خانه » پیشنهاد سردبیر » گزارش میدانی «وقایع استان» از خاموشی های این روزها در استان و مشکلاتی که برای مردم بوجود آمده است/بنویسید بی برقی، بخوانید بی کفایتی

گزارش میدانی «وقایع استان» از خاموشی های این روزها در استان و مشکلاتی که برای مردم بوجود آمده است/بنویسید بی برقی، بخوانید بی کفایتی

سه شنبه ۲۶ تیر ۱۳۹۷  شماره ۸۸۶

*** باز هم مردم هزینه ناکارآمدی مدیران را می دهند

یک ضرب المثل ژاپنی می گوید که بخاطر میخی، نعلی افتاد. بخاطر نعلی، اسبی افتاد.بخاطر اسبی، سواری افتاد. بخاطرافتادن سواری که پیک بود ، ما در جنگ شکست خوردیم و این بخاطراین شکست، کشور نابود شد و همه اینها بخاطر بی مسئولیتی کسی بود که میخ را خوب نکوبیده بود.
***

وقایع استان
اسحاق شهبازی

***

هرچند در طول سالهای اخیر به مسئولان و مدیران بخش بالای کشور در همه زمینه ها انتقادات زیادی وارد شده است اما واقعا اگر منصفانه به کار آنها نگاه کنیم آنها قدرت عجیبی در شگفت زده کردن مردم دارند. یعنی درست وقتی که فکر می کنیم دیگر محال است وضع از این بدتر شود باز هم آنان قدرت خودشان را به رخ ما می کشند. برای همین درست در زمانی که بیشتر کارگاه های اقتصادی ورشکسته شده اند، قیمت دلار بالا رفته، قیمت یک نان به هزار تومان رسیده است و… یعنی درست در زمانی که شاید مردم فکر می کردند که دیگر محال است وضعیت از این هم بدتر شود مسئولان و خادمان ملت برای اینکه ما را به دوران پیشا مدرن برگردانند؛ تصمیم گرفته اند روزانه چند ساعت ما را با خودمان بدون هیچ تکنولوژی مدرنی تنها بگذارند. قطع شدن های طولانی مدت برق درست در زمان اوج گرما، در اراک کــه آلودگی هوا در نتیجه بی کفایتی برخی دیگر از مسئولان از سوی دیگر مردم را زیر گرفته است واقعا انسان را به جایی می رساند که آرزوی مرگ کند.
این مسئولان یاد گرفته اند که رقابت های سراسری اختلاس و باند بازی بیشتر انرژی خود را هدر دهند و دیگر بــرای کــار رمقی برایشان باقی نمی مانند. بنابراین همیشه سنگ صبوری به نام مردم وجود دارد که می توان هر مشکلی را به نحوی به آنها ربط داد.
مسئولینی که دیگر از جنس مردم نیستند آنها دیگر خود را تافته جدا بافته می دانند. در نتیجــه پیام های آنها نیز برای مردم هیچ باز خوردی ندارد و در طول خاموشی هــای اخیر نیز هیچ کسی به حرف های آنها توجهی نکرد. مسئولینی که حتی مصاحبه با آنها هم بی فایده است چرا که هدف آنها فقط توجیه کارهای خودشان است و می خواهند همواره مردم را مقصر نهایی و علت همه مشکلات معرفی کنند. مسئولینی که ای کاش یک روز مانند مسئولان کره جنوبی زندگی می کردند. برای مثال در سال ۱۳۹۰ چوی جونگ کیونگ وزیر امور اقتصادی کره جنوبی؛ در پی وقوع قطعی برق بی سابقه در کره جنوبی از سمت خود استعفا داد. یک ساعت قطعی برق که درپانزده سپتامبرمطابق با ۲۴ شهریور درکره جنوبی رخ داده بود. منجربه خشم و غضب مردم شده بود بلافاصله روز بعد وزیر اقتصاد این کشور از مردم عذرخواهی کرد و در حضور کابینه این کشور استعفای خود را به رئیس جمهور کره تقدیم کرد. صنایع کره چندین برابر کشور ماست آیا او نمی توانست بگوید مصرف زیاد است؟ نمی توانست مردم را مقصر جلوه دهد؟ فرهنگ و فهم او نشان داد که انسان مسئولیت پذیر چگونه می تواند حقیقت را بپذیرد.
پیش بینی خاموشی برق یکی از مهمترین وظایف مسئولان است و نقش کلیدی در بهره وری بیشتر، جلب رضایت مشترکین، اتخاذ تصمیم گیری مدیریتی صحیح داردتا آنجا که خاموشی چنــد لحظه ای اعتراض زیادی از مشترکان و صاحبان صنایع را در پی خواهد داشت. امری که ظاهرا در بین مسئولان ما کلا فراموش شده است. اصولا سازمانی که توان پیش بینی میزان نیرو و میزان استفاده از منابع خود را ندارد چگونه می تواند خود را صنعت مدرن بخواند؟ این شیوه های مدیریتی مربوط به دوران نوسنگی و پارینه سنگی است. این مسئولان یاد گرفته اند که با حرفهای کلی و دم دست ترین ابزارها ناکارآمدی خود را توجیه کنند. وقتی از آنها می پرسید علت قطع شدن برق چیست؟ می گویند مصرف زیاد. می گویی علت طلاق چیست؟ می گویند ازدواج . واقعا کار در نشریه ها در این کشور کاری بسیار سختی است. انسان می ماند با چه رویی چنین حرفهایی را تحویل مردم بدهد. اما در زمینه قطعی های اخیر حتی برق نیوز هم دیگر به این قضیه پی برده است و رسما نوشته است : «ناکارآمدی مدیران یکی از معضلات جدی وزارت نیروی شده که نه تنها در ارائه خدمات رفاهی برای مردم ضعیف عمل کرده بلکه بار اضافی را نیز به دوش مردم متقبل کرده، گویی که مردم باید هزینه ناکارآمدی این مدیران را بپردازند.»
توضیح آنکه؛ با وجود اینکه حداقل در استان مرکزی در روزهــای اخیر همه مـا شاهد تلخ خاموشی ها بلند مدت بوده ایم و بنا بر آمارها بیش از ۱۰ شهر و استان برنامه خاموشی‌های برق خود را اعلام کرده اند. وزیر نیروی ایران در حالی تمامی صاحبان شرکت های تولیدی و کسانی که با قطعی برق همان تیکه نانشان هم درحال قیچی شدن است در اقدامی عجیب ادعا می‌کند که هیچ خاموشی برنامه ریزی شده‌ای وجود ندارد!محمودرضا حقی فام هم پا را فراتر گذاشت و برای اولین بار دریچه‌ای جدید از مفهوم خاموشی در علم برق ایجاد کرد. وی گفت: انتشار جدول خاموشی به معنای خاموشی برنامه ریزی شده نیست!پافشاری مقامات ارشد برق ایران در عدم وجود خاموشی برنامه ریزی شده در کشور عاملی شد تا تعدادی از شهر‌هایی که قبلا برنامه خاموشی اعلام کرده بودند به یکباره برنامه‌های اعلامی را حذف و یا از خروجی سایت‌های خود بردارند!
این در حالی است که ۱۸ تیرماه یک نانوا به دلیل قطع مکرر برق به نشانه اعتراض، خمیرهای خود را بر روی پله‌های اداره برق رویان (توزیع غرب مازندران)پهن کرد. خاموشی های اخیر اعتراض و آثار زیادی بر زندگی مردم گذاشته است. آثار قطعی برق از گیر افتادن در آسانسور تا تلف شدن مرغ های مرغداران،اعتراض نانوایان و … بوده است و حتی خاموشی بی برنامه این روزها موجب مرگ دلخراش کارگری در کارگاهی نزدیک کارخانه اترک شده است.کاش قطعی برق فقط گیر افتادن در آسانسور بود! در چنین شرایطی انکار کردن این شرایط به حل شدن آن کمکی می کند؟ اتفاقا همین اظهارنظر‌های سخیف و بی اساس مدیران وزارت نیرو و صنعت برق باعث شد تا موجی از اعتراضات گسترده مردمی و رسانه‌ای علیه وزارت نیرو شکل گیرد و در سکوت و انفعال روابط عمومی وزارت نیرو و توانیر، ارکانیان عقب نشینی کرده و اعلام نماید که برنامه خاموشی‌ها را اطلاع رسانی می‌کند. نمی‌دانیم مدیران ما، مردم را چه فرض کرده اند که دست به چنین رفتار‌های عجیب و مضحکی می‌زنند. وقتی عرضه مدیریت صنعت برق و تامین برق مردم را نداشته ایم حداقل بیش از این بر سختی و رنج مردم نیافزائیم. وزارت نیرو که این روز‌ها به شدت تحت فشار است بجای بهره برداری از شرایط فعلی و مدیریت شرایط بحرانی پیش آمده، مستمرا در حال نفی مسئله کمبود تولید برق است و همین امر هم موجب رفتار‌های عجیب و غیراصولی مدیران صنعت برقی در هفته گذشته شده است. وزیر نیروی ایران نمی‌خواهد زیر بار نیروگاه سازی برود و تلاش دارد که با مدیریت تقاضا و مدیریت مصرف به رشد مصرف برق پاسخ دهد. مدیران برقی ایران عدم کفایت و توان خود در تامین برق پایدار کشور را صرفا در دعوت مردم به کاهش مصرف برق خلاصه کرده و تلاش دارند تا با ایجاد فشار از طریق خاموشی‌های گسترده بدون اطلاع رسانی قبلی، مردم را مجبور به کاهش مصرف کنند. برخلاف ادعای وزیر نیرو که عنوان کرده بود، «ما در بخش برق دچار بد مصرفی هستیم» باید گفت: ما در بخش برق دچار بد مدیریتی هستیم. ضعف مدیریتی برق ایران و عدم صداقت مدیران با مردم موجب شده تا اعتماد عمومی به صنعت برق در پایین‌ترین حد خود قرار گیرد. حتی خاموشی‌های ده سال قبل نیز نتوانسته بود چنین شرایطی را بر صنعت برق تحمیل کند. امیدوارم عقلانیت به وزارت نیرو برگشته و بجای فرافکنی و بی تدبیری در مدیریت امور، ضمن عذرخواهی از مردم، از آن‌ها با ارائه راهکار‌های عملیاتی برای کاهش مصرف دعوت کنند نه مردم را به خاموشی تهدید نمایند.
من نمی دانم هرکودکی که تازه راه رفتن را یاد گرفته است میداند که علت قطع شدن برق در تابستان مصرف زیاد است اما یک مدیر متخصص چگونه و با چه رویی می تواند این را بر زبان آورد . الله اعلم. وقتی خوب به قضیه نگاه می کنم می بینم ما روزنامه ها، نشریات، رسانه ها و خود مردم مقصر هستیم ما به آنها یاد داده ایم که همیشه تقصیرها را گردن ما بیاندازند. به عبارتی با عبارت« لنگش کن» تمام بدبختی های عالم را به ما حواله دهند. آیا اگر ما از مسئولان به جای گفتن عبارات دهان پرکن، کار می خواستیم کسی جرات می کرد چند میلیارد خرج کند تا به مجلس برود تا ماهی چند میلیون در آمد بگیرد؟ اصولا چنین حرکتی عقلانی است؟ آیا اگر ما این مسئولان را زیر رگبار انتقاد می گرفتیم اینها جرات می کردند که در روز روشن جلوی چشمان ما که خاموشی را تجربه کرده ایم راست راست بگویند این خــاموشی نیست ؟ واقعا پینوکیویی شده ایم؛ می ترسم با این اوضاع روزی ما را بفرستند برای کاشت سکه؛ روزی که چندان هم دور نیست. اما برای اینکه صدای مردم به گوش مسئولان برسد تصمیم گرفتیم با مردم مصاحبه کنیم تا ببینیم که دیدگاه آنها نسبت به خادمان ملت چگونه است.همزمـان با قطع شدن بــرق نزدیک های ظهر به یک سوپر مارکت می روم. پسر جوانی با موهای ژولیده فقط در حال قدم زدن است و مدام شماره های مختلف را می گرد . اولش ترسیدم با وی مصاحبه کنم. اسمش بابک است و ۲۹ ساله است. می گویم چند وقت است که این مشکلات را دارید میگه دیگه حسابش از دستم در رفته است تقریبا هر روز برق می رود. می پرسم تا حالا ضرری هم کردی؟ می گوید دیگر به طور کلی بستنی؛ کره و بعضی چیزها را می خواهم از کارحذف کنم در صورتی که تابستان کلا کار سوپرمارکت و در آمدش دربستنی و نوشیدنهای خنک و همین چیزهاست. می پرسم خاموشی ها تـاثیری هم در افــزایش قیمت ها دارد؟ می گوید وقتی مثلا در طول دو ساعت برق رفتن دهها بستنی من که الان قیمت بدترین شان چند هزار تومان است آب می شوند صراحتا بگویم چاره هم بجز اینکه پول آنها را جوری دیگر محاسبه کنم برایم باقی نمی ماند. واقعا کسب و کار همینجوری هم به طور کلی تعطیل است و با این کار دیگر تقریبا حکم مرگ مان صادر شده است. می گویم عملکرد مسئولان را تا چه حد قبول دارید؟ اولش می گوید راستش دنبال دردسر نیستم نمی شود گفت. سپس با تامل می گوید باید واقعیت را گفت و با اصرار لب به شکایت می گشاید. واقعا حتی یک درصد از آنها راضی نیستم حــداقل در استــان مرکزی من تصور نمی کنم مسئول دلسوزی وجود داشته باشد بنابراین یکی مثل من نه به حرف های شان گوش می کنم و نه کار به آنها دارم چون می دانم ریشه های همه مشکلات در ناکارآمدی آنهاست.
می پرسم آیا به حرفهای مسئولان در مورد کاهش مصرف توجهی می کنید؟ می گوید راستش را بخواهید کاملا جدی می گویم از آنجایی که آنها را از جنس خودمان نمیدانم حرفهایشان هم هیچ تاثیری ندارد بنابراین من هم هرگز برنامه ای برای کاهش مصرف نمی گذارم چون می دانم ریشه کار در کجاست. این در حالی است که اردکانیان وزیر نیرو، در مورد خاموشی‌های اخیر و محدودیت تامین برق در شبکه‌های سراسری اظهار کرده بود: همچنان انتظار داریم مردم در این شرایط حساس الگوی مصرف را هم در برق و هم در حوزه آب رعایت کنند تا با تکیه بر این شیوه‌های صحیح بتوانیم کار را مطلوب و شایسته به پیش بریم.مسئولان باید بدانند وقتی مردم از آنها دلسرد شوند دیگر کار از کار گذشته است و تمامی تبلیغات آنها هیچ فایده ای هم ندارد مردم تا زمانی به این حرفها گوش می دهند که مسئولان را از جنس خودشان بدانند.
بعد از مصاحبه با بابک به یکی از قنادی های شهر می روم. برق تازه رفته است چند نفر مدام از پشت ویترین ها همانند یخ فروش های جهنم از ترس تمام شدن یخ ها در حال گر گرفتن هستند. هیچ کدام جواب ما را نمی دهند. از یکی از آنها می پرسم که برای تهیه گزارش آمده ام. بــا صــدای بلند جواب می دهد. مگر از بدبخت شدن مردم گـزارش تهیه می کنند. خودت که داری می بینی. می پرسم با قطع شدن برق چه اتفاقی می افتد؟ می گوید: مغازه ما باید روزی چند صد هزار تومان در آمد داشته باشد تا فقط هزینه های اولیه و حقوق کارگران و کرایه ماشین ها و هزینه های جانبی، را جواب گو باشد با این حساب در هر دو ساعت رفتن برق تمامی شیرینی های تر آب می شوند . شیرینی های ژله ای و حتی با طولانی تر شدن قطعی برق برخی از بقیه شیرینی ها هم خراب می شوند. با هر روز برق رفتن تقریبا بیشتر تشویق می شوم که کلا اینجا را تعطیل کنم چون مجبور می شویم بیشتر شیرینی ها ویژه را که بیشترین مشتری را هم در بازار دارند نیاوریم و این کار باعث می شود دیگر کسی به اینجا مراجعه نکند. یعنی اگر فقط چند نوع شیرینی خشک بگذاریم اینجا که از ترس برق رفتن خراب نشوند، که نمی شود اسم اینجا را قنادی گذاشت باید گذاشت نان خشکه فروشی. می پرسم مسئولان معتقدند که با کم مصرف کردن می شود به حل این بحران کمک کرد آیا شما بــرای کاهش مصرف برق راهکاری دارید؟ می گوید هیچ وقت حرف کسانی که خودشان هم به حرفشان اعتقادی ندارند، را باور نمی کند. می گوید بارها در بانک و ادارات دولتی دیده است که از وسایل اضافی چند برابر خانه ها روشن بوده است بنابراین هیچ اعتقادی به این حرفها ندارد. می گویم عملکرد مسئولان را چگونه ارزیابی می کنید؟ می گوید اگر بخواهیم به آنها لطف کنیم به آنها صفر می دهیم چون واقعا باید به آنها منفی داد. می پرسم چرا؟ می گوید بازار کسب و کار که کلا تعطیل است. آب که کلا نیست، هوا هم که عملا سم است؛ برق هم که دیگر نیست؛ وضع خیابان های شهر هم که با روستاهای دوران قدیم هم قابل مقایسه نیست اصولا من بی سواد از کجا بدانم مسئولان چه کاری برای من انجام داده اند؟

در این بین چند نفر از کسانی که آنجا هستند نیز همه لب به شکایت می گشایند. خانم مسنی که در آنجاست جلو می آید و می گوید این وظیفه شماست که به مسئولان بگوید مردم واقعا خسته شده اند. من دخترم بچه یک ساله دارد که مشکل تنفسی دارد در این چند روزه بارها همه را نیمه جان کرده است. من با این سن و سال نمیتوانم چند ساعت در گرما منتظر بمانیم تا شاید برق بیاید تا بتوانم با آسانسور چند طبقه بالا بروم واقعا اگر این مسئولان مسئولیت را می دانستند همگی استعفا می دادند چون پولی را به خانه می برند که به هیچ وجه مردم آن را حلال نمی دانند.
به چند شرکت از شهرک های صنعتی زنگ میزنم همگی می گویند حرفی برای گفتن ندارند. چون به اندازه کافی درباره مشکلاتشان به همه گفته اند و خسارات وارده به این شرکت های دیگر احتیاجی هم به توضیح دادن ندارد برای مثال شرکتی با صد کارگر(البته این مشکل تا حدودی حل شده است چرا که شرکتی که با صد کارگردر این مملکت باقی نمانده است.) برای هر ساعت خاموشی باید پول کارگرها را بدون هیچ تولیدی پرداخت کند.بعلاوه بسیاری از کوره ها و وسایل برقی گران قیمت نیز با قطع شدن یک باره برق؛ ممکن است به طور کامل نابود شوند. چون ابتدا باید توسط خنک کننده ها؛ سرد شوند و بعد خاموش شوند؛ بنابراین با همت متولیان امر؛ ممکن است به طور کامل از بین بروند و شرکت ها به طور کامل ورشکست شوند.
برایم بسیار سوال برانگیز بود چرا مردم به هیچ وجه به گفته های مسئولان که کاملا هم عاقلانه است؛ در مورد کاهش مصرف توجهی ندارند؟ برای فهم موضوع و این شکاف و جدا افتادگی بین دولت و ملت و مسئولان و مردم بازهم به سراغ کره جنوبی برویم. ۲۱سال پیش دولت کره جنوبی تا مرز ورشکستگی جلو رفت. بحران مالی آسیا مثل ویروس تایلند، مالزی، سنگاپور و دیگر کشورهای جنوب شرق آسیا را در نوردیده و حالا به سئول رسیده بود. کره ای که در کتابها از آن به عنوان الگوی اقتصاد مقاومتی یاد می شود؛ همان اقتصادی که از یک مستعمره کوچک ژاپن، در نیمه دوم قرن بیستم با اصلاح هوشمندانه سیاست ها و انجام سرمایه گذاری سنگین روی آموزش، به تحول سریع و باورنکردنی دست یافته و خود را به یازدهمین اقتصاد دنیا تبدیل کرده، قطار پیشرفتش با سرعت خیره کننده ای در حرکت بود که سروکله این ویروس بحران مالی پیدا شد. کارخانه ها یکی پس از دیگری ورشکست شدند، بانک ها با حجم انبوهی از وام های سررسید گذشته مواجه شده و فروریختند، نقدینگی خشک شد، سرمایه گذاران خارجی نزدیک به ۱۸ میلیارد دلار پول خود را از مملکت بیرون کشیدند و صدها هزار نفر شغل خود را از دست دادند. تنها چاره دولت، توسل به صندوق بین المللی پول (IMF) بود که نهایتا در دسامبر ۱۹۹۷ موفق به اخذ بزرگترین وام تاریخ به میزان ۵۸ میلیارد دلارگردید. کره هم در مقابل، علاوه بر تعهد بازپرداخت، متعهد به آزاد سازی تجارت و حساب های سرمایه ای، اصلاح بازار کار، بازسازی حاکمیت شرکتی و… گردید. این خود یک بحران جدید قلمداد می شد بطوری که در میان ملت کره به بحران IMF معروف شده بود. دولت بدون اتلاف وقت به تامین مالی برای بازپرداخت وام مشغول شد و در تاریخ ۵ ژانویه ۱۹۹۸ کمپینی را راه انداخت که یکی از بالاترین نمایش های وطن پرستی و از خود گذشتگی تاریخ محسوب می شود. در آن زمان تخمین زده می شد که خانوارها معادل حدود ۲۰ میلیارد دلار طلا در قـالب گردنبند، سکه، شمش، مــدال و… در خانه های خود نگهداری می کنند که به دلیل عشق زیاد به طلا غالبا دارای ارزشی فراتر از معادل پولی برای آنها بود. جالب اینجاست که ۹۰ سال قبل از آن؛ یعنی سال ۱۹۰۷ امپراطور کره به ژاپن ۱۳ میلیون وُن بدهکار شد و برای بازپرداخت آن که معادل بودجه کل سال بود، مردها با ترک کردن سیگار و زنها با فروش طلاهای خود، بدهی امپراطور خود را تسویه کردند.
در سال ۱۹۹۸ طلا مجددا به کمک دولت کره آمد! قریب به ۳٫۵ میلیون نفر یعنی ربع جمعیت کره داوطلبانه در کمپین کمک طلا به دولت شرکت کردند. صف های طولانی مردم شامل پیر و جوان، فقیر و غنی در انتظار رسیدن به مراکز اعانه طلا در پاسخ به درخواست دولت برای کمک به اقتصاد ملی تشکیل شد! روبان های زرد رنگ روی پیراهن مردم که در آن نوشته شده بود «بیایید با جمع کردن طلا بر بحران ارزی خارجی غلبه کنیم» دیده می شد. شرکت های بزرگ کره ای از سامسونگ گرفته تا هیوندای و دوو و سلبریتیها تمامی قوای بازاریابی خود را برای نشر این شعار بکار بستند. آقای لی جونگ بِئوم، ستاره آوازه دار جوان بیس بال، با آوردن ۳۱٫۵ اونس طلا به ارزش ۹هزار دلار که حاصل مدال های ۵ سال فعالیت حرفه ایش بود، توجه بیشتر ملت کره را به این کمپین جلب کرد. به طور متوسط، هر فرد ۶۵ گرم طلا معادل ۶۴۰ دلار به ارزش همان زمان به دولت کمک کرد. ظرف کمتر از دو ماه، ۲۲۶ تن طلا به ارزش ۲٫۲ میلیارد دلار جمع آوری شد که تمامی آن ذوب و در قالب شمش به صندوق بین المللی پول تحویل داده شد. اگرچه این میزان بخشی از بدهی ۵۸ میلیارد دلاری کره بود اما به خوبی نشان دهنده اتحاد و وطن پرستی ملی است که با حفظ همین روحیه کره توانست کل بدهی را تا ماه آگوست ۲۰۰۱ یعنی سه سال زودتر از سررسید تسویه نماید. مسلما کره با داشتن چنین مشت آهنینی؛ یعنی سرمایه اجتماعی قدرتمند اگر بارها و بارها مورد تهاجم بحران های مالی قرار بگیرد، مقتدرانه از پس تمامی آنها بر خواهد آمد!
اما ما در کجای جهان ایستاده ایم؟ من حتی نتوانستم متن بسیاری از درد دل های مردم را در مورد فساد و رانت و اختلاس در اینجا بنویسم. مردم خودشان را جدا می دانند و سرمایه اجتماعی در کشور ما به طرز چشم گیری پایین آمده است. اقتصاد ایران برای چندمین بار دچار بحران ارزی شده است. هر چه رئیس جمهور، رئیس بانک مرکزی، سخنگوی دولت، وزیر اقتصاد و سایر مقامات به مردمی که از ترس کاهش ارزش دارایی های خود وارد بازار دلار شده اند، هشدار دادند، توصیه کردند که دلار نخرید، واکنش ها حرکت در مسیر عکس این هشدار ها، درخواست ها و توصیه ها بوده است! روزهاست مسئولان، سلبریتی ها و افراد برجسته از مردم می خواهند که برق کمتر مصرف کنند اما مردم اعتنایی نمی کنند؟ یا در جریان تلاش های گسترده برای انصراف داوطلبانه از یارانه های از یکی از میلیاردها می پرسم واقعا ۴۵ هزار تومان برای شما اصلا به چشم می آید؟ می گوید برای من نه همین که از دست خاوری ها و زنجانی ها برداشته شود کلی حرف است.
به نظر می رسد سنگ بنای موفقیت یک اقتصاد یا یک رابطه متقابل بین دولت و مردم در مقابله با بحرانهای مالی، ارزی و حتی در بحث منابع، داشتن سرمایه اجتماعی است و سنگ بنای سرمایه اجتماعی هم اعتماد است! تا زمانی که یک اقتصاد درگیر فساد ، واگذاری های غیر شفاف، حاکمیت شرکتی ضعیف، قوانین متناقض و دست و پاگیر راه اندازی کار و کسب بوده و مالکیت ها در آن مورد تهدید قرار گرفته و نتیجتا اعتمادی در کار نباشد، مردم بومی آن (چه برسد به سرمایه گذاران خارجی) کمتر حاضر به سرمایه گذاری و تولید خواهند شد و بالتبع تقاضا برای واحد پول ملی کم و قدرت آن در بازار ارزهای جهانی روز بروز ضعیف تر خواهد شد.
اما این قضیه را می شود جوری دیگر هم نگاه کرد. در اینکه ایران کشوری با مصرف برق بالاتر از متوسط جهانی است شکی نیست و لزوم اصلاح الگوی مصرف و صرفه جویی در برق ضروری می‌باشد. با این وجود صرفا نمی‌توان همین یک پارامتر را در بحران فعلی دخیل دانست.
سالهاست که مدیران برق کشور، عدم کفایت و مدیریت خود در تامین برق مورد نیاز کشور را در پشت ارزانی برق و مصرف بالای برق در کشور پنهان کرده و مستمرا آمار و ارقام مصرف در دیگر کشور‌ها را بر سر مردم ما می‌کوبند. اگر قرار بر ارائه آمار مصرف و مقایسه متوسط مصرف برق ایرانیان با دیگر کشور‌های دنیا باشد باید مقایسه مدیران و میزان کارامدی آن‌ها نیز در دستور کار قرار گیرد. بهتر است سهم مدیریت ضعیف و پرهزینه مدیران صنعت برق در ایجاد این شرایط بحرانی مشخص گردد تا نیازی نباشد وزیر نیرو به راحتی از خاموشی حتمی در تابستان صحبت کرده و با اطمینان اعلام کند: این مسئله یک انتخاب است که مصرف کننده‌ها دارند، آن‌ها می‌توانند با ادامه وضع موجود و استفاده خارج از الگوی مصرف انتخاب کنند که در گرمای تابستان بــه دلیل کمبود برق خاموشی را تجربه کنند! اردکــانیان بــا گفتمانی کــه نشان از بی مسئولیتی وی داشت عملا این پیام را به مدیران صنعت برق می‌دهد که وضع موجود ناشی از کم آبی و مصرف بالای برق بوده و تاثیر دیگر پارامتر‌های مهم را نادیده گرفت.
تغییر سبک زندگی مردم و گرمتر شدن هوای کشور در چند سال گذشته، افزایش لوازم الکتریکی و برقی موجب رشد بیش از حد انتظار مصرف برق خانگی در کشور شده و پاسخگویی به این میزان تقاضا نیازمند هزینه‌های بالایی است که فعلا از توان دولت خارج است.
در شرایط فعلی کشور نیازمند یک عزم ملی در برخورد با این پدیده است و به نظر می‌رسد هم مدیران و هم مردم باید در این خصوص سختی‌های بیشتری را متحمل شوند. اگر مردم عادی ندانند که هزینه‌های زیاد نگهداری شبکه و تلفات بالای شبکه برق یکی از مهمترین عوامل هدررفت سرمایه‌های ملی است، اما کارشناسان این حوزه به خوبی می‌دانند که مردم کمترین گناه را در ایجاد شرایط فعلی داشته، ولی بالاترین هزینه‌ها را می‌دهند.
اغلب مردم ایران درک می‌کنند که مشارکت اجتماعی مهم بوده و با سختی و مشقت می‌توان از بحران و شرایط اضطرار عبور کرد، اما آنچه مردم درک نمی‌کنند این است که عامل ایجاد این بحران چیست و چرا چنین وضعی سالهاست گریبانگیر کشور شده است؟
وقتی مدیران دولتی ما که وظیفه آن‌ها پیش بینی چنین روز‌هایی بوده است امـروز غافلگیر شده و نتوانسته اند منابع لازم برای تامین برق پایدار را تامین کنند نباید انتظار داشت مردم هزینه این بی مسئولیتی آن‌ها را بدهند. بهینه سازی مصرف برق و تغییر الگوی مصرف باید از سال‌ها پیش بصورت جدی بعنوان یک گفتمان تبیین می‌شد تا امروز نیاز نباشد با تهدید به خاموشی به راحتی مسئله را از سر خود باز کرد.
این مسئولان که هنوز با روش هایی که در قرن ۱۹ کشف شده است برای ملت برق تولید می کنند. عزیران هنوز نمی دانند در شهر گوتنبرگ سوئد در بیشتر ایستگاه های اتوبوس، با انرژی خورشید می توانید تلفن تان را شارژ کنید و از وای‌فای رایگان استفاده کنید! کاملا به این تفاوت بین ما و آنها آگاهم ولی خنده دار اینجاست که در ایران ۱۲ماه سال خورشید قابل مشاهده است اما سوئد ۶ماه ! بعبارتی یک سوم خاک ایران بیابان است.
گفته می شود اگر به پنل های خورشیدی مجهزش کنند می تواند نصف انرژی مردم دنیا را بدون هیچ آلودگی و مصرف آب تامین کند! از طرفی مناطق باد خیز در ایران کم نیستند و از منجیل تا بخش های زیادی از قزوین و بادهای طولانی مدتی که در سیستان و بلوچستان می وزد می تواند بخش زیادی از نیازمندی برقی ایران را تامین کند، آنهم انرژی پاک و دوستدار محیط زیست، همچنین بخاطر نوع مکانیزمش هزینه ای روی دست اقتصاد ملی نمی گذارد، پس چرا هیچ سرمایه گذاری جدی روی آن نشد، چرا که لابد برای رانت خواران و همه اهالی سواستفاده امکان بهره بردن شخصی را فراهم نمی کند، همین چند وقت پبس وزیر نیرو گفت بخاطر خشکسالی چهارهزار مگاوات کمبود تولید برق در تابستان خواهیم داشت و این یعنی مشکلات جدی برای کشور. چرا بخاطر تــداوم خشکسالی امکانــات کشور را بسیج نمی کنیم تا با توسعه تکنولوژی استفاده از باد کشور را از آسیب پذیر در برابر بحرانها محفوظ کنیم وکلی هم تولید را رونق دهیم ما کشور کویری و گرمسیری هستیم و به همین دلیل سد سازی یعنی فرصت دادن آبهای کمیاب تبخیر شوند، اگر از این گرما برای تولید انرژی از خورشید استفاده می کردیم امروز کمبود باران این همه ما را دچار کابوس نمی کرد، با روشهایی مثل آبخیزداری می توانستیم آب را در محیط امن زیر زمین ذخیره کنیم تا به راحتی تبخیر نشوند و با مشکل فروریزش زمین ها هم روبرو نشویم، هنوز هم مافیای سد سازی اجازه استفاده از این روش های کم هزینه را نمی دهد و وزیر نیرو افتتاح سدهای جدید را بشارت می دهد آنهم وقتی بیشتر سدها خالی اند.
چرا اصولا هیچ کسی به فکر انرژی ها و سوخت های جایگزین نیست گویا ما یاد گرفته ایم که برق را از غربی ها بگیریم، تلویزیون و رادیو را هم برداریم و بعد در همانجا بگویم آنها بدبخت و بیچاره اند واقعا آدم می ماند، گریه کند یا بخندد در حالیکه هر بی سوادی امروز با چند ساعت مطالــعه می تواند کلی مطلب دربـاره تهیه انرژی های پاک و ارزان پیدا کند گویا مسئولان همگی در خواب هستند. توضیح آنکه تمامی انواع انرژی که امروزه ما از آنها استفاده می کنند از منابع تجدیدناپذیرند، که بر اساس تعریف جهانی این منابع به راحتی و در مدت کوتاه نمی توانند احیا شوند. مانند زغال سنگ، گاز طبیعی، نفت خام.
در مقابل اینها انرژی های تجدیدپذیر نیز به عنوان نوعی از انرژی تعریف می شوند و از منابعی که به طور پیوسته تولید مجدد می گردند، به وجود می آیند و شامل انرژی بادی، آبی، خورشیدی، زمین گرمایی و زیست توده می باشد. که البته برای مسئولان ما این موارد تعریف نشده اند و اصولا خوانا هم نمی باشند چون روش ادیسونی جواب گوتر است. برای مثال چین نه تنها پرجمعیت ترین کشور جهان است بلکه بزرگ ترین تولید کننده انرژی خورشیدی در جهان هم هست. این کشور ظرفیت سیستم فتوولتائیک نصب شده (PV) خود را در اواخر سال ۲۰۱۶ به دو برابر افزایش داد. (فتوولتائیک تولید برق با استفاده از سلول های خورشیدی است) به این ترتیب تا آخر سال ۲۰۱۶ ظرفیت تولید برق چین با استفاده از سیستم فتوولتائیک به ۷۷٫۴۲ گیگاوات رسید. با این حساب این کشور می خواهد از اتکای خود به منابع فسیلی انرژی بکاهد و انتظار می رود بتدریج کشورهای دیگری با الگوبرداری از چین دست به چنین اقدامی بزنند. منابع باد، ‌خورشید و هیدروژن از اصلی ترین انرژی هایی هستند که کشورهایی نظیر ایرلند و ایسلند روی توسعه آنها کار می کنند.
اما مسئولان ما نه تنها به فکر منابع جدید نیستند بلکه هیچ نگاهی هم به آینده و افزایش مصرف و حتی میزان منابع خود نیز ندارند و حتی وزیر نیروی ایران با نشان دادن چراغ سبز خاموشی به مدیران، شرایطی را فراهم می‌کند تا از الان از فشار‌های اجتماعی و تبعات ناشی از خاموشی‌های کشور بکاهد.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*

bigtheme
Designed & Developed by: Sepanta Group Team.