خانه » پیشنهاد سردبیر » «وقایع استان» بررسی می کند؛ تجربه تاریخی دوران صفویه در بی توجهی به هنر موسیقی/خطر بیخ گوش ماست

«وقایع استان» بررسی می کند؛ تجربه تاریخی دوران صفویه در بی توجهی به هنر موسیقی/خطر بیخ گوش ماست

پنجشنبه ۱۹ مرداد ۹۶   شماره ۶۵۱

***

وقایع استان

مهرداد یاری

***

چند سالی است که موجی از مخالفت ها در برابر موسیقی در ایران شکل گرفته است. موجی که متاسفانه از دید خیلی ها بد هم به نظر نمی رسد و موافقان قدرتمندی دارد. فرقی هم ندارد که پاپ عاشقانه باشد یا سنتی عارفانه، یک خواننده جوان و تازه کار باشد یا استاد کهنه کار.
قدرتمند ترین پایگاه این مخالفت نیز در خراسان رضوی قرار دارد و این استان رکورد دار بیشترین لغو کنسرت در ایران است. البته این موضوع همه گیر نیست و در بعضی استان ها هیچ مخالفتی صورت نگرفته و دست همه برای اجرای کنسرت باز است اما کم نیستند استان هایی که اجرای کنسرت در آن ها با موانع روبرو می شود.
این مخالفت چنان علنی و واضح است که شاید بعضی از مردم ایران فکر می کنند که اجرای کنسرت واقعا غیر قانونی بوده و حالا وقت برخورد با خوانندگان است. اما برعکس این کار و حرکت مخالفین سراسر غیر قانونی است و از همه بدتر این که اغلب نهادهایی که باعث لغو کنسرت ها شده اند غیر مرتبط با این موضوع هستند.
اجرای کنسرت خواست توده ی مردم است و در این اوضاع اقتصادی و روحی نامناسب مردم، تعطیل کردن موسیقی یعنی اضافه کردن بر حجم فضای ناامیدی و افسردگی میان نسل جوان و زمین گیری فرهنگ ایران زمین. البته مخالفت با فرهنگ و گاه مبارزه با آن در تاریخ ایران ریشه دارد و این اولین بار نیست و هر بار هم که این اتفاقات ادامه دار شده جز ملت ایران کسی ضرر نکرده است و حتی کشورهای دیگر از این موقعیت پیش آمده سود نیز برده اند و آنچه را که ما پس زده ایم آنها زود گرفتند.
اگر بخواهیم به طور تمام و کمال تاثیر این اتفاقات را ببینیم کافی است به تاریخ رجوع کنیم و به زمانی نسبتا دور برگردیم. در عصر صفوی نیز مخالفتی در برابر شعر و موسیقی به وجود آمد که نسبت به امروزه بسیار شدید تر و جدی تر بود چرا که این مخالفت از سوی دربار شکل گرفت و سردمدار آن خود پادشاه بود.
حکومت صفویه با تندروی قدرت گرفت و با ابتذال از تخت به زیر آمد. از آنجایی که شاه اسماعیل بیشتر مشغول ترویج مذهب بود فرصت نکرد به این دو هنر رسیدگی کند. اما اوج این مخالفت در زمان حکومت طولانی شاه طهماسب به وجود آمد. وقتی که شاه در ۲۰سالگی از عشرت و خوش گذرانی توبه و از میان هنرها موسیقی و شعر را به شدت از خود دور کرد.
البته این تندروی تمام زمینه های فرهنگی را می پسندید جز شعر و موسیقی. خدمات صفویه به فرهنگ ایران در ساختمان های به جا مانده از آن عصر قابل رویت است و بعد از یک دوره ویرانی، ایران را ساختند و شهرها را گسترش دادند بخصوص پایتخت وقت، اصفهان.
اما در ابتدای این حکومت تندروها جولان می دادند، همپا نداشتند و ندای مخالف را به سرعت و به قدرت و گاهی وحشیانه خفه می کردند. از این زمان افول موسیقی ایران شروع شد و موسیقی دان ها یا در زندان و یا در کنج عزلت و تنهایی خویش از دنیا رفتند بدون اینکه این ارثیه وارثی داشته باشد و هرکه هنر و صدای خوشی داشت جز در مداحی و روضه خوانی و تعزیه جای دیگری نمی توانست از آن استفاده کند.
دربار برای شعرا و موسیقی دان ها مثل اجرای کنسرت برای خوانندگان امروزه است. دربار جایی بود که شاعر اثر خود را به شاه تقدیم می کرد یا چند بیت شعر در مدح پادشاه می سرودند تا اینگونه مورد لطف پادشاه قرار گرفته و پاداشی در حد جبران هزینه ها و گذران زندگی آبرومندانه ای بگیرند. در ضمن کتابشان در کتابخانه ی دربار نگهداری می شد تا اینگونه خیالشان از بابت سالم و ماندگار ماندن کتاب راحت شود. هم چنین با حضور در محافل بزرگان با سرودن و خواندن شعرهای زیبا و ارائه هنر خود به ثروتی می رسیدند. حضور مداوم در دربار و بودن در جمع بهترین ها بر اعتبار آن ها می افزود و … .
این مخالفت با شاعران و موسیقی دان ها که خاصه عاشقانه و یا عارفانه شعر می گفتند بیشتر بود. حال شاعران و موسیقی دان ها برای گذران زندگی باید به مختصر درآمدی که از خورده کارهای هنری به دست می آورند زندگی را می گذراندند.
خارج از دربار بازار شعر و موسیقی در قهوه خانه های شهر نیز گرم بود و از آنجایی که شهر پر بود از زنانی که از کشورهای شمالی به عنوان اسیر وارد کشور شده بود، صاحبان قهوه خانه ها برای جلب مردان فضای شعر و موسیقی را به پا می کردند اما در آمد و شان این کار کجا و حضور در دربار کجا.
بعدها و با وجود اینکه شاهان صفوی این هنر را بسیار می پسندیدند اما چون از این هنر چیزی باقی نمانده بود تنها صدا و ساز می شنیدند و هنر یا شاهکاری در آن نبود، وضع از این بدتر شد و این مخالفت حتی به فعالیت های سطح جامعه و خارج از دربار نیز کشیده شد و فضا به طور کلی برای شعر و موسیقی سراسر کشور به بن بست تبدیل شد و معیشت و اعتبار ادیبان و شعرا و اهالی موسیقی رو به سختی و نابودی می رفت. حال بزرگان این عرصه سه راه بیشتر نداشتند اول آنکه با قناعت زندگی می گذراندند و صبر می کردند که شاید وضع فرق کند. راه دوم این بود که دست به کار دیگر می بردند و پیشه ی دیگری اختیار می کردند که این برای اهل شعر و ادبیات که همه ی سر و کارشان با کتاب و قلم بود شرایط سختی می ساخت و راه سوم یافتن یک دربار بهتر بود که این راه از همه مناسب تر به نظر می رسید. از قضا در همسایگی ایران چنین درباری وجود داشت. هند، آن دربار بهتر بود. سلسله گورکانی به مرکزیت هند هم شعر دوست بود، هم ثروتمند و از آن مهم تر پارسی زبان بود و نیاکان دورمان به هم می رسیدند.
این چنین شد که دربار هند نیز از تمام شاعران نامی آن زمان استقبال گرمی کرد و سود فراوان برد. این دوره یکی از درخشان ترین دوره های شعر ایرانی بود که خارج از ایران و در هند شکل و سبک هندی نام گرفت. ایران شعرای بزرگ و پرتعدادی را از دست داد که موجبات ضعیف شدن فرهنگ ایران پدید آمد به نحوی که ایران در زمان صفوی از نظر فساد و فحشا به اوج رسید تا جایی که تاریخ نویسان یکی از دلایل سقوط سلسله ی صفوی را بخاطر همین مسائل می دانند و تمام این ها بخاطر مبارزه با شعرای ایران بود.
حال کار از مخالفت گذشته و عده ای در حال مبارزه با خوانندگان هستند و کار را به جایی رسانده اند که بزرگان و مفاخری مثل شهرام ناظری و پسرش پشت در سالن بمانند و حال استاد ناظری بد شود و کارش به بیمارستان بکشد و برای بار چندم عرض کند که خارجی ها منتش را می کشند و او نمی رود و به قول خودش «بنده خیلی امکانات در آن ور آب برایم وجود داشته ولی به عشق کشورم و مردم هیچ گاه از ایران نرفتم» اما چرا باید به این حرف های شهرام ناظری توجه کرد؟ نگاهی به برخی عناوین وی می اندازیم: برنده جایزه بهترین موسیقی عارفانه جهان، بهترین خواننده سال آسیا در سال ۲۰۰۷که بانکی مون از او تقدیر ویژه به عمل آورد، تقدیرنامه از طرف دانشگاه هاروارد به علت ترویج شعر مولانا، کسب جایزه شوالیه ادب و هنر از کشور فرانسه که این جایزه بالاترین مقام یک فرد در این کشور است. همچنین شهر سن دیه گو آمریکا به تصمیم شورای شهر و شهردار این شهر ۲۵فوریه ۲۰۰۶به نام شهرام ناظری ثبت شد و بسیاری جوایز ارزنده دیگر که او را به شوالیه شعر ایران در جهان شهرت داده است.
خلاصه کلام هند نزدیک است و یک خطر تاریخی نزدیک تر. به سکوت پایان داده و به طور عملی جلوی مخالفان را بگیرید تا قبل از این که بزرگ و کوچک راه مهاجرت در پیش بگیرند و فرهنگ بار صفر از این دیار بربندد.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*

bigtheme
Designed & Developed by: Sepanta Group Team.