنر می‌پردازند، بنابراین در دوران کرونا فعالیت وابسته هنرمندان بیشتر از فعالیت هنری مستقل افراد آسیب دیده است. مشخصا هنرمندان هنرهای تجسمی دوره‌ای کار می‌کنند و بعد از آن آثارشان را در نمایشگاه به نمایش و فروش می‌گذارند و بحران کرونا تاثیر زیادی بر روی کار شخصی و کارگاهی هنرمندان نمی‌گذارد.
وفامهر از دلایل گذران سخت معیشتی هنرمندان هم نام می‌برد: مهم‌ترین مسئله عدم خرید آثار هنری هنرمندان هنرهای تجسمی است. قشر ثروتمند جامعه که از یک دوره‌ای همیشه حامی هنرمندان و آثار آنها بوده‌اند ولی امروزه در همین جامعه اصفهان تعداد بسیاری از ثروتمندان با عدم شناخت مناسب یا عدم فرهنگسازی و البته بدسلیقگی به جای هزینه‌های درست در راستای هنر به سمت امور تجملاتی رفته‌اند. برای مثال اگر از گل فروشی‌های مهم شهر بپرسید متوجه خواهید شد که برای درگذشت یک فرد ثروتمند در شهر میلیون تومان گل طبیعی سفارش داده می‌شود و این عدد چندین و چند برابر کل درآمد هنرمندان و گالری‌ها از فروش آثار در شهرها طی یک سال است.
این استاد دانشگاه از بی‌توجهی بخش دولتی به فعالیت هنرمندان هنرهای تجسمی به عنوان عامل دیگر یاد می‌کند: عدم توجه به هنرمندان را باید در سیاست‌های کلی حاکم و یا اجرایی نشدن قوانین دانست. برای مثال قانونی وجود دارد که نیم درصد از بودجه عمرانی هر نهاد اجرایی باید به خرید آثار هنری اختصاص یابد که در عمل چنین اتفاقی نمی‌افتد یا از طرف دیگر وقتی هیچ بیمه‌ای در ایران ساز وکار درستی برای بیمه کردن آثار هنری ندارد و هیچ بیمه‌ای مسئولیت بیمه‌کردن آثار هنری را که با خطرات بسیاری روبه‌روست برعهده نمی‌گیرد، درنتیجه نمی‌شود از این کار با عنوان یک شغل یاد کرد و اینها درست شبیه یک رشته به هم متصل است و نتیجه‌اش اهمیت قائل نشدن برای هنر و هنرمند در برنامه ریزی های مختلف می‌شود.
وفامهر همچنین از نبود ساز وکار در اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی برای شناسایی هنرمندان صحبت می‌کند: دولت و نهادهای وابسته به آن ازجمله وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی از مسئولیت‌های حمایتی بسیاری شانه خالی می‌کنند و صرفا وظیفه نظارتی را برعهده می‌گیرند. از جمله مسائل اولیه برای حمایت از گروه خاصی از هنرمندان شناسایی آنهاست در حالی که چنین ساز وکاری وجود ندارد. شاید در مورد صنایع دستی و هنرمندان هنرهای سنتی شناسایی محدودی وجود داشته باشد، اما درمورد هنرمندان هنرهای تجسمی معاصر به هیچ عنوان چنین لیستی وجود خارجی ندارد.

هنر موسیقی باید به رسمیت شناخته شود
امیرفرزان شارقی، آهنگساز و مدرس موسیقی وضعیت اقتصادی هنرمندان موسیقی در دوران پیش از کرونا را هم بحرانی ارزیابی می‌کند: درآمد اصلی اکثریت هنرمندان حوزه موسیقی در ایران از طریق آموزش است. به غیر از تعداد محدودی از آهنگسازها یا خواننده‌هایی که برند هستند و یا با نهادهایی مانند صدا و سیما کار می‌کنند هنرمندان دیگر برای امرار معاش عموما به کار آموزش موسیقی می‌پردازند، بنابراین با تعطیلی آموزشگاه‌ها عمده درآمد هنرمندان موسیقی متوقف شده است. البته پیش از کرونا و زمانی که آموزشگاه‌ها باز بودند و روال عادی همه چیز پیگیری می‌شد هم شرایط اقتصادی بسیاری از اهالی حرفه‌ای موسیقی خوب نبود.
او این نابسامانی در امرار معاش را ناشی ازعدم برخورداری هنرمندان موسیقی از کمترین حقوق قانونی می‌داند: متاسفانه هنرمندان در ایران از کمترین حقوق قانونی هم در میان اقشار جامعه برخوردار نیستند. اگر قرار باشد کمکی حتی ناچیز در سطح جامعه اتفاق بیفتد هنرمندان به دلیل مشخص نبودن جایگاه شغلی‌شان، آخرین قشری هستند که مورد توجه قرار می‌گیرند. اساسا معضل اصلی این است که کار هنری شغل به حساب نمی‌آید.
شارقی با وجود تعریف نشدن هنر به عنوان یک شغل از تاثیر بسیار زیاد فعالیت هنرمندان موسیقی بر زندگی مردم جامعه صحبت می‌کند و از دوران کرونا برای نشان‌دادن این تاثیر استفاده می‌کند: در همین دوران دیدیم که ارزش و میزان تاثیرگذاری هنری مانند موسیقی در بین مردم و در زمان قرنطینه تا چه میزان می‌تواند بالا باشد. اینکه مردم سرگرم شوند و از هنر هنرمندان مختلف لذت ببرند. با وجود این نوع نگاه به موسیقی همیشه مصرف کردن بدون پرداخت کمترین هزینه است، گویی هنرمند موسیقی نیاز به کسب درآمد برای امرار معاش ندارد و متاسفانه این تفکری است که هم در میان مردم و هم مسئولان وجود دارد.
این آهنگساز تنها راه برون‌رفت از این شرایط را در به رسمیت شناختن هنر و هنرمندان می‌داند: هنر باید در جامعه به رسمیت شناخته شود. رسمیت در قوانین، در عرف و در رسانه‌ها و به خصوص صدا و سیما. البته من امیدوارم نیستم چنین چیزی در نسل ما اتفاق بیفتد اما به هرحال شاید تنها راه برون‌رفت موسیقی از این وضعیت نامناسب است.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*

bigtheme
Designed & Developed by: Sepanta Group Team.