خانه » پیشنهاد سردبیر » گره کور/مشکل شهرداری اراک؛افراد هستند یا ساختارها؟

گره کور/مشکل شهرداری اراک؛افراد هستند یا ساختارها؟

سه شنبه ۲۲ آبان ۱۳۹۷   شماره ۹۷۳

***

علی آقا ایرجی

***

این روزها که بحث انتخاب شهردار جدید برای اراک مطرح است شاهد اظهار نظرات و برخی بیانات منطقی و مستدل از یک سو و برخی بی اخلاقی ها و کج اندیشی ها از سویی دیگر هستیم؛ به نظر می رسد پرداختن به این موضوع از زاویه ای دیگر نیز مطلوب باشد که در این مقال به آن اشاره می کنم.
بحث را می توان اینگونه آغاز کرد که چرا در شهر ما، اینقدر تجزیه و تحلیل مسایل، حول و حوش افراد است؟ چرا برای اینکه بتوانیم بهتر زندگی کنیم، شهری توسعه یافته داشته باشیم، با فساد مالی در شهرداری و شورای شهر مبارزه کنیم و توقع داشته باشیم ارکان شهرداری و شورای شهر به وظایف شان درست و بهترعمل کنند، تصور می کنیم باید متکی به افراد باشیم؟ چرا ما در پی افراد هستیم تا مسایل ما را حل کنند؟ این روزها بحث داغ دهها رسانه مکتوب و مجازی این است که شهردارفعلی، موفق بوده یا ناموفق؟ یا اگر فلان شخص از فلان جریان و جناح شهردار شود، مسایل ما حل می شود؟ آیا مبارزه با ناکارآمدی و فساد و رشوه و اختلاس در شهرداری که توسط برخی گفته می شود وجود دارد، با تغییر شهردار و معاونین و روسای ادارات و سازمان های شهرداری حل می شود؟ آیا مشکلات مالی شهردای از یک سو و ناتوانی در اتمام پروژه های شهری و محیط زیستی شهر ما به عنوان مثال، به خاطر وجود مجریان آنهاست یا ساختارهایی است که این مجریان بر آنها مدیریت می کنند؟
آیا مسئله اصلی ما این نمی تواند این باشد که اتفاقا در مدیریت، افراد و مناسبات بین آنها حاکم است و نه قواعد، آیین نامه ها، اندیشه ها و ساختار ها؟ تصور کنید در آسمان بالای سر شهرمان که اتفاقا کریدور هوایی می باشد و روزانه ده ها پرواز را شاهد هستیم چه اتفاقی می افتاد وقتی این پروازها و هواپیما تنها با صلاحدید خلبانها هدایت می شدند؟ این در حالی است که یک ساختار نرم افزاری هشدار دهنده وقتی هواپیمای دیگری در فاصله چند کیلومتری هواپیما قرار می گیرد، خلبانها را متوجه موقعیت هواپیمای خود نسبت به هواپیماهای دیگر می کند.
بر این مبنا واقعیت این است که برای حل ده ها مشکل در شهر و شهرداری و از سویی مبارزه با ناکارآمدی و فساد حاصل از مشکلات ، اول برنامه های آزمون شدۀ منطقی می خواهیم و سپس یک ساختار برای اجرا و مدیریت. با نگاهی عقلانیت محور به شهرهای کشورهای توسعه یافته می توان به این نکته رسید که اعتماد دو فرد اجرایی یا نظارتی به یکدیگر ریشه در فکر و قاعده و قانون و ساختار دارد و نه در نسبت های خانوادگی یا اینکه دو نفر مثلاً با هم به یک دبیرستان رفته باشند. بیش از صد سال پیش، مورگان شوستر برای تنظیم نظام مالی و مالیاتی به ایران آمد ولی بعد از مدتی کوتاه، کشور را ترک کرد. یکی از دلایل ناکامی او این بود که مناسبات افراد، کلیدی تر از قاعده و قانون بود.
چه این شهردار می ماند و چه شخص دیگری شهردار شود، در فقدان اندیشه ها و برنامه های آزمون شده مدیریتی و توسعه ای و نبود ساختارهای اجرایی غیر فردی، بسیاری از مشکلات شهری، اجتماعی، محیط زیستی و غیره ما حل نخواهند شد. بـه نظر می رسد دربین مسئولین استانی و شهری و شورای شهر ما، که اکثریت هم خوشبختانه جریانی به قدرت رسیده اند، و مدعی بهره مندی ازعقلانیت و تدبیر بیشتر برای فهم و درک مسایل و حل آنها نسبت به اسلاف خود می باشند، هنوز پیرامون ویژگی های شهردار مطلوب و اینکه کدام مبانی فکری می تواند و باید، این ویژگی های را تعریف و شکل دهد، حتی تا ۲۰ درصد هم اجماع نیست. این مبانی فکری و فلسفی همان قرارداد های اجتماعی است که ژان ژاک روسو در سال پنج قرن قبل به رشتۀ تحریر درآورد. حتی امیرکبیر، دو قرن پیش برای حکمرانی مطلوب سراغ ساختار سازی رفت.
تازه بعد از اینکه این مبانی فکری برای مدیریت با بحث و جدل، همدلی و هم فکری، احترام و ادب، گوش کردن و شنیدن و اولویت دادن به مصالح شهرو مردمش و آیندۀ آنها تنظیم شد، بعد باید برای عملیاتی کردن آنها، ساختار بسازیم. بنا کردن این ساختارها بقدری کارهای سهمگینی هستند که با سخنرانی، بیانیه، سمینار و هشدار بدست نمی آیند. واقعیت این است که مسایل ما با تغییر افراد هرچند به صورت خوش فکر و خوش بیان و خوش ظاهر و خوش ادا حل نمی شوند.
مشکل شهر ما با تغییر شهرداران (چه جریانی باشند و نباشند) بدون توجه به ایجاد ساختارهای توانمند و برخوردار از قوانین همه جانبه نگر و بویژه جزیی نگر و البته قابل فهم و نظارت همگانی مردم و دستگاه های مربوطه، حل نخواهد شد و با آمدن و رفتن افراد و شوراهایی جریانی و غیر جریانی نیز، همواره باقی می ماند همانطور که تا کنون در این چند دهه شنیده و دیده ایم.

۱ دیدگاه

  1. سید مهراب مهرابادی

    مشکل شهر و قانون نیست.
    مشکل هم مرمند وهم غیر مردم(مسئولین)
    وقتی شهر ما یه جایی برای خوشگذاری و گذراندن جوانی ندارد و تنها اینجور جاها مثل دره گردو و تالاب بعداز چهل سال از انقلاب کار خاصی نکردند واقعا چه میشه گفت؟
    ما قانون داریم ولی قدرت برخی افراد بیشتر از قانونه.
    که کارخونه سولفات توی تالاب روزانه چند ده کامیون بار میزنه و کسی هم نمی‌خواد جلوش رو بگیره و هر سال یکی دوبار میان و جلسه میذارن که باید این برداشت کنترل شده باشه (مردم رو احمق فرض کردن) فقط گرد و خاکش برای روستاهای تالاب و اراک هست و هیچ بهره برداری تفریحی نکردن و فقط یه جاده زدن وسطش بدون کارشناسی تا عبور و مرور کامیونها راحت تر باشه.
    یا مگر میشه دره گردو که تنها دلخوشی مردم برای گذراندن یک روز تعطیل هست رو با احداث چندتا پارک که فقط چمن‌کاری شده و وسیله بازی (تنیس و شطرنج و …) مدارهای رو پر کرد؟
    آیا ما مسئول نداریم؟ که این دره رو هر ارگانی رسیده از جمله شهرداری و منابع طبیعی و آلومینیوم و … برای خودش یه گوشه ای درخت کاری میکنند. اصلا برنامه ای دارند؟
    ما مسئول داریم و از بهترینهاش رو هم داریم اما وجدان کاری نداریم. وجدان کاری و از یه کارمند بانک یا بقالی درنظر بگیرید تا بالاترین پستها (به جز برخی) وقتی حتی جواب سلام آدمو نمیدن یا با هزاری منت کار رو انجام میدم به چه دردی میخوره.
    اگه وجدان کاری در تمام پستها باشه ما قانون لازم نداریم.
    قانون به ما راهکار رو نشون میده ولی وجدان کاری رو نه

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*

bigtheme
Designed & Developed by: Sepanta Group Team.