خانه » پیشنهاد سردبیر » گفتگو با «مهدی علیمرادی» به بهانه چاپ مجموعه شعرش با نام «سایه ی باد»/تنهایی کلمات

گفتگو با «مهدی علیمرادی» به بهانه چاپ مجموعه شعرش با نام «سایه ی باد»/تنهایی کلمات

ندای گویا: مجموعه شعر«سایه ی باد» به تازگی توسط نشر آنیما منتشر شده است. این کتاب اولین اثر «مهدی علیمرادی» شاعر اراکی است. او متولد سال ۶۸ است و آشنایی اش با ادبیات از دوران نوجوانی بوده آن هم از زمانی که تابستان را در یک دکه کتابفروشی و روزنامه فــروشی گذراند و همین واسطــه علاقمندی اش به ادبیات شد. او از سال ۸۶ به طور جدی وارد حــوزه ادبیات شد مــدتی در زمینـه داستان نویسی فعال بود ولی با آغاز دهه ۹۰ وارد حیطه شعر شد. «سایه ی باد» شعرهایی است که او از سال ۹۳ تا ۹۵ سروده و به زعم خودش اصرار داشته که تمامی تجربه خود از دنیای شعر در این چند سال را چاپ کند زیرا قرار است این فضا و نوشتار را در کارهای بعدی اش دیگر ادامه ندهد و وارد فضاهایی دیگری در شعر نویسی شود. به بهانه چاپ این کتاب در این شماره از ندای گویا «معصومه داوودآبادی» شاعر و صاحب مجموعه « بگذار بی گذرنامه زندگی کنم» به گفتگو با مهدی علیمرادی پیرامون کتاب « سایه ی باد» او نشسته است.

داوودآبادی: به نظر می رسد که در این مجموعه دنبال ساده نویسی بوده ای سبکی که خیلی سال پیش با «رسول یونان» و «شمس لنگرودی» آغاز و تاکنون توسط دیگرانی که دنباله رو آن ها بودند ادامه داشته است، خودت فکر می کنی در این دسته قرار می گیری یا نه؟ اگر قرار می گیری تعریفت از ساده نویسی چیست؟
علیمرادی: به نظر من ساده نویسی با این دغدغه که گستره مخاطب شعر در جامعه زیاد شود، وارد شعر شد و قرار شد که به زبان خود مردم شعر نوشت. قطعا دایره لغات یک شاعر از یک فرد معمولی خیلی بیشتر است و شاید ساده نویسی در این راستا وارد زبان شعر شد تا مخاطب عادی وقتی کتاب شعری را باز می کند نخواهد برای پیدا کردن معنای یک کلمه سراغ لغت نامه برود. از لحاظ محتوا هم در ساده نویسی به شعر زمان خودمان نزدیک شده ایم و دغدغه ها و مسائل امروزمان را می نویسیم. به نظر من شعری که با مخاطب ارتباط می گیرد شعر ساده امروز است؛ البته این به معنای برخورد ساده انگارانه با شعر نیست بلکه سادگی در زبان رخ می دهد ولی زبانی که سرشار از محتوا است.
داوودآبادی: یعنی اعتقاد داری استفاده از واژه های ساده می شود ساده نویسی. البته ساده نویسی سخت ترین شکل نوشتن است زیرا در عین حال که خیلی از بازی زبانی استفاده نمی کند باید شعر خلق کند.
علیمرادی: در حیطه زبان بله زبان ساده است اما برای شعر شدن نیاز به ساختار و تکنیک است و از همه مهمتر شاعر باید بتواند تصویر خلق کند زیرا شعر ساده نویسی خیــلی به تصــویر نزدیک می شود و حداقل در مورد شعر های این مجموعه تصاویر بسیار است.
داوودآبادی: من فکر می کنم تو قرار است این کار را بکنی و شعرهای زیادی نوشتی که در آن جریان قرار می گیرد؛ ولی بعضی وقت ها به نظر می رسد سهل انگارانه برخورد کردی و بیشتر نزدیک به نثر هستی در جاهایی خودت با این موافقی؟
علیمرادی: شاید یکی از دلایل این استنباط به دلیل وجود فعل در پایان برخی سطرهاست که قطعا تعمدی نبوده است. ممکن است به اختلاف ما در شناخت شعر نیز برگردد. این نوع شعر ممکن است به دلیل همان توجه به ساده بودن به نثر نزدیک شود؛ ولی در محتوا اینطور نیست.
داوودآبادی: از محتوا گفتی به نظرم مرتب در شعرهایت به دنبال معنا سازی هستی تا معنا آفرینی یعنی به خلاقیتی که ما در شعر به دنبالش هستیم خیلی توجه نداشته ای و ما کمتر شاهد افق های معنایی جدید در شعرت هستیم، نکته دیگر هم این است که به دنبال تعریف دادن از مفاهیمی انگار که این تبدیل به یک فرمول شده یعنی نظام ذهنی ات به این صورت در آمده که اتفاقا به شعرهایت ضربه زده است، موافقی که این فرمول وجود دارد؟
علیمرادی: قبول دارم؛ ولی باید این را هم در نظر بگیرید که این یک کتاب است که این ساختار در آن وجود دارد یعنی شاعر در آن دنبال تصویر سازی، معنی سازی و تعریف سازی از اطرافش است و همه شعرها یک نظام دارد. اگر این روند در کتاب پراکنده بود شاید قابل پذیرش بود؛ ولی وقتی همه شعرهای یک کتاب به این شکل اند این قابل توجیه است؛ در ضمن اگر من در مجموعه های بعدی هم این روند را ادامه دادم بله بعنوان یک اشکال در شعر سرودنم قبولش می کنم. من این کتاب را با این ساختار نوشتم تا بعد از این وارد فضای دیگر شعرنویسی شوم و قطعا در ادامه تجربه هایم این رفتار را با کلمه نخواهم داشت.
داوودآبادی: بله این ممکن است در فضا اتفاق بیفتد. مثلا فضای شعرهای یک کتاب به هم نزدیک باشد و ساختار تغزلی و عاشقانه داشته باشد یا نه در کنار این ها مثلا ساختار اجتماعی هم داشته باشد؛ ولی ما در شعر با یک موجود زنده طرف هستیم که مـــدام در حــال دگرگونی است پس زبــان شعر نمی تواند به صورت فرمول دربیاید و در یک کتاب این فرمول مدام تکرار شود.

علیمرادی: وقتی ما در ژانر این را داریم و آن را می پذیریم مثلا کتاب یک شاعر، اجتماعی یا عاشقانه است و یا نه یکی در حوزه جنگ یک مجموعه شعر می دهدپس این هم قابل پذیریش است که در حیطه زبانی و رفتاری با کلمات نیز یک مجموعه داد. باز هم تاکید می کنم اگر در روند شعر گفتن من این اتفاق همچنان تکرار شد حرف شما پذیرفتنی است. همچنین در شعرهای این مجموعه شاهد چالش من با اشیا بودید و در واقع من خیلی با اشیا مجادله داشتم تا توانستم به این شعرها برسم؛ ولی این پایان نگاه این گونه من به اشیا است و در ادامه مسیر، شعرهایم به جامعه، انسان ها و فضای اجتماعی و سیاسی خواهد پرداخت.
داوودآبادی: من با اینکه یک شاعر ویژگی های خود را داشته باشد بیشتر موافقم تا اینکه یک کتاب از یک شاعر، زیرا شاعر در یک کتاب خلاصه نمی شود. پس این ویژگی کنونی شعر توست که البته به نظر من در بسیاری از جاها به نفع شعرت نبوده است.
علیمرادی: من این را قبول دارم قطعا تکرار یک فضا، نگرش و زبان خسته کننده است در این کتاب هم ساختار و تکنیک بیشتر شعرها به غیر از یکی دو مورد تقریبا یکسان است. البته این تعمدی نبوده یعنی من ننشسته ام فرمول بندی کنم و به این شعرها برسم بلکه این شعرها نتیجه چهار سال زندگی من و برخوردم با شعر بوده است.
داوودآبادی: اقتصاد کلمه در شعر خیلی مهم است یعنی شاعر نباید هر واژه ای را در شعرش وارد کند. واژه ها باید در شعر جایگاه خاص و هویت داشته باشد طوری که اگر حذف شوند ساختار شعر بهم می ریزد و حتی نمی توان هیچ واژه هم معنی ای را جایگزین آن کرد. در جاهایی هست که در شعرها به کلمه ها هویت می دهی و مخاطب را به جـــاهایی می بری که تا کنون به آن فکر نکرده است؛ ولی برخی شعرهایت بلند شده و می توان برخی سطرها را حذف شود، نظر خودت چیست؟
علیمرادی: با اقتصاد کلمه موافقم. البته اگر این تعریف اقتصاد کلمه و نیامدن هر واژه در شعر را با ساده نویسی و بحث نوشتن زبان امروز مردم هم راستا قرار دهیم شاید توجیه پذیر باشد یعنی از کلمات ساده استفاده می کنیم ولی از لحاظ زبان، محتوا و تکنیک ثابت می کنیم شعر است و زبان زبانی است که مردم صحبت می کنند.
داوودآبادی: البته به نظر من ساده نویسی نوشتن به زبان مردم نیست بلکه ساده نویسی یعنی اینکه با ساده ترین نوع نوشتن شعر بنویسی یعنی نوع جانشینی و هم نشینی سطر ساده را تبدیل به یک شعر می کند، منظور تاثیر پذیری و باور پذیری اش است.
علیمرادی: در این مورد باید دید تعریف شعر چیست برخی می گویند شعر تعریف پذیر نیست؛ ولی از نظر من یک سری مولفه ها اگر کنار هم قرار بگیرد شعر اتفاق می افتد. در مورد ساده نویسی و اینکه چرا من به نوشتن به زبان مردم تاکید دارم از این بابت است که ما در جامعه ای زندگی می کنیم که تنوع، سلیقه، توجه به هنر و دغدغه ها محدود است و خوراک های روحی و تصویری بهم نزدیک است. وقتی قرار است برای این جامعه شعر بنویسی خود به خود باید سراغ زبان ساده بروی. این زبان ساده زمانی پذیرفتنی تر می شود که مجموعه شعری اگر منتشر شد بغیر از شاعران و مخاطبان خاص مردم نیز آن مجموعه را بخرند ولی باز هم تاکید می کنم باید به این زبان ساده محتوا تزریق کرد.
داوودآبادی: می خواهم نظرت را در مورد شعر سپید امروز ایران بگویی جریانی که از شاملو شروع شد و در دهه هفتاد به اوج رسید و بعد سیری که تا امروز داشته است. به نظرت شعر سپید امروز ایران چقدر به اصالت شعر نزدیک است و یا چقدر از آن دور شده؟
علیمرادی: وضعیت امروز شعر ایران مطلوب نیست. مثلا وقتــی در مــورد زبان ســاده صحبت می کنیم به همان اندازه نیز نگرانی داریم که قرار است بعد از این چه اتفاقی برای شعر بیفتد؟ با توجه به سیر شعر سپید آیا قرار است باز ساده تر بنویسیم و یا نه دوباره به گذشته رجوع می کنیم یعنی می گوییم این شیوه را امتحان کردیم و به نتیجه نرسیدیم پس برگردیم. در مورد اول اگر قرار باشد شعر ساده تر شود دیگر چیزی از آن باقی نخواهد ماند یعنی اگر بناست زبان روز را برای زنده ماندن شعر به آن اضافه کرد تکلیف این همه عناصر زبانی که در طی دوره های مختلف وارد شعر شده چه می شود. البته من هم ساده می نویسم سبکی که شاید به هیچ وجه شبیه شعر سپیدی که بنیانگذاری شده نباشد سبکی که هنوز خیلی ها نمی دانند به آن چه بگویند شعر سپید، آزاد یا نو.
اما در مورد اتفاق های دهه ۸۰ و ۹۰ باید گفت فضای شعری در دهه ۸۰ از شعر دهه۷۰ دور و وارد فضای شعر جدید شد خیلی ها در آن برهه موفق عمل کردند؛ ولی بعد از آن نتوانستند ادامه دهند. شاعرانی که ممکن است مجموعه هایشان همچنان چاپ شود ولی مخاطب حرفه ای را راضی نگاه ندارد. شاید این شاعران هچنان میان دهه ۷۰ و دهه ای که شعر را چیزی دیگری می داند سردرگم اند که تغییر فضای شعر و هجمه فضای مجازی نیز در آن موثر است.
داوودآبادی: البته خیلی از شاعران در آن دوره به واسطه مرکز نشینی مطرح شدند در حالیکه شاعران خوبی در شهرهای دیگر بودند، شاعرانی که هنوز برمی گردیم و شعرهایشان را می خوانیم؛ ولی حالا کمرنگ هستند. چند علت می تواند باشد یکی فضای مجازی که به شدت ضربه زد و دیگری عملکرد دولت ها نسبت به هنر ادبیات بود. بعنوان مثال یک دولت به هر کتابی مجوز می دهد مثلا یک نشر چهل عنوان کتاب چاپ می کند که شاید ده عنوانش هم شعر نباشد. برخوردها ضد و نقیض است در یک دوره هشت ساله ممکن است کتابی مجوز چاپ نگیرد ولی در دوره بعدی همان کتاب بدون ممیزی چاپ شود. مسئله دیگر برخورد ناشر است کارشناسانی که در نشرها هستند به نظر من بیشترشان آگاه نیستند و کار هم کاملا تجاری شده است.
علیمرادی: بله اینطور است مثلا سرقت های ادبی که الان در شعر هست دقیقا از همین عدم دانش و سواد کارشناسان است. مثلا یک شاعر با ابزارهایی چون رابطه معروف و کتاب هایش چاپ می شوند بعد ممکن است در کتاب آن ها شاعری شعر خودش یا شاعر دیگری را ببیند که تنها با تغییر یک یا دوکلمه حتی با معنای مترادف با کلمه شعر اصلی چاپ شده است.
نامناسب بودن فضای شعر اراک و عملکرد ضعیف دستگاه های متولی فرهنگ و هنر نیز نکاتی بود که هر دو شاعر در این گفتگو به آن اذعان داشتند.
من ابرم/ تو درخت/ و ابری که به درخت خشک برسد/ چگونه می تواند/ بوی باران ندهد. ( شعر «عکس» از مجموعه «سایه ی باد»).

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*

bigtheme
Designed & Developed by: Sepanta Group Team.