سه شنبه ۱۱ تیر ۹۸ شماره ۱۱۰۶
نیم ور؛ کهنسال نام آور
بخش بیست و هفتم/ فصل چهارم
مهدی لعل بار- جواد احدی- شهرزاد قربانی/ نویسندگان:
ادامه معرفی برخی از بازی های محلی
-۶ بازی شاه ، دزد ، وزیر
این بازی در شب حنابندان انجام میشد. شب حنابندان یک شب قبل از شب عروسی، و ویژۀ داماد و دوستان او بود که بعد از باز گشت داماد از حمام انجام میشد. برای این بازی چهار نفر دور هم جمع میشدند و یک قوطی کبریت وظایف هر بازیکن را مشخص میکرد. به همین منظور قوطی کبریت را به نوبت یکی یکی به بالا پرتاب میکردند و اولین کسی که موفق میشد قوطی را به نر بنشاند شاه و نفر بعدی وزیر میشد. برای دو نفر دیگر نیز طرفی که نوشته دارد، عاشق و کسی که طرف بدون نوشته را بیاورد دزد میشد.
بعد از آن وزیر به شاه گزارش میدهد:
قبله عالم به قربانت شوم دزد گرفته ایم.
شاه : چه دزیده است.
در این لحظه وزیر از شیء فرضی نام میبرد که دزدیده شده است. شاه نیز دستور میداد تا برای دزد تنبیه اجرا شود مثلاً میگفت: باید بخواند یا بقیه را کول کند و در حیاط بچرخاند. دزد اگر دستور شاه را اجرا میکرد و مورد قبول واقع میشد دور بازی تمام میشد، اما اگر ممانعت میکرد، شاه دستور مجازاتی دیگر را صادر میکرد. از جمله مجازات های معروف کشیدن سبیل آتشین بود که وزیر بایستی با دو انگشت شست خود بر بالای لب دزد چنان محکم بکشد که دزد درد زیادی را تحمل کند. از دیگر مجازتها نیز شلاق زدن بود که با کمربند یا طناب به دست، پا یا کمر دزد میزدند. گاه این مجازتها با خشونت بیشتری همراه بود و باعث زخمی شدن نیز میشد.
-۷بازی شوتل بگیرش
دوگروه حداقل پنج نفره برای انجام بازی لازم است و ابتدا با شیر یا خط و یا خشک یا تر مشخص میکردند کدام گروه بایستی پنهان شوند و کدام گروه دنبال آنها بروند. قابل ذکر است که به دلایل امنیتی در روزگار قدیم کوچهها بن بست بودند و این خاصیت برای این بازی بسیار تأثیرگذار بود. این بازی معمولاً بین بچه های یک کوچه یا کوچه های هم جوار انجام میشد.
هرگروهی که باید پنهان میشدند به سرگروه اعلام میکردند که در کدام منزل یا محل مخفی خواهند شد و سرگروه نیز به همراه گروه یابنده سر کوچه باقی میماند. وقتی که مطمئن میشدند که افراد پنهان شدهاند دوسرگروه جلوتر و بقیه عقب تر از آنها حرکت میکردند. سرگروه یابنده در هر خانه ای که میرسید میگفت: اینجا سر گروه پنهان شدهها میگفت: هوچ(هیچ)، یعنی گروهش اینجا پنهان نشدهاند. اما وقتی به محل پنهان شدن گروه میرسید نمیتوانست آنرا مخفی کند و باید اعلام میکرد در غیر اینصورت بازنده میشدند. بنابراین هنگامی که سرگروه یابنده به محل اختفا اشاره میکرد، سرگروه پنهان شدهها فریاد میزد : شوتل بگیرش. گروه پنهان شدهها به سرعت از محل خارج و افراد یابنده نیز فرصت دارند تا از دست آنان فرارکنند. اگر گروه یابنده زودتر به سر کوچه میرسیدند افراد گروه پنهان شونده کولی میدادند.
بعدها هر وقتی گروهی دنبال گروهی دیگر میکردند همه با صدای بلند میگفتند: شوتل بگیرش.
-۸ دوز بازی
در دو اندازۀ دوازده و بیست و چهارتایی انجام میشد. یک بازی دو نفره که با کشیدن چند مربع هم مرکز روی تخته چوب، مقوا یا زمین شروع میشد. هر بازیکن تعدادی نخود(یا سنگ یا لوبیا و…) لازم داردکه در ۱۲ تایی ۶ عدد و در۲۴ تایی۱۲ عدد میباشد. هر بازیکن بتواند ۳ نخود را در یک خط قرار دهد اصطلاحاً یک دوز کرده است. بازیکنان ابتدا با نخودهایی که از بیرون، داخل خانهها قرار میدادند سعی در دوز کردن داشتند و پس از ورود همۀ نخودها به داخل، با حرکت دادن آنها روی مسیرها علاوه بر آنکه از دوز کردن رقیب جلوگیری میکردند سعی بر دوز کردن نیز داشتند. هنگامی که بازیکنی دوز کند یک نخود از رقیب میسوزاند. این کار تا جایی ادامه پیدا میکرد تا یکی از طرفها کمتر از ۳ نخود داشته باشد.
-۹گردو بازی
در این بازی دو نفره هر کدام از بازیکنان با تعداد برابری گردو در مسابقه شرکت میکردند. یکی از شرکت کنندگان که بر اساس قرعه نفر اول بود یک گردو از خودش و یک گردو از رقیب را در دست میگرفت و پس از کمی چرخش دست، آنها را بر روی سطح صافی میریخت و در حین انجام این کار میگفت: نَکّوری
بعد از آن بوسیلۀ ضربه زدن به گردوی خود، سعی در زدن گردوی رقیب میکرد. برای ضربه زدن به گردوی رقیب فاصلۀ گردوها باید بیشتر از یک انگشت باشد، در غیر اینصورت پرتاب مجدداً انجام میشد. اگر گردوی رقیب را میزد برنده گردوی رقیب میشد در غیر اینصورت بازنده بود. این بازی تا جایی که یکی از بازیکنان تمام گردوهایش را ببازد ادامه داشت.
-۱۰پول چاله ای (پول سنگی)
در این بازی بایستی از یک سنگ تخت و تقریباً گرد به نام لیز استفاده کرد. ابتدا چالهای به قطر تقریبی پنج تا ده سانتیمتر حفر میکردند و از فاصلۀ پنج متری سکهها را پرتاب میکردند تا داخل چاله بیفتد هرکدام از سکهها که داخل چاله میافتاد متعلق به خود او بود، اماآنها که در اطراف میافتاد، فرصتی برای نفر دوم بود تا با سنگی صاف که به آن سنگ لیز میگفتند، آن سکهها را بزند و ببرد.
-۱۱ بازی کود کود
در این بازی مقداری خاک بسیار نرم را داخل مشت ریخته و در گوشهای به دور از چشم دیگران، از طرف انگشت کوچک بر روی زمین میریختند و چندین تل کوچکی از خاک در کنار یکدیگر درست میکردند که به آنها «کود کود» گفته میشد.کود کود را با یک وسیلهای مثل سطل، لانجین و… می پوشاندند.
بقیه نفرات باید این کود کودها را یافته و خراب کنند. با خراب شدن کودکودها فرد بازنده بود ولی اگر آنها پیدا نمیشدند او برنده بازی بود.
-۱۲ تخم مرغ بازی
با فرا رسیدن عید نوروز، جوانان به تخم مرغ بازی میپرداختند، هر چند که هم اکنون هم در بین مردم این بازی انجام میشود. رنگ آمیزی تخم مرغها نیز به این ترتیب است که آنها را داخل ظرف گذاشته و به آن آب و ماده رنگی مثل روناس را اضافه وآن را روی شعله قرار میدهند. همزمان با آب پز شدن تخم مرغ، پوسته آن نیز رنگ به خود میگیرد.
برای بازی کردن نیز یک نفر تخم مرغ را بین انگشتان خود میگیرد به طوری که فقط مقداری ازقسمت بالایی(سر) آن قابل لمس باشد، به این حالت«نشستن» میگویند. نفر دوم بوسیلۀ تخم مرغ دیگری ضربه ای به تخم مرغی که نشسته است میزند، و آنکه پوستۀ ضعیفتری دارد و سستتر است، میشکند. در نوع دیگر که به آن سُسُسی میگویند، به وسیلۀ تخم مرغهای بازنده که سر آنها شکسته است بازی انجام میشود.
-۱۳گوک بازی
یک دایره به قطر حدودی پنجاه سانتیمتر بر روی زمین میکشیدند و چند قطعه سنگ، تقریباً به اندازۀ یک گردو، وسط آن قرار داده و از آن تا پنج متر فاصله میگرفتند. به سنگهای داخل دایره «گوک» میگفتند. بازیکنان به نوبت سنگ صاف و صیقلی را که به آن «لیز» میگفتند به طرف گوکها پرتاب میکردند. این پرتاب باید گوکها را از داخل دایره خارج میکرد و اگر گوکی خارج میشد متعلق به فرد پرتاب کننده لیز میشد و فرد می توانست بازی را ادامه دهد، چنانچه مبدأ جدید بازی نیز محل قرار گرفتن لیز بود. آنقدر ادامه میداد تا در یکی از پرتاب هایش هیچ گوکی از دایره خارج نشود. ممکن بود در همان بار اول هیچ گوکی از دایره خارج نشود، بنابراین نوبت نفر بعدی بود. در پایان هر بازیکنی که گوک بیشتری جمع کرده بود برنده بازی بود.
-۱۴ بازی نادرینه نادرینه
این بازی در خانه و بین اعضای خانواده برگزار میشد. یک سنگ یا حتی یک شکلات را به یک نفر میسپردند. زنها سنگ را در دامن خود و مردان در پیراهن خود قرار میدادند. سپس یک نفر در بین نفرات میچرخید و میگفت: نادرینه، نادرینه
فرد جستجو کننده به چهرۀ تک تک افراد نگاه میکرد و یکی یکی از آنهایی که حدس میزد سنگ پیش او نیست را حذف میکرد و میگفت:
نادرینه، نادرینه……. تو برو کنار
اگر فردی را که سنگ نزدش بود اشتباهی حذف میکرد، بازی را باخته بود. دست آخر بین دو نفر باقی مانده تصمیم میگرفت که یک نفر را اعلام کند و میگفت:
نادرینه، نادرینه روز قیامت همینه
و به طرف شخصی میرفت که حدس میزد سنگ نزد اوست. اگر درست حدس زده بود که برنده بود و تشویق می شد و اگر اشتباه کرده بود، او را هو میکردند.
-۱۵ چوب بازی
یکی از بازیهای بود که معمولاً در بین افراد بزرگسال انجام میشد. در این بازی ابتدا چوب بازان در حالی که چوب را با دستان خود بالای سر یا دور بدن میچرخانند، با رقض پا در میدان بازی حرکت میکنند در حالی که صدای ساز و دهل نیزبه گوش میرسد. پس از آنکه بازیکنان خود را گرم کردند مبارزه آغاز میشود و بازیکنان سعی میکنند تا به وسیلۀ چوب دستی به حریف ضرباتی بزنند. معمولاً هم سعی میکردند قسمتهایی از بدن حریف را با چوب بزنند که صدمهای به طرف مقابل نرسد، مثل کنار ران یا کتف اما گاهی نیز کار به دست و پا شکستن نیز میرسید و حتی چوب بازی محل انتقام گرفتن و خالی کردن کینههای کهنه هم میشد.